نماز جماعت عید غدیر
کاوشی در سیر تاریخی جواز اقامه نماز جماعت غدیر از قرن پنجم تا قرن پانزدهم از مباحث بسیار مهم در بحث نماز جماعت مواردی است که جماعت در آن مشروع است و انجام آن از طرق مختلف به ما رسیده، یا خود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آن را به جماعت به جا آوردهاند. یکی از نمازهایی که میتوان آن را به جماعت خواند نماز روز عید غدیر یا همان «صلاة الغدیر» میباشد، و عمده دلیل آن این است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در روز عید غدیر نمازی را قبل از ظهر و قبل از خطبه غدیر به جماعت خواندهاند.
نماز جماعت مستحبی در عید غدیر[۱]
سیر تاریخی اقامه و حکم به جواز یا استحباب اقامه به جماعت خواندن نماز عید غدیر خود جالب توجه است:
۱. اقوال علما و بزرگان
در اینجا پس از بررسی آرای فقهای متقدم در قرن پنجم، جهت رعایت اختصار آرای فقهای قرون بعدی را تنها از اجلای علمای آن عصر اختیار میکنیم، و به ذکر تعدادی از مشهورین هر قرن اکتفا خواهیم نمود. از رهگذر این کاوش مختصر میتوان به خوبی دریافت که مسئله جواز یا استحباب اقامه نماز جماعت غدیر از شهرت فقهی خوبی برخوردار است:
المقنعة
شیخ مفید (ت ۳۳۶ - م ۴۱۲ ق) در کتاب «المقنعة» صفحه۲۰۳ میفرماید: نزل رسولالله صلى الله عليه و آله فيه مراجعة من حجة الوداع بغدير خم. امر ان ينصب له فى الموضع كالمنبر من الرحال و ينادى بالصلاة الجامعة. فاجتمع سائر من كان معه من الحاج و منتبعهم لدخول المدينه من اهل الامصار، و اجتمع جمهور امته. فصلى ركعتين، ثم رقى المنبر و…: پیامبر صلی الله علیه و آله در آن روز در حجةالوداع از مرکب خود فرود آمدند و امر نمودند که در مکانی از رحال شتر برای ایشان منبری را نصب نمایند، و ندا برای اقامه نماز جماعت دادند. سپس همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله و حجاج اجتماع نمودند و تمام امت پیامبر صلی الله علیه و آله در یک جا جمع شدند. پس ایشان دو رکعت نماز خواندند و سپس به منبر رفتند.
شیخ مفید پس از توضیح مختصری پیرامون روز غدیر میفرماید: فجرت السنة فى هذا اليوم بعينه بصلاة ركعتين، اقتداءاً برسول اللَّه صلى الله عليه و آله و فعله و احتذاءاً لسنته فى امته…: پس سنت در این روز با اقامه دو رکعت نماز به جماعت و اقتداء به رسولالله صلی الله علیه و آله جاری شد، و فعل پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مانند گفتار او سنت است. پس از این نیز شیخ مفید توضیحاتی پیرامون فضائل نماز و روزه و غسل و دیگر اعمال این روز بیان مینماید.
درباره این مطلب دو نکته قابل توجه است:
- اولاً: با توجه به اینکه کتاب «المقنعة» کتاب فتوایی و در حقیقت رساله عملیه شیخ مفید بهشمار میآید، این جملات در حقیقت فتوای شیخ مفید بهشمار میرود.
- ثانیاً: متن روایت را در فتوای خود ذکر نمودهاند، و اگر کسی بگوید که روایت به صورت مرسله ذکر شده، در پاسخ دو جواب خواهیم گفت:
- اول: بنا بر گفته قریب به اتفاق فقها، روایات مرسله شیخ مفید اگر معارض خاص نداشته باشد مورد اعتماد است. چنانکه در این مورد هم روایتی بر خلاف اقامه کردن نماز روز عید غدیر به جماعت نداریم. و اگر بعضی از فقها بر عدم جواز فتوی دادهاند به خاطر روایت عام است نه روایت خاص.
- دوم: کتاب «المقنعة» کتاب فتوایی شیخ مفید است و هیچ انتظاری مبنی بر ذکر سند از ایشان وجود ندارد. بلکه باید سند را در کتاب دیگر غیر از فقهی مانند حدیثی یا رجالی ذکر مینمودند. در نهایت ذکر نکردن سند در کتاب فتوایی ضعف بهشمار نمیآید.
الکافی فی الفقه
عالم جلیل جناب ابوالصلاح تقی حلبی (م ۴۴۷ ق) در کتاب «الکافی فی الفقه» صفحه ۱۶۰ میفرماید: و من اوكد سنته الاقتداء برسول الله صلى الله عليه و آله فى يوم الغدير - و هو الثامن عشر من ذى الحجة الحرام - بالخروج الى ظاهر المصر، و عقد الصلاة قبل ان تزول الشمس بنصف ساعة، بمن نتكامل له صفات امام الجماعة بركعتين…، و يقتدى به المؤتمّون. و اذا سلّم، دعا هذا اليوم و من صلى خلفه. و ليصعد المنبر قبل الصلاة فيخطب خطبة مقصورة ى على حمد اللَّه تعالى و الثناء عليه، و الصلاة على محمد و آله و التنبيه على عظم حرمة يومه و…. و لا يبرح احد من المؤتمّين و الامام يخطب. فاذا انقضمت الخطبة، تصافحوا و تعانقوا و تفرّقوا:
از مؤکدترین مستحبات، اقتدا به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر - هجدهم ذی حجه - با خروج از شهر و خواندن نماز در نیم ساعت قبل از زوال خورشید و اقتدا کردن دو رکعت نماز است به کسی که دارای صفات امام جماعت میباشد…، و مأمومین به آن امام جماعت اقتدا میکنند. وقتی امام سلام نماز را داد، دعای این روز را همراه مأمومین میخواند. و باید قبل از نماز بالای منبر رود و خطبه ای مشتمل بر حمد خدا و ثناء بر او و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و یادآوری عظمت و حرمت این روز بخواند…، و در حال خطبه امام کسی نماز را ترک نکند، و هنگامی که خطبه تمام شد با یکدیگر مصافحه و معانقه کنند.
جامع الخلاف و الوفاق
عالم بزرگ علی بن محمد قمی (م ۴۵۰ ق) در کتاب «جامع الخلاف و الوفاق» صفحه۱۱۹ میگوید: يستحبّ ان يصلّى جماعة، و ان يجهر فيها بالقراءه، و ان يخطب قبل الصلاة خطبة مقصورة؛ على حمد اللَّه و الثناء عليه و الصلاة على محمد و آله عليهم السلام و ذكر فضل هذا اليوم و ما امرالله به من النص بالامامة على اميرالمؤمنين عليه السلام …: مستحب است نماز غدیر را به جماعت بخواند، و آن را نیز با صدای بلند بخواند، و قبل از نماز خطبه ای مشتمل بر حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آلش علیهم السلام و امر الهی از نص بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بخواند.
غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع
سید ابوالمکارم ابنزهره حلبی (م ۵۸۵ ق) در کتاب «غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروغ» صفحه ۱۰۸ میفرماید: يستحبّ ان يصلّى جماعة و ان يجهر فيها بالقراءة، و ان يخطب قبل الصلاة خطبة مقصورة؛ على حمدالله و الثناء عليه و الصلاة على محمد و آله عليهم السلام و ذكر فضل هذا اليوم و ما امرالله به من النص بالأمامة على اميرالمؤمنين عليه السلام: مستحب است نماز غدیر را به جماعت بخواند، و آن را نیز با صدای بلند بخواند، و قبل از نماز خطبه ای مشتمل بر حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام و امر الهی از نص بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بخواند.
قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام
علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م ۷۲۶ ق) در کتاب «قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام» جلد ۱ صفحه ۲۹۷ میفرماید: و صلاة الغدير ركعتان قبل الزوال بنصف ساعة جماعة فى الصحراء، بعد ان يخطب الامام بهم و يعرفهم فضل اليوم. فاذا انقضت الخطبة، تصافحوا و تهانّوا: نماز غدیر دو رکعت است، قبل از ظهر به نیم ساعت و به جماعت در صحراء، بعد از آنکه امام خطبه بخواند و فضیلت روز غدیر را بیان کند. و هنگامی که خطبه تمام شد، با هم مصافحه کنند و به یکدیگر تبریک گویند.
تذکرة الفقهاء فی فقه الاستدلالی کبیر
همچنین علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م ۷۲۶ ق) در کتاب «تذکرة الفقهاء فی فقه الاستدلالی کبیر» جلد ۳ صفحه ۲۸۵ مینویسد: قد روى ابوالصلاح هنا استحباب الجماعة و الخطبة و التصافح و التهانى لبركة هذا اليوم و شرفه بتكميل الدين بنصب اميرالمؤمنين عليه السلام: در اینجا ابوالصلاح روایت کرده است استحباب جماعت در نماز را و خطبه و مصافحه و تهنیت گفتن به خاطر برکت این روز و شرف آن به سبب کامل شدن دین به سبب انتصاب امیرالمؤمنین علیه السلام به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله.
مختلف الشیعة فی احکام الشریعة
و نیز علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م ۷۲۶ ق) در کتاب «مختلف الشیعة فی احکام الشریعة» جلد ۲ صفحه ۳۵۲ میفرماید: قال ابوالصلاح فى صفة صلاة الغدير: و من وكيد السنة الاقتداء برسول اللَّه صلى الله عليه و آله فى يوم الغدير - و هو ثامن عشر من ذى الحجة - الى ظاهر المصر. و عقد الصلاة قبل ان تزول الشمس بنصف ساعة، لمن يتكامل له صفات امام الجماعة بركعتين. و يقتدى به المؤتمّون، و اذا سلّم اليوم و من صلّى خلفه، و ليصعد المنبر قبل الصلاة فيخطب خطبة.
علامه حلی اگر چه در این قسمت از کتاب خود فقط عیناً عبارات ابوالصلاح را نقل نموده، ولی چون بعد از آن هیچ مطلبی بر ردّ آن ننوشته معلوم میشود که او خود بر این نظر قائل بوده است.
رساله فخریه
علامه محمد بن حسن بن یوسف بن مطهر حلی (م ۷۷۱ ق) با عنوان فخرالمحققین در کتاب «رساله فخریه» صفحه ۵۳ مینویسد: و منها صلاة الغدير، و هى ركعتان قبل الزوال بنصف ساعة. يقرؤ فى الاولى منها الحمد مرة و كلاً من القدر و التوحيد و آية الكرسى الى قوله «هم فيها خالدون» عشراً، جماعة فى الصحراء، بعد ان يخطب الامام بهم و يعرّفهم فضل اليوم. فاذا انقضت الخطبة، تصافحوا و تهانئوا:
و از آن نمازها نماز غدیر است، که قبل از زوال خوانده میشود و در هر رکعت آن سوره حمد یک بار و قدر و توحید و آیةالکرسی تا «هم فیها خالدون» ۱۰ بار خوانده شود. خواندن آن در صحرا بعد از خطبه امام جماعت است، و در خطبه آن امام جماعت فضیلت روز غدیر را بیان نماید. پس هنگامی که خطبه امام به پایان رسید، مصافحه نمایند و به یکدیگر تبریک گویند.
اللمعة الدمشقیة و شرح آن
شهید اول (م ۷۶۸ ق) در کتاب «اللمعة الدمشقیة» صفحه ۳۱۷ میفرماید: و لعلّ مأخذ شريعتها - اى الجماعة فى صلاة العيد - انه عيد: به درستی که جواز شرعی بودن آن - یعنی جماعت در نماز عید (غدیر)- عید بودن روز غدیر است. و شارح آن شهید ثانی (م ۹۶۶ ق) در «شرح اللمعة» میفرماید: هذا استدلال لطيف مؤلف من الشكل الاول المنطقى. توضيحه: الغدير عيد و العيد تجوز الجماعة فى صلاته. فالغدير تجوز الجماعة فى صلاته. اما اثبات الصغرى و هو كون الغدير عيداً فلقول الامام الصادق عليه السلام فى فضل يوم الغدير و هو عيد اللَّه الاكبر. و اما كلية الكبرى و هى مشروعيه الجماعة فى كل صلاة عيد فلقوله ايضاً: محمد بن الحسن بأسناده، عن الحسين بن سعيد بن ابى عمير، عن ابناذينة، عن زرارة، عن ابى جعفر عليه السلام، قال: من لم يصلّ فى الامام فى جماعة يوم العيد فلا صلاة له و لا قضاء عليه، بناءاً على اطلاق كلمة العيد و عمومها:
این استدلال لطیف تشکیل شده است از شکل اول منطقی است؛ و توضیح آن این است: غدیر عید است، و عید بودن جواز جماعت در نماز عید را دارد. پس جایز است جماعت در نماز روز عید غدیر. اما اثبات صغری در اینکه روز غدیر عید است قول امام صادق علیه السلام است که در فضلیت روز غدیر فرمود: روز غدیر عید الله الاکبر است.
اما کلیت کبری - که مشروعیت جماعت در کل نماز عید است - این روایت از امام صادق علیه السلام است که فرمود: کسی که نماز در روز عید به جماعت همراه امام نخواند، نه نماز بر او هست و نه قضای آن. بنا بر روایت عمومیت کلیه عید و اطلاق آن. در این روایت چون یوم العید بهطور مطلق آمده، شامل عید فطر و قربان و حتی غدیر هم میشود. اشکالی که به این استدلال میتوان گرفت آن است که عید در روایت به عید فطر و قربان انصراف دارد.
اما در جواب میگوییم: اولاً «العید» اسم مفرد مُحلّی به الف و لام است و به معنی کلی العید میباشد. ثانیاً لفظ عید اطلاق دارد و به قربان و فطر مقید نشده است. همچنین شهید ثانی در کتاب دیگرش «روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان» همین فتوی را داده است.
مقدس اردبیلی
این عالم عظیم الشأن (م ۹۹۳ ق) در کتاب «مجمع الفائدة البرهان فی شرح ارشاد الاذهان» جلد ۳ صفحه ۳۱ میفرماید: و المشهور بين الاصحاب جواز فعلها جماعة، و ليس ببعيد لعدم المنع منع الجماعة فى نافلة مطلقاً، بحيث يشتملها ظاهراً و لا اجماع فيه. مع الترغيب فى الجماعة خصوصاً فى هذه الصلاة فى هذا اليوم. و لانه يحصل النفع اكثر لحصول ثوابها لمن يعرف هذا الآيات بالاقتداء، و بها يظهر شعار اليمان.
حاج آقا رضا همدانی
ایشان (م ۱۳۲۳ ق) در کتاب «مصباح الفقیه» جلد ۲ صفحه ۶۲۵ میفرماید: و اما صلاة الغدير فمن جملة من الاصحاب القول باستحباب الجماعة فيها، بل عن بعض نسبة الى المشهور.
همچنین بزرگان دیگر همین فتوی را دادهاند؛ از جمله: شمس الدین محمد بن شجاع حلی مشهور به «ابن قطان» (م قرن ۸ ق) در «معالم الدین فی فقه آل یاسین علیهم السلام» که قائل به جواز جماعت نماز روز عید غدیر شدهاند. یا نابغه شیعه علامه نور الدین علی کرکی مشهور به «محقق ثانی» در کتاب «رسائل کرکی» و «جامع المقاصد»، و نیز علامه بزرگواری چون سید محمد عاملی در «مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام».
پس از ایشان شیخ جامع علوم بهاءالدین جبل عاملی مشهور به «شیخ بهائی» در کتاب «جامع عباسی» استدلال نموده و اقامه این نماز را جایز میداند. همچنین فقهای جلیلی چون علامه محمد بن حسن اصفهانی مشهور به «فاضل هندی» در کتاب «کشف اللثام» با استدلالات خیلی قوی مطلب را ثابت نموده است.
در قرن سیزدهم نیز علامه ملا محمدباقر وحید بهبهانی در «مصابیح الظلام»، و همچنین عالم جلیل حسین بن محمد آل عصفور در «سداد العباد و ارشاد العباد»، و علامه جواد بن محمد حسنی حسینی عاملی در «مفتاح الکرامة فی شرح قوائد العلامة» همین فتوی را دادهاند و بر آن استدلال و آن را اثبات نمودهاند.
در قرن چهاردهم بسیاری از بزرگان و نوابع قائل به جواز جماعت در نماز عید غدیر شدهاند. از جمله: میرزا حسین نوری در «خاتمه مستدرک»، سید عبدالهادی شیرازی در حاشیه بر «العروة الوثقی»، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء در حاشیه بر «العروة الوثقی»، شیخ ملا فتح اللَّه شیخ الشریعه اصفهانی در رساله «صلاة الجماعة»، آقا ضیاءالدین عراقی در «شرح تبصرة المتعلمین» و حاشیه بر «العروة الوثقی» و…، که بعضی قائل به رجاء و بعضی قائل به جواز و بعضی با ادله محکم قائل به استحباب شدهاند.
در قرن پانزدهم و قرن حاضر نیز بسیاری از اعاظم شیعه قائل به جواز و استحباب نماز جماعت روز غدیر شدهاند. همچون محمدتقی بهجت در رساله عملیه، سید محمد حسینی شیرازی در کتاب «الفقه»، و سید صادق حسینی شیرازی در حاشیه بر «العروة الوثقی»، استفتاء از محمدحسن احمدی فقیه یزدی در «رساله عملیه»، شیخ لطف اللَّه صافی گلپایگانی در استفاء از ایشان، شیخ علی صافی گلپایگانی در استفتآتشان، شیخ محمد شبیری خاقانی در استفتاء، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی (م ۱۴۱۴ ق) در حاشیه بر کتاب «العروة الوثقی»، حاج سید صادق حسینی روحانی در کتاب «فقه الصادق» که شرح بر کتاب «تبصرة المتعلمین» علامه حلی است، و….
نماز جماعت در فریقین
یکی از مسائل بسیار مهم میان ما و اهل تسنن که از بحثهای محوری نیز شمرده میشود، برخی از فروغ نماز جماعت است. مسئله این است که جماعت در چه نمازهایی جائز است و در چه نمازهایی جایز نیست. اهل تسنن فی الجمله برگزاری برخی از نوافل را به جماعت جایز میدانند. آنان با اینکه معتقدند نماز تراویح از بدعتهای عمر است، اما آن را به جماعت به جا میآورند و حتی در آن ختم قرآن میکنند، و این بدعت بینشان هنوز هم ادامه دارد.
در زمان حکومت حضرت امیر علیه السلام، مردم میخواستند حضرت این بدعت عمر را ادامه دهد، اما حضرت مخالفت کردند، و حتی پس از اصرار آنان بر معرفی امام جماعت از این کار خودداری کردند و آیهای را خواندند تا بفهمانند آنان به سخن حق گوش فرا نمیدهند و کار باطل خود را انجام میدهند. این تتمه را برای این متذکر شدیم که معلوم شود آنچه در مورد نماز عید غدیر به جماعت گفته شد یک استثنا در فقه شیعه است. فرع دیگری که جای بحث طولانی دارد این است که کدام از فرائض را میتوان به جماعت خواند و کدام را نمیتوان؟ به عنوان مثال: جماعت در نمازهای روزانه مشروع است و نماز آیات هم همین حکم را دارد. اما نماز طواف چگونه است؟ تکثر فقها فتوی دادهاند که چون نماز طواف واجب است، اقامه آن به جماعت اشکالی ندارد. اما آیا میتوانیم این را اثبات کنیم؟
۲. بحث علمی و استدلالی
بحث در مورد اقامه نماز عید غدیر به جماعت را میتوان این گونه مطرح کرد:
اگر از نظر سیره حساب کنیم، آنچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسیده اقامه جماعت نمازهای روزانه و جمعه و عیدین و آیات و نماز میت است. اگر حضرت نماز طواف را هم به جماعت خوانده باشند به ما نرسیده است. بعضی فقها مانند مرحوم بروجردی اشکال جدی کردهاند و فرمودهاند: چون دلیل نداریم نمیتوانیم نماز طواف را به جماعت برگزار کنیم. وقتی دلیل نداریم، هر چند نماز طواف واجب است ولی جواز اقامه آن به جماعت اول کلام است.
لزوم مراجعه به قرآن و سنت برای چگونگی انجام دادن عبادتی در این آیه حکیمه آمده است:
فان خفتم فرجالاً او رکباناً فاذا امنتم فاذکروا اللَّه کما علمکم ما لم تکونوا تعلمون
؛ خدا را یاد کنید همان طوری که به شما یاد داده است. چگونه باید یاد ایزد متعال را کرد؟ میفرماید: همانگونه که شما را آموختند. چه کسی آموخت؟ تعلیم یا در متن قرآن است یا در سنت نبوی.
و لو برای اینکه ببینیم آیا میتوانیم نمازی مستحب را به جماعت بخوانیم یا نه، باید به قرآن یا سنت مراجعه کنیم. حال بحث کنونی ما درباره نماز عید غدیر است. آیا میتوان آن را به جماعت خواند یا نه؟ کیفیت نماز غدیر چیست؟ آنچه بهطور کلی میتوان گفت این است که از نظر شیعه نمازهای مستحبی را نمیتوان به جماعت خواند، مگر دو نماز: نماز استسقاء، نماز غدیر.
همه - چه شیعه و چه سنی - متفق اند که نماز طلب باران را به جماعت میتوان خواند. اما درباره اقامه نماز عید غدیر به جماعت میان فقهای شیعه اختلاف است. گروهی آن را جائز میدانند، و برخی بر نادرستی برگزاری آن به جماعت فتوی دادهاند.
در کتاب الصوم از «وسائل الشیعه» بابی است به نام «باب عدم جواز الجماعة فى صلاة النوافل فى شهر رمضان و لا فى غيره عدا ما استثنى». از عنوان این باب روشن است که نظر ایشان این است که نماز مستحبی را نمیتوان به جماعت خواند، مگر آن نمازهایی که استثناء شده است.
اینک به بررسی این باب مینشینیم تا ببینیم حق با کدام یک از دو نظر است.
محمد بن على بن الحسين باسانيده، عن زرارة و محمد بن مسلم و الفضيل، انهم سألوا اباجعفر الباقر و اباعبداللَّه الصادق عليهما السلام عن الصلاة فى شهر رمضان نافلة بالليل فى جماعة؛ فقالا: ان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله كان اذا صلى العشاء الآخرة، انصرف الى منزله. ثم يخرج من آخر الليل الى مسجد، فيقوم فيصلى. فخرج فى اول ليلة من شهر رمضان ليصلى كما كان يصلى، فاصطف الناس خلفه. فهرب منهم الى بيته و تركهم. ففعلوا ذلك ثلاث ليال. فقام اليوم الرابع على منبره، فحمد اللَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، ان الصلاة بالليل فى شهر رمضان من النافلة فى جماعة بدعة و صلاة الضحى، فان تلك معصية. الا و ان كل بدعة ضلالة، سبيلها الى النار. ثم نزل و هو يقول: قليل فى سنة خير من كثير فى بدعة.
محمد بن الحسين باسناده، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة و محمد بن مسلم و الفضيل: مثله.
روایت اول از کتاب «من لا یحضره الفقیه» است. میدانیم که مرحوم صدوق سندها را مختصر کردند تا کتاب موجز شود. ایشان در پایان کتاب، طریق سندها را آوردهاند. این روایت صحیح است. درباره نماز ضحی و کیفیت آن از نظر اهل سنت به کتاب «الموسوعه الفقیهیه الکویتیه» ج ۲۷ ص ۲۲۱ به بعد مراجعه شود.
این روایت را مرحوم شیخ طوسی با سندی دیگر نقل کرده است. آن سند چنین است: محمد بن الحسن باسناده، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة و محمد بن مسلم و الفضيل: مثله.
روایت دوم در این باب چنین است:
و باسناده، عن على بن الحسن، فقال ابنفضال، عن احمد بن الحسن، عن عمر بن سعيد المدائنى، عن مصدق بن صدقه، عن عمار، عن ابى عبداللَّه عليه السلام، قال: سألته عن الصلاة فى رمضان فى المساجد، فقال لما قدم اميرالمؤمنين عليه السلام الكوفة، امر الحسن بن على ان ينادى فى الناس: لا صلاة فى شهر رمضان فى المساجد جماعة. فنادى فى الناس الحسن بن على عليه السلام بما امره به اميرالمؤمنين عليه السلام. فلما سمع الناس مقالة الحسن بن على عليه السلام، صاحوا: و اعمراه، و اعمراه. فلما رجع الحسن عليه السلام الى اميرالمؤمنين عليه السلام قال له: ما هذا الصوت؟ قال: يا اميرالمؤمنين عليه السلام، الناس يصيحون: و اعمراه و اعمراه. فقال اميرالمؤمنين عليه السلام: قل لهم صلّوا.
این روایت هم مورد اعتماد است. البته درباره عمار جای بحث هست. میگویند او ضابط نبوده و احادیث را درست نقل نمیکرده است. حضرت به او فرمود: این تذهب یا عمار! این روایت از حیث سند و دلالت حرف دارد.
بحث مرحوم بروجردی و شیخ عبدالکریم حائری درباره نماز جماعت و در مورد این حدیث خیلی مفصل نیست. ولی مرحوم نائینی کمی دنبال کردهاند. مرحوم حاج شیخ محمدحسین اصفهانی در رساله نماز جماعتشان خیلی خوب و به جد این موضوع را بررسی کردهاند. عبارت ایشان چنین است:
فصل: فى عدم مشروعية الجماعة فى النافلة الا ما استثنى، كالاستسقاء و هو المشهور، بل ادعى عليه الاجماع. و به روايات معتبرة باستناد الاصحاب اليها. و فى قبالها روايات اُخر؛ فبعضها يدل على جواز جماعة الرجل مع اهله فى بيته فى نافلة شهر رمضان، كما فى صحيحة عبدالرحمن: صلّ باهلك فى رمضان الفريضة و النافلة، فانى افعله. كصحيحة الحلبى و صحيحة سليمان بن خالد و صحيحة هشام بن سالم. و فى الأخيرة، منها عن المرأة تؤم النساء؛ قال: تؤمهنّ فى النافلة، و اما المكتوبة فلا.
و مقتضى قاعدة الجمع تخصيص اخبار المنع بهذه الصحاح، الا ان الروايات الواردة فى الفرق بين المكتوبة و النافلة موافقة للعامة، لاتفاقهم على منع. اما منهن فى الفريضة تحريماً او كراهة و جوازها فى النافلة. و اما صحيحة عبدالرحمن فلا مجال لحملها على التقية. نعم هى معارضة للاخبار عن خصوص الجماعة فى نافلة شهر رمضان، فان المنع عن مثلها مسلّم، و ان لم يكن المنع عن الجماعة فى مطلق النافلة كذلك. فينبغى ردّ علمه الى اهله فى مثل هذه الصحيحة فانها اخص، حتى بالاضافة الى اخبار المنع عن الجماعة فى نافله شهر رمضان. الا ان الناظر فى تلك الاخبار يرى ان الممنوع هى الجماعة فى نافلة شهر رمضان بما هى جماعه، لا بما هى جماعة الرجال فى المساجد، ليحمل اخبار المنع على ذلك، و خبر الجواز على خصوص جماعة الرجل مع اهله فى بيته. و اللَّه اعلم.
صاحب مدارک نیز در اجماعی بودن این حکم تشکیک کرده و گفته که ما دو دلیل محکم داریم که این کار جائز است.
البته ممکن است بگویم مراد از «صلّ باهله» نماز جماعت نیست، بلکه معنایش این است که نافله را با هم در یک زمان بخوانید.
بقیه روایت این باب چنین است:
محمد بن يعقوب، عن على بن ابراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن ابى العباس البقباق و عبيد بن زراره، عن ابى عبداللَّه عليه السلام، قال: كان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يزيد صلاته فى شهر رمضان اذا صلى بعدها. فيقوم الناس خلفه، فيدخل و يدعهم. ثم يخرج ايضاً فيجيئون و يقومون خلفه، فيدعهم مراراً، الحديث.
و عنه، عن ابيه، عن حمّاد بن عيسى، عن ابراهيم بن عثمان، عن سليم بن قيس الهلالى، قال: خطب اميرالمؤمنين عليه السلام؛ فحمد اللَّه و اثنى عليه، ثم صلى على النبى صلى الله عليه و آله، ثم قال: الا ان اخوف ما اخاف عليكم خصلتان: اتباع الهوى و طول الامل، الى ان قال: قد عملت الولاة قبلى اعمالاً خالفوا فيها رسول اللَّه صلى الله عليه و آله متعمدين لخلافه. فاتقين لعهده مغيرين لسنته. و لو حملت الناس على تركها لتفرّق عنى جندى حتى ابقى وحدى او قليل من شيعتى.
الى ان قال: و اللَّه لقد امرت الناس ان لا يجتمعوا فى شهر رمضان الا فى فريضة و اعلمتهم ان اجتماعهم فى النوافل بدعة. فتنادى بعض اهل عسكرى ممن يقاتل معى: يا اهل الاسلام! غيرت سنة عمر؛ ينهانا عن الصلاة فى شهر رمضان تطوعاً! و لقد خفت ان يثوروا فى ناحية جانب عسكرى. الحديث.
محمد بن ادريس فى آخر «السرائر»، نقلاً من كتاب ابىالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه، عن ابى جعفر و ابى عبداللَّه صلى الله عليه و آله، قالا: لما كان اميرالمؤمنين عليه السلام بالكوفة، اتاه الناس فقالوا له: اجعل لنا اماماً يومنا فى رمضان. فقال لهم: لا، و نهاهم ان يجتمعوا فيه. فلما امسوا، جعلوا يقولون: ابكوا رمضان، وارمضاناه. فأتى الحارث الاعور فى اناس فقال: يا اميرالمؤمنين! ضجّ الناس و كرهوا قولك. قال: فقال عند ذلك: دعوهم و ما يريدون. ليصلّ بهم من شاؤوا. ثم قال:
و من… یتبع غیر سبیل المؤمنین نولّه ما تولّی و نصله جهنم و ساءت مصیراً
.[۲]
و ايضاً رواه العياشى فى تفسيره، عن بعض اصحابنا، عن احدهما عليهما السلام، مثله. الحسن بن على بن شعبه فى «تحف العقول» عن الرضا عليه السلام فى حديث قال: و لا تجوز التراويح فى جماعة. اقول و تقدم ما يدل على ذلك، و يأتى ما يدلّ عليه فى الجماعة، و يأتى ما ظاهره المناه.
و اما اقوال علما در مشروعیت یا عدم جواز، غیر از اقوالی که متذکر شدیم:
به نقل از حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی: اخباری که دلالت بر منع میکند، هر چند نقیه السند نیست و سندش تمام نیست، ولی چون مشهور چنین فتوی دادهاند مشکل است بگوییم مجاز است. صاحب جواهر همین گونه فرموده، و مستند به اجماع فتوی به عدم جواز داده است.
مرحوم صاحب مدارک میفرماید: از یک طرف روایاتی که دلالت بر عدم از جماعت در نافله بهطور مطلق میکند سندش تمام نیست، و از طرف دیگر روایاتی که حتی جماعت در نافله را به گونهای امضاء کرده سندش تمام است، و از سوی دیگر اجماعی هم در مسئله نداریم. از این رو به جواز برگزاری جماعت در نماز نافله فتوی میدهیم.
ایشان درباره روایت شیخ از زراره و… میفرماید: حضرت فرمود: نافله شبهای ماه مبارک رمضان را با جماعت نخوانید، اما سایر نوافل یک چنین اطلاق و عمومیتی ندارد. حال چگونه سایر نوافل را از اینجا استفاده کنیم؟ مگر از راه تفتیح مناط، که تنقیح مناط هم اینجا جاری نمیشود. پس روایت اول و لو سندش تصحیح است، ولی عموم را نمیرساند تا درباره تمام نوافل بگوییم برگزاری جماعت آنگونه مشروعیتی ندارد.
عبارت صاحب مدارک چنین است: قوله: و لا تجوز فى شى من النوافل، عدى الاستسقاء والعيدين مع اختلال شرايط الوجوب. اما استحباب الجماعة فى صلاة العيدين - مع اختلال شرايط الوجوب - و الاستسقاء فقد تقدم الكلام فيه مفصلاً. و اما انه لا تجوز الجماعة فى غيرهما من النوافل، فقال فى «المنتهى»: انه مذهب علمائنا اجمع. و استدل بما رواه الشيخ فى الصحيح عن زراره و محمد بن مسلم و الفضيل، عن الصادقين عليهما السلام، ان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله قال: ان الصلاة بالليل فى شهر رمضان النافلة فى جماعة بدعة.
و عن اسحاق بن عمار، عن ابى الحسن عليه السلام، و سماعه بن مهران، عن ابى عبداللَّه عليه السلام: ان النبى صلى الله عليه و آله قال فى نافلة رمضان: ايها الناس، ان هذه الصلاة نافلة، و لن يجتمع للنافلة. فليصلّ كل رجال منكم وحده، و ليقل ما علّمه اللَّه من كتابه. و اعلموا انه لا جماعة فى نافلة.
و فى هذا الاستدلال نظر، لقصور الرواية الاولى عن افادة العموم، و ضعف سند الثانية باشتماله على بن محمد بن سليمان الديلمى و غيره.
و ربما ظهر من كلام المنصف فيما سيأتى ان فى المسئلة قولاً بجواز الاقتداء فى النافلة مطلقاً. و قال فى الذكرى: لو صلّى مفترض خلف متنفّل مبتدأة او قضاءاً لنافلة او صلّى متنفّل بالراتبة خلف المفرض او متنفّل براتبة خلف راتبة او غيرها من النوافل، فظاهر المتأخرين المنع. و هذا الكلام يؤذن بان المنع ليس اجماعياً. و قد ورد بالجواز روايات، منها ما رواه الشيخ فى الصحيح، عن عبدالرحمن بن ابى عبداللَّه، عن ابى عبداللَّه عليه السلام، انه قال له: صلّ باهلك فى رمضان الفرضة و النافلة، فانى افعله.
پرسش: آیا امام بر خلاف رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل میکند؟ این را باید پاسخ داد.
و فى الصحيح، عن هشام بن سالم: انه سال اباعبداللَّه عليه السلام عن المرأة تؤمّ النساء فقال: تؤمّهنّ فى النافلة، فاما فى المكتوبة فلا. و نحوه روى ايضا فى الصحيح، عن الحلبى و سليمان بن خالد، عن ابى عبداللَّه عليه السلام.
دقت: امام در این روایت جماعت در نوافل را مسلم دانسته است، و تنها درباره امامت زنان میفرماید که برای زنان امامت کنند.
و من هنا يظهر ان ما ذهب اليه بعض الاصحاب من استحباب الجماعة فى صلاة الغدير جيّد، و ان لم يرد فيها نص على الخصوص. مع ان العلامة نقل فى التذكره عن ابى الصلاح، انه روى استحباب الجماعة فيها، و لم نقف على ما ذكره.
بررسی اشکال صاحب جواهر بر صاحب مدارک
مرحوم صاحب جواهر بر صاحب مدارک اشکال کرده که این سخن با مشهور و اجماع نمیسازد. به نظر میرسد اشکال صاحب جواهر روا نیست. عبارت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری چنین است:
المعروف عدم شرعية الجماعة فى النوافل، الا فيما يأتى استثناؤه. و الاخبار المستدلّ بها فى هذا الباب و ان كانت غير نقية بحسب السند، الا آنها موافقة للمشهور و مخالفة للعامة و معتضدة بنقل الاجماع عليه من» المنتهى «و عن» كنز العرفان «مضافاً الى موافقتها للاصل و عدم ثبوت اطلاق فى ادلة الجماعة، كما ستطلع عليه انشاء اللَّه تعالى. فاذن، القول بعدم مشروعية الجماعية فى النوافل وفاقاً لمعظم الاصحاب - رضوان اللَّه عليهم - لا اشكال فيه. نعم استثنى صلاة الاستسقاء من النوافل لمشروعية الجماعة فيها بالنصوص. و قيل: صلاة الغدير ايضاً. و ليس لمشروعية الجماعة فيها دليل يعتدّ به. و يمكن ان تكون صلاة العيدين عند اختلال بعض شرايط الوجوب من المستثنيات ايضاً. و يأتى الكلام ان شاء اللَّه تعالى.
البته ایشان روایات را بررسی و تحلیل نکرده است. در حالی که جا داشت این کار را میکردند.
عبارت مرحوم بروجردی
مرحوم بروجردی تقریباً با همین عبارتها مطلب را تمام کردند. در اینجا عبارات ایشان را با دو تقریر ارائه میکنیم:
تقرير اول: الجهة السادسة: هل الجماعة مشروعة فى النوافل ام لا؟ اعلم ان فى صلاة الاستسقاء من النوافل شرعت فيها للدليل الوارد فيها. و اما فى غيرها من النوافل غير صلاة الغدير، فالجماعة فيها غير مشروعة عندنا لعدم دليل على مشروعيتها فيها. و من الثانى تشريعه الجماعة فى نوافل شهر رمضان. فارجع الباب ۱۰ من ابواب نافلة شهر رمضان من الوسائل. مضافاً الى ان النبى صلى الله عليه و آله - مع كمال اهتمامه بصلاة الجماعة - لا يرى منه ان يصلى نافلة بجماعة. بل كان يصليها فى البيت، ثم يذهب الى المسجد لان يصلى الفريضة جماعة. و اما فى صلاة الغدير، و ان صار محل الكلام و لكن مشروعية الجماعة فيها غير معلوم.
تقرير دوم: و اما الصلوات المندوبة فلا اشكال فى عدم مشروعيه الجماعية فى جميعها، لاستمرار فعل النبى صلى الله عليه و آله، مع شدة اهتمامه بالجماعة و كثرة ما يترتب عليها من الفضائل و المثوبات على الاتيان بها فرادى. ضرورة أنه كان يصلى النوافل اليومية فى منزله غالباً، و هذا يدلّ قطعاً على عدم استحبابها فيها. نعم، لا ينبغى الارتياب فى مشروعيتها فى صلاة الاستسقاء. و قد وردت رواية دالة على جوازها فى صلاة الغدير، لكنه لم يعلم جواز العمل بها لاحتمال الاعراض. و اما نوافل شهر رمضان فهى ايضاً كسائر النوافل غير المشروعة فيها الجماعة. و لكن قد جوّزها فيها الثانى من الخلفاء، و هو مع اعترافه بكونه بدعة. و استمرّ العمل بعده على ذلك من العامة. و كيف كان، فلا اشكال عندنا فى عدم مشروعيتها فيها.
در عبارت ایشان چنین آمده است: و هذا يدلّ قطعاً على عدم استحبابها فيها. این قطع محل کلام است.
تذکر: اهل سنت امامت زن در هیچ نمازی را جائز نمیشمارند، از این رو بحث تقیه در این روایات منتفی است. از جهت دیگر روایت «خذ ما خالف العامة» مؤید این روایت در جواز امامت زنان است.
حال ببینیم آیا حضرت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله نماز نافله ای را به جماعت خواندند؟
موردی که مهم است و باید آن را بیشتر بررسی کنیم این است که آیا خود حضرت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله در هیچ موردی نافله ای را به صورت جماعت اقامه کردهاند یا نه؟ اگر این بحث شود بسیار کارساز خواهد بود.
تنها یک مورد است که نقل شده حضرت نماز نافله ای را به جماعت خواندهاند، و آن نماز عید غدیر است. البته کیفیت آن به ما نرسیده است.
نمازی که به عنوان نماز عید غدیر در کتابها هست که ده توحید و… دارد، به نظر میرسد همان نمازی نیست که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در غدیر خواندند. نمازی مشابه این نداریم که چند سوره خوانده شود و مأمومین هم گوش فرا دهند. صاحب حدائق این اشکال را ردّ کرده است. البته روایتی درباره این نماز هم به ما نرسیده و تنها نقل قولی از جانب ابی الصلاح است.
مرحوم صاحب عروه میفرماید: فصل فى صلاة يوم الغدير؛ و هو الثامنعشر من ذى الحجه: و هى ركعتان؛ يقرؤ فى كل ركعة سورة الحمد، و عشر مرّات قل هو اللَّه احد، و عشر مرّات آيةالكرسى، و عشر مرّات انّا انزلناه. ففى خبر على بن الحسين العبدى، عن الصادق عليه السلام: من صلّى فيه - اى فى يوم الغدير - ركعتين - يغتسل عند زوال الشمس من قبل ان تزول مقدار نصف ساعة يسأل اللَّه عزوجل - يقرؤ فى كل ركعة سورة الحمد مرة و عشر مرات قل هو اللَّه احد، و عشر مرات آيةالكرسى، و عشر مرّات انا انزلناه، عدلت عند اللَّه عزوجل مائة الف عمرة، و ما سأل اللَّه عزوجل حاجة من حوائج الآخره الا قضيت له، كائنة ما كانت الحاجة. و ان فاتتك الركعتان، قضيتها بعد ذلك. و ذكر بعض العلماء انه يخرج الى خارج المصر، و انه يؤتى بها جماعة، و انه يخطب الامام مقصورة على حمد اللَّه والثناء و الصلاة على محمد و آله. و التنبيه على عظم حرمة هذا اليوم. لكن لا دليل على ما ذكره. و قد مرّ الاشكال فى اتيانها جماعة فى باب صلاة الجماعة.
نماز عیدین دو حقیقت یا یک حقیقت؟
مرحوم نائینی در اینجا بحث جالبی دارد. ایشان بحثی اصولی دارد؛ مبنی بر اینکه: آیا نماز عیدین دو حقیقت است یا یک حقیقت؟ آیا در زمان حضور معصوم علیه السلام واجب بوده و بعد از غیبت مستحب شده است؟ محقق نائینی میفرماید: حقیقت نماز جماعت دو نوع است: یک نوع مربوط به زمان حضور معصوم علیه السلام است، و نوع دیگر مربوط به غیبت امام معصوم علیه السلام است.
درباره نماز عید غدیر پرسش ما این است که مرحوم صاحب عروه کدام نماز را تصویر کردهاند و فرمودهاند جماعت آن جائز نیست؟ آیا همین نماز با ده مرتبه قل هو اللَّه احد و ده مرتبه آیةالکرسی و ده مرتبه انا انزلناه منظور ایشان است، یا نماز دیگری است؟
روایت دیگری داریم درباره نماز عید غدیر که سنداً هم خوب است، و چه بسا جماعتش درست است. جالب این است که بعضی از بزرگان مثل مرحوم شیخ محمدحسین الکاشف الغطاء میگوید: مشروعية الجماعة فيها غير بعيدة. مرحوم سید عبدالهادی شیرازی و بعضی دیگر نیز فرمودهاند: و الاقوى مشروعيتها فيها؛ اى الجماعة فى صلاة الغدير.
روایات نماز غدیر
مرحوم صاحب وسائل در ابواب صلوات المندوبة، باب سوم فرمودهاند: باب ۳ استحباب صلاة يوم الغدير و كيفيتها و استحباب صومه و تعظيمه و الغسل فيه و اتخاذه عيداً و تذكر العهد المأخوذ فيه و الاكثار فيه من العبادة الصديقة صلاته ان فاتت. اولین روایت سندش خوب است. هر چند مقداری محل اشکال است. روایت دوم سندش بهتر است، ولی آقایان متعرض نشدهاند:
روایت اول: محمد بن الحسن باسناده، عن الحسين بن الحسن الحسنى، عن محمد بن موسى الهمدانى عن على بن حسان الوسطى، عن على بن الحسين العبدى، قال: سمعت اباعبداللَّه الصادق عليه السلام يقول: صيام يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا، الى ان قال: و هو عيد اللَّه الاكبر. و ما بعث اللَّه نبياً الا و تعيّد فى هذا اليوم و عرف حرمته. و اسمه فى السماء يوم العهد المعهود، و فى الارض يوم الميثاق المأخوذ والجمع المشهود. و من صلى فيه ركعتين - يغتسل عند زوال الشمس من قبل ان تزول مقدار نصف ساعة، يسأل اللَّه عزوجل - يقرؤ فى كل ركعة سورة الحمد مرة و عشر مرات قل هواللَّه احد و عشر مرات آيةالكرسى و عشر مرات انا انزلناه، عدلت عند اللَّه عزوجل مائة الف حجة و مائة الف عمرة، و ما سأل اللَّه عزوجل حاجة من حوائج الدنيا و حوائج الآخرة الا قضيت، كائناً ما كانت الحاجة. و ان فاتتك الركعتان و الدعاء، قضيتها بعد ذلك.
و من فطر فيه مؤمناً كان كمن اطعم فئاماً و فئاماً و فئاماً، فلم يزل يعد الى ان عقد بيده عشراً. ثم قال: و تدرى كم الفئام؟ قلت: لا. قال: مائة الف كل فئام. و كان له ثواب من اطعم بعددها من النبيين عليهم السلام والصديقين والشهداء فى حرم اللَّه عزوجل، و سقاهم فى يوم ذى مسغبة.
و الدرهم فيه بالف الف درهم. قال: لعلك ترى ان اللَّه عزوجل خلق يوماً اعظم حرمة منه؟ لا واللَّه لا واللَّه لا واللَّه. ثم قال: و ليكن من قولكم اذا التقيتم ان تقولوا: الحمد للَّه الذى اكرمنا بهذا اليوم، و جعلنا من الموفين بعهده الينا و ميثاقنا الذى واثقنا به من ولاية ولاة امره و القوّام بقسطه، و لم يجعلنا من الجاحدين و المكذبين بيوم الدين. ثم قال: و ليكن من دعائك فى دبر هاتين الركعتين تقول: و ذكر دعاءاً طويلاً.
روایت دوم: و فى المصباح، عن داود بن كثير، عن ابى هارون العبدى، عن ابى عبداللَّه عليه السلام، قال فى حديث يوم الغدير: و من صلى فيه ركعتين، اىّ وقت شاء؛ و افضله قرب الزوال، و هى الساعة التى اقيم فيها اميرالمؤمنينعليه السلام بغدير خم علماً للناس، و ذلك انهم كانوا قربوا من المنزل فى ذلك الوقت.
فمن صلّى فى ذلك الوقت ركعتين، ثم يسجد و يقول شكراً للَّه مائة مرة و يعقب الصلاة بالدعاء الذى جاء به. اقول: و يأتى ما يدلّ على ذلك فى صلاة يوم المباهلة و فى الصوم ان شاء اللَّه. منظور «مصباح المتهجد» شیخ طوسی است - که کتاب متقنی است - و آنچه مرحوم شیخ طوسی نقل کرده در آن تقریباً گزینشی بوده است.
همانگونه که نماز استسقاء صد مرتبه «الحمد للَّه» و صد مرتبه «لا اله الا اللَّه» دارد، در نماز عید غدیر هم صد مرتبه» شکراً للَّه «به نوعی شعائر است، که: «و من یعظّم شعائر اللَّه» شامل آن میشود.
داخل نبودن نماز غدیر و نهی از برگزاری نماز نوافل به جماعت
روایاتی که بر منع جماعت در صلاة نافله هست، چه بسا نماز عید غدیر را شامل نشود. این نمازی است که حضرت در روزهای پایانی عمر شریفشان اقامه کردند، و نهی ایشان مربوط به پیش از این بوده است. از این رو آن نهی این نماز را در بر نمیگیرد، و آن نهی مربوط به نمازهای نافله و نافلههای ماه مبارک رمضان بوده است. به تعبیر دیگر: نمازی که تا آن موقع هنوز حضرت ابلاغ نکرده بودند از شمول آن روایات ناهی خارج است، چون هنوز مورد و زمانش نرسیده بوده است.
بررسی سندی روایت کیفیت نماز غدیر
روایتی که کیفیت نماز عید غدیر را این گونه بیان میکند که دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه «قل هو اللَّه احد» و ده مرتبه آیةالکرسی و ده مرتبه «انا انزلناه» خوانده میشود، سندش مورد اعتماد نیست. اما روایتی که دو رکعت به طول مطلق رسیده است سندش خوب است.
معنای «نودی» دلالت بر نماز جماعت دارد
صاحب حدائق میگوید: «الصلاة جامعة» تنها برای بازگشتن جمعیت و گرد هم آمدن نیست. اگر این باشد که با ندای خالی هم میشود این کار را کرد و نیازی به اینکه پای نماز را میان بکشیم نیست. آیه قرآن هم میفهماند که ندای برای نماز، برگزاری جماعتی آن است:
یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر اللَّه و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون
.
اشکال صاحب جواهر بر صاحب مدارک
صاحب «جواهر الکلام» پس از نقل کلمات صاحب «مدارک الاحکام» مینویسد:
و هو من غرائب الكلام، لابتنائه اولاً على الاعرض عن المشهور، بل الجمع عليه كما عرفت. و الركون الى خلافه بتجشم قائل به من نحو ما سمعت انه ليس باجماعى عند الشهيد. مع انه على تقديره لا ينافى كونه كذلك عند غيره. و ثانياً على الطعن فى دليل المختار بما ذكر مما عرفت سقوطه فى الغاية. مع توجه بعض الطعن المزبور الى صحيحه الذى الرجاء الى مثل ذلك، بلا صراحة فيه بمطلوبه، بل هو موافق للتقية. كالتفصيل فى صحيحة الآخر، المعرض عنه بين الاصحاب. و ان كان قد يظهر من الاستبصار القول به المتحمل ارادة النافلة، التى تجويز فيها الجماعة، و لو المعادة استحباباً.
و غير ذلك، ضرورة اشتماله على خصوص النافلة فى شهر رمضان، التى يمكن دعوى تواتر الاخبار ببدعية الجماعة فيها. فضلاً عن اجماع الشيخ فى الخلاف على ذلك بالخصوص، كاشتراك تتميمه بعد الاغضاء عن ذلك، بعدم القول بالفصل بينه و بين دليل المختار، بل هو اولى منه. و من ذلك يظهر ما فى قوله: «و من هنا» الى آخره. مع انه ضعيف فى نفسه ايضاً. و ان كان هو ظاهر المفيد فى مقنعته.
و اختاره فى «اللمعة» و «فوائد الشرائع» للمحقق الثانى و «حاشية الارشاد» لولده و عن «الغنية» و الاشارة و التقى و المجلسى و تلميذه ابى الحسن. بل عن «مجمع البرهان» انه المشهور و انه ليس ببعيد. بل عن ايضاح النافع ان عمل الشيعة على ذلك. لكن لا دليل عليه اصلاً.
فضلاً عن ان يصلح لمعارضة ذلك الدليل. سوى ما فى «المقنعة» من حكاية ما وقع للنبى صلى الله عليه و آله يوم الغدير؛ و منه انه امر ان ينادى الصلاة جامعة. فاجتمعوا و صلوا ركعتين ثم رقى المنبر. و ما فى الروضة من التعطيل بانه عيد. و الآخر كما ترى و سابقه لا يجوز التعويل عليه هنا، و ان قلنا بالتسامح فى دليل المستحب، لكن حيث لا يعارضه ما يقتضى الحرمة.
و دعوى ان دليل الحرمة لا يزيد على حرمة التشريع التى لا تمنع من التسامح فى دليل المستحب، يدفعها وضوح الفرق بين الامرين، خصوصاً فى المقام هذا. و لعل فى خلوّ كلام الاكثر عن ذكر الجماعة عند ذكرهم اياها فى الصلوات المسنونة زيادة للفضل، فلاحظ.
در پاسخ ایشان عرض میکنیم
- اعراض عن المشهور و نظائر اینها ممکن است اسباب خاصی داشته باشد؛ مثلاً اینکه برگزاری آن به سبب حاکمان وقت ممکن نبوده است، از این رو اعراض اصحاب اینجا به کار نمیآید. برگزاری آن به دست پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز حضرت امیر علیه السلام، هر چند یک بار بوده باشد برای مشروعیت آن کافی است.
- همان مطلب را تکرار میکنیم که سبب تأخّر زمانی آن نهی شامل این نماز نمیشود.
- اینکه فرمودهاند: دلیل حرمت مانع از اجرای قاعده تسامح در ادله سنن است، عرض میکنیم دلیل درست و قاطعی نداریم که حرمت اقامه همه نوافل به جماعت را برساند. حال چگونه میتواند روایات مانع اجرای این قاعده شود؟
- سخن ایشان مبنی بر خلوّ بیشتر کتب از موضوع نماز غدیر هم سخنی تمام نیست. در کتابهای فراوانی این موضوع مطرح شده است، و حتی مثل علامه صریحاً میفرماید که اقامه آن به جماعت مستحب است. خود ایشان هم از «الایضاح النافع» آورده است که عمل شیعه بر اقامه آن به جماعت است.
- کتاب ایضاح از یکی از علمای قطیف به نام شیخ ابراهیم قطیفی است. ایشان از رسم و منش شیعیان آنجا سخن گفته و نباید اشکال کرد که این منش را از شعیان عراق سراغ نداریم.
۳. نماز جماعت غدیر در ایران
در اینجا گزارشی اجمالی از سنت اقامه نماز جماعت عید غدیر در ایران و هند ارائه میکنیم:
- تاریخچه سنت برپایی نماز جماعت عید غدیر به زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر میگردد. بنا بر آنچه در «المقنعه» شیخ مفید: ص۲۰۳ و «الکافی فی الفقه» ابوالصلاح حلبی: ص۱۶۰ آمده، اولین نماز را خود پیامبر صلی الله علیه و آله در عید غدیر اقامه فرمودهاند.
- امیرالمؤمنین علیه السلام هم در دوران خلافت ظاهری خود، در یک روز که غدیر با جمعه مصادف شده بود، به جای نماز جمعه نماز عید غدیر را اقامه کرده، و در خطبه آن بهطور مفصل از فضائل عید الله الاکبر غدیر سخن به میان میآورند. از جمله میفرمایند که رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان را به آن امر فرمودهاند. خبر این نماز و خطبه در چندین منبع در روایت حضرت امام رضا علیه السلام آمده است.[۳] به روایت آقا ضیاءالدین عراقی در «شرح تبصره» شیخ مفید هم این نماز را همراه هزاران نفر به جمعیت آن دوران در کرخ بغداد اقامه کردهاند.
- ظاهراً این نماز بین شعیان مشهور و متداول بوده است؛ به طوری که به تعبیر مرحوم وحید بهبهانی در مصابیح الظلام: ج ۲ ص ۳۶ و ج ۸ ص ۲۶۰، از کارهایی است که حتی زنها و بچههای اهل سنت نیز یقین به صدور آن از شیعیان دارند.
- برخی از تاریخ نگاران اهل سنت هم - البته با لحن خاصی - خبر از برپایی این نماز توسط شیعیان دادهاند. از جمله نویری در نهایه الارب: ج ۱ ص ۱۸۴، به نقل از «گزیده الغدیر: ص۸۱».
- در دوره معاصر هم مرحوم شیخ محمدحسن احمدی فقیه، بعد از اختصاص جلساتی از درس «صلاة الجماعة» خود به برپایی نماز جماعت عید غدیر و بررسی جوانب مختلف مسئله، این نماز را در مرکز شهر یزد اقامه کردند. پیادهروی مردم از امامزاده جعفر علیه السلام به ویژه سادات و مخصوصاً همراهی برخی علمای بزرگوار و تکبیر و سجده شکر بر نعمت بزرگ ولایت، بر شکوه مراسم افزوده بود. از طرفی این نماز همراه نماز باران بود، که بحمد الله با استجابت الهی و بارش باران در همان روز همراه بود. بعد از ایشان، برادر و فرزندانشان این نماز را به همراه نماز باران ادامه دادند، که باز هم با استجابت الهی و نزول باران همراه بوده است. نماز عید غدیر در این سالها در برخی دیگر از مساجد شهر یزد نیز اقامه شده است.
- در سال ۱۳۹۰ ش نیز نماز عید غدیر در مسجد جامع طالقان برگزار شد. همچنین در خلال نمایشگاهی که هر ساله به مناسبت غدیر بر پا میشود و طی آن در۱۱۰ نقطه کشور به بازسازی واقعه غدیر خم میپردازند، این نماز در کنار کوه حضرت خضر علیه السلام اقامه شده است.
- در دوره معاصر هم اقامه نماز عید غدیر انجام شده است. سید محمدباقر مشهدی در شهر لکنهوی هند و برخی دیگر از مساجد این شهر نیز نماز عید غدیر را اقامه نمودهاند.
پانویس
- ↑ قنوت خورشید: ص ۶–۲۲.
- ↑ نساء / ۱۱۵.
- ↑ مصباح المتهجد: ص ۷۵۸. الاقبال: ج ۲ ص ۲۶۰. مصباح الزائر: فصل ۷، بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۱۱۲ و ج ۳۷ ص ۱۶۴. مناقب آل ابی طالب (ابن شهرآشوب): ج ۳ ص ۴۳. وسائل الشیعة: ج ۷ ص ۳۲۷. جواهر: ج ۱۲ ص ۲۱۷. کلمات الامام الحسین علیه السلام: ص ۶۹۰. الشیعة فی احادیث الفریقین: ص ۲۸۲.