سقیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۹: خط ۶۹:


=== فراز سوم ===
=== فراز سوم ===
«إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» : «مگر گروهى از مؤمنان».
«إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»: «مگر گروهى از مؤمنان».


از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت ‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود.
از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت ‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود.
خط ۷۹: خط ۷۹:
[[امام باقر علیه السلام]] در بيان «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» در اين آيه مى‏ فرمايد: «يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏ عليه السلام»<ref>بحار الانوار: ج ۶۰ ص ۱۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ح ۴۵.</ref>:
[[امام باقر علیه السلام]] در بيان «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» در اين آيه مى‏ فرمايد: «يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏ عليه السلام»<ref>بحار الانوار: ج ۶۰ ص ۱۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ح ۴۵.</ref>:


«منظور شيعيان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند» كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.
«منظور شيعيان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند» كه پيرو [[شیطان]] نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.


== اِخبار از سقيفه<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۸ .</ref>==
== اِخبار از سقيفه<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۸ .</ref>==
خط ۸۶: خط ۸۶:
پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.
پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.


به عبارت ديگر در حالى كه مردم منصوب شدن حضرت امیر‏ عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله طى خطابه غدير مى ‏شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!! بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه ‏اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏ شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏ كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.
به عبارت ديگر در حالى كه مردم منصوب شدن حضرت امیر‏ عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله طى خطابه غدير مى ‏شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!!
 
بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه ‏اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏ شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏ كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.


اين پيامبر مهربان امت بوده كه خواسته اين بيدار باش را به مردم داده باشد، و همه از آينده تاريک [[اسلام]] به دست سقيفه و فتنه‏ هايى كه با دين و اعتقاد آنان بازى مى‏ كند با خبر باشند.
اين پيامبر مهربان امت بوده كه خواسته اين بيدار باش را به مردم داده باشد، و همه از آينده تاريک [[اسلام]] به دست سقيفه و فتنه‏ هايى كه با دين و اعتقاد آنان بازى مى‏ كند با خبر باشند.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
با مطالعه اين صحيفه، هم به عمق جريان ضد غدير مى ‏توان پى برد، و هم ابوبكر و عمر و پيروانشان را به دقت تمام مى‏ توان شناخت، و هم ارزش برنامه عظيم غدير را مى ‏توان دريافت.
با مطالعه اين صحيفه، هم به عمق جريان ضد غدير مى ‏توان پى برد، و هم ابوبكر و عمر و پيروانشان را به دقت تمام مى‏ توان شناخت، و هم ارزش برنامه عظيم غدير را مى ‏توان دريافت.


اين اساسنامه سقيفه به عنوان يک قانون‏نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شده است. به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده، با حيله‏ گرى تمام تدوين يافته و در آن به آيات قرآن استشهاد شده و از پايه‏ هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل شده است.
اين اساسنامه سقيفه به عنوان يک قانون‏نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شده است.
 
به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده، با حيله‏ گرى تمام تدوين يافته و در آن به آيات قرآن استشهاد شده و از پايه‏ هاى مسلّم [[اسلام]] به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل شده است.


اين نهايت فتنه‏ گرى اصحاب صحيفه را مى‏ رساند كه اين چنين آينده ‏هاى دور و نزديکِ پيروانِ خود را پيش‏ بينى كرده ‏اند.
اين نهايت فتنه‏ گرى اصحاب صحيفه را مى‏ رساند كه اين چنين آينده ‏هاى دور و نزديکِ پيروانِ خود را پيش‏ بينى كرده ‏اند.
خط ۱۳۴: خط ۱۳۸:
انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعده ‏اى داده‏ اند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمى‏ كنند.
انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعده ‏اى داده‏ اند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمى‏ كنند.


== امتحان الهى<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۸۹ ؛ کلینی ، الکافی : ج۸ ص ۲۷؛ حرّ عاملی ، اثبات الهداة : ج۲ ص ۱۸ ح۷۲ </ref> ==
== امتحان الهى<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۸۹؛ کلینی، الکافی : ج۸ ص ۲۷؛ حرّ عاملی، اثبات الهداة : ج۲ ص ۱۸ ح۷۲. </ref> ==
غدير مظهر كلام پيامبر صلى الله عليه و آله شد كه فرمود: «لولا أنت يا على لم يُعرَف المؤمنون بعدى»: «اى على، اگر تو نبودى مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏ شدند».
غدير مظهر كلام [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] شد كه فرمود: «لولا أنت يا على لم يُعرَف المؤمنون بعدى»: «اى على، اگر تو نبودى مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏ شدند».


امتحان بزرگ الهى بود تا مردم باطن خود را بروز دهند، و با قرار گرفتن در معرض انتخاب غدير و سقيفه امتحان شوند.
امتحان بزرگ الهى بود تا مردم باطن خود را بروز دهند، و با قرار گرفتن در معرض انتخاب غدير و سقيفه امتحان شوند.


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اين بزرگ‏ ترين آزمايش الهى را چنين توصيف فرموده است:
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] اين بزرگ‏ ترين آزمايش الهى را چنين توصيف فرموده است:


«خداوند تعالى به وسيله من بندگانش را آزمايش فرمود ... ، و مرا به وصايت پيامبرصلى الله عليه وآله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد ...».
«خداوند تعالى به وسيله من بندگانش را آزمايش فرمود ... ، و مرا به وصايت پيامبرصلى الله عليه وآله اختصاص داد و به [[جانشین|خلافت]] او در امتش برگزيد ...».


پيامبر صلى الله عليه و آله به [[حجةالوداع]] رفت و سپس به غدير خم آمد و در آنجا فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ، أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ».<ref>الكافى: ج ۸ ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله به [[حجةالوداع]] رفت و سپس به غدير خم آمد و در آنجا فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ، أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ».<ref>الكافى: ج ۸ ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>
خط ۱۷۹: خط ۱۸۳:
او شكمى به گشادى اموال همه مردم ندارد كه همچون عثمان و معاويه هر روز قطعه ‏اى از اموال مردم را مصادره كند و به تصرف خود در آورد و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۱۸.</ref>
او شكمى به گشادى اموال همه مردم ندارد كه همچون عثمان و معاويه هر روز قطعه ‏اى از اموال مردم را مصادره كند و به تصرف خود در آورد و به خويشان و دوستان خود ببخشد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۲۱۸.</ref>


او معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى ‏برد، نه مانند سقيفه كه نشر و تدوين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و تفسير و تبيين قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند، و طالبين معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳  ۵. الطبقات الكبرى: ج ۳ ص ۲۸۷.</ref>
او معدن علم است و در جستجوى كسانى است كه آن علوم را از او دريافت كنند و از جهل مردم رنج مى ‏برد، نه مانند سقيفه كه نشر و تدوين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و تفسير و تبيين قرآن را رسماً ممنوع كنند و فقط قرائت قرآن را مجاز بدانند، و طالبين معارف قرآنى را زندانى و تبعيد كنند.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳،۵. الطبقات الكبرى: ج ۳ ص ۲۸۷.</ref>


او كسى نيست كه چون سردمداران سقيفه سير قهقرايى مردم جزء برنامه‏ اش باشد و از اين مسير [[جاهلیت]] لذت ببرد.
او كسى نيست كه چون سردمداران سقيفه سير قهقرايى مردم جزء برنامه‏ اش باشد و از اين مسير [[جاهلیت]] لذت ببرد.
خط ۱۹۸: خط ۲۰۲:
اين استنباط بعيد نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله روزگار سخت ترساندن مردم را به سر آورد و -  اگر سقيفه نبود -  پس از پيامبرصلى الله عليه وآله آغاز روزهاى بشارت مردم به خير دنيا و آخرت در سايه زحمات ۲۳ ساله آن حضرت بود.
اين استنباط بعيد نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله روزگار سخت ترساندن مردم را به سر آورد و -  اگر سقيفه نبود -  پس از پيامبرصلى الله عليه وآله آغاز روزهاى بشارت مردم به خير دنيا و آخرت در سايه زحمات ۲۳ ساله آن حضرت بود.


حضرت سلمان فارسى در روزهاى غصب خلافت خطابه ‏اى براى مردم ايراد كرد و گفت: قسم به آنكه جان سلمان به دست اوست، اگر خلافت را به حضرت امیر عليه السلام مى‏ سپرديد از بالاى سرتان و از زير پايتان نعمت‏ هاى الهى را مى‏ خورديد، و حتى اگر پرندگان را از آسمان صدا مى‏ زديد پاسخ شما را مى‏ دادند و اگر ماهيان را از درياها فرا مى‏ خوانديد به سوى شما مى‏ آمدند. هيچ ولىّ خدايى فقير نمى‏ شد و هيچ سهمى از فرايض الهى به بی راهه نمى ‏رفت و در حكم خدا حتى دو نفر اختلاف نمى‏ كردند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۸۰ .</ref>  
[[سلمان فارسی(محمّدی)|حضرت سلمان فارسی]] در روزهاى غصب خلافت خطابه ‏اى براى مردم ايراد كرد و گفت: قسم به آنكه جان سلمان به دست اوست، اگر خلافت را به حضرت امیر عليه السلام مى‏ سپرديد از بالاى سرتان و از زير پايتان نعمت‏ هاى الهى را مى‏ خورديد، و حتى اگر پرندگان را از آسمان صدا مى‏ زديد پاسخ شما را مى‏ دادند و اگر ماهيان را از درياها فرا مى‏ خوانديد به سوى شما مى‏ آمدند.
 
هيچ ولىّ خدايى فقير نمى‏ شد و هيچ سهمى از فرايض الهى به بی راهه نمى ‏رفت و در حكم خدا حتى دو نفر اختلاف نمى‏ كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۸۰ .</ref>  


اين بود روزهاى سراسر بشارت و شادى و سرور كه سقيفه آن را به وحشت و غم و اندوه مبدل ساخت، و نگذاشت بشيرِ اسلام حضرت امیر عليه السلام هر روز با خبرهايى شيرين روح مسلمين را طراوتى ديگر بخشد و نعمت‏ هاى مادى و معنوى الهى را بشارت عملىِ مردم قرار دهد.
اين بود روزهاى سراسر بشارت و شادى و سرور كه سقيفه آن را به وحشت و غم و اندوه مبدل ساخت، و نگذاشت بشيرِ اسلام حضرت امیر عليه السلام هر روز با خبرهايى شيرين روح مسلمين را طراوتى ديگر بخشد و نعمت‏ هاى مادى و معنوى الهى را بشارت عملىِ مردم قرار دهد.


آرى حضرت امیر عليه السلام بار ديگر نذير بودن را آغاز كرده بود تا مردمِ بازگشته به جاهليت را حركتى دهد و پيش ببرد تا لايق بشارت شوند، امّا حضور سقيفه در هميشه تاريخ نگذاشت خليفه حقيقى پيامبرصلى الله عليه وآله با انذار و بشارت خويش مسير تخريب شده را مانند اول باز سازى نمايد، مگر عده كمى كه با انذارها ساخته شدند و بشارت‏ هاى حضرت را هدف زندگى خود قرار دادند.
آرى حضرت امیر عليه السلام بار ديگر نذير بودن را آغاز كرده بود تا مردمِ بازگشته به [[جاهلیت]] را حركتى دهد و پيش ببرد تا لايق بشارت شوند، امّا حضور سقيفه در هميشه تاريخ نگذاشت خليفه حقيقى پيامبر صلى الله عليه و آله با انذار و بشارت خويش مسير تخريب شده را مانند اول باز سازى نمايد، مگر عده كمى كه با انذارها ساخته شدند و بشارت‏ هاى حضرت را هدف زندگى خود قرار دادند.


== اولين ياوران سقيفه <ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۷۸.</ref> ==
== اولين ياوران سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۷۸.</ref> ==
از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و در مورد صحيفه ملعونه اول و ارتداد امت نازل شده اين آيات است:
از جمله آياتى كه در سفر [[حجةالوداع]] و در مورد صحيفه ملعونه اول و ارتداد امت نازل شده اين آيات است:


«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ. فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ. ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»<ref>محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸  - ۲۶.</ref>:
«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّه يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ. فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ. ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»<ref>محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸  - ۲۶.</ref>:


«اين بدان جهت است كه اينان به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را كراهت داشتند، گفتند: ما در بعضى از مسئله پيرو شما مى‏ شويم. خداوند پنهان كارى آنان را مى‏ داند. پس چگونه خواهند بود آنگاه كه ملائكه آنان را بميرانند و بر صورت و پشت آنان بزنند. اين بدان جهت است كه آنان پيرو چيزى شدند كه خدا رضايت ندارد و رضوان او را خوش نداشتند؛ خدا هم اعمال آنان را نابود ساخت» .
«اين بدان جهت است كه اينان به كسانى كه آنچه خدا نازل كرده را [[کراهت]] داشتند، گفتند: ما در بعضى از مسئله پيرو شما مى‏ شويم. خداوند پنهان كارى آنان را مى‏ داند.


در اين آيات دو عنوان «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» و «سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» مربوط به بنى‏ اميه است. اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه‏ هاى مختلفى مى‏ شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.
پس چگونه خواهند بود آنگاه كه [[ملائکه]] آنان را بميرانند و بر صورت و پشت آنان بزنند.


در اينجا مى‏ بينيم كه بنى ‏اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده ‏اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته ‏اند. بنى‏ اميه از كسانى بودند كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را معاويه در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت: وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و براى حضرت امیر به ولايتش اقرار نمى ‏نماييم. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱.</ref>
اين بدان جهت است كه آنان پيرو چيزى شدند كه خدا رضايت ندارد و رضوان او را خوش نداشتند؛ خدا هم اعمال آنان را نابود ساخت».


با اين همه، در ابتداى امر باور نمى‏ كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به اهل‏ بيت ‏عليهم السلام با آنان موافقت كردند.
در اين آيات دو عنوان «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» و «سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ» مربوط به بنى‏ اميه است.
 
اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه‏ هاى مختلفى مى‏ شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.
 
در اينجا مى‏ بينيم كه بنى ‏اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده ‏اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته ‏اند.
 
بنى‏ اميه از كسانى بودند كه «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه» يعنى ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت:
 
وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏ كنيم و براى حضرت امیر به ولايتش اقرار نمى ‏نماييم. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱.</ref>
 
با اين همه، در ابتداى امر باور نمى‏ كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به [[معصومین علیهم السلام|اهل‏ بیت ‏علیهم السلام]] با آنان موافقت كردند.


اين باور نداشتن را در سخن معاويه به وضوح مى‏ بينيم كه در نامه سرى‏اش به زياد مى‏ گويد: «خلافت به دست ابوبكر و عمر از بنى ‏هاشم خارج شد و به بنى‏ تيم رسيد و سپس به بنى‏ عدى منتقل شد، در حالى كه در قريش طايفه‏ اى بى‏ مقدارتر و پست‏ تر از آنان نبود. اين بود كه ابوبكر و عمر ما را هم در خلافت به طمع انداختند، چرا كه ما از آنها سزاوارتريم» !! <ref>كتاب سليم: ص ۲۸۲.</ref>
اين باور نداشتن را در سخن معاويه به وضوح مى‏ بينيم كه در نامه سرى‏اش به زياد مى‏ گويد: «خلافت به دست ابوبكر و عمر از بنى ‏هاشم خارج شد و به بنى‏ تيم رسيد و سپس به بنى‏ عدى منتقل شد، در حالى كه در قريش طايفه‏ اى بى‏ مقدارتر و پست‏ تر از آنان نبود. اين بود كه ابوبكر و عمر ما را هم در خلافت به طمع انداختند، چرا كه ما از آنها سزاوارتريم» !! <ref>كتاب سليم: ص ۲۸۲.</ref>


البته اينكه ابوبكر و عمر گمان مى‏ كردند اگر خمس را به اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بدهند آنان ديگر كارى به خلافت نخواهند داشت فكر باطلى است، كه خيالات دنيا پرستانه اصحاب صحيفه و برداشت غلط آنان درباره اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به اين جهت سوقشان داده است.
البته اينكه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] گمان مى‏ كردند اگر خمس را به اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بدهند آنان ديگر كارى به خلافت نخواهند داشت فكر باطلى است، كه خيالات دنيا پرستانه اصحاب صحيفه و برداشت غلط آنان درباره اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به اين جهت سوقشان داده است.


اين احتمال هم وجود دارد كه عمر و ابوبكر اين مطلب را به خوبى مى ‏دانسته ‏اند و فقط براى اغواى بنى‏ اميه چنين فكرى را به آنان القا كرده ‏اند.
اين احتمال هم وجود دارد كه عمر و ابوبكر اين مطلب را به خوبى مى ‏دانسته ‏اند و فقط براى اغواى بنى‏ اميه چنين فكرى را به آنان القا كرده ‏اند.


اكنون با دقت در روايات مربوط به اين آياتِ كريمه سوره محمدصلى الله عليه وآله و تحليل‏ هايى كه ذكر شد، به خوبى روشن شد كه خداوند متعال در قرآن كريم عمق ضلالت و انحراف اصحاب صحيفه ملعونه را با چه روش‏ ها و عباراتى خاطر نشان فرموده است.
اكنون با دقت در روايات مربوط به اين آياتِ كريمه سوره محمد صلى الله عليه و آله و تحليل‏ هايى كه ذكر شد، به خوبى روشن شد كه خداوند متعال در قرآن كريم عمق ضلالت و انحراف اصحاب صحيفه ملعونه را با چه روش‏ ها و عباراتى خاطر نشان فرموده است.


== بيعت شيطانى سقيفه <ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۲۰  - ۲۱۷ ، ۲۱۲  - ۲۱۰.</ref> ==
== بيعت شيطانى سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۱۷ - ۲۲۰، ۲۱۰ - ۲۱۲.</ref> ==
غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه ‏اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى‏ خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه ‏اى براى آينده‏ ها تعيين كرد.
غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه ‏اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى‏ خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه ‏اى براى آينده‏ ها تعيين كرد.


بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى ‏شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۱۰ سوره فتح است:
بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدانها استشهاد شده است.
 
آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى ‏شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۱۰ سوره فتح است:


«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»<ref>فتح /  ۱۰.</ref>:
«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»<ref>فتح /  ۱۰.</ref>:


«كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند در واقع با خدا بيعت مى‏ كنند دست خداوند بر روى دست آنان است پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .
«كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند در واقع با خدا بيعت مى‏ كنند دست خداوند بر روى دست آنان است پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد».
 
متن [[خطبه غدیر]] در اين باره چنين است:
 
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدیر فرمودند:
 
الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»:
 
بدانيد كه من پس از پايان خطابه ‏ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى‏ خوانم.


متن خطبه غدير در اين باره چنين است:
بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ‏ام و حضرت امیر با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى‏ گيرم. (خداوند مى‏ فرمايد:)<ref>داخل پرانتز به خاطر برگشت كلام از مخاطب به غايب، و تغيير مخاطب از مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله اضافه شده است.</ref>


پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمودند: الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« :
«كسانى كه با تو بيعت مى ‏كنند در واقع با خدا بيعت مى ‏كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد».<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹.</ref>


بدانيد كه من پس از پايان خطابه ‏ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى‏ خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ‏ام و حضرت امیر با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى‏ گيرم. (خداوند مى‏ فرمايد:)<ref>داخل پرانتز به خاطر برگشت كلام از مخاطب به غايب، و تغيير مخاطب از مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله اضافه شده است.</ref> «كسانى كه با تو بيعت مى ‏كنند در واقع با خدا بيعت مى ‏كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد» .<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹.</ref>
... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ».


... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» .
مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»:


مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :
اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانى‏ هاى هر كسى را مى‏ داند...، و هر كس [[بیعت]] كند در حقيقت با خدا بیعت مى‏ نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.


اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانى‏ هاى هر كسى را مى‏ داند ... ، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مى‏ نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.
اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان علیهم السلام در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد.


اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان علیهم السلام در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک مى ‏نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مى‏ دهد.
خداوند بيعت شكنان را هلاک مى ‏نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مى‏ دهد.


هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى ‏فرمايد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱.</ref>
هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى ‏فرمايد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۹ بخش ۱۱.</ref>
خط ۲۵۲: خط ۲۷۸:
در اينجا سه نكته قابل ذكر است:
در اينجا سه نكته قابل ذكر است:


=== ۱-  بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه ===
=== ۱. بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه ===
جا دارد با سابقه ‏اى كه از مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام در ذهن داريم، مقايسه‏ اى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت.
جا دارد با سابقه ‏اى كه از مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام در ذهن داريم، مقايسه‏ اى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت.


خط ۲۵۹: خط ۲۸۵:
اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد حضرت امیر عليه السلام را افتتاح كرد!!
اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد حضرت امیر عليه السلام را افتتاح كرد!!


=== ۲-  سند شيطانى بودن سقيفه ===
=== ۲. سند شيطانى بودن سقيفه ===
سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى ‏كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى ‏كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى ‏كنند!!
سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى ‏كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى ‏كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى ‏كنند!!


خط ۲۷۸: خط ۳۰۴:
سپس از مسجد بيرون مى‏ رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى‏ كند. آنان در برابر او به سجده در مى ‏آيند و مى‏ گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى‏ گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت حضرت امیر را نمايند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳ ۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵ ، ۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref>
سپس از مسجد بيرون مى‏ رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى‏ كند. آنان در برابر او به سجده در مى ‏آيند و مى‏ گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى‏ گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت حضرت امیر را نمايند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳ ۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵ ، ۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref>


=== ۳-  اكنون با غدير در برابر سقيفه ===
=== ۳. اكنون با غدير در برابر سقيفه ===
اينک مناسب است يک بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم:
اينک مناسب است يک بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم: