پرش به محتوا

انگیزه های مهندسی تبلیغ غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
پس از اثبات اصل امر وجوبى درباره تبليغ غدير و مهندسىِ آن، مسائل فرعى بسيارى مطرح مى‏ شود كه براى طراحى و برنامه ريزى اين مهندسى بايد حكم آنها مشخص گردد. طبق ادله ‏اى كه در دو قسمت قبل مطرح شد پاسخ اين مسائل فرعى هم روشن مى‏ شود؛ كه ذيلاً ۲۶  نمونه از آنها را ذكر مى‏ كنيم و مسائل مشابه از همين موارد قابل استفاده است:
پس از اثبات اصل امر وجوبى درباره تبليغ غدير و مهندسىِ آن، مسائل فرعى بسيارى مطرح مى‏ شود كه براى طراحى و برنامه ريزى اين مهندسى بايد حكم آنها مشخص گردد. طبق ادله ‏اى كه در دو قسمت قبل مطرح شد پاسخ اين مسائل فرعى هم روشن مى‏ شود؛ كه ذيلاً ۲۶  نمونه از آنها را ذكر مى‏ كنيم و مسائل مشابه از همين موارد قابل استفاده است:


====== ۱ . اصل تبليغ غدير بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»<ref>خطبه غدير: بخش ۶ .</ref> واجب است. ======
۱ . اصل تبليغ غدير بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»<ref>خطبه غدير: بخش ۶ .</ref> واجب است.
 
اما قطعاً با تغيير شرايط محكوم به احكام خمسه است. اگر در موقعيتى تبليغ آن براى مُبلّغ يا ديگرى خطر جانى يا خطر سنگينى غير قابل تحملى داشته باشد، حرام مى‏ شود؛ و اگر خطر يا مشكلات قابل تحمل و سختى داشته باشد مكروه مى ‏شود. اگر تأثير آن قطعى نباشد ولى نسبى باشد مستحب مى‏ شود؛ و اگر تأثير و عدم تأثير آن يكسان باشد و خطرى هم نباشد مباح مى‏ شود.
اما قطعاً با تغيير شرايط محكوم به احكام خمسه است. اگر در موقعيتى تبليغ آن براى مُبلّغ يا ديگرى خطر جانى يا خطر سنگينى غير قابل تحملى داشته باشد، حرام مى‏ شود؛ و اگر خطر يا مشكلات قابل تحمل و سختى داشته باشد مكروه مى ‏شود. اگر تأثير آن قطعى نباشد ولى نسبى باشد مستحب مى‏ شود؛ و اگر تأثير و عدم تأثير آن يكسان باشد و خطرى هم نباشد مباح مى‏ شود.


====== ۲ . در هر مورد خاص تبليغ غدير واجب كفائى است. ======
۲ . در هر مورد خاص تبليغ غدير واجب كفائى است.
 
يعنى اگر كسى در آن مورد پيام غدير را تبليغ كند و ابلاغ حاضر به غايب تحقق پيدا كند ديگر جايى بر تكليف نمى‏ ماند و از ديگران ساقط مى‏ شود. اما اگر دو يا چند مورد از تبليغ غدير مطرح باشد ممكن است با كثرت افراد و تبليغ هر كدام از آنان در يكى از آن موارد تكليف از بقيه ساقط شود، و يا در صورت كمبود افراد تبليغ در چند مورد براى يک نفر واجب عينى شود.
يعنى اگر كسى در آن مورد پيام غدير را تبليغ كند و ابلاغ حاضر به غايب تحقق پيدا كند ديگر جايى بر تكليف نمى‏ ماند و از ديگران ساقط مى‏ شود. اما اگر دو يا چند مورد از تبليغ غدير مطرح باشد ممكن است با كثرت افراد و تبليغ هر كدام از آنان در يكى از آن موارد تكليف از بقيه ساقط شود، و يا در صورت كمبود افراد تبليغ در چند مورد براى يک نفر واجب عينى شود.


====== ۳ . اگر كسى در مورد غدير تبليغ كند، تكليف از ديگران ساقط مى‏ شود. ======
۳ . اگر كسى در مورد غدير تبليغ كند، تكليف از ديگران ساقط مى‏ شود.
 
اما اگر كسى مقدارى از مطالب غدير را بداند و ديگرى مطالب بيشترى بداند و گفتن آن مطالب در آن مورد لازم باشد، بر هر دو نفر واجب مى‏ شود تا با ابلاغ خود تبليغ غدير را كامل كنند.
اما اگر كسى مقدارى از مطالب غدير را بداند و ديگرى مطالب بيشترى بداند و گفتن آن مطالب در آن مورد لازم باشد، بر هر دو نفر واجب مى‏ شود تا با ابلاغ خود تبليغ غدير را كامل كنند.


====== ۴ . اگر فقط در صورت جمع شدن عده‏ اى غدير تبليغ مى‏ شود... ======
۴ . اگر فقط در صورت جمع شدن عده‏ اى غدير تبليغ مى‏ شود...
 
براى تحقق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اگر اجتماع همه آنها ممكن باشد همگى مسئولند ؛ كه البته اين امكان با در نظر گرفتن همه امور عادى زندگى بايد در نظر گرفته شود.
براى تحقق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اگر اجتماع همه آنها ممكن باشد همگى مسئولند ؛ كه البته اين امكان با در نظر گرفتن همه امور عادى زندگى بايد در نظر گرفته شود.


====== ۵ . اگر افراد لازم براى تبليغ غدير كم باشند... ======
۵ . اگر افراد لازم براى تبليغ غدير كم باشند...
 
اگر به اين معنى باشد كه با افراد كم امكان «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» نيست پس تكليفى نيست تا رها شود؛ ولى اگر با افراد كمتر تبليغ كمترى صورت مى ‏گيرد همان مقدار واجب مى ‏شود.
اگر به اين معنى باشد كه با افراد كم امكان «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» نيست پس تكليفى نيست تا رها شود؛ ولى اگر با افراد كمتر تبليغ كمترى صورت مى ‏گيرد همان مقدار واجب مى ‏شود.


====== ۶ . اگر با حضور يک يا چند نفر مقدارى از تبليغ غدير پيش مى‏ رود... ======
۶ . اگر با حضور يک يا چند نفر مقدارى از تبليغ غدير پيش مى‏ رود...
 
اما نيمه كاره مى ‏ماند، تا عده بعدى ادامه دهند اگر مقدارى كه پيش مى‏ رود در حد عقلايى در كارهاى مشابه آن قابل اقدام است، در اين مورد هم بايد مسير تبليغ را پيش برد تا زمينه براى ادامه راه آماده باشد. اما اگر تشخيص آن است كه نيمه كاره خواهد ماند و به نتيجه ‏اى نخواهد رسيد، وجوب برداشته مى‏ شود؛ ولى انجام آن به اميد زمينه سازى ترجيح دارد.
اما نيمه كاره مى ‏ماند، تا عده بعدى ادامه دهند اگر مقدارى كه پيش مى‏ رود در حد عقلايى در كارهاى مشابه آن قابل اقدام است، در اين مورد هم بايد مسير تبليغ را پيش برد تا زمينه براى ادامه راه آماده باشد. اما اگر تشخيص آن است كه نيمه كاره خواهد ماند و به نتيجه ‏اى نخواهد رسيد، وجوب برداشته مى‏ شود؛ ولى انجام آن به اميد زمينه سازى ترجيح دارد.


====== ۷ . با توجه به دستور بى‏ قيد و شرط «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»... ======
۷ . با توجه به دستور بى‏ قيد و شرط «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»...
 
هر كس به هر صورتى بتواند بايد تبليغ غدير را انجام دهد، اگرچه با آموزش و علم بهتر است ولى واجب نيست. اما اگر در اثر نداشتن آموزش يا علم احتمال دهد كه مطلبى را به صورت نادرست به مخاطب منتقل مى‏ كند در آن صورت به اندازه ‏اى كه هر كس امكان عرفى اين دو را دارد بايد اقدام كند و بدون آن تبليغ بر او واجب نخواهد بود.
هر كس به هر صورتى بتواند بايد تبليغ غدير را انجام دهد، اگرچه با آموزش و علم بهتر است ولى واجب نيست. اما اگر در اثر نداشتن آموزش يا علم احتمال دهد كه مطلبى را به صورت نادرست به مخاطب منتقل مى‏ كند در آن صورت به اندازه ‏اى كه هر كس امكان عرفى اين دو را دارد بايد اقدام كند و بدون آن تبليغ بر او واجب نخواهد بود.


====== ۸ . هر مقدمه تبليغى موافق با شرع را مى ‏توان براى ابلاغ غدير مطرح كرد... ======
۸ . هر مقدمه تبليغى موافق با شرع را مى ‏توان براى ابلاغ غدير مطرح كرد...
 
و به مقدار امكانِ آن واجب هم مى ‏شود. اما اگر التماس و خواهش به عنوان مقدمه تبليغ مطرح شود، بايد با مراعات عظمت غدير و صاحب آن و نيز در نظر گرفتن موقعيت مُبلّغ باشد، كه مبادا با تبليغ اين چنينى از جانب ديگر شكست غدير يا ضد تبليغ آن محقق شود.
و به مقدار امكانِ آن واجب هم مى ‏شود. اما اگر التماس و خواهش به عنوان مقدمه تبليغ مطرح شود، بايد با مراعات عظمت غدير و صاحب آن و نيز در نظر گرفتن موقعيت مُبلّغ باشد، كه مبادا با تبليغ اين چنينى از جانب ديگر شكست غدير يا ضد تبليغ آن محقق شود.


====== ۹ . منظور از «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» ======
۹ . منظور از «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»
 
در درجه اول رساندن پيام اصلى غدير يعنى «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» است. طبعاً مطالب ديگرِ غدير از نظر لزوم تبليغ در درجه‏ هاى بعدى قرار مى ‏گيرند كه با در نظر گرفتن ظرفيت مخاطب درجه لزوم آن تغيير مى ‏كند.
در درجه اول رساندن پيام اصلى غدير يعنى «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» است. طبعاً مطالب ديگرِ غدير از نظر لزوم تبليغ در درجه‏ هاى بعدى قرار مى ‏گيرند كه با در نظر گرفتن ظرفيت مخاطب درجه لزوم آن تغيير مى ‏كند.


====== ۱۰ . تبليغ بقيه مطالب غدير كمک براى دقيق‏ تر فهميدن اصل «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» است. ======
۱۰ . تبليغ بقيه مطالب غدير كمک براى دقيق‏ تر فهميدن اصل «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» است.
 
بنابراين اگر تبليغ قسمتى از غدير ممكن باشد كه ارتباط آن با اين اصل روشن باشد واجب مى‏ شود، اما اگر صرفاً به عنوان داستانى تلقى شود كه ارتباط آن با نكته اصلى غدير روشن نيست، در اين صورت نمى ‏توان به وجوب ابلاغ آن حكم كرد، اگرچه ترجيح آن باقى است.
بنابراين اگر تبليغ قسمتى از غدير ممكن باشد كه ارتباط آن با اين اصل روشن باشد واجب مى‏ شود، اما اگر صرفاً به عنوان داستانى تلقى شود كه ارتباط آن با نكته اصلى غدير روشن نيست، در اين صورت نمى ‏توان به وجوب ابلاغ آن حكم كرد، اگرچه ترجيح آن باقى است.


====== ۱۱ . اگر مطرح كردن ناقص قسمتى از غدير... ======
۱۱ . اگر مطرح كردن ناقص قسمتى از غدير...
 
باعث فهم غير صحيح از آن براى مخاطب شود مسلماً جايز نيست، چرا كه حركتى بر ضد مسير غدير است.
باعث فهم غير صحيح از آن براى مخاطب شود مسلماً جايز نيست، چرا كه حركتى بر ضد مسير غدير است.


====== ۱۲ . اگر يک بار غدير را به كسى يا جمعى ابلاغ كرديم... ======
۱۲ . اگر يک بار غدير را به كسى يا جمعى ابلاغ كرديم...
 
تكرار آن لازم نيست، چرا كه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» محقق شده است، مگر آنكه احتمال فراموشى دهيم يا احتمال تأثير بيشترى دهيم.
تكرار آن لازم نيست، چرا كه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» محقق شده است، مگر آنكه احتمال فراموشى دهيم يا احتمال تأثير بيشترى دهيم.


====== ۱۳ . امر به تبليغ غدير واجب است... ======
۱۳ . امر به تبليغ غدير واجب است...
چرا كه از استمرار «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اين فهميده مى‏ شود؛ و اين تأكيد جزئى از تبليغ حساب مى‏ شود. گذشته از اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله صريحاً در خطبه غدير به اين مطلب امر كرده و فرموده است: «وَ تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر وَ تَأمُروهُ بِقَبولِهِ عَنّى وَ تَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ«: «آن را به كسانى كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد».<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref> كما اينكه به شدت از مخالفت با غدير منع كرده و فرموده است: «مَلعونٌ مَلعونٌ ، مَغضوبٌ مَغضوبٌ مَن رَدَّ عَلَىَّ قَولى هذا وَ لَم‏ يُوافِقهُ»: «ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسى كه اين گفتار مرا ردّ كند و با آن موافق نباشد».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref>
 
چرا كه از استمرار «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اين فهميده مى‏ شود؛ و اين تأكيد جزئى از تبليغ حساب مى‏ شود. گذشته از اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله صريحاً در خطبه غدير به اين مطلب امر كرده و فرموده است:
 
«وَ تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر وَ تَأمُروهُ بِقَبولِهِ عَنّى وَ تَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ»:  
 
«آن را به كسانى كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد».<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref>  
 
كما اينكه به شدت از مخالفت با غدير منع كرده و فرموده است:  
 
«مَلعونٌ مَلعونٌ ، مَغضوبٌ مَغضوبٌ مَن رَدَّ عَلَىَّ قَولى هذا وَ لَم‏ يُوافِقهُ»:  
 
«ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است كسى كه اين گفتار مرا ردّ كند و با آن موافق نباشد».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref>
 
۱۴ . مى‏ توانيم از ديگرى كه مؤثرتر است بخواهيم غدير را تبليغ كند.


====== ۱۴ . مى‏ توانيم از ديگرى كه مؤثرتر است بخواهيم غدير را تبليغ كند. ======
و بر اساس آنچه در سؤال قبلى گفته شد لازم است. اما عمل كردن يا نكردن او و يا سنجش شرايط خاص او ربطى به تذكر دهنده ندارد.
و بر اساس آنچه در سؤال قبلى گفته شد لازم است. اما عمل كردن يا نكردن او و يا سنجش شرايط خاص او ربطى به تذكر دهنده ندارد.


====== ۱۵ . درباره فرد معينى اگر مطمئن باشيم... ======
۱۵ . درباره فرد معينى اگر مطمئن باشيم...
 
كه ما هم نگوييم از طريق ديگرى غدير را خواهد فهميد و به او ابلاغ مى‏ شود، وجوب برداشته مى‏ شود؛ اگرچه ترجيح آن باقى است.
كه ما هم نگوييم از طريق ديگرى غدير را خواهد فهميد و به او ابلاغ مى‏ شود، وجوب برداشته مى‏ شود؛ اگرچه ترجيح آن باقى است.


====== ۱۶ . مى‏ توان به جاى تبليغ غدير... ======
۱۶ . مى‏ توان به جاى تبليغ غدير...
 
شخص را ارجاع داد كه فلان كتاب يا مطالب فلان سى دى يا فلان سايت را مطالعه كند يا فلان برنامه ماهواره يا تلويزيون را ببيند. تفاوتى بين انواع تبليغ وجود ندارد، مگر آنكه تشخيص دهيم در يک فرض بهتر از فرض ديگر مطالب غدير را مى ‏فهمد.
شخص را ارجاع داد كه فلان كتاب يا مطالب فلان سى دى يا فلان سايت را مطالعه كند يا فلان برنامه ماهواره يا تلويزيون را ببيند. تفاوتى بين انواع تبليغ وجود ندارد، مگر آنكه تشخيص دهيم در يک فرض بهتر از فرض ديگر مطالب غدير را مى ‏فهمد.


====== ۱۷ . اگر تبليغ غدير هزينه داشته باشد... ======
۱۷ . اگر تبليغ غدير هزينه داشته باشد...
 
حد واجب از خرج كردن بايد به تناسب دارايى و امكانات كسى كه مى ‏خواهد اين واجب را انجام دهد محاسبه شود. حد اقل هزينه كردن براى تبليغ غدير مقدارى است كه هيچ تأثيرى در زندگى شخص نمى ‏گذارد، و پرداخت آن براى حد ضرورى و واجب از تبليغ غدير است. وجوب يا استحباب بعد از اين درجه، نسبى حساب مى‏ شود.
حد واجب از خرج كردن بايد به تناسب دارايى و امكانات كسى كه مى ‏خواهد اين واجب را انجام دهد محاسبه شود. حد اقل هزينه كردن براى تبليغ غدير مقدارى است كه هيچ تأثيرى در زندگى شخص نمى ‏گذارد، و پرداخت آن براى حد ضرورى و واجب از تبليغ غدير است. وجوب يا استحباب بعد از اين درجه، نسبى حساب مى‏ شود.


====== ۱۸ . به حكم «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» در تبليغ غدير... ======
۱۸ . به حكم «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» در تبليغ غدير...
 
هيچ فرقى بين عالمان دينى و ساير مردم نيست، مگر از اين جهت كه عالمى كه بيشتر مى‏ داند يا بيان بهترى دارد در واقع قدرت بيشترى براى تبليغ دارد. اين كلى بين همه مردم نيز جارى است كه هر كس به هر دليلى بتواند غدير را بهتر تبليغ كند تكليف سنگين‏ ترى دارد.
هيچ فرقى بين عالمان دينى و ساير مردم نيست، مگر از اين جهت كه عالمى كه بيشتر مى‏ داند يا بيان بهترى دارد در واقع قدرت بيشترى براى تبليغ دارد. اين كلى بين همه مردم نيز جارى است كه هر كس به هر دليلى بتواند غدير را بهتر تبليغ كند تكليف سنگين‏ ترى دارد.


====== ۱۹ . اگر كسى خودش هم از غدير اطلاع ندارد... ======
۱۹ . اگر كسى خودش هم از غدير اطلاع ندارد...
 
وقتى «فَليُبَلِّغ ...» را شنيد، لازم است برود ياد بگيرد تا به ديگران ابلاغ كند. اصلاً معناى «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اين است كه هر غايبى با اطلاع يافتن از غدير تبديل به حاضر مى ‏شود، و سپس براى حاضر نمودن بقيه غايبين راه را ادامه دهد.
وقتى «فَليُبَلِّغ ...» را شنيد، لازم است برود ياد بگيرد تا به ديگران ابلاغ كند. اصلاً معناى «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» اين است كه هر غايبى با اطلاع يافتن از غدير تبديل به حاضر مى ‏شود، و سپس براى حاضر نمودن بقيه غايبين راه را ادامه دهد.


====== ۲۰ . در مراجعه به حكومت ‏ها در كشورهاى مختلف براى تبليغ غدير... ======
۲۰ . در مراجعه به حكومت ‏ها در كشورهاى مختلف براى تبليغ غدير...
 
بايد محدوده‏ هاى شرعى و لوازمى كه با مراجعه به آنها پيش مى ‏آيد در نظر گرفته شود، كه اين مطلب نسبت به حكومت ‏ها و موقعيت ‏ها و نيز مراجعه كنندگان كاملاً متفاوت است.
بايد محدوده‏ هاى شرعى و لوازمى كه با مراجعه به آنها پيش مى ‏آيد در نظر گرفته شود، كه اين مطلب نسبت به حكومت ‏ها و موقعيت ‏ها و نيز مراجعه كنندگان كاملاً متفاوت است.


====== ۲۱ . اگر براى تبليغ غدير بايد از يک يا چند نفر كمک بگيرد... ======
۲۱ . اگر براى تبليغ غدير بايد از يک يا چند نفر كمک بگيرد...
 
گفتن به آنان لازم است و بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» هر اقدام شرعى كه در راه اين هدف باشد واجب است و بايد به كسانى كه مى ‏توانند كمک كنند اعلام كند. اما مسئله التماس و تحقير نسبت به درخواست كننده و اهميت مورد تبليغ بايد ارزيابى شود.
گفتن به آنان لازم است و بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» هر اقدام شرعى كه در راه اين هدف باشد واجب است و بايد به كسانى كه مى ‏توانند كمک كنند اعلام كند. اما مسئله التماس و تحقير نسبت به درخواست كننده و اهميت مورد تبليغ بايد ارزيابى شود.


====== ۲۲. عموم و اطلاق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»... ======
۲۲. عموم و اطلاق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»...
 
شامل زنان و كودكان هم مى ‏شود، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ گونه قيد و شرط و تخصيصى براى تبليغ غدير قائل نشده است. به خصوص درباره زنان كه مانند همه تكاليف شرعى -  جز موارد خاص -  فرقى بين زن و مرد نيست. اما درباره تكليف نداشتن كودكان، مى‏ توانيم از اين نكته كمک بگيريم كه حضرت در خطبه غدير فرمود: «فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ . . . والصَّغيرِ وَ الكَبيرِ . . .».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> در ساير واجبات تكليفى بر صغير نيست اما در مورد ولايت آن را بر صغير هم واجب دانسته است. پس لا اقل بايد بگوييم: تبليغ غدير اگر بر غير بالعين واجب هم نباشد اما اطلاع رسانى به آنان به دليل بالغ نبودن ساقط نمى‏ شود، زيرا بايد بدانند پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت را بر آنان هم واجب كرده تا بپذيرند. جا دارد دستور «وَ الوالِدُ الوَلَدَ» كه در ادامه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» آمده را به اين قرينه اضافه كنيم، كه شامل اولاد و فرزندان در همه سنين مى ‏شود.
شامل زنان و كودكان هم مى ‏شود، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ گونه قيد و شرط و تخصيصى براى تبليغ غدير قائل نشده است. به خصوص درباره زنان كه مانند همه تكاليف شرعى -  جز موارد خاص -  فرقى بين زن و مرد نيست. اما درباره تكليف نداشتن كودكان، مى‏ توانيم از اين نكته كمک بگيريم كه حضرت در خطبه غدير فرمود: «فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ . . . والصَّغيرِ وَ الكَبيرِ . . .».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> در ساير واجبات تكليفى بر صغير نيست اما در مورد ولايت آن را بر صغير هم واجب دانسته است. پس لا اقل بايد بگوييم: تبليغ غدير اگر بر غير بالعين واجب هم نباشد اما اطلاع رسانى به آنان به دليل بالغ نبودن ساقط نمى‏ شود، زيرا بايد بدانند پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت را بر آنان هم واجب كرده تا بپذيرند. جا دارد دستور «وَ الوالِدُ الوَلَدَ» كه در ادامه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» آمده را به اين قرينه اضافه كنيم، كه شامل اولاد و فرزندان در همه سنين مى ‏شود.


====== ۲۳ . اگر در اثر ابلاغ غدير مشقّتى پيش آيد... ======
۲۳ . اگر در اثر ابلاغ غدير مشقّتى پيش آيد...
 
مثلاً بايد يک نوبت گرسنگى بكشيم يا مسيرى را پياده برويم، بايد گفت: مجرد گرسنگى و پيمودن راه نسبت به هر كسى مشقت نيست، بلكه بهتر است عنوان را «حَرَج» و مشقتى قرار دهيم كه عرفاً براى مُبَلِّغ معيّن قابل تحمل نيست، كه در آن صورت وجوب ساقط مى‏ شود ولى ترجيح آن باقى است.
مثلاً بايد يک نوبت گرسنگى بكشيم يا مسيرى را پياده برويم، بايد گفت: مجرد گرسنگى و پيمودن راه نسبت به هر كسى مشقت نيست، بلكه بهتر است عنوان را «حَرَج» و مشقتى قرار دهيم كه عرفاً براى مُبَلِّغ معيّن قابل تحمل نيست، كه در آن صورت وجوب ساقط مى‏ شود ولى ترجيح آن باقى است.


====== ۲۴ . اگر براى تبليغ غدير فقط امكان اظهار علاقه و... ======
۲۴ . اگر براى تبليغ غدير فقط امكان اظهار علاقه و...
 
يا چراغانى و يا جشن گرفتن يا اطعام باشد، به طورى كه اصلاً محتوا ابلاغ نشود و فقط همين اظهار علاقه باشد، اگر مخاطبين از مجموع اين مراسم -  و لو اجمالاً - منظور را بفهمند نوعى تبليغ غدير حساب مى‏ شود و واجب است.
يا چراغانى و يا جشن گرفتن يا اطعام باشد، به طورى كه اصلاً محتوا ابلاغ نشود و فقط همين اظهار علاقه باشد، اگر مخاطبين از مجموع اين مراسم -  و لو اجمالاً - منظور را بفهمند نوعى تبليغ غدير حساب مى‏ شود و واجب است.


====== ۲۵ . اگر تبليغ غدير باعث اهانت به شخص يا اشخاصى و اجتماعى باشد... ======
۲۵ . اگر تبليغ غدير باعث اهانت به شخص يا اشخاصى و اجتماعى باشد...
 
بايد گفت: اگر منظور شخص يا اجتماعى است كه بايد تقيه را نسبت به آن مراعات كرد، در اين صورت واجب نيست، اما اگر افرادى تبليغ غدير را نمى ‏پسندند يا مخالفينى در اقليت هستند كه تقيه نسبت به آنان مطرح نيست، در اين صورت تبليغ غدير واجب است. در غير اين صُوَر قطعاً لازمه تبليغ غدير اهانت به كسى نيست.
بايد گفت: اگر منظور شخص يا اجتماعى است كه بايد تقيه را نسبت به آن مراعات كرد، در اين صورت واجب نيست، اما اگر افرادى تبليغ غدير را نمى ‏پسندند يا مخالفينى در اقليت هستند كه تقيه نسبت به آنان مطرح نيست، در اين صورت تبليغ غدير واجب است. در غير اين صُوَر قطعاً لازمه تبليغ غدير اهانت به كسى نيست.


====== ۲۶ . اگر تبليغ غدير باعث اهانت به غدير... ======
۲۶ . اگر تبليغ غدير باعث اهانت به غدير...
 
يا به شخص تبليغ كننده از طرف تبليغ شونده يا شخص ديگرى كه مى‏ بيند بشود، در چنين مواردى مهم درجه اهانت و مقدار تأثير منفى آن به تبليغ غدير است، وگرنه اگر منظور مجرد اهانت شنيدن باشد همه انبياعليهم السلام و شخص خاتم الانبياصلى الله عليه وآله به خاطر تبليغشان اين همه اهانت شنيدند.
يا به شخص تبليغ كننده از طرف تبليغ شونده يا شخص ديگرى كه مى‏ بيند بشود، در چنين مواردى مهم درجه اهانت و مقدار تأثير منفى آن به تبليغ غدير است، وگرنه اگر منظور مجرد اهانت شنيدن باشد همه انبياعليهم السلام و شخص خاتم الانبياصلى الله عليه وآله به خاطر تبليغشان اين همه اهانت شنيدند.