همسران پیامبر

بيعت در غدير[۱]

برنامه دوم پس از اتمام خطبه غدیر بيعت همگانى بود كه بايد آن را اصلى ‏ترين قسمت مراسم بعد از خطابه دانست. در اين مراسم صد و بيست هزار نفر يكى يكى شركت مى‏ كردند و سه روز به طول مى‏ انجاميد.

در كنار بیعت مردان فرصت مناسبى را هم براى بانوان تعيين كردند كه آنان نيز در خيمه بيعت حضور يابند. براى اين كار دستور دادند تشت بزرگى از آب آوردند و پرده ‏اى در وسط آن از يک سو تا سوى ديگر زدند به طورى كه آن را به دو قسمت تقسيم مى ‏كرد و آن سوى پرده از اين سو ديده نمى ‏شد.

آنگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يک سوى پرده مى‏ نشست و دست مبارک را داخل آب مى‏ گذاشت. زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى‏ كردند و همزمان «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى‏ گفتند و به حضرتش تبریک و تهنيت مى‏ گفتند.

پيامبرصلى الله عليه وآله دستور بيعت را درباره همسران خود مؤكد داشتند به خصوص آنكه همه همسران حضرت -  از جمله عايشه و حفصه -  در اين سفر حضور داشتند.

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: بیعت.

حضور در سفر حجةالوداع[۲]

پیامبر صلی الله علیه و آله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى‏ قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حجاج از مدینه خارج شدند.

در اين كاروان عظيم كليه همسران حضرت براى سفر حج آمده بودند. همسران حضرت عبارت بودند از: ام‏ّ سلمه، ریحانه، صفیه، زینب بنت جَحَش، میمونه بنت حارث، سُوده بنت زَمعَه، امّ ‏حبیبه بنت ابی‏ سفیان، عایشه، حفصه.

و همچنين در اعمال حج و پس از آن و در غدير و مراسم آن و بازگشت به مدينه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله بودند.

سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در رابطه با غدير در جمع همسرانشان[۳]

با اقداماتى كه عايشه و حفصه در مكه انجام دادند و اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله درباره برنامه ولایت را به پدرانشان خبر دادند، آن حضرت پس از بازگشت به مدينه ديگر به خانه عايشه و حفصه نرفت و آنان را به حضور نپذيرفت و انزجار خود را نسبت به آن دو به همه نشان داد.

آن دو اين مسئله را نزد پدرانشان مطرح كردند. آنان گفتند: ما مى ‏دانيم چرا اين گونه رفتار كرده است و علت آن چيست. شما نزد او برويد و با محبت درِ گفتگو را با او باز كنيد و او را نسبت به خود متمايل نماييد، كه او را با حيا و كريم خواهيد يافت. شايد اين گونه بتوانيد آنچه در قلب اوست بيرون آوريد و غيظ او را آرام كنيد.

پيرو اين تصميم، عایشه به تنهايى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و آن حضرت را در خانه ام‏ سلمه يافت در حالى كه على ‏عليه السلام نيز نزد آن حضرت بود. پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيد: براى چه آمده ‏اى؟! گفت: يا رسول ‏اللَّه، برايم غير عادى بود كه پس از بازگشت از اين سفر به خانه خود نيامدى، و من از نارضايتى تو به خدا پناه مى‏ برم.

حضرت فرمود: اگر اين گونه است كه مى‏ گويى نبايد سِرّى را كه سفارش كتمان آن را به تو نمودم افشا مى‏ كردى. با اين كار هم خود را هلاک نمودى و هم گروهى از مردم را به هلاكت انداختى.

اينجا بود كه خداوند در ادامه آيات سوره تحریم -  كه درباره خيانت عايشه و حفصه در افشاى سِرّ پيامبرصلى الله عليه وآله در مكه نازل شده بود -  در آيه ۱۰ اين سوره خيانت كارى آنان را به مرحله صراحت رساند و آن دو را به دو همسر خيانتكار حضرت نوح و حضرت هودعليهما السلام تشبيه كرد و چنين نازل كرد:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَ امْرَأَةَ لُوطٍ، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ» :

«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه همسر دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده ‏اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد» .[۴]

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد تا همه همسرانش در خانه امّ ‏سلمه جمع شوند. مجلسى با حضور آنان تشكيل شد و على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نيز در آن مجلس حضور داشت. پيامبرصلى الله عليه وآله سخن آغاز كرد و فرمود: «به آنچه مى‏ گويم خوب گوش فرا دهيد» .

سپس اشاره به على ‏عليه السلام كرده فرمود: «اين برادر من و وصيم و وارثم و قيام كننده به امور شما و امور امت بعد از من است. آنچه به شما امر مى‏ كند اطاعت كنيد و از فرمان او سرپيچى نكنيد كه هلاک مى‏ شويد» .

سپس خطاب به على‏ عليه السلام فرمود: «يا على، سفارش اينان را به تو مى ‏نمايم: مادامى كه از خدا و از تو اطاعت مى ‏كنند از آنان به عنوان همسر من مواظبت كن و هر يک از آنها كه سرپيچى كردند آنان را طلاقى ده كه خدا و رسولش از آنان بيزار باشند»!

در آن حال همه همسران پيامبرصلى الله عليه وآله ساكت بودند و سخنى نمى‏ گفتند. عايشه از بين آنان گفت: ما چنين نبوده ‏ايم كه به ما دستور داده باشى و ما خلاف آن را انجام داده باشيم!! حضرت فرمود: «بلى، تو با امر من به شدت مخالفت كردى، و به خدا قسم با همين سخنِ من نيز مخالفت خواهى كرد و بعد از من در مقابل على عصيان مى ‏نمايى» ![۵]

با اين همه، پيامبرصلى الله عليه وآله از خیانت عايشه و حفصه چشم‏ پوشى فرمود و پس از يک ماه به خانه آنان رفت. اما آنان دست از اقدامات خود بر ضد غدير برنداشتند؛ و به عنوان مأموران اصحاب صحیفه در خانه پيامبرصلى الله عليه وآله عمل مى‏ كردند و همچنان اسرار پيامبرصلى الله عليه وآله را براى آنان بازگو مى‏ كردند كه بارزترين نمونه‏ هاى آن ماجراى لشکر اسامه و مسموم كردن پيامبرصلى الله عليه وآله بود.

دو تن از همسران پيامبرصلى الله عليه وآله با همدستى پدرانشان تصميم بر مسموم کردن آن حضرت گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست يابند. آنان با گذشت دو ماه از واقعه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله را به دست آن دو نفر مسموم كردند. هنگامى كه حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت مى ‏دادند، و وقتى حضرت بى‏ حال مى ‏شد آن را در حلق پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ ريختند، و در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن اِبا مى‏ كرد آنان به اجبار آن را در دهان مباركش مى ‏ريختند.

وقتى حضرت به حال آمد فرمود: مگر من به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟! عايشه و حفصه در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!![۶]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۸.
  2. اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۴.
  3. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۸،۱۹۷.
  4. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷،۱۰۶.
  5. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۷.
  6. بحار الانوار: ج ۲۲ ص۵۱۶،۵۱۴،۲۴۶،۲۳۹. تاريخ الطبرى: ج ۲ ص ۴۳۸.