پرش به محتوا

تحریفات واقعه بزرگ غدیر خم در گذر تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
قاضی عبدالرحمان بن احمد ایجی هیچ دلیلی بر مدعای خود اقامه نکرده است. با اینکه به‌طور مسلّم، رفتن علی علیه السلام به یمن با فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده؛ اما متأسفانه عبدالرحمان بن احمد ایجی فقط رفتن آن حضرت را بیان کرده و به بازگشت ایشان هیچ اشاره ای نکرده است. در عین حال، ذکر سه دلیل در ردّ مدعای او مناسب است.
قاضی عبدالرحمان بن احمد ایجی هیچ دلیلی بر مدعای خود اقامه نکرده است. با اینکه به‌طور مسلّم، رفتن علی علیه السلام به یمن با فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده؛ اما متأسفانه عبدالرحمان بن احمد ایجی فقط رفتن آن حضرت را بیان کرده و به بازگشت ایشان هیچ اشاره ای نکرده است. در عین حال، ذکر سه دلیل در ردّ مدعای او مناسب است.


====دلیل اول====
====جواب اول====
ابن سعد (م ۲۳۱ ق) پس از بیان اجمالی رفتن آن حضرت به یمن و مبارزه آن حضرت در آن منطقه می‌نویسد: علی علیه السلام پس از أخذ غنائم به سمت مکه رهسپار گردید و برای شرکت در مراسم حج سال دهم وارد مکه شد. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶۹.</ref>همین مطلب را واقدی (م ۲۷۰ ق) نیز نقل کرده است.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۱۰۸۱.</ref>
ابن سعد (م ۲۳۱ ق) پس از بیان اجمالی رفتن آن حضرت به یمن و مبارزه آن حضرت در آن منطقه می‌نویسد: علی علیه السلام پس از أخذ غنائم به سمت مکه رهسپار گردید و برای شرکت در مراسم حج سال دهم وارد مکه شد. <ref>الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶۹.</ref>همین مطلب را واقدی (م ۲۷۰ ق) نیز نقل کرده است.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۱۰۸۱.</ref>


====دلیل دوم====
====جواب دوم====
روایات بسیار زیادی در منابع اهل سنت با این مضمون آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر دست علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا عَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ‏ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}}
روایات بسیار زیادی در منابع اهل سنت با این مضمون آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر دست علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا عَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ‏ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}}


خط ۲۹: خط ۲۹:
همچنین ابن عساکر دمشقی شافعی (م ۵۷۱ ق) با سندی از جریر بن عبدالله بجلی نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست خود به بازوی علی زد و او را به پا داشت به طوری که بازویش کشیده شد و سپس دستانش را گرفت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۱۷۹؛ ر.ک. انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص ۳۵۶.</ref>
همچنین ابن عساکر دمشقی شافعی (م ۵۷۱ ق) با سندی از جریر بن عبدالله بجلی نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با دست خود به بازوی علی زد و او را به پا داشت به طوری که بازویش کشیده شد و سپس دستانش را گرفت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۱۷۹؛ ر.ک. انساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص ۳۵۶.</ref>


====دلیل سوم====
====جواب سوم====
طبرانی (م ۳۶۰ ق) با سندی از انس بن مالک، نقل کرده که وقتی علی علیه السلام از یمن آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: با چه قربانی کردی؟  
طبرانی (م ۳۶۰ ق) با سندی از انس بن مالک، نقل کرده که وقتی علی علیه السلام از یمن آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: با چه قربانی کردی؟  


خط ۴۴: خط ۴۴:


===حقیقت و واقعیت===
===حقیقت و واقعیت===
====دلیل اول====
====جواب اول====
این شبهه مبتنی بر این است که معیار صحت و سقم احادیث، ذکر یا عدم ذکر آنها در صحیح بخاری باشد. به راستی آیا هیچ مبنای علمی و منطقی برای پایبندی به چنین معیاری وجود دارد؟
این شبهه مبتنی بر این است که معیار صحت و سقم احادیث، ذکر یا عدم ذکر آنها در صحیح بخاری باشد. به راستی آیا هیچ مبنای علمی و منطقی برای پایبندی به چنین معیاری وجود دارد؟


لازمه اینکه کسی عدم ذکر حدیث در صحیح بخاری را موجب بی‌اعتباری آن حدیث بشمارد این است که حدیث ثقلین را نیز باید نامعتبر بشمارد؛ درحالیکه هیچ مسلمانی حاضر به پذیرش چنین لازمه ای نیست.
لازمه اینکه کسی عدم ذکر حدیث در صحیح بخاری را موجب بی‌اعتباری آن حدیث بشمارد این است که حدیث ثقلین را نیز باید نامعتبر بشمارد؛ درحالیکه هیچ مسلمانی حاضر به پذیرش چنین لازمه ای نیست.


====دلیل دوم====
====جواب دوم====
ایراد و اشکال اصلی متوجّه بخاری است که چرا حدیث غدیر را که اعتبارش فوق حدّ تواتر است، در صحیح نیاورده است؟ بی توجّهی بخاری به حدیث غدیر در حالی است که مسلم (م ۲۶۱ ق) به عنوان عالم معاصر با بخاری، حدیث غدیر را در صحیح خود نقل کرده است.
ایراد و اشکال اصلی متوجّه بخاری است که چرا حدیث غدیر را که اعتبارش فوق حدّ تواتر است، در صحیح نیاورده است؟ بی توجّهی بخاری به حدیث غدیر در حالی است که مسلم (م ۲۶۱ ق) به عنوان عالم معاصر با بخاری، حدیث غدیر را در صحیح خود نقل کرده است.


====دلیل سوم====
====جواب سوم====
بخاری تعهدی به نقل همه احادیث صحیح نداشته و با توجیه پرهیز از طولانی شدن کتابش، از ذکر بسیاری از احادیث صحیح خودداری کرده است. ابن حجر که از شارحین صحیح بخاری است در مقدمه کتابش می‌نویسد:  
بخاری تعهدی به نقل همه احادیث صحیح نداشته و با توجیه پرهیز از طولانی شدن کتابش، از ذکر بسیاری از احادیث صحیح خودداری کرده است. ابن حجر که از شارحین صحیح بخاری است در مقدمه کتابش می‌نویسد:  


خط ۹۶: خط ۹۶:


===حقیقت و واقعیت===
===حقیقت و واقعیت===
اولاً چرا ابن عدی نام کسانی که آنها را دروغگو خوانده فاش نکرده تا با هویت آنها آشنا شویم؟!


ثانیاً ابن عساکر دمشقی شافعی از محمد بن خالد بن عبدالله واسطی از شریک نقل کرده است و این شخص بدون تردید کذاب است. اما این عبارت تنها از او ثبت و نقل نشده است. از بین صحابه رسول خدا افرادی چون حُبَیش بن جناده، جابر بن عبدالله انصاری، سمرة بن جندب، ابوهریره، عبدالله بن عمر و جریر بن عبدالله بجلی و دیگران این جمله را به عنوان بخشی از حدیث غدیر بیان کرده‌اند.
==== جواب اول ====
چرا ابن عدی نام کسانی که آنها را دروغگو خوانده فاش نکرده تا با هویت آنها آشنا شویم؟!
 
==== جواب دوم ====
ابن عساکر دمشقی شافعی از محمد بن خالد بن عبدالله واسطی از شریک نقل کرده است و این شخص بدون تردید کذاب است. اما این عبارت تنها از او ثبت و نقل نشده است. از بین صحابه رسول خدا افرادی چون حُبَیش بن جناده، جابر بن عبدالله انصاری، سمرة بن جندب، ابوهریره، عبدالله بن عمر و جریر بن عبدالله بجلی و دیگران این جمله را به عنوان بخشی از حدیث غدیر بیان کرده‌اند.


نکته قابل توجه اینکه ابوبکر بن ابی شیبه (م ۲۳۵ ق) این جمله را از شریک نقل کرده است. با وجود این، آیا می‌توان ابن ابی شیبه را در زمره دروغگویان دانست؟ در حالی که او صاحب کتاب «المصنف» است و حافظ ذهبی از او به عنوان «سیّد الحفّاظ و رواة الحدیث» یاد کرده است<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> همچنین مسلم و بخاری از ابن ابی شیبه نقل حدیث کرده‌اند.
نکته قابل توجه اینکه ابوبکر بن ابی شیبه (م ۲۳۵ ق) این جمله را از شریک نقل کرده است. با وجود این، آیا می‌توان ابن ابی شیبه را در زمره دروغگویان دانست؟ در حالی که او صاحب کتاب «المصنف» است و حافظ ذهبی از او به عنوان {{متن عربی|سيّد الحفّاظ و رواة الحديث}} یاد کرده است<ref>سیر أعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> همچنین مسلم و بخاری از ابن ابی شیبه نقل حدیث کرده‌اند.


==قابل جمع‌نبودن اطاعت از علی علیه السلام و اطاعت از رسول‌الله!==
==قابل جمع‌نبودن اطاعت از علی علیه السلام و اطاعت از رسول‌الله!==
خط ۱۱۰: خط ۱۱۳:


====جواب دوم ====
====جواب دوم ====
اطاعت از علی علیه السلام همان اطاعت از رسول‌الله صلی الله علیه و آله است زیرا حاکم نیشابوری حدیثی را نقل کرده که در آن از قول رسول‌الله آمده است: «من أطاعنی فقد أطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من أطاع علیاً فقد أطاعنی و من عصی علیاً فقد عصانی».<ref>المستدرک، ج ۳، ص۳ ۹.</ref>
اطاعت از علی علیه السلام همان اطاعت از رسول‌الله صلی الله علیه و آله است زیرا حاکم نیشابوری حدیثی را نقل کرده که در آن از قول رسول‌الله آمده است: {{متن عربی|من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصي الله و من أطاع علياً فقد أطاعني و من عصي علياً فقد عصاني}}.<ref>المستدرک، ج ۳، ص۳ ۹.</ref>


علاوه بر حاکم نیشابوری، ذهبی نیز این حدیث را صحیح دانسته است. روشن است که وقتی اطاعت از امیر مؤمنان پس از رحلت رسول‌الله مطرح باشد، هیچ جایی برای شبهه قاضی عبدالجبار معتزلی باقی نمی‌ماند.
علاوه بر حاکم نیشابوری، ذهبی نیز این حدیث را صحیح دانسته است. روشن است که وقتی اطاعت از امیر مؤمنان پس از رحلت رسول‌الله مطرح باشد، هیچ جایی برای شبهه قاضی عبدالجبار معتزلی باقی نمی‌ماند.