۲۲٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۳۶: | خط ۹۳۶: | ||
== غلبه اهل حق بر سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۸۹، ۱۹۰ - ۱۹۴.</ref> == | == غلبه اهل حق بر سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۸۹، ۱۹۰ - ۱۹۴.</ref> == | ||
يكى از آياتى كه به صورت استشهاد و اشاره و اقتباس در غدير ديده مى شود، كه به صورت تفسيرگونه اى در كلام | يكى از آياتى كه به صورت استشهاد و اشاره و [[اقتباس]] در غدير ديده مى شود، كه به صورت تفسيرگونه اى در كلام [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] تركيب شده و آيه مستقلاً ذكر نشده است، آيه ۵۶ سوره مائده است: | ||
«وَ مَنْ يتولى اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ»<ref>مائده / ۵۶ .</ref>: | «وَ مَنْ يتولى اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ»<ref>مائده / ۵۶ .</ref>: | ||
خط ۹۶۴: | خط ۹۶۴: | ||
در پاسخ بايد گفت: | در پاسخ بايد گفت: | ||
حزب | حزب الله غدير با مظلوميت هميشگى خود، هر روز جمعيت بيشترى را بر گِرد محور خويش جمع نموده و اين نشان غلبه الهى اين حزب خدايى است. سقيفه به خيال خود چراغراه ابدى اسلام را در آغاز راه خاموش كرد تا براى هميشه خيالش راحت باشد، حتى اجازه نداد بدن پيامبر صلى الله عليه و آله غسل داده و دفن شود و بدين سرعت راه خود را جايگزين راه غدير نمود. سقيفه براى فرداهاى خود نيز فكرهاى لازم را كرده بود و ادامه دهندگان آن خط و توسعه دهندگان آن برنامه را نيز پيش بينى كرده بود. | ||
سقيفه به خيال خود چنان موفق پيش مىرفت كه وقتى على بن ابى طالب عليه السلام به همراه همسر و فرزندانش چند شب شخصاً بر در خانه [[مهاجرین]] و [[انصار]] رفتند تا براى احياى غدير اقدامى كنند، فقط چهل نفر پاسخ مثبت دادند، و از آن چهل نفر در روز موعود فقط چهار نفر آمدند<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۸.</ref>، و عملاً نشان داده شد كه «ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه صلى الله عليه و آله الاّ ارْبَعَةٌ» تحقق يافته<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۲. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷ - ۲۵۹.</ref>، و اين منتهى آرزوى سقيفه بود. | |||
سقيفه | از آن روز سقيفه با نشاط بيشترى آينده ها را تخمين مىزد و برايش برنامه ريزى مى كرد. از يک سو براى انزواى بيشتر اهل بيت عليهم السلام اموال ايشان از فدک و غير آن را به تصرف خود در آورد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۰۶ - ۴۱۵.</ref> | ||
از سوى ديگر اقدام به بدعت گذارى در دين و محو آثار آن دينى نمود كه به سوى اهل بيت عليهم السلام سوق مى داد. | |||
در مرحله بعد [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] را به نوبت در صف [[جانشین|خلافت]] قرار داد و راه را بر على عليه السلام بست.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۱۸ و ج ۳۱ ص ۱۴۹ - ۱۶۱، ۶۰ - ۷۸.</ref> | |||
آنگاه اهانت و ناسزاگويى و لعنت نسبت به صاحب غدير يعنى على بن ابى طالب عليه السلام و خاندانش را آغاز كرد و در صدر خطبه هاى نماز جمعه در كشورى به وسعت ثُلث كره زمين اين برنامه را توسعه داد!!<ref>شرح نهج البلاغة: ج ۱۱ ص ۴۴. كتاب سليم: ص ۳۱۴.</ref> | |||
در كنار اين برنامه ها، به قتل اهل بيت عليهم السلام آسانتر از آنچه احتمال مى رفت دست يازيد و اين مهم را از خود پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز كرد. | |||
ابتدا آن حضرت را توسط [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] مسموم كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۶،۵۱۴،۲۴۶،۲۳۹ .</ref> | |||
آنگاه با ضرب و جرحى كه مخصوص ميدان هاى نبرد است، بانوى هيجده ساله اهل بيت عليهم السلام را - كه بانوى دو جهان بود - با تازيانه و غلاف شمشير چنان مجروح نمود كه منجر به قتل آن حضرت شد و با گذشت ۹۵ روز با تن خونين و كبود به شهادت رسيد.<ref>بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۵۵ - ۲۱۸.</ref> | |||
صد روز فاصله و اقدام به دو قتل از اهل بيت غدير نشانه برنامه اى پيچيده بود كه به سرعت و بر وفق مرادشان پيش مى رفت. | |||
آنگاه نقشه قتل عل ىعليه السلام را به دست خالد طرح كردند و اجراى آن را به وقت نماز موكول كردند، ولى خدا نقشه آنان را بر ملا كرد و اين توطئه خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۵۹،۱۳۶،۱۳۲،۱۲۵.</ref> | |||
گذشته از روزهايى كه با برپا كردن آتش بر در خانه فريادِ «احْرِقُوا عَلَيهِمُ الْبَيْتَ بِاهْلِها» سر داده بودند<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۹.</ref>، و روزهايى كه با شمشيرهاى آخته به خانه هجوم آوردند و به على عليه السلام حمله كردند و در حالى كه شمشيرها بر سر او گرفته بودند فرياد مى زدند: «اگر بيعت نكنى تو را مى كشيم»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۱.</ref> | |||
آنگاه على بن ابى طالب عليه السلام را چنان خانه نشين كردند كه مى رفت شيعه و نام تشيع براى هميشه از صفحه [[تاریخ]] محو شود. حتى روزى كه پس از قتل [[عثمان بن عفّان|عثمان]] بر در خانه آن حضرت ريختند هنوز او را با آرمان هاى سقيفه مى خواستند و علناً سنت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر را به وى پيشنهاد مى كردند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۹۷ - ۵۴۹ و ج ۳۴ ص ۱۶۷ - ۱۸۲.</ref> | |||
در آن پنج سال هم سقيفه از | در آن پنج سال هم سقيفه از دروازه هاى مختلف با صاحب غدير جنگيد، تا روزى كه او را به شهادت رساند و كار على بن ابى طالب عليه السلام بدانجا رسيد كه از ترس جسارت به آن پيكر پاک و مقدس در شهر خود او را شبانه به خاک سپردند!<ref>بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۲۹۴.</ref> | ||
سقيفه دورنماى تحقق يافته اهداف خود را بيش از آنچه پيش بينى مىكرد يافته بود. اين از قتل غدير بالاتر است كه جنازهاش مخفيانه دفن شود. آيا اين به معناى محو كامل غدير نبود؟ | |||
يک پله ديگر آن بود كه ياران ظاهرى غدير بخواهند [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام مجتبی علیه السلام]] را به عنوان خليفه غدير اسير كنند و به دست نماينده سقيفه معاويه بسپارند، كه اين توطئه نيز با صلح آن حضرت خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۲۰ ح ۴.</ref> | |||
سقيفه هنوز در جستجوى روزى بود كه كاملاً خيالش از غدير راحت شود. بيست سال تلاش كرد تا مردمى بسازد كه به قصد قربت غدير را سر بِبُرند و اين هدف نيز بالاتر از آنچه انتظار مى رفت تحقق يافت! | |||
[[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی علیه السلام]] تنها يادگار غدير را در حضور ده ها هزار نفر سر بريدند و بر كار خود تكبير هم گفتند و بدن مطهر او را زير سم اسبان قرار دادند و خاندان غدير را اسير كردند و در شهرهاى اسلامى به عنوان اسيران دست سقيفه معرفى كرده و بدان افتخار كردند، و به زعم خود خط پايانى غدير و شيعه را ترسيم نمودند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۱ - ۱۰۷.</ref> | |||
لحظه اى بينديشيم و با مرورى بر اين مسير سياه و خونين ببينيم آيا جايى براى تشيع باقى ماند؟ آيا احتمال مى رفت كه روزى شيعه اى روى كره زمين گام بردارد؟ | |||
آيا تصور مى شد طرفداران غدير در چهره پنهان تاريخ باشند. | |||
اگر اهالى سقيفه سر بر دارند عدد ميلياردى شيعيان على عليه السلام را در طول تاريخ مى نگرند كه در هر عصر و زمانى با آن همه تبليغات بر ضد خاندان على عليه السلام، ميليون ها طرفدار على عليه السلام در سراسر جهان، در دور دست هايى كه سقيفه حتى نامش را نمى دانست، حضور داشته اند و با دلى سرشار از [[ایمان]] فقط امامان غدير را پذيرفته اند و خلفاى سقيفه را از صفحه اعتقاد خود خارج ساخته اند. | |||
آيا حزب على عليه السلام كه حزب خدايند غالب نبوده اند؟ آيا غلبه به اين وسعت زمانى و مكانى در موردى ديگر مى توان يافت؟ | |||
آيا اين غلبه جز با عنايت پروردگار ممكن است؟ آيا مصداق آيه «الا ان حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ» جز شيعيان على مى توانند باشند؟ | |||
آيا | آيا «حِزْبَ» و «الله» و «غالب» زيباتر از اين كنار هم جمع مى شوند؟ | ||
== فتنه ها به نام سقيفه<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۲ .</ref> == | |||
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در برخورد با مخالفان [[ولایت]] على عليه السلام - با اطلاع از انواع گرايش هايشان - به محبت هاى خود مى افزود و از خلاف هايشان چشم مى پوشيد. | |||
به آنان هديه مى داد، كمک مى كرد و به هر صورت آنان را از علنى كردن راز دلشان مانع مى شد، تا نهال اسلام رشد خود را بنمايد و استحكام خود را بيابد. | |||
همين مقدار كه در تاريخ ثبت شود تا پيامبر صلى الله عليه و آله زنده بود اسلام تزلزل درونى پيدا نكرد و مسلمين يكپارچگى خود را از دست ندادند، بسيار مهم است. | |||
چقدر فرق است بين اين صورت در مقابل اينكه بگويند: در زمان حيات آن حضرت مسلمين بهم ريختند و خود مسلمين در صدد باز پس گرفتن پذيرفتههاى خود بودند! | |||