محسن بن علی علیه السلام

از ویکی غدیر

اولين شهيد غدير[۱]

راه بلند غدير شهيدان بسيارى از ظلم سقیفه داشته است. هر چند در واقع و باطن امر اولين راه غدير شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است، ولى در ظاهر و اولين اين قافله جنينى است كه حتى قدم در اين جهان نگذاشت! نام حضرت محسن‏ عليه السلام در صدر شهداى غدير كودكى را به ياد مى‏ آورد كه مصيبت‏ ها و درد و رنج‏ ها را با مادر تحمل كرد. فرزندى كه هم ضربه لگد را بر پهلوى مادر احساس كرد، و هم فشار در و ديوار را كشيد، و هم حرارت آتش را لمس كرد، و هم صداى شكستن استخوان سينه مادر را شنيد.

پيداست كه هم فاطمه‏ عليها السلام مهم است و هم غدير، كه اولين شهيد راه مادر و غدير اولين محاكمه روز قيامت را به خود اختصاص مى‏ دهد.

بهترين شاهد اين مطلب نامه عمر به معاويه است. در نامه عمر به معاويه -  كه از پشت پرده با هم سخن گفته‏ اند -  نمونه ‏هايى از كينه را مى‏ بينيم، كه اگر خود او تصريح نكرده بود از ظاهر عمل نمى ‏شد به عمق آن جنايت پى برد.[۲]

درباره هجوم به خانه حضرت زهرا عليها السلام و ضرب و جرح آن حضرت چنان پرده از باطن خود برمى‏ دارد و لذت خود از آن جنايات را به صراحت بيان مى ‏كند كه در كمتر موردى از اسناد تاريخى اين گونه جگرخراش و با اهانت بيان شده است. از جمله مى‏ گويد:

حَمله كوبنده ‏اى بر ستاره درخشان بنى‏ هاشم آوردم -  همو كه داماد محمد است -  بر آن بانويى كه او را سيده زنان جهان قرار داده ‏اند! در آن حمله به خالد بن وليد گفتم: تو و يارانمان سراغ آوردن هيزم برويد و من خانه را آتش مى‏ زنم.

منظره به قدرى دهشتناک بود كه نزديک بود از درِ خانه على باز گردم، ولى كينه ‏هاى على را به ياد آوردم و اين كه در ريختن خون بزرگان عرب ولع داشت و حيله محمد و سحر او را به خاطر آوردم. اين بود كه با لگد به در زدم در حالى كه فاطمه شكم خود را به در چسبانده بود و از باز شدن آن ممانعت مى ‏كرد!

با اين ضربه از او صداى فريادى شنيدم كه گمان كردم مدينه را زير و رو كرد. صداى ناله او را كه از سقط جنين بود شنيدم در حالى كه به ديوار تكيه داده بود. با اين همه در را فشار دادم و داخل شدم.

فاطمه رو در روى من ظاهر شد و من چنان بر دو گونه او سيلى زدم كه گوشواره او شكست و روى زمين افتاد، و درد او شدت پيدا كرد و داخل اتاق شد، و در آن جا فرزندش -  كه على او را محسن نام نهاده بود -  سقط شد.

حضور حضرت محسن عليه السلام در غدير[۳]

پس از رسيدن كاروان پيامبر صلى الله عليه و آله به غدير و آماده ‏سازى منبر و سايبان و اعلان رسمى، غدير براى اولين بار شاهد اجتماع عظيم بشرى بود تا خاتم انبياء صلى الله عليه وآله سخنرانى تاريخى و آخرين و بلندترين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كند. افتخار اين مجلس حضور پنج وجود معصوم يعنى پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين‏ عليهم السلام بود، و حضرت محسن‏ عليه السلام نيز در آن روزها انتظار تولد خويش را داشت.

پانویس

  1. غدير تا فاطميه (انصارى -  شريفى): ص ۲۱۰ - ۲۱۳. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۸۳.
  2. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۸۷ - ۳۰۰.
  3. واقعه قرآنى غدير: ص ۷۹.