۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱٬۱۱۹: | خط ۱٬۱۱۹: | ||
==== روز شناخت ياوران ابليس ==== | ==== روز شناخت ياوران ابليس ==== | ||
غدير روز شناسايى كسانى بود كه ابليس چشم اميد بدانان داشت و در آرزوى يارى آنان | غدير روز شناسايى كسانى بود كه ابليس چشم اميد بدانان داشت و در آرزوى يارى آنان لحظه شمارى مى كرد،تا آنجا كه گمان خود را بر آنان عملى كرد و مصداق«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ»<ref>سبأ / ۲۰.</ref>شدند، در حالى كه گروه «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ»<ref>حجر / ۴۲.</ref> همچنان ستبر و استوار راه خود را ادامه دادند. | ||
==== روز شناخت ملحدين در لباس اسلام ==== | |||
غدير روز شناسايى ملحدين بدتر از كفارى بود كه با امضاى صحيفه ملعونه در كنار كعبه بى شرمى را به حد اعلا رساندند، تا آنجا كه خداوند با آيه «وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ»<ref>حج / ۲۵.</ref> پُتْک عذاب را بر سر آنان فرود آورد. | |||
==== روز معرفى كفار بعد از اسلام ==== | |||
غدير روزى است پرده ها برداشته شد و گروهى با تابلوى «وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»<ref>توبه / ۷۴.</ref>شناخته شدند،و گروهى ديگر با علامت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref>شناسايى گرديدند. | |||
غدير | ==== روز معرفى مفسدين ==== | ||
غدير آن روزى بود كه مفسدين فى الارض در اعلاترين مصداق آن شناسايى و معرفى شدند. آنان كه بزرگترين پيمان نامه را بر ضد خدا نوشتند، با نشان«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»<ref>بقره / ۱۲.</ref> شهره عالم شدند، و با تابلوى «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ»<ref>محمدصلى الله عليه وآله / ۲۲.</ref> به همه معرفى گرديدند. | |||
==== روز سقوط اعمال دشمن ==== | |||
غدير روزى بود كه دشمنان غدير و ولايت به آن زن بنى اسرائيلى تشبيه شدند كه رشته هاى خود را پنبه مى كرد، و اينان با انكار ولايت همه پايه هاى ساخته عمر خود را ويران كردند تا آنجا كه مصداق اين آيه شدند: «كَالَّتِى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً» .<ref>نحل / ۹۲.</ref> | |||
==== روز بيزارى از دشمنان ولايت ==== | |||
غدير روز بيزارى از دشمنان آل محمدعليهم السلام است قبل از روزى كه حسرتِ اين بغض و برائت و لعن را نسبت به آنان بكشيم، و مصداق اين آيه غديرى شويم كه «وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا» .<ref>بقره / ۱۶۷.</ref> | |||
غدير | ==== روز معرفى حسرت كشان ==== | ||
غدير آن روز حسرت بار براى دشمنان ولايت در قيامت است كه شرم زدگى و تأسفِ «كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ» شوند، و به دنبال آن «ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ»<ref>بقره / ۱۶۷.</ref> نشانگر جايگاه ابدى آنان باشد. | |||
==== روز تأسف بر منكرين ==== | |||
غدير روزى است كه پيامبرِ غدير تأسفِ بلندى همراه با دلسوزى درباره كسانى داشت كه به ولايت ايمان نياوردند و اين نعمت عظمى را از دست دادند، تا آنجا كه خداوند با آيه «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً»<ref>كهف / ۶.</ref> پيامبرش را مورد خطاب قرار داد. | |||
==== روز يأس كفار ==== | |||
غدير روز مأيوس شدن كفار از رخنه در اسلام است، چرا كه قافله سالار آن تا ابد تعيين شده و هيچ كس را جرئت نگاهِ ناروا به آخرين دينِ الهى نيست، و چه زيبا اين امضاى الهى در غدير آمد كه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» .<ref>مائده / ۳.</ref> | |||
غدير | ==== روز جداسازى حق و باطل ==== | ||
غدير روز جداسازى اصحاب يمين از كوردلان است، كه ثمرهاش در قيامت آنگاه ظاهر مى شود كه «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» ، پس گروهى خرسند مصداقِ «فَمَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً»<ref>اسراء / ۷۱.</ref> مى شوند، همان گونه كه گروهى ديگر ناخشنود مصداق «مَنْ كانَ فِى هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِى الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً»<ref>اسراء / ۷۲ ۷۱.</ref>خواهند بود؛ و آن روزى است كه راه هاى بازگشت بسته است. | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / معرفى قرآنىِ غدير. | |||
همچنين مراجعه شود به عنوان: دشمنان اهل بيت عليهم السلام / دشمنان در خطبه غدير. | |||
=== معناى مولى در لسان دشمنان<ref>اسرار غدير: ص ۱۱۳. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۷.</ref> === | |||
بحث درباره معناى كلمه مولى از آنجا شروع شده كه اكثر راويانِ مخالفِ شيعه، فقط همين يک فقره از حديث را نقل كرده اند، و متكلمين آنها براى دفاع از خود همه قرائن و مطالب تاريخ را رها كرده اند و از همه خطبه كلمه «مولى» را انتخاب كرده اند و به بحث درباره معناى لغوى و عرفى آن پرداخته اند! | |||
طبيعى است كه در مقابل آنان علماى شيعه هم بر سر همين موضوع بحث نموده و به آنان جواب لازم را داده اند و به طور ناخواسته همه جوانب سخن بر سر همين يک كلمه متمركز شده است. | |||
به عنوان مثال در كتاب «عوالم العلوم» بحث مفصلى درباره معناى مولى آورده، و در بخشى ديگر تعدادى از كتب تفسير عامه را ذكر كرده كه كلمه «مولى» را به معناى «اولى» دانسته اند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۸۹ ۳۳۱ .</ref> | |||
پيش از آن هم فهرستى از راويان حديث و شعرا و اهل لغت كه معنى »اولى« را معناى اصلى كلمه مولى دانسته اند آورده است<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۹ .</ref>، كه ذيلاً نام آنان ذكر مى شود: | |||
محمد بن سائب كلبى (م ۱۴۶ ق) ، سعيد بن اوس انصارى لغوى (م ۲۱۵ ق) ، معمر بن مثنى نحوى (م ۲۰۹ ق) ، ابوالحسن اخفش نحوى (م ۲۱۵ ق) ، احمد بن يحيى ثعلب (م ۲۹۱ ق)، ابوالعباس مبرّد نحوى(م ۲۸۶ ق)، ابو اسحاق زجاج لغوى نحوى (م ۳۱۱ ق)، ابوبكر بن انبارى (م ۳۲۸ ق( ، سجستانى عزيزى )م ۳۳۰ ق( ، ابوالحسن رمانى )م ۳۸۴ ق( ، ابونصر فارابى )م ۳۹۳ ق( ، ابواسحاق ثعلبى )م ۴۲۷ ق( ، ابوالحسن واحدى )م ۴۶۸ ق( ، ابوالحجاج شمنترى )م ۴۷۶ ق( ، قاضى زوزنى )م ۴۸۶ ق( ، ابوزكريا شيبانى )م ۵۰۲ ق( ، حسين فرّاء بغوى )م ۵۱۰ ق( ، جاراللَّه زمخشرى )م ۵۳۸ ق( ، ابنجوزى بغدادى )م ۵۹۷ ق( ، نظامالدين قمى )م ۷۲۸ ق( ، سبط بن جوزى )م ۶۵۴ ق( ، قاضى بيضاوى )م ۶۸۵ ق( ، ابنسمين حلبى )م ۷۵۶ ق( ، تاجالدين خجندى نحوى )م ۷۰۰ ق( ، عبداللَّه نسفى )م ۷۱۰ ق( ، ابنصباغ مالكى )م ۷۵۵ ق( ، واعظ كاشفى )م ۹۱۰ ق( ، ابوالسعود مفسّر )م ۹۸۲ ق( ، شهابالدين خفاجى )م ۱۰۶۹ ق( ، ابنحجر عسقلانى، فخر رازى، ابنكثير دمشقى، ابنادريس شافعى، جلالالدين سيوطى، بدرالدين عينى. | |||