۷۶۴
ویرایش
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
كار به جايى رسيد كه خانه پيامبر صلى الله عليه وآله مورد هجوم قرار گرفت، در حالى كه هنوز يک هفته از رحلت او نگذشته بوده و كار به آنجا رسيد كه اهل بيت كشته شدند! و بعد نوبت آن رسيد كه اميرالمؤمنين عليه السلام و برادر پيامبر صلى الله عليه وآله از ميدان اسلام كنار گذاشته شد! سپس اركان و پايه هاى دين و همه مقدسات آن بازيچه قرار گرفته منهدم شد! و كار بدانجا كشيد كه كرامت انسان و انسانيت از عالم وجود رخت بر بست وارزش وحى ناديده گرفته شد! آنگاه جزاى حقگويى قتل و گردن زدن و مصادره اموال و همه هستى او شد! | كار به جايى رسيد كه خانه پيامبر صلى الله عليه وآله مورد هجوم قرار گرفت، در حالى كه هنوز يک هفته از رحلت او نگذشته بوده و كار به آنجا رسيد كه اهل بيت كشته شدند! و بعد نوبت آن رسيد كه اميرالمؤمنين عليه السلام و برادر پيامبر صلى الله عليه وآله از ميدان اسلام كنار گذاشته شد! سپس اركان و پايه هاى دين و همه مقدسات آن بازيچه قرار گرفته منهدم شد! و كار بدانجا كشيد كه كرامت انسان و انسانيت از عالم وجود رخت بر بست وارزش وحى ناديده گرفته شد! آنگاه جزاى حقگويى قتل و گردن زدن و مصادره اموال و همه هستى او شد! | ||
اينجا بود كه پيشرفت اسلام و مسلمين تبديل به بازگشت قهقرى شد، و روزى رسيد كه دنياى غرب به نام شخصى افتخار كردند و زبان حالشان تبريک گويان به او چنين بود كه اگر تو نبودى كه مانع وحى شدى و فعاليتهاى او را متوقف كردى، هم اكنون كشورها و شهرهاى مسلمانان كه در دست ماست اين گونه نبود و حتى غرب اينگونه نبود، بلكه در هر نقطه آن نداى {{متن عربی| | اينجا بود كه پيشرفت اسلام و مسلمين تبديل به بازگشت قهقرى شد، و روزى رسيد كه دنياى غرب به نام شخصى افتخار كردند و زبان حالشان تبريک گويان به او چنين بود كه اگر تو نبودى كه مانع وحى شدى و فعاليتهاى او را متوقف كردى، هم اكنون كشورها و شهرهاى مسلمانان كه در دست ماست اين گونه نبود و حتى غرب اينگونه نبود، بلكه در هر نقطه آن نداى {{متن عربی|أََشهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولَ اللّه}} بلند بود!! | ||
اكنون بنگريد مقام عظيم روزى را كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در آن اعلام كرد:{{متن عربی | | اكنون بنگريد مقام عظيم روزى را كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در آن اعلام كرد:{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولَاه فَهَذَا عَلِىٌّ مَولَاه.}} آيا جاى تأسف نيست كه تا امروز بسيارى از كشورهاى اسلامى حتى اين جمله را به شكل صحيح آن نشنيده اند، اگر چه گاهى در كتابها مرورى اجمالى و گذرا بر آن داشته اند. | ||
البته خدا را شكر كه نسل كنونى آموخته كه چگونه از اين موانع و ديوارهايى كه قطاع الطريق بر سر راه غديرِ هدايت بنا كرده اند عبور كنند و به حقيقت غدير برسند، اگرچه خود آنان در كمين نشسته اند و سگهاى تعليم ديده را نيز بر سر راه قرار داده اند، تا كسانى را كه قصد عبور دارند شكار نمايند. ولى با اين همه خدا خواسته كه همچنان راه هايى باقى باشد كه آنان قدرت مهار و كنترلش را ندارند، و از آنجا اهلش به ولايت حق الهى دست مى يابند، به گونه اى كه اكنون مدرسه هايى براى فهم مكتب غدير داير شده و طالبين براى يافتن حقيقت آن پيش مى تازند. | البته خدا را شكر كه نسل كنونى آموخته كه چگونه از اين موانع و ديوارهايى كه قطاع الطريق بر سر راه غديرِ هدايت بنا كرده اند عبور كنند و به حقيقت غدير برسند، اگرچه خود آنان در كمين نشسته اند و سگهاى تعليم ديده را نيز بر سر راه قرار داده اند، تا كسانى را كه قصد عبور دارند شكار نمايند. ولى با اين همه خدا خواسته كه همچنان راه هايى باقى باشد كه آنان قدرت مهار و كنترلش را ندارند، و از آنجا اهلش به ولايت حق الهى دست مى يابند، به گونه اى كه اكنون مدرسه هايى براى فهم مكتب غدير داير شده و طالبين براى يافتن حقيقت آن پيش مى تازند. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بنگريد جاى آن چهار قدم را برفراز منبر غدير كه دو قدم مربوط به عقل كل حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه وآله و دو قدم مربوط به نفس او على بن ابى طالب عليه السلام است. چه كسى مى تواند اسرارى را كه در آن قدم ها نهفته بيان كند؟ بنگريد به چهار دستى كه سوى آسمان بلند شده به گونه اى كه سفيدى زير بغلشان پيدا گرديده است! دو دست از آنِ محمد مصطفى صلى الله عليه وآله و دو دست ديگر از آنِ على مرتضى عليه السلام است، و از آن چهار يد بيضا نورى مدهوش كننده عقول مى تابد. چه كسى قدرت درک مفاهيم اين نور را دارد تا معناى ولايت و وصايت و خلافت را درک كند، و چراغ راه هدايت را از آن بشناسد؟! | بنگريد جاى آن چهار قدم را برفراز منبر غدير كه دو قدم مربوط به عقل كل حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه وآله و دو قدم مربوط به نفس او على بن ابى طالب عليه السلام است. چه كسى مى تواند اسرارى را كه در آن قدم ها نهفته بيان كند؟ بنگريد به چهار دستى كه سوى آسمان بلند شده به گونه اى كه سفيدى زير بغلشان پيدا گرديده است! دو دست از آنِ محمد مصطفى صلى الله عليه وآله و دو دست ديگر از آنِ على مرتضى عليه السلام است، و از آن چهار يد بيضا نورى مدهوش كننده عقول مى تابد. چه كسى قدرت درک مفاهيم اين نور را دارد تا معناى ولايت و وصايت و خلافت را درک كند، و چراغ راه هدايت را از آن بشناسد؟! | ||
با دقت كه به خطبه نگاه كردم ديدم شامل همه آن چيزى است كه رسول صلى الله عليه وآله آن را آورده است، بلكه آنچه قبل از روز غدير گفته شده مقدمه اى براى خطبه آن روز بوده است و به همين جهت فرموده است:{{قرآن| | با دقت كه به خطبه نگاه كردم ديدم شامل همه آن چيزى است كه رسول صلى الله عليه وآله آن را آورده است، بلكه آنچه قبل از روز غدير گفته شده مقدمه اى براى خطبه آن روز بوده است و به همين جهت فرموده است:{{قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}} | ||
قسم اول اين خطبه درباره توحيد و قانون گذار جهان يعنى خداى تعالى است، و صفات بلند و نام هاى زيباى او را بيان مى كند، و اينكه تشريع به دست اوست و در واقع پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از مردم خواسته نه فقط به اين پايه هاى توحيدى اقرار كنند بلكه به ولايت و امامت على عليه السلام هم اقرار نمايند. اگر بگوييم روز غدير روز تفسير و بيان اصول قرآن بوده، و يوم شهود و حضور و روز روشنگرى مفاهيم ارزشمندى مانند منزلت هارونى در على عليه السلام و معناى وحى و خلافت و ثقل اصغر و سفارش به اطاعت و بيعت با او بوده، به جا گفته ايم. | قسم اول اين خطبه درباره توحيد و قانون گذار جهان يعنى خداى تعالى است، و صفات بلند و نام هاى زيباى او را بيان مى كند، و اينكه تشريع به دست اوست و در واقع پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از مردم خواسته نه فقط به اين پايه هاى توحيدى اقرار كنند بلكه به ولايت و امامت على عليه السلام هم اقرار نمايند. اگر بگوييم روز غدير روز تفسير و بيان اصول قرآن بوده، و يوم شهود و حضور و روز روشنگرى مفاهيم ارزشمندى مانند منزلت هارونى در على عليه السلام و معناى وحى و خلافت و ثقل اصغر و سفارش به اطاعت و بيعت با او بوده، به جا گفته ايم. |
ویرایش