قاهریت خداوند، به‌معنای قدرت مطلق و غلبه بی‌نهایت او بر همه مخلوقات، عبارتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر است: وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ؛ و به قدرت و برهانش بر همهٔ آفریدگان چیره است.

از سوی برخی محققان دلایلی عقلی بر قاهریت خداوند اقامه شده است؛ از جمله: اگر خالق قاهر نباشد، پس ضعیف است و ضعف نقص است؛ اما واجب الوجود از نقص منزه است و این خصوصیت از ویژگی‌های مخلوقی است که ممکن الوجود می‌باشد. به‌گفته برخی محققان، با سیری اجمالی در قرآن مجید می‌توان به آیات فراوانی دال بر اثبات قدرت حضرت حق استشهاد نمود؛ از جمله آیات ۱۸ انعام، ۱۶ رعد و ۱۶ غافر.

از جمله مصادیق قاهریت خداوند بر همهٔ خلایق، قاهربودن او بر همهٔ بندگان، غلبهٔ دین اسلام بر همهٔ ادیان و مرگ و نابودی همه موجودات به غیر از خداوند دانسته شده است.

عبارت در خطبه غدیر

قاهریت خداوند بر همه آفریدگان در عبارتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر چنین آمده است: وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ؛ و به قدرت و برهانش بر همهٔ آفریدگان چیره است.

معنای قاهریت

قاهریت خداوند در این عبارت خطبه غدیر چنین توضیح داده شده است: قاهریت خداوند به‌معنای قدرت مطلق و غلبه بی‌نهایت او بر همه مخلوقات است. به این صورت که هیچ‌کس و هیچ‌چیزی از قلمرو قدرت او خارج نیست و همه مخلوقات مقهور و تسلیم اراده او هستند.

دلایل عقلی قاهریت خداوند بر ضعف و ناتوانی مخلوقات دلالت دارد و در قرآن نیز آیات متعددی بر این ویژگی تأکید دارند که خداوند بر بندگان خود غالب و قاهر است. منشأ قاهریت خداوند، قدرت نامحدود و برهان‌های عقلی و نقلی است که نشان می‌دهد هیچ موجودی بدون اراده و مشیت او حرکت نمی‌کند و هیچ مخلوقی توان مقابله با او را ندارد.

در بیان معنای «قاهر»، حسن مصطفوی (درگذشت: ۱۳۸۴ش)، مفسر قرآن، می‌گوید: «از جملهٔ نام‌های خدا قاهر است و قاهر کسی است که قدرت، بزرگی، برتری و غلبه‌اش بر جمیع خلائق جریان دارد و حاکم، پناه‌دهنده و نفوذکننده و محیط است و کسی جز او بی‌حدّ و نهایت و علی الاطلاق چیرگی ندارد. از این رو ماسوی‌اللّه جملگی مقهور و تحت حکمرانی، سلطنت و چیرگی او هستند:  وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیر؛ اوست که بر بندگانش چیره و غالب است و او حکیم و آگاه است (انعام:۱۸)».[۱]

دلایل عقلی بر قاهریت

از سوی برخی محققان دلایلی عقلی بر قاهریت خداوند اقامه شده است. مبنای این دلایل عقلی بر ضعف و عجز مخلوق قرار گرفته است. این ابتناء نشان‌دهندهٔ این موضوع است که مخلوق، مقهورِ خالق است. بر این اساس گفته شده که لازمهٔ مخلوقیتْ مقهوریت است و لازمهٔ خالقیت قاهریت.[۲]

از جمله دلایل اقامه شده بر قاهریت خداوند به این چهار دلیل اشاره شده است:

  • اگر خالق قاهر نباشد، پس ضعیف است و ضعف نقص است؛ اما واجب الوجود از نقص منزه است و این خصیصه از شئون مخلوقی است که ممکن الوجود می‌باشد.
  • خدا به مخلوق قدرت داده است. از سویی معطی شیء (دهندهٔ چیزی) فاقد آن نمی‌شود؛ به این معنا که دهنده چیزی باید خود واجد آن باشد؛ بنابراین، ذات خداوند به قدرت سزاوارتر است و لازمهٔ قدرت قهر و غلبه است؛ چنان‌که لازمهٔ ضعف مقهوریت است. بر این اساس یکی از اسمای حق تعالی «قهار» است.
  • اگر خدا قاهر و غالب بر تمام موجودات نباشد، پس برای رفع این نقیصه محتاج به قادر دیگری خواهد بود. از سویی، هر محتاجی مخلوق است و در سلسلهٔ وجودات ممکن به‌شمار می‌رود. پس خدا ممکن است و مخلوق. در صورتی که فرض آن است که او خالق، قادر مطلق و غنی از تمام مخلوقات است.
  • بر خلاف شئون عالم تشریع، که در آن اراده و اختیار انسان‌ها محور اصلی است، در امور تکوینی، اختیار و اراده مخلوق شرط نیست؛ یعنی خداوند هر طوری که مصلحت بداند عمل می‌کند. خلق می‌کند، می‌می‌راند، غنی یا فقیر می‌کند، صحت و مرض می‌آورد و این چنین در تمام شئون مخلوق اعمال قدرت می‌کند و کاری از دست مخلوق ساخته نیست.[۳]

دلایل نقلی بر قاهریت

به‌گفته برخی محققان، با سیری اجمالی در قرآن مجید می‌توان به آیات فراوانی دال بر اثبات قدرت حضرت حق استشهاد نمود؛ از جمله:

  •  وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیر؛ اوست که بر بندگانش چیره و غالب است و او حکیم و آگاه است (انعام:۱۸)؛
  •  وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً…؛ و اوست که بر بندگانش چیره و غالب است و همواره نگهبانانی [از فرشتگان‏] برای [حفاظتِ‏] شما [از حوادث و بلاها] می‌فرستد (انعام:۶۱).
  •  قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار؛ بگو: آفریننده همه چیز فقط خداست و تنها او یکتای پیروز است (رعد:۱۶)؛
  •  ... هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار؛ ... اوست خدای یگانه و قهّار (زمر:۳۹)؛
  •  ... لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار؛ امروز فرمانروایی ویژه کیست؟ ویژه خدای یکتای قهّار است (غافر:۱۶).

قاهر و غالب‌بودن خداوند بر بندگان

برخی محققان قاهر و غالب‌بودن خداوند بر بندگان را چنین تحلیل کرده‌اند: پروردگار عالم به‌عنوان پادشاه و همه‌کارهٔ این جهان پهناور کاملاً بر بندگان قاهر و مسلّط است. خلق او چه کوچک و چه بزرگ تحت سیطرهٔ او هستند و اگر او اراده کند، در همان زمان نیست و نابود خواهند شد. خدا قاهری است که مقهور نمی‌شود و غالبی است که مغلوب واقع نمی‌شود؛ چنانچه در ادعیه آمده است: یَا غَالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ … یَا قَاهِراً غَیْرَ مَقْهُور؛ ای غالبی که مغلوب نمی‌شود… ای قاهری که مقهور نمی‌گردد.[۴]

و از جمله مصادیق قاهریت خداوند بر همهٔ خلایق، قاهربودن او بر همهٔ بندگان می‌باشد؛ همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید:  وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیر؛ اوست که بر بندگانش چیره و غالب است و او حکیم و آگاه است (انعام:۱۸). بدین معنا که همه بندگان در زیر نفوذ قدرت او قرار دارند و هیچ‌کس از قلمرو قدرت او خارج نیست. نظیر این آیه، آیه  یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أیْدِیهِمْ؛ دست خدا بالای دست‌های آنان است (فتح:۱۰) است که مقصود از آن این است که خدا از همه قوی‌تر است.

قاهریت خداوند باعث شده است که همهٔ اشیاء در مقابلش ذلیل و تسلیم باشند؛ همان‌گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر می‌فرمایند:  وَ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ؛ و گواهی می‌دهم هر چیزی در مقابل قدرتش تسلیم شده است .

از جملهٔ قدرت‌نمایی خداوند بر بندگان خویش این مورد دانسته شده که وقتی فرعون می‌خواست از ولادت حضرت موسی علیه السلام ممانعت کند جان هزاران کودک را گرفت؛ ولی چون خدا بر هر چیزی تواناست و بر همهٔ اشیاء غلبه دارد، فرعون نتوانست مانع شود، بلکه مجبور و مقهور شد و موسی علیه السلام را در قصر خود بزرگ نمود. در این باره خداوند قادر فرمود:  فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئین؛ پس خاندان فرعون، او را [از آب‏] برگرفتند تا سرانجام دشمنِ [جانِ‏] آنان و مایه اندوهشان باشد. آری، فرعون وهامان و لشکریان آنها خطاکار بودند (قصص:۸).

این ویژگی خدا را رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبهٔ غدیر چنین بیان کرده است: وَ الغَلَبَةُ عَلَی کُلِّ شَیءٍ وَ القُوَّةُ فِی کُلِّ شَیءٍ وَ القُدرَةُ عَلَی کُلِّ شَیءٍ؛ و بر هر چیز غلبه دارد، نیروی او در هر چیز و توانایی او بر هر چیز جاری است.

امام رضا علیه السلام درباره معنای قاهر این چنین می‌فرمایند: و امّا اینکه خداوند پیروز مطلق است به آن معنی نیست که به‌وسیله تلاش و علاج و چاره‌جویی [یا حیله‌گری] و مدارا و مکرپردازی بر موجودات غلبه کند، چنان‌که مردم در غلبه و پیروزی بر یکدیگر به آن امور تمسّک می‌نمایند و کسی از آنان که روزی مغلوب بود، غالب می‌گردد و کسی که غالب بود مغلوب می‌شود. ولی معنای قهر و غلبه خداوندی این است که همه آنچه که مخلوق او هستند، لباس ذلّت و تسلیم بر آفریننده خود پوشیده‌اند و با امتناعی اندک از آنچه خدا اراده کرده است، موجودات عالم هستی هرگز از فرمان کُنْ فَیَکُونُ یک چشم به هم زدن نمی‌توانند سرپیچی کنند. ولی کسی از ما انسان‌ها که به دیگری غالب می‌شود بر آن مبنا که گفتم و توصیف نمودم، می‌باشد.[۵]

مصادیق قاهریت پروردگار

محققان برای مصادیق قاهریت خداوند مصادیقی برشمرده‌اند؛ از جمله:

غلبهٔ دین اسلام بر همهٔ ادیان

  • امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تفسیر آیهٔ شریفهٔ  لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ؛ تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند (توبه:۳۳) فرمود: این ظهور در هنگامی است که عده‌ای به‌عنوان تصدیق ظاهری به امام علیه السلام می‌گویند: پذیرفتیم ولی خطاب می‌شود: ساکت باشید! به آن خدایی که جان علی علیه السلام در دست اوست در آن هنگام هیچ روستا و سرزمینی باقی نمی‌ماند مگر آنکه ندای أشْهَدُ أنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه هر صبح و شام در آن طنین انداز است.[۶]
  • عبدالله بن حماد از ابوبصیر روایت کرده که می‌گوید: از امام صادق علیه السلام درباره این کلام خداوند عزوجل:  هُوَ الَّذِی أرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، گرچه مشرکان خوش نداشته باشند (توبه:۳۳)؛ پرسیدم و ایشان فرمود: به خدا سوگند! هنوز تأویل آن نازل نشده است. گفتم: فدایت شوم، چه زمانی تأویل آن نازل می‌شود؟ فرمود: ان شاء الله زمانی که قائم علیه السلام بیاید. هنگامی که قائم ما که سلام و درود خدا بر او باد ظهور کند، هر کافر و مشرکی از ظهور او ناخشنود و بیزار است. کافران و مشرکان حتی اگر درون صخره‌ای پنهان شوند، صخره می‌گوید: ای مؤمن! درون من کافر یا مشرکی است او را بکش. پس به‌سمت او می‌آید و او را می‌کشد.[۷]
  • از امام کاظم علیه السلام روایت شده فرمود: خداوند امر کرد رسولش را به ولایت وصیش علی بن ابیطالب علیه السلام و البته ولایت، همان دین حق است تا در هنگامهٔ قیام حضرت مهدی علیه السلام بر جمیع ادیان غالب آید و خدا کامل کننده ولایت قائم است اگر چه کافران از ولایت علی علیه السلام کراهت داشته باشند.[۸]

مرگ و نابودی نشانه چیرگی خداوند

یکی از آشکارترین مصادیق چیرگی خداوند جبّار، مرگ و نابودی خلائق است. امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای صباح به خدا این‌گونه عرض می‌کند:فَیَا مَن تَوَحَّدَ بِالعِزِّ وَ البَقَاءِ وَ قَهَرَ عِبَادَهُ بِالمَوتِ وَ الفَنَاءِ …؛ ای آنکه در عزت و بقاء یگانه است و بندگانش را به‌وسیله مرگ و نابودی مقهور خویش کرده است.[۹]

قدرت و برهان منشأ قاهر بودن خداوند

بر اساس کلام رسول‌الله صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر درباره استناد قاهریت حق به قدرت و برهان گفته شده که منشأ قهر و غلبه باری تعالی بر اشیا دو چیز است:

  • قدرت او: او قدرت نامحدود دارد و هر قدرتی موجب غلبه و استیلا است.
  • برهان او: دلیل و برهان بر اثبات قدرت خداوند موجود است؛ همان‌گونه که در قسمت دلایل عقلی اقامه گردید. اگر کسی دلایل عقلی را نداند، یا قبول نکند، می‌تواند به دلایل حسی مراجعه کند تا بداند و بفهمد که در عالم وجود، هیچ موجودی به‌وجود نیامده، مگر به خواست خداوند. نیز هیچ جنبنده‌ای حرکت نمی‌کند، مگر به اراده خداوند. همچنین، هیچ جانوری از این دنیا نمی‌رود، مگر به مشیّت خداوند. پس چه برهان و دلیلی از لحاظ حس برتر و بالاتر از مشاهدات عینی است که دیده می‌شود که در عالم وجود تا خدا نخواهد چیزی محقق نمی‌شود. پس چگونه می‌توان گفت: مخلوق قدرتی دارد در صورتی که درباره اشرف مخلوقات فرمود:  خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا؛ انسان ضعیف آفریده شده است (نساء:۲۸). بنابراین، مخلوق از جمله انسان مقهور قاهریت پروردگار است.[۱۰]

پانویس

  1. التحقیق، ج‏۹، ص۳۳۱.
  2. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: توضیح المراد، ج۲، ص۴۲۸–۴۴۱.
  3. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۹۲.
  4. البلدالامین، ص۴۰۶؛ المصباح، ص۲۵۳.
  5. التوحید، ص۱۹۰؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۱۴۹؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۷۰۶.
  6. مجمع البیان، جلد۹، صفحه ۴۲۰؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۳۳۸.
  7. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۰؛ البرهان، ج‏۲، ص۷۷۰.
  8. الکافی، جلد۱، صفحه ۴۳۲.
  9. زاد المعاد، ص۳۸۷.
  10. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در غدیر خم، ص۹۳.

منابع

  • البلد الأمین و الدرع الحصین؛ ابراهیم بن علی کفعمی، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۸ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، قم: مؤسسة البعثة (مرکز الطباعة و النشر)، ۱۴۱۵ق.
  • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌؛ حسن مصطفوی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • تفسیر الصافی؛ محمد بن شاه‌مرتضی (ملامحسن فیض کاشانی)، تحقیق: حسین اعلمی، تهران: مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ق.
  • تفسیر نور الثقلین؛ عبدعلی بن جمعه، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم: انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • التوحید؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: سید هاشم حسینی طهرانی، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • توضیح المراد: تعلیقة علی شرح تجرید الإعتقاد للعلم العلامة الحسن بن یوسف بن علی بن المطهر الحلی رحمة الله تعالی؛ سید هاشم حسینی طهرانی، تهران: انتشارات مفید، ۱۳۶۵ش.
  • زاد المعاد؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، تحقیق: علاءالدین اعلمی، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق.
  • شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم؛ محمدتقی نقوی، تهران: انتشارات منیر، ۱۳۷۴ش.
  • عیون اخبار الرضا علیه السلام؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: مهدی لاجوردی، تهران: انتشارات جهان، بی‌تا.
  • کمال الدین و تمام النعمة؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۹۵ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ فضل بن حسن طبرسی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت: دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)؛ ابراهیم بن علی کفعمی، قم: دار الرضی، ۱۴۰۵ق.