۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
او هم قسم ياد كرد از آن پس هر كس درباره غدير بپرسد آنچه ديده و شنيده را بيان كند و شهادت دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۸۹، ۴۹۰. الغدير: ج ۱ ص ۹۳.</ref> | او هم قسم ياد كرد از آن پس هر كس درباره غدير بپرسد آنچه ديده و شنيده را بيان كند و شهادت دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۸۹، ۴۹۰. الغدير: ج ۱ ص ۹۳.</ref> | ||
۳. برادر زيد بن ارقم مى گويد: روزى با زيد نشسته بوديم كه اسب سوارى نزديک آمد كه حال سفر از او هويدا بود | ۳. برادر زيد بن ارقم مى گويد: روزى با زيد نشسته بوديم كه اسب سوارى نزديک آمد كه حال سفر از او هويدا بود. | ||
سلام كرد و پرسيد: زيد بن ارقم در ميان شماست؟ زيد گفت: من هستم، چه میخواهى؟ آن مرد گفت: نمیدانى از كجا آمده ام؟ گفت: نه. | |||
گفت: از فسطاط مصر آمده ام تا حديثى را كه از پيامبر صلى الله عليه و آله بياد دارى از تو سؤال كنم. زيد گفت: كدام حديث؟ مرد گفت: حديث غدير خم درباره ولايت على بن ابى طالب عليه السلام. | |||
زيد تفصيلى از ماجراى غدير را بيان كرد و از جمله گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر در غدير فرمود: اى مردم چه كسى صاحب اختيارتر بر شما از خودتان است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: خدايا شاهد باش و تو اى جبرئيل شاهد باش. و اين را سه بار تكرار فرمود. | |||
۴. عطيه عوفى مى گويد: به زيد بن ارقم گفتم: داماد من از قول تو درباره على بن ابى طالب ماجراى غدير را نقل كرده و من دوست دارم از خودت بشنوم. زيد گفت: هنگام ظهر بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيرون آمد و سپس در حالى كه بازوى على بن ابى طالب را گرفته بود گفت: اى مردم، آيا قبول داريد من نسبت به مردم صاحب اختيارتر از خود آنانم؟ گفتند: آرى. فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۹.</ref> | سپس دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و او را به سوى خود بلند كرد و فرمود: «أللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ، أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». | ||
و اين را نيز سه مرتبه فرمود. | |||
سپس فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: آرى به خدا قسم. فرمود: اقرار هم كرديد؟ گفتند: آرى. حضرت فرمود: خدايا شاهد باش و تو اى جبرئيل شاهد باش.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۲.</ref> | |||
۴. عطيه عوفى مى گويد: به زيد بن ارقم گفتم: داماد من از قول تو درباره على بن ابى طالب ماجراى غدير را نقل كرده و من دوست دارم از خودت بشنوم. | |||
زيد گفت: هنگام ظهر بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيرون آمد و سپس در حالى كه بازوى على بن ابى طالب را گرفته بود گفت: اى مردم، آيا قبول داريد من نسبت به مردم صاحب اختيارتر از خود آنانم؟ | |||
گفتند: آرى. فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۹.</ref> | |||
== ثبت مكتوب غدير به نقل زيد بن ارقم<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۴۷، ۱۴۸.</ref> == | == ثبت مكتوب غدير به نقل زيد بن ارقم<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۴۷، ۱۴۸.</ref> == | ||
در زمان هايى كه تدوين و كتابت حديث و معارف دين از طرف سقيفه رسماً ممنوع اعلام شده بود، و در زمان هايى كه هنوز نوشتن به رواج امروزى نبود، امامان غدير على رغم شرايط دشوار تقيه اَبعاد مختلف واقعه غدير را براى اصحابشان مى فرمودند و آنان در نوشته هاى خود به صورت حديث ثبت مى كردند. | در زمان هايى كه تدوين و كتابت حديث و معارف دين از طرف سقيفه رسماً ممنوع اعلام شده بود، و در زمان هايى كه هنوز نوشتن به رواج امروزى نبود، امامان غدير على رغم شرايط دشوار تقيه اَبعاد مختلف واقعه غدير را براى اصحابشان مى فرمودند و آنان در نوشته هاى خود به صورت حديث ثبت مى كردند. | ||
اين اقدام در واقع ريشه فرهنگ سازى غدير است كه شامل تعاليم و معارف و استدلال ها و تاريخچه آن بوده و به صورت ميراث غدير به نسل هاى فرهنگ ساز غدير منتقل شده، تا آموزه هاى اصيل خود را از دست ندهند. | اين اقدام در واقع ريشه فرهنگ سازى غدير است كه شامل تعاليم و معارف و استدلال ها و تاريخچه آن بوده و به صورت ميراث غدير به نسل هاى فرهنگ ساز غدير منتقل شده، تا آموزه هاى اصيل خود را از دست ندهند. | ||
آنچه امروز از حديث و تاريخ غدير به دست ما رسيده ثمره همان نوشته ها و مجموعه هاى تدوين شده در خفا از چشم [[سقیفه]] است، كه ميراث مكتوب غدير را به دست ما رسانده است: | |||
با توجه به عدم امكان چاپ و نشر در آن عصر، اين دو اقدام در حد خود بسيار مهم و | در بين آثار نوشتارى بر جاى مانده از دوران معصومين عليهم السلام ور در كنار اولين اثر مكتوب يعنى «[[کتاب سلیم بن قیس الهلالی (کتاب)|کتاب سلیم بن قیس الهلالی]]»، دومين اثر از دوران معصومين عليهم السلام درباره غدير متن كامل خطبه آن است، كه از يک سو [[امام باقر علیه السلام]] و از سوى ديگر [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفة بن یمان]] و زيد بن ارقم دو صحابى پيامبر صلى الله عليه وآله آن را نقل كرده اند؛ و از نقل آنان ثبت نوشتارى شده است. | ||
با توجه به عدم امكان چاپ و نشر در آن عصر، اين دو اقدام در حد خود بسيار مهم و فوق العاده بوده، و ثمره شيرين آن تا امروز سازنده فرهنگ پر محتواى غدير است. | |||
== خطبه كامل غدير به روايت زيد بن ارقم<ref>اسرار غدير: ص ۱۰۸، ۱۰۹.</ref> == | == خطبه كامل غدير به روايت زيد بن ارقم<ref>اسرار غدير: ص ۱۰۸، ۱۰۹.</ref> == | ||
خوشبختانه متن مفصل و كامل خطبه | خوشبختانه متن مفصل و كامل [[خطبه غدیر]] در نُه كتاب از مدارک معتبر شيعه كه هم اكنون در دست مى باشد و به چاپ هم رسيده، با اسناد متصل نقل شده است. | ||
يكى از اين سه طريق به روايت زيد بن ارقم است كه با اسناد متصل در چهار كتاب «العُدَد القويّة» تأليف شيخ على بن يوسف حلى<ref>العُدَد القويّة: ص ۱۶۹.</ref>، | رواياتِ اين نُه كتاب به سه طريق منتهى می شود. | ||
يكى از اين سه طريق به روايت زيد بن ارقم است كه با اسناد متصل در چهار كتاب «العُدَد القويّة» تأليف شيخ على بن يوسف حلى<ref>العُدَد القويّة: ص ۱۶۹.</ref>، «[[التحصین (کتاب)|التحصین]]» تأليف [[سید بن طاووس|سید ابن طاووس]]<ref>التحصين: ص ۵۷۸ ب ۲۹ از قسم دوم.</ref>، و «[[الصراط المستقیم (کتاب)|الصراط المستقیم]]» تأليف شيخ على بن يونس بياضى<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۳۰۱.</ref>، و «نهج الايمان» تأليف شيخ على بن حسين بن جبر<ref>نهج الايمان: ص ۹۲.</ref>، هر دو به نقل از كتاب «الولاية» تأليف مورخ طبرى روايت شده است. | |||
عين سند از اين قرار است: | |||
قال السيد ابن طاووس فى كتاب «التحصين»: قال الحسن بن أحمد الجاوانى فى كتابه «نور الهدى و المنجى من الردى»: عن أبى المفضل محمد بن عبدالله الشيبانى، قال: أخبرنا أبوجعفر محمد بن جرير الطبرى و هارون بن عيسى بن سكين البلدى، قالا: حدثنا حميد بن الربيع الخزّاز، قال: حدثنا يزيد بن هارون، قال: حدثنا نوح بن مبشَّر، قال: حدثنا الوليد بن صالح، عن إبن إمرأة زيد بن أرقم و عن زيد بن أرقم. | قال السيد ابن طاووس فى كتاب «التحصين»: قال الحسن بن أحمد الجاوانى فى كتابه «نور الهدى و المنجى من الردى»: عن أبى المفضل محمد بن عبدالله الشيبانى، قال: أخبرنا أبوجعفر محمد بن جرير الطبرى و هارون بن عيسى بن سكين البلدى، قالا: حدثنا حميد بن الربيع الخزّاز، قال: حدثنا يزيد بن هارون، قال: حدثنا نوح بن مبشَّر، قال: حدثنا الوليد بن صالح، عن إبن إمرأة زيد بن أرقم و عن زيد بن أرقم. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۱۷: | ||
== خيمه زيد در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۵.</ref> == | == خيمه زيد در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۵.</ref> == | ||
در روز نوزدهم ذى الحجة سال دهم هجرى و پس از خطبه غدير مراسم سه روزه [[بیعت]] همگانى همچنان ادامه داشت، و هر گروه از مردم كه بيعت مى كردند به خيمه هاى خود باز مى گشتند. | در روز نوزدهم ذى الحجة سال دهم هجرى و پس از خطبه غدير مراسم سه روزه [[بیعت]] همگانى همچنان ادامه داشت، و هر گروه از مردم كه بيعت مى كردند به خيمه هاى خود باز مى گشتند. | ||
[[منافقین]] نيز در خيمه هاى خود جمع شده بودند و از آن همه سربلندى غدير كه خط نفاق را خرد میكرد و پيش میرفت، اظهار تأسف و نگرانى می كردند و اسرار دل خود را براى يكديگر بازگو مى كردند. | |||
كم كم شب فرا رسيد و ادامه برنامه بيعت به فردا موكول شد و پس از نماز مغرب و عشا مردم به خيمه هاى خود بازگشتند تا استراحت كنند. آن شب خيمه زيد بن ارقم و حذیفه يمانى كنار خيمه منافقين قرار داشت. | كم كم شب فرا رسيد و ادامه برنامه بيعت به فردا موكول شد و پس از نماز مغرب و عشا مردم به خيمه هاى خود بازگشتند تا استراحت كنند. آن شب خيمه زيد بن ارقم و حذیفه يمانى كنار خيمه منافقين قرار داشت. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۲۷: | ||
و نيز سخنان كفرآميز ديگرى گفتند، كه صبح آن روز حذيفه سخنانشان را براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرد و حضرت هم در مورد آنان افشاگرى نمود و آيه اى درباره اشان نازل شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۲، ۵۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۴۶ .</ref> | و نيز سخنان كفرآميز ديگرى گفتند، كه صبح آن روز حذيفه سخنانشان را براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرد و حضرت هم در مورد آنان افشاگرى نمود و آيه اى درباره اشان نازل شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۲، ۵۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۴۶ .</ref> | ||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حذیفة بن یمان یمانی]]. | |||
== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۱۴۶.</ref> == | |||
یكى از صحابه كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده زيد بن ارقم انصارى خزرجى (م ۶۶ يا ۶۷ يا ۶۸ ق) است. [[احمد بن حنبل]] در سه مورد از مسند خود حديث غدير را از زيد بن ارقم روايت نموده است. | |||
همچنين در مدارک زير حديث غدير را از او نقل كرده اند؛ كه بعضاً همراه با بيان ماجراى غدير و يا حديث ثقلين است، و در بعضى مدارک با چند نقل و اسناد متعدد آمده است: | |||
[[نسایی|نسائی]] در «الخصائص»، دولابى در «الكنى و الاسماء»، مسلم در صحيح خود، بغوى در «مصابيح السنة»، ترمذى در صحيح خود، [[حاکم نیشابوری|حاکم]] در «[[المستدرک علی الصحیحین (کتاب)|المستدرک]]»، عاصمى در «زين الفتى»، حموينى در «فرائد السمطين»، محبالدين طبرى در «الرياض النضرة»، ذهبى در «تلخيص» و «ميزان الاعتدال». | |||
ابن صباغ | [[ابن صبّاغ مکّی|ابن صباغ مالکی]] در «الفصول المهمة»، ابن طلحه شافعى در «مطالب السئول»، ابوبكر هيثمى در «مجمع الزوائد»، زرقانى مالكى در «شرح المواهب»، خوارزمى در «المناقب»، ابن عبدالبر در «الاستيعاب». ابوالحجاج در «تهذيب الكمال فى اسماء الرجال». | ||
[[ابن کثیر|ابن کثیر شامی]] در «البداية و النهاية»، حافظ گنجى شافعى در «كفاية الطالب»، [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] در «جمع الجوامع» و «تاريخ الخلفاء» و «الجامع الصغير»، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]] در «تهذيب التهذيب»، «رياض الصالحين»، «البيان و التعريف»، «كنز العمال»، طبرانى در «المعجم الكبير»، طبرى در «حديث الولاية»، «مشكاة المصابيح»، «تذكرة خواص الامة»، احمد در «الفضائل»، محمد بن اسماعيل يمنى در «الروضة الندية»، حميد محلى در «محاسن الازهار»، ابن مغازلى در «المناقب»، بدخشانى در «نزل الابرار»، آلوسى در «روح المعانى».<ref>مسند احمد: ج ۱ ص ۱۱۸ و ج ۴ ص ۳۶۸، ۳۷۲. الخصائص (نسائى): ص ۱۵، ۱۶. الكنى و الاسماء (دولابى): ج ۲ ص ۶۱ . صحيح مسلم (چاپ سال ۱۳۲۷ ق): ج ۲ ص ۳۲۵. مصابيح السنة (بغوى): ج ۲ ص ۱۹۹. صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. المستدرک (حاكم): ج ۳ ص ۱۰۹، ۵۳۳ . فرائد السمطين: باب ۵۸ . الرياض النضرة (محب الدين طبرى): ج ۲ ص ۱۶۹. تلخيص (ذهبى): ج ۳ ص ۴۳۳. ميزان الاعتدال: ج ۳ ص ۲۲۴. الفصول المهمة: ص ۲۴. مطالب السئول (ابن طلحه شافعى): ص ۱۶. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۴، ۱۶۳ و ج ۹ ص ۱۰۵. شرح المواهب (زرقانى مالكى): ج ۷ ص ۱۳. المناقب (خوارزمى): ص ۹۳. الاستيعاب: ج ۲ ص ۴۷۳. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۱۰۹، ۲۰۸ و ج ۷ ص ۳۴۸. كفاية الطالب (گنجى): ص ۱۴. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. الجامع الصغير: ج ۲ ص ۵۵۵ . تهذيب التهذيب: ج ۷ ص ۳۳۷. رياض الصالحين: ص ۱۵۲. البيان و التعريف: ج ۲ ص ۱۳۶، ۲۳۰. كنز العمال: ج ۶ ص ۱۰۲، ۱۵۲، ۱۵۴، ۳۹۰. مشكاة المصابيح: ص ۵۵۷ . تذكرة خواص الامة: ص ۱۸. نزل الابرار (بدخشانى): ص ۱۹، ۲۱. روح المعانى: ج ۲ ص ۳۵۰.</ref> | [[ابن کثیر|ابن کثیر شامی]] در «البداية و النهاية»، حافظ گنجى شافعى در «كفاية الطالب»، [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] در «جمع الجوامع» و «تاريخ الخلفاء» و «الجامع الصغير»، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]] در «تهذيب التهذيب»، «رياض الصالحين»، «البيان و التعريف»، «كنز العمال»، طبرانى در «المعجم الكبير»، طبرى در «حديث الولاية»، «مشكاة المصابيح»، «تذكرة خواص الامة»، احمد در «الفضائل»، محمد بن اسماعيل يمنى در «الروضة الندية»، حميد محلى در «محاسن الازهار»، ابن مغازلى در «المناقب»، بدخشانى در «نزل الابرار»، آلوسى در «روح المعانى».<ref>مسند احمد: ج ۱ ص ۱۱۸ و ج ۴ ص ۳۶۸، ۳۷۲. الخصائص (نسائى): ص ۱۵، ۱۶. الكنى و الاسماء (دولابى): ج ۲ ص ۶۱ . صحيح مسلم (چاپ سال ۱۳۲۷ ق): ج ۲ ص ۳۲۵. مصابيح السنة (بغوى): ج ۲ ص ۱۹۹. صحيح ترمذى: ج ۲ ص ۲۹۸. المستدرک (حاكم): ج ۳ ص ۱۰۹، ۵۳۳ . فرائد السمطين: باب ۵۸ . الرياض النضرة (محب الدين طبرى): ج ۲ ص ۱۶۹. تلخيص (ذهبى): ج ۳ ص ۴۳۳. ميزان الاعتدال: ج ۳ ص ۲۲۴. الفصول المهمة: ص ۲۴. مطالب السئول (ابن طلحه شافعى): ص ۱۶. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۹ ص ۱۰۴، ۱۶۳ و ج ۹ ص ۱۰۵. شرح المواهب (زرقانى مالكى): ج ۷ ص ۱۳. المناقب (خوارزمى): ص ۹۳. الاستيعاب: ج ۲ ص ۴۷۳. البداية و النهاية: ج ۵ ص ۱۰۹، ۲۰۸ و ج ۷ ص ۳۴۸. كفاية الطالب (گنجى): ص ۱۴. تاريخ الخلفاء (سيوطى): ص ۱۱۴. الجامع الصغير: ج ۲ ص ۵۵۵ . تهذيب التهذيب: ج ۷ ص ۳۳۷. رياض الصالحين: ص ۱۵۲. البيان و التعريف: ج ۲ ص ۱۳۶، ۲۳۰. كنز العمال: ج ۶ ص ۱۰۲، ۱۵۲، ۱۵۴، ۳۹۰. مشكاة المصابيح: ص ۵۵۷ . تذكرة خواص الامة: ص ۱۸. نزل الابرار (بدخشانى): ص ۱۹، ۲۱. روح المعانى: ج ۲ ص ۳۵۰.</ref> |