پرش به محتوا

مسخرکننده خورشید و ماه

از ویکی غدیر

مسخرکننده خورشید و ماه عنوانی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر برای خداوند به‌کار برده است.

از میان اسرار شگفت‌آور خورشید و ماه، رسول خدا صلی الله علیه و آله دو مورد از آنها را در خطابهٔ خود بیان فرموده و آن مسألهٔ تسخیر و رام‌کردن آنهاست. در آیات زیادی قرآن کریم این بحث را مطرح نموده و از نشانه‌های بارز وجود خود معرفی کرده است.

برخی محققان علت تسخیر ماه و خورشید توسط خداوند را چنین تحلیل کرده‌اند: اگر خداوند متعال خورشید و ماه را رام نمی‌گرداند، چه بسا آنها تا به حال به زوال و نابودی کشیده شده بودند. منظور از تسخیر خورشید و ماه و سایر موجوداتی که قرآن آنها را مسخّر انسان شمرده این است که آنها در مسیر منافع انسان و خدمت به او حرکت می‌کنند. نور خورشید و ماه نقش مهمّی در زندگی انسان‌ها و تمامی موجودات زنده دارد.

امام صادق علیه السلام در کتاب توحید مفضل، به‌طور مفصل، حرکت خورشید و ماه و مسخر بودن آنان تحت اراده الهی توضیح داده است.

حرکت خورشید و ماه در قرآن

درباره حرکت خورشید و ماه در قرآن و تحلیل آن برخی محققان چنین گفته‌اند: خورشید و ماه همچون روز و شب دو پدیدهٔ چشمگیر و قابل توجه هستند که در قرآن کریم در موارد متعدّدی پیرامون آن دو سخن به‌میان آمده است.

اینکه قرآن کریم از آنها زیاد صحبت می‌کند به این علّت است که مردم در زمین بیشتر از همه سر و کارشان با خورشید و ماه است و به‌خاطر بزرگی آنها بیش از همه جلب توجه می‌کنند. تا جایی که تاریخ نشان داده است که مردم در طول تاریخ به پرستش خورشید و ماه روی آورده‌اند.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: خورشید و ماه تنها بخشی از نشانه‌های وجود خداوند هستند و از این جهت صراحتاً از پرستش آنها بازمی‌دارد: وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذی خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون؛ و از نشانه‌های [حضورِ] او شب و روز و خورشید و ماه است؛ نه برای خورشید سجده کنید و نه برای ماه، و آن خدایی را سجده کنید که آنها را خلق کرده است اگر تنها او را می‌پرستید.(فصلت:۳۷).

همچنین خداوند به این دو مخلوق بزرگ سوگند خورده است: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها۱وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها۲؛ سوگند به خورشید و تابندگی‌اش، سوگند به مَه چون پی[خورشید] رَوَد(شمس:۱ و ۲).

از میان اسرار شگفت‌آور مهر و ماه، رسول خدا صلی الله علیه و آله دو مورد از آنها را در خطابهٔ خود بیان فرموده و آن مسألهٔ تسخیر و رام‌کردن آنهاست. در آیات زیادی قرآن کریم این بحث را مطرح نموده و از نشانه‌های بارز وجود خود معرفی کرده است: وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأمْرِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون؛ و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید، و ستارگان به فرمان او مسخّر شده‌اند. مسلماً در این [امور] برای مردمی که تعقّل می‌کنند نشانه‌هاست(نحل:۱۲).[۱]

علت تسخیر ماه و خورشید توسط خداوند

برخی محققان علت تسخیر ماه و خورشید توسط خداوند را چنین تحلیل کرده‌اند: مسلم است که عالم دائماً در حال تغیّر و دگرگونی است: همه چیز در حال نابودی است، کوچکترین‌ها چون اتم و بزرگترین‌ها مثل خورشید و ماه. میلیون‌ها سال است که این دو پدیده در فضا معلّق باقی مانده‌اند و اجزای آنها تاکنون پیوسته و متّصل نگاه داشته شده‌اند.

اما با این حال چه ثبات و ضمانتی -با نگاه به طبیعت آنها- وجود دارد، هر لحظه ممکن است به‌طور کلی نابود شوند. از این جهت است که خداوند می‌فرماید: وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ؛ و خورشید و ماه را رام گردانید(رعد:۲).

اگر خداوند متعال خورشید و ماه را رام نمی‌گرداند، چه بسا آنها تا به حال به زوال و نابودی کشیده شده بودند، چنان‌که خداوند می‌فرماید:إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأرْضَ أنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أمْسَکَهُما مِنْ أحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُورا؛ همانا خدا، آسمان‌ها و زمین را نگاه می‌دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچ‌کس آنها را نگاه نمی‌دارد؛ اوست بردبار آمرزنده.(فاطر:۴۱).

منظور از تسخیر خورشید و ماه و سایر موجوداتی که قرآن آنها را مسخّر انسان شمرده این است که آنها در مسیر منافع انسان و خدمت به او حرکت می‌کنند. نور خورشید و ماه نقش مهمّی در زندگی انسان‌ها و تمامی موجودات زنده دارد.[۲]

حرکت خورشید و ماه در توحید مفضل

برخی محققان برای آشنایی بیشتر با حرکت خورشید و ماه و مسخر بودن آنان تحت اراده الهی به روایت امام صادق علیه السلام در توحید مفضل ارجاع داده‌اند: (ای مفضّل!) اینک در حرکت خورشید در برج‌های دوازده‌گانه برای گردش سال و تدابیر نهفته در آن بیندیش. این گشتن خورشید باعث پدیدارشدن فصول زمستان، تابستان، بهار و پاییز می‌گردد.

با این گردش خورشید، غلات و میوه‌ها می‌رسند [و مصرف می ­‏شوند] و به‌پایان خود می‌رسند و باید از نو رشد و نمو کنند. نمی‌نگری که یک سال به‌قدر حرکت و سیر خورشید از «حمل» تا «حمل» است؟ و از هنگام آفرینش جهان هستی تاکنون همین سال و ماه و… وسیله سنجش زمان است و مردم با آن، عمر و گذشت زمان، وقت پرداخت و دریافت دیون و دیگر اجازات و معاملات و امور دیگر را تنظیم و حساب می‌کنند و با حرکت دورانی خورشید سال کامل می‌شود و محاسبه زمان درست می‌گردد.

بنگر که چه تدبیری در طلوع و شروق آن بر جهان نهفته است؟ اگر مشرق و مطلع خورشید در یک جا بود، شعاع و منفعت آن به دیگر جهات نمی‌رسید؛ زیرا کوه‌ها و دیواره‌ها باعث پوشش نور آن می‌شدند. پس تقدیر چنان گشت که در آغاز روز از مشرق طلوع کند و بر هرچه از جانب مغرب با آن روبه‌رو شود بتابد.

آنگاه (نور آن) در گردش باشد و همه جهات را بپوشاند و مغرب شود و بر آنچه که در آغاز روز نتابیده بتابد تا هیچ بخشی از زمین از نصیب و فایده نور خورشید محروم نماند و نیازش برآورده گردد. راستی اگر خورشید سال یا بخشی از سال را از فرمان سربپیچد و نتابد حال مردم چگونه می‌شود؟ و اصلاً چگونه قادر به بقا خواهند بود؟ نمی‌بینی که چسان برای مردم چنین تدابیر سُترگی دیده شده که چاره‌ای از آنها ندارند و بی آنکه زوال و خستگی پذیرند و در کار خود راه نافرمانی پیش گیرند، به‌خاطر فایدت‌بخشیدن به جهان و پایداری آن در کارند و در مسیر خود در حرکتند.

به ماه بنگر! ماه دلیلی واضح و روشن است که مردم از آن برای شناخت ماه‌های قمری بهره می‌جویند و حساب سال بر آن تنظیم نیافته؛ زیرا گردش آن برای پدید آمدن چهار فصل و رشد و رسیدن میوه‌ها کافی نیست. از این رو ماه‌ها و سال‌های قمری با ماه‌ها و سال‌های خورشیدی ناهمگون و متفاوت گشت و تقدیر چنان شد که هر ماه قمری بگردد و گاه به زمستان و گاه در تابستان افتد.

در تابش مهتاب در تاریکی شب و نیاز به آن اندیشه کن. اگر چه به‌خاطر آرامش جانداران و کاهش حرارت هوا برای رویندگان به تاریکی نیاز افتاد، امّا مصلحت نبود که شبانگاه تاریکی مطلق حاکم باشد و هیچ کاری در آن انجام نپذیرد؛ زیرا گاه مردم نیازمند می‌گردند که شبانه کار کنند؛ زیرا در روز وقت کم می‌آید و چه بسا به برخی از کارهایشان نرسند. نیز گاه در روز گرمای هوا از حدّ افزون می‌گردد. در شب می‌شود به کارهای چندی چون شخم‌زدن زمین، مالیدن‌خشت، چوب‌بریدن و جز آنها رسید. پس نور ماه برای مردم کمکی است که اگر نیاز افتاد، در کارهای خود از آن بهره گیرند. نیز مسافران و شبروان از آن بهره و انس می‌گیرند.

ماه در برخی از شب‌ها طالع می‌شود و در شماری از لیالی طلوع نمی‌کند. با این همه، نور آن به نور خورشید نمی‌رسد تا مردم در آن جنب و جوش روزانه نیفتند و از آرامش و قرار محروم نگردند و عمل شبانه‌روزی هلاکشان نسازد. اینکه خدای جلّ‌وعلا چنان تدبیر کرده که ماه گاه پیداست و گاه ناپیدا، گاه بسیار و گاه اندک است و گاه در کسوف، تا این همه دلیلی بر قدرت آفرینشگر والامرتبه باشد که به‌خاطر سود جهان و جهانیان این حالات را پدیدار نموده است. شاید اهل عبرت درس عبرت گیرند.[۳]

پانویس

  1. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۶۳–۲۶۴.
  2. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۶۴–۲۶۵.
  3. شگفتی‌های آفرینش، ص۱۲۰–۱۲۲.

منابع

  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • شگفتی‌های آفرینش (توحید مفضل از زبان امام صادق علیه السلام)؛ ترجمه و نگارش: نجفعلی میرزایی، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۷ش.