پرش به محتوا

حسن بصری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
<big>در چنين شرايط حساسى كه حسن بصرى خود را در اجتماع به عنوان يك مرجع علمى معرفى كرده بود، در مجلس امام باقر عليه السلام آيات غدير مطرح شد و سكوتى كه حسن بصرى درباره آنها به خرج می ‏دهد.</big>
<big>در چنين شرايط حساسى كه حسن بصرى خود را در اجتماع به عنوان يك مرجع علمى معرفى كرده بود، در مجلس امام باقر عليه السلام آيات غدير مطرح شد و سكوتى كه حسن بصرى درباره آنها به خرج می ‏دهد.</big>


<big>امام باقر عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل آيه تبليغ را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت می كرد و مردى از اهل بصره به نام عثمان اعشى بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول‏ اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ»<ref>مائده /  ۶۷ . </ref>را می ‏خواند و می گويد: «درباره مردى نازل شده است» و نام او را نمی گويد!</big>
<big>[[امام باقر]] عليه السلام در چنين موقعيتى دستورالعمل كامل آيه تبليغ را شرح داد و نزول آن را براى تعيين «صاحب اختيار مردم» اعلام فرمود. اين مسئله هنگامى مطرح شد كه امام باقر عليه السلام براى مردم صحبت می كرد و مردى از اهل بصره به نام [[عثمان اعشى]] بپاخاست و عرض كرد: يابن رسول‏ اللَّه، حسن بصرى آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ»<ref>مائده /  ۶۷ . </ref>را می ‏خواند و می گويد: «درباره مردى نازل شده است» و نام او را نمی گويد!</big>


پ<big>يامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست على بن ابیطالب‏ عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref></big>
پ<big>يامبر صلى الله عليه و آله هم بپاخاست و دست [[على بن ابیطالب]]‏ عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۰ ح ۳۴.</ref></big>


== <big>اقرار حسن بصرى به غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۲۷ ۲۸ ۵۶</ref></big> ==
== <big>اقرار حسن بصرى به غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۲۷ ۲۸ ۵۶</ref></big> ==
   <big>ابان</big> <big>از سليم نقل می كند كه گفت: در بيمارى ابوذر -  كه در زمان حكومت عمر مبتلا شده بود -  نزد او حاضر بودم. عمر به عنوان عيادت نزد او آمد، در حالى كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و سلمان و مقداد هم نزد او بودند و ابوذر به آن حضرت وصيت كرده و نوشته بود و شاهد گرفته بود.</big>
   <big>ابان</big> <big>از سليم نقل می كند كه گفت: در بيمارى [[ابوذر]] -  كه در زمان حكومت عمر مبتلا شده بود -  نزد او حاضر بودم. [[عمر]] به عنوان عيادت نزد او آمد، در حالى كه [[اميرالمومنين]] ‏عليه السلام و [[سلمان]] و [[مقداد]] هم نزد او بودند و ابوذر به آن حضرت وصيت كرده و نوشته بود و شاهد گرفته بود.</big>


<big>وقتى عمر بيرون رفت مردى از فاميل ابوذر -  كه از پسرعموهاى او از طايفه بنی ‏غفار بود -  گفت: چه مانعى داشت به اميرالمؤمنين عمر وصيت می كردى؟!</big>
<big>وقتى عمر بيرون رفت مردى از فاميل ابوذر -  كه از پسرعموهاى او از طايفه بنی ‏غفار بود -  گفت: چه مانعى داشت به اميرالمؤمنين عمر وصيت می كردى؟!</big>


<big>ابوذر گفت: من به اميرالمؤمنين حقيقى وصيت كرده ‏ام. پيامبر صلى الله عليه و آله به ما -  كه چهل نفر از عرب و چهل نفر از عجم بوديم -  دستور داد و ما بر علی ‏عليه السلام به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كرديم، و همين حاكم كه او را «اميرالمؤمنين» ناميدى (يعنى عمر) در بين ما بود.</big>
<big>ابوذر گفت: من به اميرالمؤمنين حقيقى وصيت كرده ‏ام. پيامبر صلى الله عليه و آله به ما -  كه چهل نفر از عرب و چهل نفر از عجم بوديم -  دستور داد و ما بر علی ‏عليه السلام به عنوان «اميرالمومنين» سلام كرديم، و همين حاكم كه او را «اميرالمومنين» ناميدى (يعنى عمر) در بين ما بود.</big>
 
<big>هيچ يک از عرب و عجم در اين باره اعتراضى به پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله نكرد مگر همين شخص و رفيق بی مقدارش كه او را جانشين خود قرار داد. اين دو گفتند: آيا اين حقى از جانب خدا و رسولش است؟ حضرت غضب كرد و فرمود: به خدا قسم آرى، حقى از جانب خدا و رسولش است. خداوند اين دستور را به من داده و من به شما دستور دادم.</big>
 
<big>سليم می ‏گويد: عرض كردم: اى [[ابوالحسن]]، و تو اى سلمان و تو اى مقداد، آيا گفتار ابوذر را تأييد می ‏كنيد؟ گفتند: آرى، راست می ‏گويد. گفتم: چهار نفر عادل‏ اند كه اگر فقط يكى از آنان برايم نقل می كرد در صدق و راستى او شك نمی كردم، ولى چهار نفر شما براى اطمينان من و بصيرتم محكم ‏تر است.</big>
 
<big>گفتم: اصلحک اللَّه، آيا نام هشتاد نفر از عرب و غير عرب را ذكر می ‏كنى؟ [[سلمان]] نام يک يک آنها را ذكر كرد. اميرالمؤمنين‏عليه السلام و ابوذر و مقداد گفتند: »سلمان راست مى‏گويد« . رحمت خدا و مغفرتش بر او و بر آنان باد.</big>