۲۵٬۹۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>اغتشاش و اعتراض در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير</big><ref>ستيز با آفتاب: | == <big>اغتشاش و اعتراض در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير</big><ref>ستيز با آفتاب: ۶۵-۷۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۷.</ref> == | ||
<big>از جمله اقدامات هميشگى منافقين در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مفابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه هاى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بود!! به عنوان نمونه عده اى از منافقين نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه اى خواستند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود كه وقتى من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد:</big> | <big>از جمله اقدامات هميشگى منافقين در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مفابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه هاى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله بود!! به عنوان نمونه عده اى از منافقين نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه اى خواستند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود كه وقتى من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد:</big> | ||
<big>اين ولى خداست تابع او باشيد و گرنه عذاب خدا بر شما نازل مى شود. بر حذر باشيد!<ref>اثبات الهداة: ج | <big>اين ولى خداست تابع او باشيد و گرنه عذاب خدا بر شما نازل مى شود. بر حذر باشيد!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۵۳.</ref></big> | ||
<big>از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، | <big>از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، جنجال هايى بود كه در [[حجةالوداع]] و قبل از غدير به پا مى كردند. مثلاً جنجالى كه در عرفات به آن دامن زدند:</big> | ||
=== <big>جوسازى و خشونت</big> === | === <big>جوسازى و خشونت</big> === | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
<big>هنگامى كه مى خواست از مسئله امامت سخنى به ميان آورد و حديث ثقلين را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.</big> | <big>هنگامى كه مى خواست از مسئله امامت سخنى به ميان آورد و حديث ثقلين را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.</big> | ||
<big>در اين قضيه عده اى تصريح كرده كه نتوانسته اند سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز). احقاق الحق: ج | <big>در اين قضيه عده اى تصريح كرده كه نتوانسته اند سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز). احقاق الحق: ج ۱۳.</ref>، همگى از اين عده اند.</big> | ||
<big>از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن تر است، و به نظر مىرسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است.</big> | <big>از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن تر است، و به نظر مىرسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است.</big> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
<big>پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.</big> | <big>پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.</big> | ||
<big>در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.<ref>مسند احمد: ج | <big>در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.<ref>مسند احمد: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۲، ۱۲۴.</ref></big> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
<big>جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .</big> | <big>جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .</big> | ||
<big>شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج | <big>شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (طوسى): ص ۸۸ . اعلام الورى: ص ۳۸۴. بحار الانوار: ج ۶۳ ص ۲۳۶. </ref></big> | ||
<big>در روايتى ديگر از جابر بن سمره، وى تصريح كرده كه اين ماجرا در حجةالوداع اتفاق افتاده است.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج | <big>در روايتى ديگر از جابر بن سمره، وى تصريح كرده كه اين ماجرا در حجةالوداع اتفاق افتاده است.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. </ref></big> | ||
<big>ج) همچنين از جابر بن سمره نقل شده است كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه اى خواند و در ضمن آن فرمود:</big> | <big>ج) همچنين از جابر بن سمره نقل شده است كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه اى خواند و در ضمن آن فرمود:</big> | ||
<big>اين امر با عزت و با اقتدار خواهد بود و بر دشمنانش چيره خواهد گشت، تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . جابر گويد: بعد از اين جمله را نفهميدم كه چه فرمود. به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج | <big>اين امر با عزت و با اقتدار خواهد بود و بر دشمنانش چيره خواهد گشت، تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . جابر گويد: بعد از اين جمله را نفهميدم كه چه فرمود. به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص۹۳، ۹۶.</ref></big> | ||
<big>در روايت ابى داوود و جمعى ديگر - گر چه گفته نشده كه اين ماجرا در عرفات بوده - اين عبارت را اضافه دارد:</big> | <big>در روايت ابى داوود و جمعى ديگر - گر چه گفته نشده كه اين ماجرا در عرفات بوده - اين عبارت را اضافه دارد:</big> | ||
<big>و امت بر عليه همگى ايشان همدست خواهند شد. پس از آن سخنى از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه آن را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... .<ref>سنن ابى داوود: ج | <big>و امت بر عليه همگى ايشان همدست خواهند شد. پس از آن سخنى از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه آن را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... .<ref>سنن ابى داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. مسند ابى عوانه: ج ۴ ص ۴۰۰. تاريخ الخلفاء: ص ۱۰. فتح البارى: ج ۱۳ ص ۱۱۸. الصواعق المحرقة: ص ۱۸. ارشاد السارى: ج ۱ ص ۲۷۳. ينابيع المودة: ص ۴۴۴. الغيبة (طوسى): ص ۸۸ . الغيبة (نعمانى): ص ۱۲۱. </ref></big> | ||
<big>در نقل ديگرى اين عبارت آمده است: و همگى بر هدايت و دين حق عمل مى كنند.<ref>الخصال: ج | <big>در نقل ديگرى اين عبارت آمده است: و همگى بر هدايت و دين حق عمل مى كنند.<ref>الخصال: ج ۲ ص ۴۷۴. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۴۰. </ref></big> | ||
<big>در پاره اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص | <big>در پاره اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۵.</ref></big> | ||