۵۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
همچنين پس از خطبه غدير و در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبرصلى الله عليه وآله حضور مى يافتند. در اين اجتماعات كوچك - با توجه به اهميت خطبه و مسئله بيعت - سؤالاتى درباره آن مطرح مى كردند و توضيح بيشترى مى خواستند. | همچنين پس از خطبه غدير و در طول سه روز كه مراسم بيعت ادامه داشت، قشرهاى مختلف مردم گروه گروه در پيشگاه پيامبرصلى الله عليه وآله حضور مى يافتند. در اين اجتماعات كوچك - با توجه به اهميت خطبه و مسئله بيعت - سؤالاتى درباره آن مطرح مى كردند و توضيح بيشترى مى خواستند. | ||
حضرت نيز محتواى خطبه را به صورت | حضرت نيز محتواى خطبه را به صورت خلاصه تر و با عبارات ديگرى بيان مى فرمودند و در بعضى موارد مطالب ديگرى به عنوان توضيح به آن مى افزودند، و گاهى به صورت سؤال و جواب مطرح مى كردند. البته برخى از اين مطالب احتمالاً قبل از آغاز خطبه مفصل بوده است و براى آمادگى مردم فرموده اند. نمونه هايى از اين فرمايشات چنين است: | ||
اى مردم، همه پيامبرانِ قبل از من، دورانى از عمر را سپرى كرده اند و سپس خداوند آنان را فرا خوانده و آنان اجابت كرده اند. من نيز نزديك است كه فرا خوانده شوم و اجابت كنم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه »اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُونَ«، و گويى مرا نيز فرا خوانده و اجابت كردهام. اى مردم، هر پيامبرى دوران توقفش در ميان قوم خود نصف پيامبر قبلى است. حضرت عيسى بن مريم چهل سال در ميان قوم خود بود و من پس از بيست سال آماده رفتن هستم، و نزديك است از شما مفارقت كنم. | |||
صداها از هر سو بلند شد: ما شهادت | بدانيد كه من و شما مورد سؤال قرار خواهيم گرفت. من مسؤولم درباره آنچه به عنوان رسالت براى شما آورده ام و درباره كتاب خدا و حجت او كه به يادگار در ميان شما گذارده ام، و شما نيز(درباره آنها) مسؤوليد. آيا من ابلاغ كرده ام؟ شما به پروردگارتان چه خواهيد گفت؟ | ||
صداها از هر سو بلند شد: ما شهادت مى دهيم كه تو بنده خدا و پيامبر او هستى. رسالت او را ابلاغ كردى و در راه او جهاد نمودى. امر او را رساندى و دلسوز بودى و آنچه بر عهدهات بود ادا نمودى. خداوند به تو از سوى ما جزا دهد به بهترين صورتى كه به پيامبرى از امتش جزا داده است. | |||
حضرت فرمود: خدايا شاهد باش. | حضرت فرمود: خدايا شاهد باش. | ||
اى بندگان خدا، نسب مرا بگوييد. گفتند: تو محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف هستى. فرمود: خداوند تعالى مرا كه به معراج برد وحى خود را به گوش من چنين رسانيد: اى محمد، من محمود هستم و تو محمدى! نام تو را از نام خود مشتق ساخته ام. هر كس به تو نيكى كند به او نيكى مى كنم و هر كس از تو قطع كند من او را قطع مى كنم. نزد بندگانم برو و به آنان كرامت من نسبت به خود را خبر ده. من هيچ پيامبرى را | اى بندگان خدا، نسب مرا بگوييد. گفتند: تو محمد بن عبداللَّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف هستى. فرمود: خداوند تعالى مرا كه به معراج برد وحى خود را به گوش من چنين رسانيد: اى محمد، من محمود هستم و تو محمدى! نام تو را از نام خود مشتق ساخته ام. هر كس به تو نيكى كند به او نيكى مى كنم و هر كس از تو قطع كند من او را قطع مى كنم. نزد بندگانم برو و به آنان كرامت من نسبت به خود را خبر ده. من هيچ پيامبرى را نفرستاده ام مگر آنكه براى او وزيرى قرار داده ام. تو پيامبر من هستى و على وزير توست! | ||
بدانيد من شما را شاهد مى گيرم كه من شهادت مى دهم خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مؤمنى هستم. آيا به اين مطلب اقرار داريد و به آن شهادت مى دهيد؟ گفتند: آرى، براى تو به اين مطلب شهادت مى دهيم. فرمود: »بدانيد مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، و او اين است«، و اشاره به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند. | بدانيد من شما را شاهد مى گيرم كه من شهادت مى دهم خداوند صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار هر مؤمنى هستم. آيا به اين مطلب اقرار داريد و به آن شهادت مى دهيد؟ گفتند: آرى، براى تو به اين مطلب شهادت مى دهيم. فرمود: »بدانيد مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، و او اين است«، و اشاره به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
اى مسلمانان، حاضرانتان به غائبان برسانند: كسانى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده اند، به ولايت على سفارش و وصيت مى كنم. بدانيد كه ولايت على ولايت من، و ولايت من ولايت پروردگار من است. اين پيمانى است كه پروردگارم با من بسته و به من دستور داده آن را به شما ابلاغ نمايم. سپس سه مرتبه فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: يا رسول اللَّه، شنيديم. | اى مسلمانان، حاضرانتان به غائبان برسانند: كسانى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده اند، به ولايت على سفارش و وصيت مى كنم. بدانيد كه ولايت على ولايت من، و ولايت من ولايت پروردگار من است. اين پيمانى است كه پروردگارم با من بسته و به من دستور داده آن را به شما ابلاغ نمايم. سپس سه مرتبه فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: يا رسول اللَّه، شنيديم. | ||
اى مردم، به چه شهادت | اى مردم، به چه شهادت مى دهيد؟ گفتند: شهادت مى دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست. فرمود: بعد از آن به چه شهادت مى دهيد؟ گفتند: به اينكه محمد بنده و پيامبر خداست. فرمود: صاحب اختيار شما كيست؟ گفتند: خدا و پيامبر صاحب اختيار ما هستند. فرمود: هر كس كه خدا و پيامبر صاحب اختيار او هستند اين شخص (على عليه السلام) صاحب اختيار اوست. | ||
آيا من نسبت به هر مؤمنى از خودش صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: اين شخص (على عليه السلام)صاحب اختيار كسى است كه من صاحب اختيار اويم. | آيا من نسبت به هر مؤمنى از خودش صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: اين شخص (على عليه السلام)صاحب اختيار كسى است كه من صاحب اختيار اويم. | ||
آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. | آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: بلى، يا رسول اللَّه. فرمود: آيا صاحب اختيار شما از خودتان بيشتر بر شما اختيار ندارد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه. | ||
حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا، شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بوده ام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است. | حضرت نگاهى به طرف آسمان كرده سه مرتبه فرمودند: خدايا، شاهد باش! سپس فرمودند: بدانيد، هر كس كه من صاحب اختيار او بوده ام و نسبت به او اختيارم از خودش بيشتر بوده اين على صاحب اختيار اوست و اختيارش نسبت به او از خودش بيشتر است. | ||
سلمان پرسيد: ولايت على عليه السلام چگونه است و نمونه آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشته ام على نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد. | سلمان پرسيد: ولايت على عليه السلام چگونه است و نمونه آن چيست؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس كه من بر او بيش از خودش اختيار داشته ام على نيز بر او بيش از خودش اختيار دارد. | ||
ديگرى پرسيد: منظور از ولايت على چيست؟ فرمود: هر كس كه من پيامبر او بوده ام على امير اوست. | ديگرى پرسيد: منظور از ولايت على چيست؟ فرمود: هر كس كه من پيامبر او بوده ام على امير اوست. | ||
آيا قبول داريد كه خدايى جز اللَّه نيست و من پيامبر او به سوى شمايم و بهشت و جهنم و زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به اين مطالب شهادت مى دهيم. فرمود: خدايا، بر آنچه مى گويند شاهد باش! | آيا قبول داريد كه خدايى جز اللَّه نيست و من پيامبر او به سوى شمايم و بهشت و جهنم و زنده شدن پس از مرگ حق است؟ گفتند: به اين مطالب شهادت مى دهيم. فرمود: خدايا، بر آنچه مى گويند شاهد باش! | ||
بدانيد كه شما از خود من شنيده ايد و مرا ديده ايد. هر كس عمداً بر من دروغ ببندد جاى خود را در جهنم آماده كند. بدانيد كه من كنار حوض كوثر منتظر شما هستم و روز قيامت در مقابل امتهاى ديگر به كثرت شما افتخار مى كنم. بياييد و نزد امم ديگر مرا رو سياه نكنيد!! | بدانيد كه شما از خود من شنيده ايد و مرا ديده ايد. هر كس عمداً بر من دروغ ببندد جاى خود را در جهنم آماده كند. بدانيد كه من كنار حوض كوثر منتظر شما هستم و روز قيامت در مقابل امتهاى ديگر به كثرت شما افتخار مى كنم. بياييد و نزد امم ديگر مرا رو سياه نكنيد!! | ||
خط ۵۸: | خط ۵۱: | ||
بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض نزد من مى آييد از شما سؤال خواهم كرد كه درباره آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به ثقلين پس از من چه كرديد؟ | بدانيد كه فرداى قيامت وقتى كنار حوض نزد من مى آييد از شما سؤال خواهم كرد كه درباره آنچه امروز شما را شاهد گرفتم و نسبت به ثقلين پس از من چه كرديد؟ | ||
ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات | ببينيد براى روزى كه مرا ملاقات مى كنيد در غيبت من با آنان چگونه رفتار مى كنيد. | ||
پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است، كه واسطه اى متصل از خدا و از من در دست شماست. يك سوى آن به دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست. در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت به پا شود. ثقل اصغر همتاى قرآن است و آن على بن ابى طالب و عترت اوست، و اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من بيايند. | پرسيدند: يا رسول اللَّه، ثقلين كدامند؟ فرمود: ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است، كه واسطه اى متصل از خدا و از من در دست شماست. يك سوى آن به دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست. در آن علوم گذشته و آينده است تا روزى كه قيامت به پا شود. ثقل اصغر همتاى قرآن است و آن على بن ابى طالب و عترت اوست، و اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من بيايند. | ||
خط ۷۵: | خط ۶۸: | ||
معناى اين اقدام - چنانكه خود حضرت تصريح فرمود - آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دلها و اسرار قلبها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه اش را پيدا نمى كنيد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد. | معناى اين اقدام - چنانكه خود حضرت تصريح فرمود - آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دلها و اسرار قلبها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه اش را پيدا نمى كنيد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد. | ||
== پانویس == | |||
[[رده:خطابه غدیر]] | [[رده:خطابه غدیر]] |
ویرایش