۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۴۹۳: | خط ۴۹۳: | ||
<big>امام حسين عليه السلام نيز به اين مطلب تصريح دارند، هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند: يابن رسول الله، ما معرفة الله؟ اى فرزند رسول خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟ فرمود: معرفة اهل كل زمان امامهم، الذى يجب عليهم طاعته: معرفت خدا اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب كرده است<ref>بحار الانوار: ج | <big>امام حسين عليه السلام نيز به اين مطلب تصريح دارند، هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند: يابن رسول الله، ما معرفة الله؟ اى فرزند رسول خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟ فرمود: معرفة اهل كل زمان امامهم، الذى يجب عليهم طاعته: معرفت خدا اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب كرده است<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۳. </ref></big> | ||
<big>همچنين رسول خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرمودند: من عرفنا فقد عرف الله: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.<ref>بحار الانوار: ج | <big>همچنين رسول خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرمودند: من عرفنا فقد عرف الله: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۲ ح ۱۳۲. </ref></big> | ||
<big>از اينجا به ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه پى مى بريم. اميرالمؤمنين عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: اللهم بلى. لا تخلوا الارض من قائم الله بحجة، اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً، لئلاً تبطل حجج الله و بيناته<ref>نهج البلاغه (فيض الاسلام): حكمت | <big>از اينجا به ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه پى مى بريم. اميرالمؤمنين عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: اللهم بلى. لا تخلوا الارض من قائم الله بحجة، اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً، لئلاً تبطل حجج الله و بيناته<ref>نهج البلاغه (فيض الاسلام): حكمت ۱۳۹. </ref>: زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى ماند. آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت ها و دليل هاى روشن خداوند از ميان نرود.</big> | ||
<big>و لذا امام صادق عليه السلام فرموده است: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق<ref>بحار الانوار: ج | <big>و لذا امام صادق عليه السلام فرموده است: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۸ ح ۶۶.</ref>: حجت، پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.</big> | ||
<big>و فرموده است: لو لم يبق فى الارض الا رجلان، لكان احدهما الحجة<ref>بحار الانوار: ج | <big>و فرموده است: لو لم يبق فى الارض الا رجلان، لكان احدهما الحجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۲ ح ۲۴. </ref>: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.</big> | ||
<big>در حديث ديگر فرموده است: ان آخر من يموت الامام، لئلا يحتجّ احدهم على الله عزوجل تركه بغير حجة<ref> | <big>در حديث ديگر فرموده است: ان آخر من يموت الامام، لئلا يحتجّ احدهم على الله عزوجل تركه بغير حجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى ميرد و از دنيا مىرود امام است، تا براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.</big> | ||
<big>و در حديث ديگر فرموده است: ان الله عزوجل لم يدع الارض الا و فيها عالم يعلم الزيادة و النقصان فى الارض. و اذا زاد المؤمنون شيئاً ردّهم، و اذا نقصوا اكمله لهم<ref>بحار الانوار: ج | <big>و در حديث ديگر فرموده است: ان الله عزوجل لم يدع الارض الا و فيها عالم يعلم الزيادة و النقصان فى الارض. و اذا زاد المؤمنون شيئاً ردّهم، و اذا نقصوا اكمله لهم<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.</ref>: خداوند عزوجل زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ كند، و هر گاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود، امور بر مسلمان ها مشتبه مى گرديد و ميان حق و باطل نمى توانستند فرق بگذارند.</big> | ||
==== <big>بُعد تكوينى</big> ==== | ==== <big>بُعد تكوينى</big> ==== | ||
<big>اينكه نظام عالم بستگى كامل به وجود امام عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: تكون الارض و لا امام فيها؟ قال: اذاً لساخت باهلها!<ref>بحار الانوار: ج | <big>اينكه نظام عالم بستگى كامل به وجود امام عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: تكون الارض و لا امام فيها؟ قال: اذاً لساخت باهلها!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹. </ref>آيا مى شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى برد.</big> | ||
<big>تمام آرامش زمين و سكون آن بگونه اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم به خاطر وجود امام عليه السلام استو در زيارت حضرات هم آمده است: بكم يمسك السماء ان تقع على الارض الا بإذنه.</big> | <big>تمام آرامش زمين و سكون آن بگونه اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم به خاطر وجود امام عليه السلام استو در زيارت حضرات هم آمده است: بكم يمسك السماء ان تقع على الارض الا بإذنه.</big> | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۳۰: | ||
<big>هيهات، ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حسرت العيون و تصاغرت الحلماء و حصرت الخطباء جهلت الالباء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه او فضيلة من فضائله.</big> | <big>هيهات، ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حسرت العيون و تصاغرت الحلماء و حصرت الخطباء جهلت الالباء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه او فضيلة من فضائله.</big> | ||
<big>امام چون حجت خدا و هادى امت است، لازمه اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق عليه السلام فرموده است: ان الله اعظم من ان يحتجّ بعبد من عباده، ثم يخفى عنه شيئاً من اخبار السماء و الارض<ref>بحار الانوار: ج | <big>امام چون حجت خدا و هادى امت است، لازمه اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق عليه السلام فرموده است: ان الله اعظم من ان يحتجّ بعبد من عباده، ثم يخفى عنه شيئاً من اخبار السماء و الارض<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴. </ref>: شأن خداوند اجلّ و برتر از اين است كه بنده اى از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.</big> | ||
=== <big>نكته نهم</big> === | === <big>نكته نهم</big> === | ||
<big>از ديگر نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدير مسئله عصمت امام است. چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مىباشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول صلى الله عليه وآله باشد! بهترين و واضح ترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان عليهم السلام است.</big> | <big>از ديگر نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدير مسئله عصمت امام است. چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مىباشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول صلى الله عليه وآله باشد! بهترين و واضح ترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان عليهم السلام است.</big> | ||
<big>لذا رسول خدا صلى الله عليه وآله در وصف ائمه عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة<ref>بحار الانوار: ج | <big>لذا رسول خدا صلى الله عليه وآله در وصف ائمه عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.</ref>:</big> | ||
<big>آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون<ref>بحار الانوار: ج | <big>آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹. </ref>: پيامبران و اوصياء آنان عليهم السلام گناهى مرتكب نمى شوند، زيرا آنان معصومين و پاكان هستند؛ يعنى از نيروى عصمت برخوردارند و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى كند و مصون مى دارد.</big> | ||
<big>[[سليم بن قيس گويد]]: از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة لله عزوجل و لرسوله صلى الله عليه وآله و لولاة الامر، و انما امر بطاعة اولى الامر لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته<ref>بحار الانوار: ج | <big>[[سليم بن قيس گويد]]: از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة لله عزوجل و لرسوله صلى الله عليه وآله و لولاة الامر، و انما امر بطاعة اولى الامر لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰. </ref>:</big> | ||
<big>اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول صلى الله عليه وآله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمىگردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست.</big> | <big>اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول صلى الله عليه وآله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمىگردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست.</big> | ||
<big>از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. پس لازمه اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسول صلى الله عليه وآله معرفى شود. امام سجاد عليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً، و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها. فذلك لا يكون الا منصوصاً.<ref>بحار الانوار: ج | <big>از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. پس لازمه اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسول صلى الله عليه وآله معرفى شود. امام سجاد عليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً، و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيعرف بها. فذلك لا يكون الا منصوصاً.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵.</ref></big> | ||
<big>و لذا غدير بزرگ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى درخشد، روشن ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.</big> | <big>و لذا غدير بزرگ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى درخشد، روشن ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.</big> | ||
== <big>تبليغ غدير با امامت</big><ref>غدير در آئينه كتاب: ص | == <big>تبليغ غدير با امامت</big><ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۰. </ref> == | ||
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد مسئله امامت است.</big> | <big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد مسئله امامت است.</big> | ||
<big>از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است، اين دو موضوع در كتاب هاى غدير بسيار به چشم مى خورند؛ حتى امامت دوازده امام عليهم السلام و به خصوص امامزمان عجل الله فرجه كه در خطبه غدير بارها اشاره به آن حضرت شده است.</big> | <big>از آنجا كه غدير مظهر خلافت و امامت است، اين دو موضوع در كتاب هاى غدير بسيار به چشم مى خورند؛ حتى امامت دوازده امام عليهم السلام و به خصوص امامزمان عجل الله فرجه كه در خطبه غدير بارها اشاره به آن حضرت شده است.</big> | ||
== <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: | == <big>تولد رسمى امامت و ولايت در غدير</big><ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۲۸۷-۲۹۷.</ref> == | ||
<big>با مراجعه به تاريخ در مى يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول خدا صلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big> | <big>با مراجعه به تاريخ در مى يابيم تنها روزى كه در آن ايام حائز چنين رخداد عظيمى بوده روز غدير خم است، كه در آن روز امامت و ولايت تولدى رسمى پيدا كرد. رسول خدا صلى الله عليه وآله از تمامى مؤمنين در همه اعصار و امصار نسبت به آن ميثاق گرفت و ارزشمند ترين رسالت الهى خويش را ابلاغ فرمود.</big> | ||
خط ۵۵۹: | خط ۵۵۹: | ||
<big>اگر اين گونه نمى شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم صلى الله عليه وآله - همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند - اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ماند.</big> | <big>اگر اين گونه نمى شد، اسلام بدون سرپرست الهى بعد از رسول اكرم صلى الله عليه وآله - همچون ديگر اديان ابراهيمى كه دست خوش تحريف گرديدند - اثرى از اسلام نبوى باقى نمى ماند، و راه براى رهجويان حقيقى هميشه بسته مى ماند.</big> | ||
== <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج | == <big>حديث امامت از امام رضا عليه السلام</big><ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص۳۳۶-۳۳۸.</ref> == | ||
<big>در كنار آيات غدير، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى - قرآنى به حساب آورد.</big> | <big>در كنار آيات غدير، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى [[اتمام حجت]] غديرى - قرآنى به حساب آورد.</big> | ||
<big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه وآله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده | <big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه وآله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوهگر مى سازد.</big> | ||
<big>با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big> | <big>با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و [[ائمه اثنی عشر|ائمه عليهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آن ها اتمام حجت قرآنىِ امام رضا عليه السلام است:</big> | ||
خط ۵۷۷: | خط ۵۷۷: | ||
<big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى دانند و در آرائى كه مى گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big> | <big>حضرت تبسمى كرد و فرمود: اين مردم نمى دانند و در آرائى كه مى گويند مورد مكر و حيله قرار گرفته اند. خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را از اين جهان نبُرد مگر بعد از آنكه دين را برايش كامل فرمود.</big> | ||
<big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجة الوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/ | <big>از يک سو قرآن را بر او نازل كرد...، و از سوى ديگر در [[حجة الوداع]] كه آخر عمر او بود اين آيه را فرستاد كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/۳.</ref></big> | ||
<big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big> | <big>مسئله امامت كمال دين است. پيامبرصلى الله عليه وآله از اين جهان نرفت مگر آنكه براى امتش معارف دينشان را روشن ساخت و راهشان را مشخص فرمود و آنان را به قول حق سپرد و على عليه السلام را عَلَم و امام براى آنان منصوب كرد، و هر چه امت بدان نياز دارند بيان فرمود. هر كس گمان كند كه خداوند دينش را كامل نكرده كتاب خدا را رد نموده و هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است... .</big> | ||
خط ۵۸۵: | خط ۵۸۵: | ||
<big>انتخاب خدا و پيامبر و اهل بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»:</big> | <big>انتخاب خدا و پيامبر و اهل بيتش را كنار گذارده و به انتخاب خود روى آورده اند، در حالى كه قرآن ندا داده است: «وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ، ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ»:</big> | ||
<big>«پروردگارت آنچه بخداهد خلق مى كند و انتخاب مى نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب/ | <big>«پروردگارت آنچه بخداهد خلق مى كند و انتخاب مى نمايد، براى مردم حق انتخاب و اختيارى نيست»، و همچنين فرموده: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»<ref>احزاب/۶۳.</ref></big>: | ||
<big>«وقتى خدا و رسولش در مسئله اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى ماند...».<ref>بحار الانوار: ج | <big>«وقتى خدا و رسولش در مسئله اى حكم كنند براى هيچ زن و مرد مؤمنى حق اختيار نمى ماند...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۲۰. </ref></big> | ||
== <big>حكمت امامت</big><ref>برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى): | == <big>حكمت امامت</big><ref>برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى): ص۴۵-۵۰، ۱۱۵، ۱۱۶.</ref> == | ||
<big>سواى اينكه اصل اعتقاد شيعه در مسئله امامت و غدير «نصبٌ من الله» است و عقول بشر در اين مسئله هيچ راهى ندارد، ولى از باب حجت بر خصم و استدلال بر مخالفين، پرسش اساسى اين است كه چرا حضرت على عليه السلام از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله معرفى شد و اساساً حكمت و فلسفه تحقق غدير چيست؟</big> | <big>سواى اينكه اصل اعتقاد شيعه در مسئله امامت و غدير «نصبٌ من الله» است و عقول بشر در اين مسئله هيچ راهى ندارد، ولى از باب حجت بر خصم و استدلال بر مخالفين، پرسش اساسى اين است كه چرا حضرت على عليه السلام از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله معرفى شد و اساساً حكمت و فلسفه تحقق غدير چيست؟</big> | ||