پرش به محتوا

اشكال فخر رازی در سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «اشكال فخر رازى در سند حديث غدير   حال كه سخن از تواتر حديث غدير و اشكال بى‏پا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
اشكال فخر رازى در سند حديث غدير
== اشكال فخر رازى در سند حديث غدير ==
  حال كه سخن از تواتر حديث غدير و اشكال بى‏پايه سندى بر آن شد، جا دارد اشكال فخر رازى(ت ۵۳۳ -  م ۶۰۶ ق) را هم مطرح كنيم:


  حال كه سخن از تواتر حديث غدير و اشكال بى‏پايه سندى بر آن شد، جا دارد اشكال فخر رازى )ت 533 -  م 606 ق( را هم مطرح كنيم:
با كمال تعجب فخر رازى هم مدّعى عدم صحت حديث غدير شده و تواتر آن را در كتابش «نِهاية العقول» انكار مى‏ كند! و عجيب‏ تر اينكه براى اثبات ادعايش، به امور سست و نادرست تمسك جسته است!


متن كلام او چنين است:


با كمال تعجب فخر رازى هم مدّعى عدم صحت حديث غدير شده و تواتر آن را در كتابش »نِهاية العقول« انكار مى‏كند! و عجيب‏تر اينكه براى اثبات ادعايش، به امور سست و نادرست تمسك جسته است! متن كلام او چنين است:
ما صحت اين حديث را نمى ‏پذيريم، چرا كه ادعاى شيعيان مبنى بر علم ضرورى به درستى اين حديث مكابره (حرفِ زور) است، زيرا ما مى‏ دانيم كه علم به صحت اين حديث همانند علم به وجود محمدصلى الله عليه وآله و جنگ‏هايش با كافران و فتح مكه و ديگر اخبار متواتر نيست.


افزون بر اين، علم به درستى احاديث وارد شده در فضائل صحابه، از علم به درستى اين حديث قوى‏تر است. با اين همه، شيعيان به اين روايات خرده مى‏ گيرند. حال كه چنين است، چگونه روا باشد كه اينان به صحت اين حديث يقين داشته باشند؟


ما صحت اين حديث را نمى‏پذيريم، چرا كه ادعاى شيعيان مبنى بر علم ضرورى به درستى اين حديث مكابره )حرفِ زور( است، زيرا ما مى‏دانيم كه علم به صحت اين حديث همانند علم به وجود محمدصلى الله عليه وآله و جنگ‏هايش با كافران و فتح مكه و ديگر اخبار متواتر نيست. افزون بر اين، علم به درستى احاديث وارد شده در فضائل صحابه، از علم به درستى اين حديث قوى‏تر است. با اين همه، شيعيان به اين روايات خرده مى‏گيرند. حال كه چنين است، چگونه روا باشد كه اينان به صحت اين حديث يقين داشته باشند؟
ضمن اينكه شمار بسيارى از اصحاب حديث اين حديث را نقل نكرده ‏اند؛ كسانى مانند: بخارى، مسلم، واقدى و ابن‏اسحاق.  


حتى كسانى مثل جاحظ و ابن‏ابى‏داوود سِجِستانى و ابوحاتِم رازى و ديگر پيشوايان حديث به آن خرده گرفته، و براى نشان دادن نادرستى و سستى‏اش به اين سخن پيامبرصلى الله عليه وآله استدلال كرده ‏اند: «قريش، انصار، جُهَينَه، مُزَينَه، اَسْلَم و غِفار و نه ديگر مردم، موالى‏ اند و جز خدا و فرستاده ‏اش مولاى ديگرى ندارند».


ضمن اينكه شمار بسيارى از اصحاب حديث اين حديث را نقل نكرده‏اند؛ كسانى مانند: بخارى، مسلم، واقدى و ابن‏اسحاق. حتى كسانى مثل جاحظ و ابن‏ابى‏داوود سِجِستانى و ابوحاتِم رازى و ديگر پيشوايان حديث به آن خرده گرفته، و براى نشان دادن نادرستى و سستى‏اش به اين سخن پيامبرصلى الله عليه وآله استدلال كرده‏اند: »قريش، انصار، جُهَينَه، مُزَينَه، اَسْلَم و غِفار و نه ديگر مردم، موالى‏اند و جز خدا و فرستاده‏اش مولاى ديگرى ندارند« .
دومين دليل ما اين است كه شيعيان مى‏ پندارند پيامبرصلى الله عليه وآله اين سخن را در غدير خم و هنگام بازگشت از حج بر زبان آورد، حال آنكه در آن زمان على‏ عليه السلام همراه نبى ‏صلى الله عليه وآله نبود، زيرا وى در يمن بود.<ref>نِهاية العقول (فخر رازى) . </ref>


اين بود سخن فخر رازى در ردّ حديث غدير.


دومين دليل ما اين است كه شيعيان مى‏پندارند پيامبرصلى الله عليه وآله اين سخن را در غدير خم و هنگام بازگشت از حج بر زبان آورد، حال آنكه در آن زمان على‏عليه السلام همراه نبى‏صلى الله عليه وآله نبود، زيرا وى در يمن بود.××× 1 نِهاية العقول )فخر رازى( . ×××
كسى كه نزد اهل ‏تسنن امام ناميده مى‏ شود! هر چند در صفحات گذشته مشخص شد كه حديث غدير از ضروريات است، ولى باز هم اشاراتى به نادرستى‏ هاى سخن فخر رازى و انكار حقايق توسط او خواهيم داشت.


به عنوان مقدمه مى‏گوييم: فخر رازى به اشكال بر اين حديث صحيح كه به تواتر و با طرقِ پر شمار از بيش از صد صحابى روايت شده بسنده نكرده، و حتى پنداشته است كه احاديثِ فضائل صحابه -  با وجودِ علم به ساختگى بودن بيشتر آنها به اعتراف اهل دانش و انصاف -  از حديث غدير قوى ‏تر اند!


اين بود سخن فخر رازى در ردّ حديث غدير. كسى كه نزد اهل‏تسنن امام ناميده مى‏شود! هر چند در صفحات گذشته مشخص شد كه حديث غدير از ضروريات است، ولى باز هم اشاراتى به نادرستى‏هاى سخن فخر رازى و انكار حقايق توسط او خواهيم داشت.
سخن فخر رازى مى‏ رساند كه در نظر وى، همه احاديث فضائل صحابه از حديث غدير قوى‏تر اند! چرا كه واژه احاديث در كلام وى با «ال» معرفه شده و به صورت «الأحاديث» آمده است. اگر از اين هم كوتاه بياييم، دستِ كم حملِ لفظ «الأحاديث» بر«بيشتر» چنين نتيجه مى‏دهد كه قطعاً علم به صحت بيشتر احاديث منقول در فضائل صحابه از علم به صحت حديث غدير -  كه در فضل على‏ عليه السلام وارد شده -  قوى‏ تر است.


 
در حالى كه اين كلام با اين اطلاق! باطل است، زيرا با چشم‏ پوشى از خرافات واهى و ساختگىِ بى‏ شمار در ميان احاديث فضائل صحابه، در ميان اين احاديث حتى يك حديث يافت نمى ‏شود كه در سند و دلالت مانند حديث غدير باشد.
به عنوان مقدمه مى‏گوييم: فخر رازى به اشكال بر اين حديث صحيح كه به تواتر و با طرقِ پر شمار از بيش از صد صحابى روايت شده بسنده نكرده، و حتى پنداشته است كه احاديثِ فضائل صحابه -  با وجودِ علم به ساختگى بودن بيشتر آنها به اعتراف اهل دانش و انصاف -  از حديث غدير قوى‏تر اند!
 
 
سخن فخر رازى مى‏رساند كه در نظر وى، همه احاديث فضائل صحابه از حديث غدير قوى‏تر اند! چرا كه واژه احاديث در كلام وى با »ال« معرفه شده و به صورت »الأحاديث« آمده است. اگر از اين هم كوتاه بياييم، دستِ كم حملِ لفظ »الأحاديث« بر »بيشتر« چنين نتيجه مى‏دهد كه قطعاً علم به صحت بيشتر احاديث منقول در فضائل صحابه از علم به صحت حديث غدير -  كه در فضل على‏عليه السلام وارد شده -  قوى‏تر است.
 
 
در حالى كه اين كلام با اين اطلاق! باطل است، زيرا با چشم‏پوشى از خرافات واهى و ساختگىِ بى‏شمار در ميان احاديث فضائل صحابه، در ميان اين احاديث حتى يك حديث يافت نمى‏شود كه در سند و دلالت مانند حديث غدير باشد.


افزون بر اين، بر كسى كه چنين ادعاى بزرگى دارد، واجب است كه نخست برخى از اين احاديث غير يقينى را بياورد و صحيح بودن زنجيره اتصال آنها را تا جماعتى از صحابه از زبان پيشوايان بزرگ حديث و دانشمندان جرح و تعديل باز گويد -  همان چيزى كه در حديث غدير محقّق شده است -  و سپس نتيجه علم به صحت اين احاديث را روشن سازد و ميزان دلالت آنها را به مطلوبش نشان دهد.
افزون بر اين، بر كسى كه چنين ادعاى بزرگى دارد، واجب است كه نخست برخى از اين احاديث غير يقينى را بياورد و صحيح بودن زنجيره اتصال آنها را تا جماعتى از صحابه از زبان پيشوايان بزرگ حديث و دانشمندان جرح و تعديل باز گويد -  همان چيزى كه در حديث غدير محقّق شده است -  و سپس نتيجه علم به صحت اين احاديث را روشن سازد و ميزان دلالت آنها را به مطلوبش نشان دهد.


ضمن اينكه اين استدلال آنگاه به فرجام مى‏رسد كه اين احاديث، همگى يا بعضى از طرق شيعه به گونه متواتر يا قوى با اسانيدِ بسيار آمده باشد، همانگونه كه حديث غدير نزد فريقين چنين وضعيتى دارد.
ضمن اينكه اين استدلال آنگاه به فرجام مى‏رسد كه اين احاديث، همگى يا بعضى از طرق شيعه به گونه متواتر يا قوى با اسانيدِ بسيار آمده باشد، همانگونه كه حديث غدير نزد فريقين چنين وضعيتى دارد.


از اين هم چشم مى ‏پوشيم و از فخر رازى و پيروانش مى‏خواهيم تا فقط اثبات كنند كه شمارى از احاديث فضائل صحابه در يقين به صحت با حديث غدير برابرى مى‏كنند، اثبات قوى‏تر بودن اين احاديث از حديث غدير پيش‏كش!


از اين هم چشم مى‏پوشيم و از فخر رازى و پيروانش مى‏خواهيم تا فقط اثبات كنند كه شمارى از احاديث فضائل صحابه در يقين به صحت با حديث غدير برابرى مى‏كنند، اثبات قوى‏تر بودن اين احاديث از حديث غدير پيش‏كش!
خلاصه آنكه سخن رازى كه مى ‏گويد:


«ادعاى شيعيان مبنى بر علم ضرورى به درستى اين حديث ياوه است» اين كلام خود ياوه است، زيرا هيچ حديثى نيست كه اهل‏سنت مدّعى تواتر و علم ضرورى به صحّتش باشند، جز آنكه حديث غدير از آن قوى‏تر و بزرگ‏تر است.


خلاصه آنكه سخن رازى كه مى‏گويد: »ادعاى شيعيان مبنى بر علم ضرورى به درستى اين حديث ياوه است« اين كلام خود ياوه است، زيرا هيچ حديثى نيست كه اهل‏سنت مدّعى تواتر و علم ضرورى به صحّتش باشند، جز آنكه حديث غدير از آن قوى‏تر و بزرگ‏تر است.
صِرفِ نپذيرفتن و لانُسَلِّم گفتن در چنين امورى راه به جايى نمى‏برد، زيرا در اين صورت فرد منكر مى‏تواند حتى وجود مكه و مدينه و محمد نبى‏صلى الله عليه وآله را هم نپذيرد! مگر اينكه كسانى همچون فخر رازى، ميان حديث غدير و ديگر متواترات و ضروريّات تفاوتى را بيان كنند.


علامه ملا سيد محمدقلى <ref>پدر مرحوم مير حامدحسين (مترجم) .</ref>در اين باره سخن بسيار نيكويى دارد.


صِرفِ نپذيرفتن و لانُسَلِّم گفتن در چنين امورى راه به جايى نمى‏برد، زيرا در اين صورت فرد منكر مى‏تواند حتى وجود مكه و مدينه و محمد نبى‏صلى الله عليه وآله را هم نپذيرد! مگر اينكه كسانى همچون فخر رازى، ميان حديث غدير و ديگر متواترات و ضروريّات تفاوتى را بيان كنند.
وى مى‏گويد:




علامه ملا سيد محمدقلى××× 1 پدر مرحوم مير حامدحسين )مترجم( . ××× در اين باره سخن بسيار نيكويى دارد. وى مى‏گويد:
شكى نيست كه هر كس انصاف دهد و در كثرت طرق حديث غدير و بلندآوازگى‏اش ميان خاصه و عامه، با وجود انگيزه‏هاى بسيار براى پنهان داشتن آن و فراوانى موانع نقلش نيك بياندشيد، به صحّت اين حديث علم ضرورى پيدا مى‏كند. چگونه چنين نباشد؟


حال آنكه معمولاً براى مسلمانان در امور دينى بسيارى كه از حيث تواتر به مراتب پايين‏تر از حديث غدير جاى مى‏گيرند قطع و يقين به دست مى‏آيد؛ مانند آيات تحدّى و مبارزطلبى با آنها در پيش چشم كافران و دين‏ستيزان، با اينكه در اين موارد انگيزه‏هاى معارضه فراوان بوده و مانعى هم بر سر راه نبوده است.


شكى نيست كه هر كس انصاف دهد و در كثرت طرق حديث غدير و بلندآوازگى‏اش ميان خاصه و عامه، با وجود انگيزه‏هاى بسيار براى پنهان داشتن آن و فراوانى موانع نقلش نيك بياندشيد، به صحّت اين حديث علم ضرورى پيدا مى‏كند. چگونه چنين نباشد؟ حال آنكه معمولاً براى مسلمانان در امور دينى بسيارى كه از حيث تواتر به مراتب پايين‏تر از حديث غدير جاى مى‏گيرند قطع و يقين به دست مى‏آيد؛ مانند آيات تحدّى و مبارزطلبى با آنها در پيش چشم كافران و دين‏ستيزان، با اينكه در اين موارد انگيزه‏هاى معارضه فراوان بوده و مانعى هم بر سر راه نبوده است.




صدور معجزات نيز همين گونه است. با اينكه كفّار همگى تمام اينها را انكار مى‏كنند و مدّعى‏اند كه مسلمانان همه در دروغ گفتن و ساختن اين گزارش‏ها همداستان شده‏اند، زيرا مسلمين براى ساختن اين گزارش‏ها انگيزه دارند و هدفى را مى‏جويند.
صدور معجزات نيز همين گونه است. با اينكه كفّار همگى تمام اينها را انكار مى‏كنند و مدّعى‏اند كه مسلمانان همه در دروغ گفتن و ساختن اين گزارش‏ها همداستان شده‏اند، زيرا مسلمين براى ساختن اين گزارش‏ها انگيزه دارند و هدفى را مى‏جويند.


اهل اسلام نيز درباره گزارش‏هاى ويژه صاحبان مذاهب باطل، همچون جهودان و ترسايان و صابئان و گبران و بت‏پرستان و ديگر مشركان چنين ادعايى دارند. پس چگونه روا باشد كه مسلمان منصفى تفاوت ميان دو بديهى را انكار كند؟ چرا كه گاهى يكى از آن دو از ديگرى روشن‏تر و آشكارتر است. چگونه چنين نباشد؟ در حالى كه اگر چنين نبود رها كردن بسيارى از متواترات لازم مى‏آمد.××× 1 عماد الاسلام فى الامامة: ج 4 ص 217. ×××
اهل اسلام نيز درباره گزارش‏هاى ويژه صاحبان مذاهب باطل، همچون جهودان و ترسايان و صابئان و گبران و بت‏پرستان و ديگر مشركان چنين ادعايى دارند. پس چگونه روا باشد كه مسلمان منصفى تفاوت ميان دو بديهى را انكار كند؟ چرا كه گاهى يكى از آن دو از ديگرى روشن‏تر و آشكارتر است. چگونه چنين نباشد؟ در حالى كه اگر چنين نبود رها كردن بسيارى از متواترات لازم مى‏آمد.××× 1 عماد الاسلام فى الامامة: ج 4 ص 217. ×××
خط ۶۸: خط ۶۸:




بارى، مهم‏ترين دستاويز انكار فخر رازى عدم نقل حديث غدير از سوى بخارى و مسلم و واقدى و ابن‏اسحاق است. اينك بررسى اين اشكال:
 
بارى، مهم‏ترين دستاويز انكار فخر رازى عدم نقل حديث غدير از سوى بخارى و مسلم و واقدى و ابن‏اسحاق است.
 
اينك بررسى اين اشكال: