۲۲٬۹۷۹
ویرایش
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
اين سه مرحله در فرازهاى اين حديث به خوبى بيان شده است، آنجا كه مىفرمايد: | اين سه مرحله در فرازهاى اين حديث به خوبى بيان شده است، آنجا كه مىفرمايد: | ||
=== ۱.صحيح پنداشتن نفاق === | |||
'''وَ اذا قيلَ لِهؤُلاءِ النّاكِثينَ لِلْبَيْعَةِ فى يَوْمِ الْغَديرِ: «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بِاظْهارِ''' | |||
'''نَكْثِ الْبَيْعَةِ لِعِبادِ اللَّهِ الْمُسْتَضْعَفينَ ...» قالُوا: إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ، ... فَنَحْنُ''' | |||
'''نَرْضى فِى الظّاهِرِ بِمُحَمَّدٍ بِاظْهارِ قَبُولِ دينِهِ وَ شَريعَتِهِ وَ نَقْضى فِى الْباطِنِ الى''' | |||
'''شَهَواتِنا فَنَتَمَتَّعُ وَ نَتَرَفَّهُ وَ نُعْتِقُ انْفُسَنا مِنْ رِقِّ مُحَمَّدٍ وَ نَفُكُّها مِنْ طاعَةِ ابْنِ عَمِّهِ''' | |||
'''عَلِىٍّ، لِكَىْ انْ اديلَ فِى الدُّنْيا كُنّا قَدْ توَجَّهْنا عِنْدَهُ، وَ انِ اضْمَحَلَّ امْرُهُ كُنّا قَدْ سَلَّمْنا مِنْ سَبْىِ اعْدائِه.'''<ref>بحار الانوار: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref> | |||
ما | آنگاه كه به اين بيعت شكنان غدير گفته مىشود: «با اظهار بيعت شكنى براى بندگان مستضعف خدا در زمين فساد نكنيد ...» مىگويند: ما اصلاح كننده هستيم ... ما در ظاهر رضايت خويش را نسبت به محمد با قبول دين او و شريعتش اعلام مىكنيم، و در باطن طبق شهوات خود عمل مىكنيم و از زندگى دنيا استفاده مىكنيم و در رفاه به سر مىبريم و در كنار آن خود را از بند رقيّت محمد رها ساختهايم و از اطاعت پسر عمويش على خلاص نمودهايم، تا اگر در دنيا پيروز شد نزد او شناخته شده باشيم، و اگر امر او از بين رفت از اسير شدن به دست دشمنانش در امان باشيم. | ||
=== ۲.بى اعتقادى === | |||
'''انَّنا لانَعْتَقِدُ دينَ مُحَمَّدٍ وَ لا غَيْرَ دينِ مُحَمَّدٍ، وَ نَحْنُ فِى الدّينِ مُتَحَيِّرُونَ.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref> | |||
ما نه به دين محمد و نه دين غير محمد معتقديم، و از نظر دين متحير هستيم و به نتيجه و تصميمى نرسيدهايم. | |||
ل'''ا يَسْلِم لَهُمْ بِنِفاقِهِمْ هذا لا مَحَبَّةُ مُحَمَّدٍ وَ لَاالْمُؤْمِنينَ وَ لا مَحَبَّةُ الْيَهُودِ وَ سائِرِ الْكافِرينَ.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۶۱.</ref> | |||
با اين نفاقشان، نه محبت محمد و مؤمنين براى آنان درست مىآيد و نه محبت يهود و بقيه كافران. | |||
=== ۳.سفيهانه پنداشتن ايمان خالص === | |||
'''أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ يَعْنُونَ سَلْمانَ وَ اصْحابُهُ لِما اعْطَوْا عَلِيّاً خالِصَ وُدِّهِمْ وَ''' | |||
'''مَحْضَ طاعَتِهِمْ وَ كَشَفُوا رُؤُوسَهُمْ بِمُوالاةِ اوْلِيائِهِ وَ مُعاداةِ اعْدائِهِ، حَتّى اذَا''' | |||
'''اضْمَحَلَّ امْرَ مُحَمَّدٍ طَحْطَحَهُمْ اعْداؤُهُ وَ اهْلَكَهُمْ سائِرَ الْمُلُوكِ وَ الْمُخالِفينَ''' | |||
'''لِمُحَمَّدٍ. فَهُمْ بِهذَا التَّعَرُّضِ لِاعْداءِ مُحَمَّدٍ جاهِلُونَ سُفَهاءٌ.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۶۰.</ref> | |||
آيا ما هم مانند سفيهان ايمان آوريم، كه منظورشان سلمان و اصحابش بود. | آيا ما هم مانند سفيهان ايمان آوريم، كه منظورشان سلمان و اصحابش بود. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۳: | ||
بنابراين آنان با چنين تعرض صريح به دشمنان محمد جاهل و سفيهاند. | بنابراين آنان با چنين تعرض صريح به دشمنان محمد جاهل و سفيهاند. | ||
==== ج.رفتارهاى نفاق آميز منافقين ==== | |||
در اين حديث هشت برخورد برخاسته از نفاق از رفتار منافقين مطرح شده كه بعضى از آنها صورت عملى دارد و برخى ديگر حالت روحى و مسايل مخفى است. | در اين حديث هشت برخورد برخاسته از نفاق از رفتار منافقين مطرح شده كه بعضى از آنها صورت عملى دارد و برخى ديگر حالت روحى و مسايل مخفى است. | ||
احساس اشمئزاز از ديدن مؤمنين، برخورد مسخره آميز با آنان، حيله و خدعه در گفتار با آنان، ايجاد تشويق در افكار مستضعفين، كتمان برنامهها از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و مؤمنين، فرصت طلبى، تصميم بر تمرّد در صورت به دست آمدن زمينه، تصميم بر قتل پيامبر و على عليهما السلام، همه اينها نمونههايى از برخوردهاى منافقين با مؤمنين است كه در اين حديث مطرح شده و ذيلًا عين عبارت آن را ذكر مىكنيم: | احساس اشمئزاز از ديدن مؤمنين، برخورد مسخره آميز با آنان، حيله و خدعه در گفتار با آنان، ايجاد تشويق در افكار مستضعفين، كتمان برنامهها از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و مؤمنين، فرصت طلبى، تصميم بر تمرّد در صورت به دست آمدن زمينه، تصميم بر قتل پيامبر و على عليهما السلام، همه اينها نمونههايى از برخوردهاى منافقين با مؤمنين است كه در اين حديث مطرح شده و ذيلًا عين عبارت آن را ذكر مىكنيم: | ||
=== ۱.اشمئزاز از مؤمنين === | |||
'''اذا لَقُوا سَلْمانَ وَ اصْحابَهُ اشْمَأَزُّوا مِنْهُمْ'''<ref>بحار الانوار: ح ۳۰ ص ۲۲۳.</ref>: آنگاه كه سلمان و اصحابش را ملاقات مىكردند از ديدن آنان مشمئز مىشدند. | |||
اذا لَقُوا سَلْمانَ وَ اصْحابَهُ اشْمَأَزُّوا مِنْهُمْ | |||
فَيَقُولُ | === ۲. برخورد مسخره آميز === | ||
'''فَيَقُولُ اوَّلُهُمْ: انْظُرُوا الَىَّ كَيْفَ اسْخَرُ مِنْهُمْ وَ اكُفُّ عادِيَتَهُمْ عَنْكُمْ''' <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۳.</ref>: ابوبكر مىگفت: مرا بنگريد كه چگونه آنان را مسخره مىكنم و شرّشان را از شما دفع مىنمايم. | |||
'''فَيَقُولُ الْاوَّلُ لَاصْحابِهِ: كَيْفَ رَأَيْتُمْ سُخْرِيَّتى لِهؤُلاءِ وَ كَيْفَ كَفَفْتُ عادِيَتَهُمْ عَنّى وَ عَنْكُمْ؟'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۵.</ref> ابوبكر به اصحابش مىگفت: مسخره مرا نسبت به اينان چگونه ديديد؟ و چگونه شر آنان را از شما دفع كردم؟ | |||
'''قالُوا لَهُمْ: «انّا مَعَكُمْ عَلى ما واطَأْناكُمْ عَلَيْهِ ... فَانّا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ بِهِمْ». فَقالَ''' | |||
'''اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: يا مُحَمَّدُ، اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يُجازيهِمْ جَزاءَ اسْتِهْزائِهِمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref>: به دوستان خود مىگفتند: «ما طبق آنچه با شما نقشه كشيديم همراه شماييم ... ما مؤمنين را به مسخره گرفته بوديم». خداوند عز و جل هم درباره آنان فرمود: يا محمد، خدا اينان را استهزا مىكند، و به عوض مسخره كردنشان در دنيا و آخرت آنان را مجازات مىكند. | |||
=== ۳.حيله و خدعه در گفتار === | |||
'''يُخادِعُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلَّى اللَّه عليه و آله بِأَيْمانِهِمْ خِلافَ ما فى جَوانِحِهِمْ وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ ايْضاً'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۶.</ref>: آنان با پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خدعه و حيله مىكنند با قسم خوردنشان بر خلاف آنچه در قلوبشان است؛ و همچنين با مؤمنين حيله مىكنند. | |||
=== ۴.تشويش در افكار مستضعفين === | |||
'''قيلَ لَهُمْ: «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بِاظْهارِ نَكْثِ الْبَيْعَةِ لِعِبادِ اللَّهِ الْمُسْتَضْعَفينَ فَتُشَوِّشُونَ عَلَيْهِمْ دينَهُمْ وَ تُحَيِّرُونَهُمْ فى مَذاهِبِهِمْ ...'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>»: «به آنان گفته مىشود: | |||
قيلَ لَهُمْ: «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بِاظْهارِ نَكْثِ الْبَيْعَةِ لِعِبادِ اللَّهِ الْمُسْتَضْعَفينَ فَتُشَوِّشُونَ عَلَيْهِمْ دينَهُمْ وَ تُحَيِّرُونَهُمْ فى مَذاهِبِهِمْ ... | |||
در زمين فساد نكنيد با اظهار بيعت شكنى خود براى بندگان مستضعف خدا، كه در نتيجه دين آنان را در قلوبشان مشوش مىكنيد، و آنان را در مذاهبشان متحير مىنماييد ...». | در زمين فساد نكنيد با اظهار بيعت شكنى خود براى بندگان مستضعف خدا، كه در نتيجه دين آنان را در قلوبشان مشوش مىكنيد، و آنان را در مذاهبشان متحير مىنماييد ...». | ||
=== 5.كتمان از مؤمنين === | |||
'''ثُمَّ يَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: احْتَرِزُوا مِنهُمْ لا يَقِفُونَ مِنْ فَلَتاتِ كَلامِكُمْ عَلى كُفْرِ مُحَمَّدٍ فيما قالَهُ فى عَلِىٍّ فَيَمُنُّوا عَلَيْكُمْ فَيَكُونَ فيهِ هَلاكُكُمْ'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۳.</ref> : منافقين به يكديگر مىگويند: از مؤمنين مواظب باشيد كه مبادا از گوشههاى سخنان شما درباره كفر محمد در آنچه درباره على گفته آگاه شوند و خبر آن را گزارش دهند، كه هلاك شما در آن خواهد بود. | |||
ثُمَّ يَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: احْتَرِزُوا مِنهُمْ لا يَقِفُونَ مِنْ فَلَتاتِ كَلامِكُمْ عَلى كُفْرِ مُحَمَّدٍ فيما قالَهُ فى عَلِىٍّ فَيَمُنُّوا عَلَيْكُمْ فَيَكُونَ فيهِ هَلاكُكُمْ | |||
باشد تا چنين فرصتهايى براى شما درباره آنان پيش آيد، چرا كه عاقل آن است كه جرعههاى تلخ غصه را در حلق خود بريزد تا به فرصت دست يابد! | === ۶.فرصت طلبى === | ||
'''فَيَقُولُ لَهُمْ: فَهكَذا فَلْتَكُنْ مُعامَلَتُكُمْ لَهُمْ الى انْ تَنْتَهِزُوا الْفُرْصَةَ فيهِمْ مِثْلَ هذا، فَانَّ اللَّبيبَ الْعاقِلَ مَنْ تَجَرَّعَ عَلَى الْغُصَّةِ حَتّى يَنالَ الْفُرْصَةَ''' <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۵.</ref>: ابوبكر به ساير منافقين مىگفت: بايد برخورد و رفتار شما با مؤمنين با مكر و دورويى باشد تا چنين فرصتهايى براى شما درباره آنان پيش آيد، چرا كه عاقل آن است كه جرعههاى تلخ غصه را در حلق خود بريزد تا به فرصت دست يابد! | |||
7.تصميم بر تمرّد | |||
يُوَطِّنُونَ انْفُسَهُمْ عَلَى التَّمَرُّدِ عَلى عَلِىٍّ عليه السلام انْ كانَتْ بِكَ كائِنَةً «1»: منافقين خود را براى تمرد و سرپيچى از على عليه السلام آماده مىكنند، اگر براى تو اتفاقى رخ دهد. | يُوَطِّنُونَ انْفُسَهُمْ عَلَى التَّمَرُّدِ عَلى عَلِىٍّ عليه السلام انْ كانَتْ بِكَ كائِنَةً «1»: منافقين خود را براى تمرد و سرپيچى از على عليه السلام آماده مىكنند، اگر براى تو اتفاقى رخ دهد. |