۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
<big>و گاهى اين تعبير به «جهل» تغيير مى يابد و مى فرمايد: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ».<ref>انعام / ۱۱۱. </ref></big> | <big>و گاهى اين تعبير به «جهل» تغيير مى يابد و مى فرمايد: «وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ».<ref>انعام / ۱۱۱. </ref></big> | ||
<big>گاهى جهت علمى فاصله داشتن اكثريت از حق را چنين بيان مى كند: «وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً و إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً»<ref>يونس / | <big>گاهى جهت علمى فاصله داشتن اكثريت از حق را چنين بيان مى كند: «وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً و إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً»<ref>يونس / ۳۶.</ref>: «اكثر مردم جز گمان را تابع نمى شوند، و گمان در رسيدن به حق هيچ نفعى ندارد».</big> | ||
<big>در مواردى هم بسيارى از گمراه كنندگانِ مردم را از همين دريچه مى نگرد: «وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»<ref>انعام / | <big>در مواردى هم بسيارى از گمراه كنندگانِ مردم را از همين دريچه مى نگرد: «وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»<ref>انعام / ۱۱۹. </ref>: «بسيارى از مردم با آراء بدون علم خود ديگران را گمراه مى كنند».</big> | ||
===== <big>د) نفى اكثريت در عقل و قدرت فكر</big> ===== | ===== <big>د) نفى اكثريت در عقل و قدرت فكر</big> ===== | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۰: | ||
<big>خداوند در اين باره آيات بسيار شديد اللحنى فرموده كه عمق مسئله اكثريت را براى ما روشن مى سازد.</big> | <big>خداوند در اين باره آيات بسيار شديد اللحنى فرموده كه عمق مسئله اكثريت را براى ما روشن مى سازد.</big> | ||
<big>در آياتى از قرآن تعقّل نكردن را مطرح كرده و فرموده است: «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»<ref>مائده/ | <big>در آياتى از قرآن تعقّل نكردن را مطرح كرده و فرموده است: «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»<ref>مائده/۱۰۳. عنكبوت/۶۳. حجرات/۴. </ref>«اكثريت مردم تعقل نمى كنند». در بعضى از آيات اين معنى با تعبير غفلت آمده و فرموده است: «إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ»<ref>يونس /۹۲. </ref>: «بسيارى از مردم از آيات ما غافلند»، كه مى توان منظور از آن را تفكر و تعقل نكردن دانست.</big> | ||
<big>در موردى ديگر خوش بينى نسبت به اكثريت را مؤاخذه مى كند و آنان را در حد چهار پايان پايين مى آورد، و چنين تعبيرى در قرآن چشم و گوش انسان را باز مى كند كه مبادا با خيالات واهى درباره اكثريت خود را تباه كند. مى فرمايد: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ، إِنْ هُمْ إِلاّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً»<ref>فرقان/ | <big>در موردى ديگر خوش بينى نسبت به اكثريت را مؤاخذه مى كند و آنان را در حد چهار پايان پايين مى آورد، و چنين تعبيرى در قرآن چشم و گوش انسان را باز مى كند كه مبادا با خيالات واهى درباره اكثريت خود را تباه كند. مى فرمايد: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ، إِنْ هُمْ إِلاّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً»<ref>فرقان/۴۴.</ref>: «يا گمان مى كنى اكثر مردم مى شنوند يا تعقل مى كنند؟ اين اكثريت نيستند مگر مانند چهارپايان بلكه از آنان هم گمراه ترند».</big> | ||
خط ۲۹۸: | خط ۲۹۸: | ||
<big>در آيه اى ديگر واهمه جهنم رفتن اكثريت را از ذهن ها پاک مى كند و چنان صريح اين مسئله را با علل آن مطرح مى كند كه خاطر هر انسانى آسوده شود:</big> | <big>در آيه اى ديگر واهمه جهنم رفتن اكثريت را از ذهن ها پاک مى كند و چنان صريح اين مسئله را با علل آن مطرح مى كند كه خاطر هر انسانى آسوده شود:</big> | ||
<big>«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها، أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»<ref>اعراف/ | <big>«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها، أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»<ref>اعراف/۱۷۹. </ref></big>: | ||
<big>«ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم خلق كرديم. اينان قلب هايى دارند كه با آنان درك نمى كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند و گوشه ايى دارند كه با آن نمى شنوند، اينان مانند چهار پايانند، بلكه گمراه ترند».</big> | <big>«ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم خلق كرديم. اينان قلب هايى دارند كه با آنان درك نمى كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند و گوشه ايى دارند كه با آن نمى شنوند، اينان مانند چهار پايانند، بلكه گمراه ترند».</big> | ||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
<big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند:</big> | <big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند:</big> | ||
<big>«مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»<ref>آل عمران / | <big>«مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»<ref>آل عمران / ۱۱۰. </ref>: «عده اى از آنان مؤمن اند و اكثر آنان فاسقند».</big> | ||
<big>و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»<ref>اعراف / | <big>و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»<ref>اعراف / ۱۰۲. </ref>:</big> | ||
<big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم».</big> | <big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم».</big> | ||
<big>در مواردى فرموده: «كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»<ref>حدید/ | <big>در مواردى فرموده: «كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»<ref>حدید/۱۶، ۲۶، ۲۷. مائده/۸۱.</ref>«بسيارى از آنان فاسق اند»، و گاهى كلمه «ناس» را به كار برده و فرموده: «إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ».<ref>مائده / ۴۹.</ref>مسئله فسق و بى تقوايى اكثريت در موردى با عنوان «اسراف» آمده كه مى فرمايد: «ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِى الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»<ref>مائده / ۳۲. </ref>: «بعد از آن بسيارى از آنان در زمين اسراف كار شدند».</big> | ||
<big>در آيه اى ديگر «شتاب به سوى گناه» درباره اكثريت مطرح شده و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ»<ref>مائده / | <big>در آيه اى ديگر «شتاب به سوى گناه» درباره اكثريت مطرح شده و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ»<ref>مائده / ۶۲ . </ref>:</big> | ||
<big>«مى بينى بسيارى از آنان را كه به انجام گناه و دشمنى و خوردن مال ناشايست شتاب مى ورزند».</big> | <big>«مى بينى بسيارى از آنان را كه به انجام گناه و دشمنى و خوردن مال ناشايست شتاب مى ورزند».</big> | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
<big>در آيه اى هم عنوان «سوء عمل» درباره اكثريت آمده است: «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ»<ref>مائده / | <big>در آيه اى هم عنوان «سوء عمل» درباره اكثريت آمده است: «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ»<ref>مائده / ۶۶ . </ref>: «عده اى از آنان امت ميانه رو هستند، و آنچه بسيارى از آنان انجام مى دهند زشت است».</big> | ||
<big>و در آيه اى مسئله «دروغ» درباره اكثريت مطرح شده است: «أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ»<ref>شعراء / | <big>و در آيه اى مسئله «دروغ» درباره اكثريت مطرح شده است: «أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ»<ref>شعراء / ۲۲۳.</ref>: «اكثر آنان دروغگويند».</big> | ||
<big>اين گونه است كه خداوند ما را از پيروى اكثريت كه فاسق اند بر حذر داشته و گناهكاران را بى ارزشتر از آن دانسته كه عده اى دنيا و آخرت خود را بر تابعيت از آنان استوار كنند.</big> | <big>اين گونه است كه خداوند ما را از پيروى اكثريت كه فاسق اند بر حذر داشته و گناهكاران را بى ارزشتر از آن دانسته كه عده اى دنيا و آخرت خود را بر تابعيت از آنان استوار كنند.</big> | ||
خط ۳۳۴: | خط ۳۳۴: | ||
<big>چنين اكثريتى براى بندگان خدا دلسوز نخواهند بود و پيروى از آنان قدردانى از قدر ناشناس است.</big> | <big>چنين اكثريتى براى بندگان خدا دلسوز نخواهند بود و پيروى از آنان قدردانى از قدر ناشناس است.</big> | ||
<big>در قرآن در مواردى «ناس» مطرح شده و مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»<ref>بقره/ | <big>در قرآن در مواردى «ناس» مطرح شده و مى فرمايد: «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ»<ref>بقره/۲۴۳. يوسف/۳۸. غافر/۶۱. </ref>و در مواردى مى فرمايد: «أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ»<ref>نمل/۷۳. يونس/۶۰.</ref>، و در جايى ديگر مى فرمايد: «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ»<ref>اعراف/۱۷.</ref>«اكثر آنان را شكرگزار نمى يابى».</big> | ||
<big>در آيه اى هم كفران نعمت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاّ كُفُوراً»<ref>اسراء/ | <big>در آيه اى هم كفران نعمت را به ميان مى آورد و مى فرمايد: «فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاّ كُفُوراً»<ref>اسراء/۸۹. فرقان/۵۰.</ref>: «اكثر مردم جز كفران نعمت را نپذيرفتند».</big> | ||
<big>تا اينجا روشن شد كه مسئله اكثريت در قرآن چه اصالتاً و چه به اعتبار عللى كه ممكن است به آن ارزش دهد مانند ايمان، آگاهى، تعقل و تفكر، تقوى و شكرگزارى، از نظر خداوند و آنچه در كتاب مباركش فرموده نه تنها ارزشى ندارد، بلكه مورد نكوهش و توصيفِ منفى نيز قرار دارد.</big> | <big>تا اينجا روشن شد كه مسئله اكثريت در قرآن چه اصالتاً و چه به اعتبار عللى كه ممكن است به آن ارزش دهد مانند ايمان، آگاهى، تعقل و تفكر، تقوى و شكرگزارى، از نظر خداوند و آنچه در كتاب مباركش فرموده نه تنها ارزشى ندارد، بلكه مورد نكوهش و توصيفِ منفى نيز قرار دارد.</big> | ||
خط ۳۶۷: | خط ۳۶۷: | ||
<big>در سوره عنكبوت آمارى كلى از اين سوء سابقه اكثريت ارائه مى دهد و مى فرمايد:</big> | <big>در سوره عنكبوت آمارى كلى از اين سوء سابقه اكثريت ارائه مى دهد و مى فرمايد:</big> | ||
<big>«فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا»<ref>عنكبوت / | <big>«فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا»<ref>عنكبوت / ۴۰. </ref>: «بر عده اى از آنان سنگ فرستاديم، و عده اى را صيحه آسمانى فرا گرفت و عده اى ديگر را در زمين فرو برديم و گروهى ديگر را غرق كرديم».</big> | ||
===== <big>'''ب) مخالفت اكثريت با ذكر نام پيامبرانشان'''</big> ===== | ===== <big>'''ب) مخالفت اكثريت با ذكر نام پيامبرانشان'''</big> ===== | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۷۵: | ||
<big>درباره حضرت نوح عليه السلام اقليتى كه به اندازه يک كشتى بودند نجات يافتند و آن خلق عظيم با مخالفت خود هلاک شدند:</big> | <big>درباره حضرت نوح عليه السلام اقليتى كه به اندازه يک كشتى بودند نجات يافتند و آن خلق عظيم با مخالفت خود هلاک شدند:</big> | ||
<big>«وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ. وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ، فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ»<ref>انبياء/ | <big>«وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ. وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ، فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ»<ref>انبياء/۷۶، ۷۷.</ref></big>: | ||
<big>«و آنگاه كه نوح از قبل ما را خواند و ما او را اجابت نموديم و از آن گرفتارى عظيم او و اهلش را نجات داديم، و او را براى نجات از قومى كه آيات ما را تكذيب مى كردند يارى كرديم. آنان قوم بدى بودند و ما همه آنان را غرق كرديم».</big> | <big>«و آنگاه كه نوح از قبل ما را خواند و ما او را اجابت نموديم و از آن گرفتارى عظيم او و اهلش را نجات داديم، و او را براى نجات از قومى كه آيات ما را تكذيب مى كردند يارى كرديم. آنان قوم بدى بودند و ما همه آنان را غرق كرديم».</big> | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۸۲: | ||
<big>حضرت ابراهيم عليه السلام در مقابل قومى قرار مى گيرد كه بت پرستند و يک تنه در برابر آن اكثريت متفق مى ايستد و سخن حق خود را مى گويد و از اقليت بودن خود نمى هراسد:</big> | <big>حضرت ابراهيم عليه السلام در مقابل قومى قرار مى گيرد كه بت پرستند و يک تنه در برابر آن اكثريت متفق مى ايستد و سخن حق خود را مى گويد و از اقليت بودن خود نمى هراسد:</big> | ||
<big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف / | <big>«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِى بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ»<ref>زخرف / ۲۶.</ref>: «آنگاه كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من از آنچه شما مى پرستيد بيزارم».</big> | ||
====== '''<big>اكثريت قوم لوط عليه السلام</big>''' ====== | ====== '''<big>اكثريت قوم لوط عليه السلام</big>''' ====== | ||
<big>قوم حضرت لوط عليه السلام او را در شديدترين تنگناها قرار دادند و با جرئت به كار خود مشغول شدند تا جايى كه او را تهديد به اخراج كردند: «قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ»<ref>شعراء / | <big>قوم حضرت لوط عليه السلام او را در شديدترين تنگناها قرار دادند و با جرئت به كار خود مشغول شدند تا جايى كه او را تهديد به اخراج كردند: «قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ»<ref>شعراء / ۱۶۷. </ref>: «گفتند: اى لوط، اگر بس نكنى از اخراج شوندگان خواهى بود».</big> | ||
<big>آنگاه عذاب الهى را كه اكثريت را شامل شد و اقليتى كه حتى همسر لوط هم بين آنان نبود از آن نجات يافتند چنين ترسيم مى كند: «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ، إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»<ref>قمر/ | <big>آنگاه عذاب الهى را كه اكثريت را شامل شد و اقليتى كه حتى همسر لوط هم بين آنان نبود از آن نجات يافتند چنين ترسيم مى كند: «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ، إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»<ref>قمر/۳۳، ۳۴.</ref>:</big> | ||
<big>«قوم لوط انذار كنندگان را تكذيب نمودند. ما بر آنان سنگ فرستاديم، مگر خاندان لوط كه هنگام سحر آنان را نجات داديم».</big> | <big>«قوم لوط انذار كنندگان را تكذيب نمودند. ما بر آنان سنگ فرستاديم، مگر خاندان لوط كه هنگام سحر آنان را نجات داديم».</big> | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۹۶: | ||
<big>شترى كه يک روز تمام آب نهر را مى نوشيد و به همه مردم شير مى داد.</big> | <big>شترى كه يک روز تمام آب نهر را مى نوشيد و به همه مردم شير مى داد.</big> | ||
<big>مى بينيم كه اكثريت حتى در چنين مواردى قابل اعتماد نيستند و بر مخالفت با خداوند متحد مى شوند اگر چه به ضرر دنيايشان باشد: «فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»<ref>شمس/ | <big>مى بينيم كه اكثريت حتى در چنين مواردى قابل اعتماد نيستند و بر مخالفت با خداوند متحد مى شوند اگر چه به ضرر دنيايشان باشد: «فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»<ref>شمس/۱۴.</ref>: «پيامبر خدا را تكذيب كردند و شتر را كشتند. خداوند هم به خاطر گناهشان عذاب را بر آنان نازل كرد و با خاک يكسانشان نمود».</big> | ||
====== <big>'''اكثريت قوم شعيب عليه السلام'''</big> ====== | ====== <big>'''اكثريت قوم شعيب عليه السلام'''</big> ====== | ||
<big>درباره حضرت شعيب عليه السلام حتى دلسوزى آن پيامبر عظيم الشأن را ذكر مى كند كه مردم اعتنايى نكردند: «وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً ... وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِى أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ ... وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِى دِيارِهِمْ جاثِمِينَ»<ref>هود/ | <big>درباره حضرت شعيب عليه السلام حتى دلسوزى آن پيامبر عظيم الشأن را ذكر مى كند كه مردم اعتنايى نكردند: «وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً ... وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِى أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ ... وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِى دِيارِهِمْ جاثِمِينَ»<ref>هود/۸۴-۹۵.</ref></big>: | ||
<big>«به سوى شهر مدين برادرشان شعيب را فرستاديم ... اى قوم، ضديت با من شما را به آنجا نكشاند كه آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم اصابت كند، و قوم لوط هم از شما فاصله چندانى ندارند ... آنگاه كه عذاب ما آمد شعيب و كسانى را كه ايمان آورده بودند با رحمت خود نجات داديم، و صيحه ظالمين را گرفت و در ديار خود به طور ناگهانى هلاک شدند».</big> | <big>«به سوى شهر مدين برادرشان شعيب را فرستاديم ... اى قوم، ضديت با من شما را به آنجا نكشاند كه آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم اصابت كند، و قوم لوط هم از شما فاصله چندانى ندارند ... آنگاه كه عذاب ما آمد شعيب و كسانى را كه ايمان آورده بودند با رحمت خود نجات داديم، و صيحه ظالمين را گرفت و در ديار خود به طور ناگهانى هلاک شدند».</big> | ||
====== '''<big>اكثريت قوم الياس عليه السلام</big>''' ====== | ====== '''<big>اكثريت قوم الياس عليه السلام</big>''' ====== | ||
<big>حضرت الياس عليه السلام را جز گروهى كه از آنان به خالص شدگان تعبير فرموده، نپذيرفتند: «وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ، أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ، اللَّه رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ، فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، إِلاّ عِبادَ اللَّه الْمُخْلَصِينَ»<ref>صافات/ | <big>حضرت الياس عليه السلام را جز گروهى كه از آنان به خالص شدگان تعبير فرموده، نپذيرفتند: «وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ، إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ، أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ، اللَّه رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ، فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، إِلاّ عِبادَ اللَّه الْمُخْلَصِينَ»<ref>صافات/۱۲۳-۱۲۹.</ref>: «الياس از پيامبران بود. به قوم خود گفت: آيا تقوى پيبشه نمى كنيد؟ آيا بُت بعل را صدا مى زنيد و خداى احسن الخالقين را رها مى كنيد؟</big> | ||
<big>الله پروردگار شما و پدران قبل شماست. اما او را تكذيب كردند و آنان احضار خواهند شد مگر بندگان خالص خداوند».</big> | <big>الله پروردگار شما و پدران قبل شماست. اما او را تكذيب كردند و آنان احضار خواهند شد مگر بندگان خالص خداوند».</big> | ||
====== '''<big>اكثريت قوم موسى عليه السلام</big>''' ====== | ====== '''<big>اكثريت قوم موسى عليه السلام</big>''' ====== | ||
<big>حضرت موسى عليه السلام مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش اكثريت را بيشتر به نمايش مى گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمود: «يا قَوْمِ، لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ»<ref>صف/ | <big>حضرت موسى عليه السلام مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش اكثريت را بيشتر به نمايش مى گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمود: «يا قَوْمِ، لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ»<ref>صف/۵.</ref></big>: | ||
<big>«اى قوم، چرا مرا اذيت مى كنيد در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم»!</big> | <big>«اى قوم، چرا مرا اذيت مى كنيد در حالى كه مى دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم»!</big> | ||
<big>يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى عليه السلام براى ساختار اعتقادى بنى اسرائيل، به مجرد مشاهده بت پرستان تقاضاى بت كردند!! «وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»<ref>اعراف/ | <big>يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى عليه السلام براى ساختار اعتقادى بنى اسرائيل، به مجرد مشاهده بت پرستان تقاضاى بت كردند!! «وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»<ref>اعراف/۱۳۸.</ref>: «بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم.</big> | ||
<big>آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بتهايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد».</big> | <big>آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بتهايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد».</big> | ||
خط ۴۲۱: | خط ۴۲۱: | ||
<big>مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى گردند.</big> | <big>مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى گردند.</big> | ||
<big>«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف / | <big>«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref></big>: | ||
<big>«قوم حضرت موسى بعد از رفتن او به كوه طور، از زينت هاى خود گوساله بيجانى كه صدايى داشت براى پرستش انتخاب كردند. آيا نمى بينند كه با آنان سخن نمى گويد و آنان را به راهى هدايت نمى كند؟ آن گوساله را برگزيدند در حالى كه با اين اقدامشان ظلم كردند».</big> | <big>«قوم حضرت موسى بعد از رفتن او به كوه طور، از زينت هاى خود گوساله بيجانى كه صدايى داشت براى پرستش انتخاب كردند. آيا نمى بينند كه با آنان سخن نمى گويد و آنان را به راهى هدايت نمى كند؟ آن گوساله را برگزيدند در حالى كه با اين اقدامشان ظلم كردند».</big> |