پرش به محتوا

کار شکنی منافقین در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
  كاروان عظيم حجاج از مكه به سوى غدير حركت كرد، و در همان مسير حركت توطئه‏ هاى شكننده آغاز شد.
  كاروان عظيم حجاج از مكه به سوى غدير حركت كرد، و در همان مسير حركت توطئه‏ هاى شكننده آغاز شد.


از اجازه بى‏ موقع براى جدايى از كاروان گرفته، تا عبور بى‏اجازه از غدير كه با هدف بر هم زدن مراسم انجام شد؛ طرح سؤال ‏هاى بى‏جا درباره توقف در غدير، پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله، مسخره كردن در بين خطبه با تشكيک در نسبت سخنان آن حضرت به خدا و اظهار نارضايتى از اقدامات حضرت و مطرح كردن تعصبات قومى و مسخره كردن مقام نبوت، همه سلسله به هم پيوسته ‏اى از توطئه‏ هاى منافقين بود.
از اجازه بى‏ موقع براى جدايى از كاروان گرفته، تا عبور بى ‏اجازه از غدير كه با هدف بر هم زدن مراسم انجام شد؛ طرح سؤال ‏هاى بى‏ جا درباره توقف در غدير، پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله، مسخره كردن در بين خطبه با تشكيک در نسبت سخنان آن حضرت به خدا و اظهار نارضايتى از اقدامات حضرت و مطرح كردن تعصبات قومى و مسخره كردن مقام نبوت، همه سلسله به هم پيوسته ‏اى از توطئه‏ هاى منافقين بود.


استهزاء بعد از خطبه در قالب انكار سخنان حضرت، ياد كردن از خلافت به عنوان غنيمت، طرح سؤالاتى درباره الهى بودن غدير، درخواست‏ هايى از قبيل معرفىِ ديگرى به جاى على ‏عليه السلام و يا شركت با على‏ عليه السلام در خلافت، همه اينها كارشكنى ‏هايى بود كه منافقين از مطرح كردن هيچكدام فروگذار نكردند.
استهزاء بعد از خطبه در قالب انكار سخنان حضرت، ياد كردن از خلافت به عنوان غنيمت، طرح سؤالاتى درباره الهى بودن غدير، درخواست‏ هايى از قبيل معرفىِ ديگرى به جاى على ‏عليه السلام و يا شركت با على‏ عليه السلام در خلافت، همه اينها كارشكنى ‏هايى بود كه منافقين از مطرح كردن هيچكدام فروگذار نكردند.
خط ۲۲: خط ۲۲:
ابوبكر و عمر و گروهى از همدستانشان با رسيدن به «كُراعُ الْغُمَيم» -  كه غدير در آن واقع شده -  بر سرعت خود افزودند و پيشاپيش قافله حركت كردند و از غدير عبور كردند و تا نزديكى ‏هاى «جُحْفه» پيش رفتند!!
ابوبكر و عمر و گروهى از همدستانشان با رسيدن به «كُراعُ الْغُمَيم» -  كه غدير در آن واقع شده -  بر سرعت خود افزودند و پيشاپيش قافله حركت كردند و از غدير عبور كردند و تا نزديكى ‏هاى «جُحْفه» پيش رفتند!!


هدف از اين كار آن بود كه دنباله قافله را هم به دنبال خود بكشانند و وقتى عده‏اى از آن جمعيت عظيم از غدير عبور كردند ديگر بازگرداندن شتران با بارهاى سنگين كار ساده ‏اى نخواهد بود.
هدف از اين كار آن بود كه دنباله قافله را هم به دنبال خود بكشانند و وقتى عده ‏اى از آن جمعيت عظيم از غدير عبور كردند ديگر بازگرداندن شتران با بارهاى سنگين كار ساده ‏اى نخواهد بود.


اينجاست كه عملاً برنامه منتفى خواهد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ترجيح خواهد داد در پى قافله راه را ادامه دهد!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref>
اينجاست كه عملاً برنامه منتفى خواهد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ترجيح خواهد داد در پى قافله راه را ادامه دهد!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref>
خط ۳۷: خط ۳۷:
اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله دستور دادند تا زير درختان را از سنگ ‏ها و خار و خاشاک تميز كنند، تا در آنجا منبرى بر پا شود.
اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله دستور دادند تا زير درختان را از سنگ ‏ها و خار و خاشاک تميز كنند، تا در آنجا منبرى بر پا شود.


منافقين از اين مرحله تصميم گرفتند با سنگ‏اندازى و شايعه پراكنى و مسخره كردن و اعتراض و سست كردن مردم نسبت به مراسم، آنچه مى‏ توانند ضربه بزنند تا بلكه از ارزش آن بكاهند.
منافقين از اين مرحله تصميم گرفتند با سنگ‏ اندازى و شايعه پراكنى و مسخره كردن و اعتراض و سست كردن مردم نسبت به مراسم، آنچه مى‏ توانند ضربه بزنند تا بلكه از ارزش آن بكاهند.


در مرحله اول يكى از منافقين جلو آمد و به گونه ‏اى كه مردم هم بشنوند گفت:
در مرحله اول يكى از منافقين جلو آمد و به گونه ‏اى كه مردم هم بشنوند گفت:


«او كه تا ساعتى ديگر از اينجا مى‏رود. چه خبرى باعث شده كه مى ‏خواهد اينجا را تميز كند؟! گمان مى ‏كنم خبر خطرناک و مصيبت ‏بارى با خود داشته باشد»!! اين تخريب ذهن ‏ها با عبارات ناهنجار مى‏ توانست خبر ولايت را به عنوان بار گرانى كه مردم به زور متحمل آن مى‏ شوند نشان دهد.
«او كه تا ساعتى ديگر از اينجا مى‏ رود. چه خبرى باعث شده كه مى ‏خواهد اينجا را تميز كند؟! گمان مى ‏كنم خبر خطرناک و مصيبت ‏بارى با خود داشته باشد»!! اين تخريب ذهن ‏ها با عبارات ناهنجار مى‏ توانست خبر ولايت را به عنوان بار گرانى كه مردم به زور متحمل آن مى‏ شوند نشان دهد.


پيامبر صلى الله عليه و آله دستورات لازم را داد و منبر باشكوهى بر پا شد و آماده سازى مقدمات سخنرانى تا ظهر ادامه يافت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۲.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله دستورات لازم را داد و منبر باشكوهى بر پا شد و آماده سازى مقدمات سخنرانى تا ظهر ادامه يافت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۲.</ref>
خط ۵۰: خط ۵۰:
همچنين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از مردم مى ‏خواهد براى سخنرانى در مقابل منبر جمع شوند، عمداً از اطراف آن پراكنده شوند تا عملاً مجلسى تحقق نيابد!
همچنين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از مردم مى ‏خواهد براى سخنرانى در مقابل منبر جمع شوند، عمداً از اطراف آن پراكنده شوند تا عملاً مجلسى تحقق نيابد!


اين نقشه نيز عملى شد و با آنكه قبل از منبر نماز جماعت بر پا شده بود و عملاً مردم جمع بودند، ولى وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفت و منتظر ماند تا مردم با انسجام بيشترى از حالت نماز به سمت منبر جمع شوند تا سخنرانى خود را آغاز كند، با اين منظره مواجه شد كه عده ‏اى از اطراف منبر متفرق مى ‏شوند! اگر چه بسيارى از مؤمنين جلوى منبر جمع شده بودند، ولى اين منظره بسيار بى‏ادبانه بود كه عده‏اى برخيزند و بروند.
اين نقشه نيز عملى شد و با آنكه قبل از منبر نماز جماعت بر پا شده بود و عملاً مردم جمع بودند، ولى وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفت و منتظر ماند تا مردم با انسجام بيشترى از حالت نماز به سمت منبر جمع شوند تا سخنرانى خود را آغاز كند، با اين منظره مواجه شد كه عده ‏اى از اطراف منبر متفرق مى ‏شوند! اگر چه بسيارى از مؤمنين جلوى منبر جمع شده بودند، ولى اين منظره بسيار بى‏ ادبانه بود كه عده ‏اى برخيزند و بروند.


حضرت لحظاتى به آنان مى‏نگريست و راست و چپ منبر را نگاه مى‏كرد و منتظر بود كه شايد از اين حركت زشت خود دست بردارند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۲۹۹.</ref>
حضرت لحظاتى به آنان مى‏ نگريست و راست و چپ منبر را نگاه مى‏ كرد و منتظر بود كه شايد از اين حركت زشت خود دست بردارند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۲۹۹.</ref>


ولى وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دستور داد تا از تفرق مردم جلوگيرى كند و همه را در مقابل منبر جمع كند. با ديدن اين برخورد شديدِ پيامبر صلى الله عليه و آله همه بازگشتند و در مقابل منبر نشستند.
ولى وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دستور داد تا از تفرق مردم جلوگيرى كند و همه را در مقابل منبر جمع كند. با ديدن اين برخورد شديدِ پيامبر صلى الله عليه و آله همه بازگشتند و در مقابل منبر نشستند.
خط ۷۱: خط ۷۱:
اكنون منافقين با منظره ‏اى روبرو بودند كه عقل‏ها را متحير مى‏ كرد: جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى، منبر با عظمت زير درختان كهنسال و در كنار بركه، دو قامت آسمانى بر فراز منبر، و آغاز يک سخنرانى بلند با حمد و ثنايى سرشار از توحيد، و سكوتى ابهت ‏انگيز كه احدى در آن فضاى باز جرأت حركت و صحبت نداشت.
اكنون منافقين با منظره ‏اى روبرو بودند كه عقل‏ها را متحير مى‏ كرد: جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى، منبر با عظمت زير درختان كهنسال و در كنار بركه، دو قامت آسمانى بر فراز منبر، و آغاز يک سخنرانى بلند با حمد و ثنايى سرشار از توحيد، و سكوتى ابهت ‏انگيز كه احدى در آن فضاى باز جرأت حركت و صحبت نداشت.


مؤمن نمى ‏تواند روح نفاق را در مخيله خود تصور كند. از آنجا كه دورويى و باصداقت نبودن جزء اصول اوليه نفاق است، منافق همه را به كيش خود مى‏ پندارد و تصورى از صداقت و يكرنگى در ذهن خود ندارد. آنگاه كه كينه و حسد و عداوت نسبت به على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با اين روح نفاق آميخته شود ناخود آگاه سخنانى بر زبان مى‏آورد كه آن حسد درونى را نشان مى ‏دهد.
مؤمن نمى ‏تواند روح نفاق را در مخيله خود تصور كند. از آنجا كه دورويى و باصداقت نبودن جزء اصول اوليه نفاق است، منافق همه را به كيش خود مى‏ پندارد و تصورى از صداقت و يكرنگى در ذهن خود ندارد. آنگاه كه كينه و حسد و عداوت نسبت به على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با اين روح نفاق آميخته شود ناخود آگاه سخنانى بر زبان مى‏ آورد كه آن حسد درونى را نشان مى ‏دهد.


از همه مهم ‏تر اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن خطبه، امامان ضلالتى را ذكر كرد كه بعد از آن حضرت مردم را به گمراهى مى‏ كشانند، و سپس به صراحت فرمود آنان «اصحاب صحيفه» هستند! در اين قست از خطبه تصريح شده كه فقط عده خاصى متوجه منظور حضرت از «صحيفه» شدند، و اكثر مردم از ذكر چنين كلمه‏ اى متعجب ماندند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۱۱.</ref>
از همه مهم ‏تر اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن خطبه، امامان ضلالتى را ذكر كرد كه بعد از آن حضرت مردم را به گمراهى مى‏ كشانند، و سپس به صراحت فرمود آنان «اصحاب صحيفه» هستند! در اين قست از خطبه تصريح شده كه فقط عده خاصى متوجه منظور حضرت از «صحيفه» شدند، و اكثر مردم از ذكر چنين كلمه‏ اى متعجب ماندند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۱۱.</ref>
خط ۹۹: خط ۹۹:
چشمانش را مى ‏بينيد كه چگونه مثل چشم ديوانگان در گردش است؟ هم اكنون برمى‏ خيزد و مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۹.</ref>
چشمانش را مى ‏بينيد كه چگونه مثل چشم ديوانگان در گردش است؟ هم اكنون برمى‏ خيزد و مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۹.</ref>


دائماً كار پسر عمويش را بالا مى‏ برد، اگر مى‏توانست او را پيامبر قرار دهد چنين مى‏ كرد. به خدا قسم اگر هلاک شود او را از آنچه اراده كرده دور خواهيم ساخت.<ref>كتاب سلام بن ابى‏ عمره: ص ۱۱۸.</ref>
دائماً كار پسر عمويش را بالا مى‏ برد، اگر مى ‏توانست او را پيامبر قرار دهد چنين مى‏ كرد. به خدا قسم اگر هلاک شود او را از آنچه اراده كرده دور خواهيم ساخت.<ref>كتاب سلام بن ابى‏ عمره: ص ۱۱۸.</ref>


اين تيرها و نيش‏ هاى گزنده چهار جهت را هدف‏گيرى مى ‏نمود:
اين تيرها و نيش‏ هاى گزنده چهار جهت را هدف‏گيرى مى ‏نمود:
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:


=== استهزاء بعد از خطبه ===
=== استهزاء بعد از خطبه ===
پس از آنكه منافقين در اثناى خطبه با ديدن آن منظره بديع -  كه على بن ابى ‏طال ب‏عليه السلام بر فراز دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار داشت -  سخنانى گفتند و دل خود را سبک كردند، بعد از خطبه آغاز لحظاتى بود كه در مجالس خصوصى خود لب گشايند و آزادانه سخن بگويند.
پس از آنكه منافقين در اثناى خطبه با ديدن آن منظره بديع -  كه على بن ابى ‏طالب عليه السلام بر فراز دستان پيامبر صلى الله عليه و آله قرار داشت -  سخنانى گفتند و دل خود را سبک كردند، بعد از خطبه آغاز لحظاتى بود كه در مجالس خصوصى خود لب گشايند و آزادانه سخن بگويند.


نمونه‏ هايى از گفته ‏هايشان بعد از خطبه چنين است:
نمونه‏ هايى از گفته ‏هايشان بعد از خطبه چنين است:
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
اگر بنا باشد همه مسلمانان سهمى داشته باشند پس همه بايد خليفه باشند و به اندازه خود فرمان دهند!
اگر بنا باشد همه مسلمانان سهمى داشته باشند پس همه بايد خليفه باشند و به اندازه خود فرمان دهند!


اگر قرار به سهميه ‏بندى باشد شما كدامين روز از جنگ فرار نكرده‏ايد و به اسلام ضربه نزده‏ ايد كه امروز سهم خود را مى ‏خواهيد؛ مگر اكثر شما منافقين، كسانى نيستيد كه در فتح مكه از ترس شمشير مسلمان شديد و پيامبر صلى الله عليه و آله شما را طلقاء و آزادشدگان ناميد.
اگر قرار به سهميه ‏بندى باشد شما كدامين روز از جنگ فرار نكرده ‏ايد و به اسلام ضربه نزده‏ ايد كه امروز سهم خود را مى ‏خواهيد؛ مگر اكثر شما منافقين، كسانى نيستيد كه در فتح مكه از ترس شمشير مسلمان شديد و پيامبر صلى الله عليه و آله شما را طلقاء و آزادشدگان ناميد.


اگر بنا به تقسيم و سهميه‏ گذارى هم باشد اسلام مديون على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است و روزى از اسلام نبوده كه آن حضرت فداكارى و از خود گذشتگى در راه خدا نشان نداده باشد.
اگر بنا به تقسيم و سهميه‏ گذارى هم باشد اسلام مديون على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است و روزى از اسلام نبوده كه آن حضرت فداكارى و از خود گذشتگى در راه خدا نشان نداده باشد.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:


==== ج) مرحله ‏اى بودن نقشه ‏هاى ضد غدير ====
==== ج) مرحله ‏اى بودن نقشه ‏هاى ضد غدير ====
معلوم شد كه نقشه ‏هاى منافقين طبقه بندى شده و مرحله ‏اى پيش‏بينى شده است، زيرا وقتى خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در كامل ‏ترين و هدفمندترين شكل خود پايان يافت به صراحت گفتند: «نقشه‏ هاى ما بر آب شد». يعنى مرحله‏ اى از نقشه‏ هاى طبقه‏ بندى شده ما از دست رفت و اجراى آن غير ممكن شد و وقت آن گذشت و كارى كه نبايد مى ‏شد تحقق يافت.
معلوم شد كه نقشه ‏هاى منافقين طبقه بندى شده و مرحله ‏اى پيش‏ بينى شده است، زيرا وقتى خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در كامل ‏ترين و هدفمندترين شكل خود پايان يافت به صراحت گفتند: «نقشه‏ هاى ما بر آب شد». يعنى مرحله‏ اى از نقشه‏ هاى طبقه‏ بندى شده ما از دست رفت و اجراى آن غير ممكن شد و وقت آن گذشت و كارى كه نبايد مى ‏شد تحقق يافت.


پيداست كه در مرحله اول تصميم داشتند به هر صورت شده از مراسم منصوب كردن و معرفى على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام جلوگيرى كنند، چرا كه اگر اين مرحله تحقق نمى‏ يافت بسيارى از شبهه ‏اندازى‏ ها و ابهام‏ گرايى ‏ها به آسانى قابل شيوع بود و مقطع خاص قابل استنادى وجود نداشت.
پيداست كه در مرحله اول تصميم داشتند به هر صورت شده از مراسم منصوب كردن و معرفى على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام جلوگيرى كنند، چرا كه اگر اين مرحله تحقق نمى‏ يافت بسيارى از شبهه ‏اندازى‏ ها و ابهام‏ گرايى ‏ها به آسانى قابل شيوع بود و مقطع خاص قابل استنادى وجود نداشت.