پرش به محتوا

حجةالوداع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ حجّة الوداع را به حجةالوداع منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>اعلانِ حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶.</ref></big> ==
== <big>اعلانِ حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶.</ref></big> ==
<big>پس از دستور الهى براى سفر [[حجةالوداع]]، [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] مناديانى را در مدينه و اطراف آن فرستادند تا تصميم حضرت براى اين سفر را به اطلاع همه برسانند و اعلان كنند كه هر كس بخواهد مى ‏تواند همراه حضرت باشد.</big>
<big>پس از دستور الهى براى سفر حجةالوداع، [[محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله (رسول الله)|پيامبر صلى الله عليه و آله]] مناديانى را در مدينه و اطراف آن فرستادند تا تصميم حضرت براى اين سفر را به اطلاع همه برسانند و اعلان كنند كه هر كس بخواهد مى ‏تواند همراه حضرت باشد.</big>


<big>پس از اعلان عمومى، عده بسيارى از اطراف مدينه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرين و انصار به سوى مكه حركت كنند. با حركت كاروان [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در بين راه مدينه تا مكه افراد قبايل به جمعيت اضافه مى‏ شدند.</big>  
<big>پس از اعلان عمومى، عده بسيارى از اطراف مدينه به شهر آمدند تا همراه حضرت و مهاجرين و انصار به سوى مكه حركت كنند. با حركت كاروان پيامبر صلى الله عليه وآله در بين راه مدينه تا مكه افراد قبايل به جمعيت اضافه مى‏ شدند.</big>  


<big>با رسيدن اين خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطراف مكه و شهرهاى يمن و غير آن نيز به سوى مكه سرازير شدند تا جزئيات احكام حج را شخصاً از پيامبرشان بياموزند و در اين اولين سفر رسمىِ حضرت به عنوان حج شركت داشته باشند.</big>
<big>با رسيدن اين خبر مهم به مناطق دورتر، مردم اطراف مكه و شهرهاى يمن و غير آن نيز به سوى مكه سرازير شدند تا جزئيات احكام حج را شخصاً از پيامبرشان بياموزند و در اين اولين سفر رسمىِ حضرت به عنوان حج شركت داشته باشند.</big>


<big>اضافه بر آنكه حضرت اشاراتى فرموده بودند كه امسال سال آخر عمر من است واين مى‏ توانست باعث [[شركت همه جانبه]] مردم باشد.</big>
<big>اضافه بر آنكه حضرت اشاراتى فرموده بودند كه امسال سال آخر عمر من است واين مى‏ توانست باعث شركت همه جانبه مردم باشد.</big>


<big>جمعيتى حدود يكصد و بيست هزار نفر و طبق نقل بعضى روايات تا صد و هشتاد هزار نفر در مراسم حجةالوداع شركت كردند كه فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدينه به همراه حضرت حركت كرده بودند، به طورى كه لبّيك ‏گويان از مدينه تا مكه متصل بودند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۱۶۷ ، ۲۹۷ . الغدير: ج ۱ ص ۱۰ ۹. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۶۰ ،۳۸۳ ،۳۸۴ ، ۳۹۰ و ج ۲۸ ص ۹۵.</ref></big>
<big>جمعيتى حدود يكصد و بيست هزار نفر و طبق نقل بعضى روايات تا صد و هشتاد هزار نفر در مراسم حجةالوداع شركت كردند كه فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدينه به همراه حضرت حركت كرده بودند، به طورى كه [[لبّیک]] ‏گويان از مدينه تا مكه متصل بودند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص۱۶۷ ، ۲۹۷ . الغدير: ج ۱ ص ۱۰ ۹. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۶۰ ،۳۸۳ ،۳۸۴ ، ۳۹۰ و ج ۲۸ ص ۹۵.</ref></big>


== <big>اعمال حج در حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص۱۷، ۲۸ .</ref></big> ==
== <big>اعمال حج در حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص۱۷، ۲۸ .</ref></big> ==
<big>در ساعات پايانى روز دوشنبه چهارم ذى‏ الحجة كاروان عظيم حجاج همراه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] از سمت بالاى مكه از «عقبه مَدَنيّين» وارد مكه شدند. همزمان كاروان يمن نيز از سمت جنوب وارد مكه شدند و خدمت [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] رسيدند و در محل از پيش تعيين شده «ابطح» -  كه منطقه هموار شهر مكه بود -  اسكان يافتند، و آماده اعمال حج شدند.</big>
<big>در ساعات پايانى روز دوشنبه چهارم ذى‏ الحجة كاروان عظيم حجاج همراه پيامبر صلى الله عليه وآله از سمت بالاى مكه از «عقبه مَدَنيّين» وارد مكه شدند. همزمان كاروان يمن نيز از سمت جنوب وارد مكه شدند و خدمت پيامبر صلى الله عليه وآله رسيدند و در محل از پيش تعيين شده «[[ابطح]]» -  كه منطقه هموار شهر مكه بود -  اسكان يافتند، و آماده اعمال حج شدند.</big>


<big>پس از جابجايى اثاثيه و خواباندن شتران و برپايى خيمه‏ ها، پيامبر صلى الله عليه وآله بدون وقفه كاروان عظيم حجاج را براى زيارت خانه خدا و انجام مناسك به طرف مسجدالحرام حركت دادند.</big>
<big>پس از جابجايى اثاثيه و خواباندن شتران و برپايى خيمه‏ ها، پيامبر صلى الله عليه وآله بدون وقفه كاروان عظيم حجاج را براى زيارت خانه خدا و انجام مناسک به طرف مسجدالحرام حركت دادند.</big>


<big>حضرت با ورود به مسجدالحرام مستقيماً كنار حجر الاسود آمدند و آن را بوسيدند. آنگاه طواف را آغاز كردند و هفت بار گِرد كعبه طواف كردند در حالى كه مردم همراه حضرت طواف مى‏ كردند. بعد از طواف در پشت مقام ابراهيم ‏عليه السلام به نماز طواف ايستادند.</big>
<big>حضرت با ورود به مسجدالحرام مستقيماً كنار [[حجر الاسود]] آمدند و آن را بوسيدند. آنگاه طواف را آغاز كردند و هفت بار گِرد [[کعبه]] طواف كردند در حالى كه مردم همراه حضرت طواف مى‏ كردند. بعد از طواف در پشت مقام ابراهيم ‏عليه السلام به نماز طواف ايستادند.</big>


<big>سپس به سمت صفا و مروه آمدند و سعى را انجام دادند. در آنجا تشريع حج تمتع را اعلام فرمودند كه با عمره قرار دادن اعمال قبلى، تا پنج روز ديگر مردم براى اعمال حج آماده شوند</big>. <ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۳۹۳ ، ۳۹۶ .</ref>
<big>سپس به سمت صفا و مروه آمدند و سعى را انجام دادند. در آنجا تشريع حج تمتع را اعلام فرمودند كه با عمره قرار دادن اعمال قبلى، تا پنج روز ديگر مردم براى اعمال حج آماده شوند</big>. <big><ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۳۹۳ ، ۳۹۶ .</ref></big>


<big>در سفر حجةالوداع، پس از آنكه «وقوف» چند ساعته در عرفات سپرى شد، با غروب آفتاب روز عرفه كاروان حجاج آماده حركت به سوى «مشعر الحرام» شدند. آنان شب به مشعر رسيدند و تا صبح منتظر ماندند، و از اذان صبح تا طلوع آفتاب در آنجا وقوف نمودند.</big>
<big>در سفر حجةالوداع، پس از آنكه «وقوف» چند ساعته در [[عرفات]] سپرى شد، با غروب آفتاب روز عرفه كاروان حجاج آماده حركت به سوى «مشعر الحرام» شدند. آنان شب به مشعر رسيدند و تا صبح منتظر ماندند، و از اذان صبح تا طلوع آفتاب در آنجا وقوف نمودند.</big>


<big>صبح روز دهم (عيد قربان) از مشعر عازم مِنا شدند تا بقيه اعمال حج را به جا آورند. در روز اول ابتدا جمره عقبه را رَمى كردند و سپس مراسم قربانى انجام شد، و آنگاه با تراشيدن موى سر از احرام بيرون آمدند.<br />بعد از آن راهى مكه شدند تا طواف و سعى و طواف نساء را انجام دهند. بعد از آن در همان روز دهم به مِنا بازگشتند.<br />روز اول پس از بازگشت از مكه به منا -  كه روز پر تلاشى را پشت سر گذاشته بودند -  پس از نماز مغرب و عشا به استراحت پرداختند و خوابيدند.</big>
<big>صبح روز دهم ([[عید قربان]]) از مشعر عازم مِنا شدند تا بقيه اعمال حج را به جا آورند. در روز اول ابتدا جمره عقبه را رَمى كردند و سپس مراسم قربانى انجام شد، و آنگاه با تراشيدن موى سر از احرام بيرون آمدند.<br />بعد از آن راهى مكه شدند تا طواف و سعى و طواف نساء را انجام دهند. بعد از آن در همان روز دهم به مِنا بازگشتند.<br />روز اول پس از بازگشت از مكه به منا -  كه روز پر تلاشى را پشت سر گذاشته بودند -  پس از نماز مغرب و عشا به استراحت پرداختند و خوابيدند.</big>


== <big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حجةالوداع<ref>اسرار غدير: ص ۳۷.</ref></big> ==
== <big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حجةالوداع<ref>اسرار غدير: ص ۳۷.</ref></big> ==
<big>هنگامى كه [[پيامبرصلى الله عليه وآله]] به سفر حجةالوداع رفتند، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با لشكرى از طرف [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به نجران و سپس يمن رفته بودند كه هدف آن جمع آورى خمس و زكات و جزيه و نيز دعوت به اسلام بود، ودر مكه و براى مراسم حج به [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] ملحق شدند.<br />با رسيدن ايام حج در روز نهم ذى ‏الحجة، حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر و منى رفتند. بعد از آن اعمال حج را يكى پس از ديگرى انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را براى مردم بيان فرمودند.</big>
<big>هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به سفر حجةالوداع رفتند، اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با لشكرى از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله به نجران و سپس يمن رفته بودند كه هدف آن جمع آورى [[خمس]] و زكات و [[جزیه]] و نيز [[دعوت]] به [[اسلام]] بود، ودر مكه و براى مراسم حج به پيامبر صلى الله عليه وآله ملحق شدند.<br />با رسيدن ايام حج در روز نهم ذى ‏الحجة، حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر و منى رفتند. بعد از آن اعمال حج را يكى پس از ديگرى انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را براى مردم بيان فرمودند.</big>


== <big> پايان سفر حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۷۴.</ref></big> ==
== <big> پايان سفر حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۷۴.</ref></big> ==
<big>پس از اتمام مراسم سه روزه غدير، كاروان غدير پنج روز راه در پيش داشت. آنان به سمت مدينه به راه افتادند و پس از منازل «هَرشى» به «اَبْواء» و «سَقْيا» و «عَرْج» و «اَثايَه» و «مُتَعَشّى» و «مُنصَرَف» و «رَوْحاء» و «عِرْقُ الظَّبيَة» به «مسجد شَجَره» رسيدند.</big>
<big>پس از اتمام مراسم سه روزه غدير، [[کاروان غدیر]] پنج روز راه در پيش داشت. آنان به سمت مدينه به راه افتادند و پس از منازل «هَرشى» به «اَبْواء» و «سَقْيا» و «عَرْج» و «اَثايَه» و «مُتَعَشّى» و «مُنصَرَف» و «رَوْحاء» و «عِرْقُ الظَّبيَة» به «مسجد شَجَره» رسيدند.</big>


<big>پس از توقفى كوتاه در «شجره» ، روز بيست و پنجم ذى‏ الحجة سال دهم دقيقاً يك ماه پس از خروج از مدينه به اين شهر بازگشتند، در حالى كه بسيارى از ساكنين قبايل در مسير راه از كاروان جدا شده به شهر و ديار خود رفته بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله با همان هفتاد هزار نفرى كه از مدينه خارج شده بودند وارد اين شهر شدند، در حالى كه رسالت عظيم خود را در آرام ‏ترين و قاطعانه ‏ترين شكل انجام داده بودند.</big>
<big>پس از توقفى كوتاه در «شجره» ، روز بيست و پنجم ذى‏ الحجة سال دهم دقيقاً يك ماه پس از خروج از مدينه به اين شهر بازگشتند، در حالى كه بسيارى از ساكنين قبايل در مسير راه از كاروان جدا شده به شهر و ديار خود رفته بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله با همان هفتاد هزار نفرى كه از مدينه خارج شده بودند وارد اين شهر شدند، در حالى كه رسالت عظيم خود را در آرام ‏ترين و قاطعانه ‏ترين شكل انجام داده بودند.</big>


== <big>تبليغ غدير با موضوع حجةالوداع <ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۰.</ref></big> ==
== <big>تبليغ غدير با موضوع حجةالوداع <ref>غدير در آئينه كتاب: ص ۳۰.</ref></big> ==
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد [[حجةالوداع]] است.</big>
<big>يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت‏ هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد حجةالوداع است.</big>


<big>تحقيق و تبليغ در واقعه غدير و حجةالوداع در چند جنبه مى‏تواند باشد:<br />'''الف.''' ابتداى حركت پيامبر صلى الله عليه وآله براى سفر حجةالوداع و سپس مراسم حج.<br />'''ب.''' منتهى شدن آن به واقعه غدير كه در راه بازگشت از اين سفر در كنار غدير خم ‏رخ داد و فرمان توقف توسط [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] صادر گرديد.</big>
<big>تحقيق و تبليغ در واقعه غدير و حجةالوداع در چند جنبه مى‏تواند باشد:<br />'''الف)''' ابتداى حركت پيامبر صلى الله عليه وآله براى سفر حجةالوداع و سپس مراسم حج.<br />'''ب)''' منتهى شدن آن به واقعه غدير كه در راه بازگشت از اين سفر در كنار غدير خم ‏رخ داد و فرمان توقف توسط [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] صادر گرديد.</big>


<big>'''ج.''' خطبه و مراسم پس از خطبه از بيعت مردان و زنان و سلام به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه تا سه روز به طول انجاميد.</big>
<big>'''ج)''' خطبه و مراسم پس از خطبه از بيعت مردان و زنان و سلام به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه تا سه روز به طول انجاميد.</big>


<big>'''د.''' منافقين در غدير، كه شامل ماجراى سنگ آسمانى و كلمات منافقين در غدير و نيز نقشه ‏هاى آنان پس از واقعه غدير و نيز جريان عقبه و صحيفه معلونه دوم است.</big>
<big>'''د)''' منافقين در غدير، كه شامل ماجراى سنگ آسمانى و كلمات [[منافقین]] در غدير و نيز نقشه ‏هاى آنان پس از واقعه غدير و نيز جريان عقبه و [[صحیفه معلونه]] دوم است.</big>


<big>'''ه.''' مكان غدير كه بحث در مكان و محل واقع شدن واقعه غدير و تحقيق در تعيين موقعيت جغرافيايى آن در آن زمان و اين زمان است.</big>
<big>'''ه)''' مكان غدير كه بحث در مكان و محل واقع شدن واقعه غدير و تحقيق در تعيين موقعيت جغرافيايى آن در آن زمان و اين زمان است.</big>


== <big>تحقيق در حجةالوداع <ref>چهارده قرن با غدير: ص۱۵۳ - ۱۵۷ .</ref></big> ==
== <big>تحقيق در حجةالوداع <ref>چهارده قرن با غدير: ص۱۵۳ - ۱۵۷ .</ref></big> ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
<big>منافقين و سخنان آنان در غدير و نقشه‏ هاى آنان براى ضربه به [[غدير]].</big>
<big>منافقين و سخنان آنان در غدير و نقشه‏ هاى آنان براى ضربه به [[غدير]].</big>


<big>[[سابقه تاريخى]] غدير و وقايع امم گذشته در روز غدير.</big>
<big>سابقه تاريخى غدير و وقايع امم گذشته در روز غدير.</big>


== زمينه حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۲۳.</ref> ==
== زمينه حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۲۳.</ref> ==
<big>تركيب جامعه مسلمين در سال آخر عمر [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] از يك سو شامل مسلمانانِ مخلصى چون سلمان و ابوذر و مقداد، و از يك سو در برگيرنده تازه مسلمانانى بود كه تا ديروز عليه اسلام شمشير مى ‏زدند، و از سوى ‏ديگر شامل افراد شهوت ‏پرست و دنياطلبى كه هدفى جز مقاصد دنيوى نداشتند، بوده است.</big>
<big>تركيب جامعه مسلمين در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله از يک سو شامل مسلمانانِ مخلصى چون سلمان و ابوذر و مقداد، و از يک سو در برگيرنده تازه مسلمانانى بود كه تا ديروز عليه اسلام شمشير مى ‏زدند، و از سوى ‏ديگر شامل افراد شهوت ‏پرست و دنيا طلبى كه هدفى جز مقاصد دنيوى نداشتند، بوده است.</big>


<big>تعصبات جاهليِ حاكم بر افكار عده ‏اى از مردم، و عُقده ‏هاى باقيمانده از خون‏ هاى بدر و اُحد و حُنين و خيبر، و مطامع دنيوى كه آن ايمان راسخ را از قلوب عده ‏اى ربوده بود، و حسدهاى نهفته ‏اى كه هر روز آشكارتر مى‏ گشت، اين‏ها همگى‏ جو حاكم بر جامعه مسلمين در سال حجةالوداع را روشن مى ‏كند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵ - ۳۷۸.</ref></big>  
<big>تعصبات جاهليِ حاكم بر افكار عده ‏اى از مردم، و عُقده ‏هاى باقيمانده از خون‏ هاى بدر و اُحد و حُنين و خيبر، و مطامع دنيوى كه آن ايمان راسخ را از قلوب عده ‏اى ربوده بود، و حسدهاى نهفته ‏اى كه هر روز آشكارتر مى‏ گشت، اين‏ها همگى‏ جو حاكم بر جامعه مسلمين در سال حجةالوداع را روشن مى ‏كند. <ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص۱۸۵ - ۳۷۸.</ref></big>  


== <big>سفر حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص۱۴ ، ۱۵.</ref></big> ==
== <big>سفر حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص۱۴ ، ۱۵.</ref></big> ==
<big>[[پيامبر صلى الله عليه وآله]] روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى ‏قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حُجاج از مدينه خارج شدند.<br />در اين كاروان عظيم مردانى به تنهايى عازم سفر بودند. زنانى نيز تنها براى حج مى‏ رفتند. گروهى با همسران خود آمده بودند. عده ‏اى با پسران و دختران بزرگسال خود همراه بودند و گروهى كودكان خود را نيز آورده بودند.<br />در اين سفر [[حضرت فاطمه زهرا]] و [[امام حسن]] و [[امام حسين]]‏ عليهم السلام در كنار [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] بودند. همچنين كليه همسران حضرت براى سفر حج آمده بودند. همسران حضرت عبارت بودند از: ام ‏سلمه، ريحانه، صفيه، زينب بنت جَحش، ميمونه بنت حارث، سُوده بنت زَمعَه، ام ‏حبيبه بنت ابى‏ سفيان، عايشه، حفصه.</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى ‏قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حُجاج از مدينه خارج شدند.<br />در اين كاروان عظيم مردانى به تنهايى عازم سفر بودند. زنانى نيز تنها براى حج مى‏ رفتند. گروهى با همسران خود آمده بودند. عده ‏اى با پسران و دختران بزرگسال خود همراه بودند و گروهى كودكان خود را نيز آورده بودند.<br />در اين سفر حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين‏ عليهم السلام در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله بودند. همچنين كليه همسران حضرت براى سفر حج آمده بودند. همسران حضرت عبارت بودند از: ام ‏سلمه، ريحانه، صفيه، زينب بنت جَحش، ميمونه بنت حارث، سُوده بنت زَمعَه، ام ‏حبيبه بنت ابى‏ سفيان، عایشه، حفصه.</big>


<big>در مسجد شجره -  كه در «ذو الحليفة» در نزديكى مدينه است -  احرام بستند. آنگاه كاروان عظيم حُجاج لبيك گويان به سوى مكه حركت كردند. در بين راه مدينه تا مكه افراد قبائل و كسانى كه از دو سوى جاده راهى به منطقه خود داشتند به جمعيت اضافه شدند؛ و هر چه به مكه نزديك ‏تر مى‏ شدند تعداد جمعيت بيشتر مى‏ شد، به گونه ‏اى كه لبيك گويان از مكه تا مدينه متصل بودند و بسيارى از آنان پياده بودند.</big>
<big>در [[مسجد شجره]] -  كه در «[[ذو الحلیفة]]» در نزديكى مدينه است -  احرام بستند. آنگاه كاروان عظيم حُجاج لبيك گويان به سوى مكه حركت كردند. در بين راه مدينه تا مكه افراد قبائل و كسانى كه از دو سوى جاده راهى به منطقه خود داشتند به جمعيت اضافه شدند؛ و هر چه به مكه نزديك ‏تر مى‏ شدند تعداد جمعيت بيشتر مى‏ شد، به گونه ‏اى كه لبّيک گويان از مكه تا مدينه متصل بودند و بسيارى از آنان پياده بودند.</big>


<big>از آنجا كه دسته جمعى حركت كرده بودند و وقت نيز تا ايام حج كم بود، لذا سرعت قافله زياد بود و اكثر اوقات را در حال حركت بودند و فقط براى نماز و استراحت پياده مى‏ شدند. نماز ظهر و عصر را در يك وقت و نيز مغرب و عشا را در يك وقت به جماعت مى‏ خواندند.<br />حضرت و همراهان با احرام از «مسجد شجره» راهى مكه شدند، و مردم سواره و پياده همراه آن حضرت به حركت در آمدند و وارد بيابان «بَيْداء» شدند، و براى صبح روز يكشنبه در «مَلَل» بودند و نماز صبح را در آنجا خواندند.</big>
<big>از آنجا كه دسته جمعى حركت كرده بودند و وقت نيز تا ايام حج كم بود، لذا سرعت قافله زياد بود و اكثر اوقات را در حال حركت بودند و فقط براى نماز و استراحت پياده مى‏ شدند. نماز ظهر و عصر را در يك وقت و نيز مغرب و عشا را در يك وقت به جماعت مى‏ خواندند.<br />حضرت و همراهان با احرام از «مسجد شجره» راهى مكه شدند، و مردم سواره و پياده همراه آن حضرت به حركت در آمدند و وارد بيابان «بَيْداء» شدند، و براى صبح روز يكشنبه در «مَلَل» بودند و نماز صبح را در آنجا خواندند.</big>
خط ۷۵: خط ۷۵:
<big>روز جمعه با عبور از «جُحْفه» و «غدير خُم» عازم «قُدَيد» شدند. در آنجا پياده‏ ها سختى راه را مطرح كردند و از حضرت مركب‏ هايى براى سوار شدن خواستند. حضرت ضمن اعلام نداشتن سوارى دستور داد براى آسانى سير كمرهاى خود را ببندند و با حركت سريع‏تر طى طريق را بر خود آسان‏ تر نمايند.<br />شنبه به «قُدَيد» رسيدند و مسير را ادامه دادند تا آنكه روز يكشنبه به «عُسْفان» رسيدند، و روز دوشنبه چهارم ذى ‏الحجة در «مَرُّ الظَهْران» بودند، و سپس به سوى «سَرِف» حركت كردند و به آنجا رسيدند كه منزل بعدى مكه معظمه بود.</big>
<big>روز جمعه با عبور از «جُحْفه» و «غدير خُم» عازم «قُدَيد» شدند. در آنجا پياده‏ ها سختى راه را مطرح كردند و از حضرت مركب‏ هايى براى سوار شدن خواستند. حضرت ضمن اعلام نداشتن سوارى دستور داد براى آسانى سير كمرهاى خود را ببندند و با حركت سريع‏تر طى طريق را بر خود آسان‏ تر نمايند.<br />شنبه به «قُدَيد» رسيدند و مسير را ادامه دادند تا آنكه روز يكشنبه به «عُسْفان» رسيدند، و روز دوشنبه چهارم ذى ‏الحجة در «مَرُّ الظَهْران» بودند، و سپس به سوى «سَرِف» حركت كردند و به آنجا رسيدند كه منزل بعدى مكه معظمه بود.</big>


<big>اكنون قافله هفتاد هزار نفرى كه از مدينه حركت كرده بود به صد و بيست هزار نفر مى ‏رسيد، و از هر سو جاده را نگاه مى‏ كردى ابتدا و انتهاى كاروان ديده نمى ‏شد.</big> <ref>المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۶  - ۱۰۹۲. وفاء الوفاء: ج ۳ ص ۱۰۱۵ ۱۰۱۴. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۴۴۱ و ج ۱۵ ص ۱۶۲.</ref>
<big>اكنون قافله هفتاد هزار نفرى كه از مدينه حركت كرده بود به صد و بيست هزار نفر مى ‏رسيد، و از هر سو جاده را نگاه مى‏ كردى ابتدا و انتهاى كاروان ديده نمى ‏شد.</big> <big><ref>المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۶  - ۱۰۹۲. وفاء الوفاء: ج ۳ ص ۱۰۱۵ ۱۰۱۴. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۴۴۱ و ج ۱۵ ص ۱۶۲.</ref></big>


== غدير در مسير حجةالوداع <ref>ژرفاى غدير: ص۳۸ ، ۳۹ .</ref> ==
== غدير در مسير حجةالوداع <ref>ژرفاى غدير: ص۳۸ ، ۳۹ .</ref> ==
<big>معرفى جانشين [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در مدينه نيز امكان پذير بود. در بين راه مدينه تا مكه قبل از اعمال حج هم ممكن بود. در مسجدالحرام كه مكانى مقدس در نظر همگان بود نيز امكان داشت. در ايام سه روزه حج در عرفات و مشعر و منى هم ممكن بود.</big>
<big>معرفى جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه نيز امكان پذير بود. در بين راه مدينه تا مكه قبل از اعمال حج هم ممكن بود. در مسجدالحرام كه مكانى مقدس در نظر همگان بود نيز امكان داشت. در ايام سه روزه حج در عرفات و مشعر و منى هم ممكن بود.</big>


<big>با همه اين شرايطِ مكانى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در اختيار داشتند، مصالح بسيارى اقتضا مى‏ كرد كه اين برنامه مهم در محل از پيش تعيين شده‏ اى بين مكه و مدينه باشد. حضرت براى توقف، منطقه غدير را در مكه انتخاب كرد و اين يك فرمان الهى بود. حضرت صريحاً اعلام كرد كه پس از خروج از مكه همه بايد در غدير خم براى مسئله ‏اى مهم توقف كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹.</ref>  اين كيفيت اعلام درباره مكان برنامه از چند جهت جالب توجه است:</big>
<big>با همه اين شرايطِ مكانى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در اختيار داشتند، مصالح بسيارى اقتضا مى‏ كرد كه اين برنامه مهم در محل از پيش تعيين شده‏ اى بين مكه و مدينه باشد. حضرت براى توقف، منطقه غدير را در مكه انتخاب كرد و اين يك فرمان الهى بود. حضرت صريحاً اعلام كرد كه پس از خروج از مكه همه بايد در غدير خم براى مسئله ‏اى مهم توقف كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹.</ref>  اين كيفيت اعلام درباره مكان برنامه از چند جهت جالب توجه است:</big>
خط ۸۸: خط ۸۸:
'''<big>غدير قبل از تقاطع</big>'''
'''<big>غدير قبل از تقاطع</big>'''


<big>اين مكان در راه بازگشت از مكه، يك منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعيت قرار داشت. با توجه به اينكه در مسير حضرت تا مكه قبايل بين راه كم‏ كم ملحق شدند تا آن جمعيت عظيم پديد آمد، لذا مى ‏بايست قبل از متفرق شدنِ مردم برنامه انجام مى ‏شد.</big>
<big>اين مكان در راه بازگشت از مكه، يک منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعيت قرار داشت. با توجه به اينكه در مسير حضرت تا مكه قبايل بين راه كم‏ كم ملحق شدند تا آن جمعيت عظيم پديد آمد، لذا مى ‏بايست قبل از متفرق شدنِ مردم برنامه انجام مى ‏شد.</big>


<big>اين مطلب درباره نسل ‏هاى آينده ‏اى كه با عدد ميليونى حجاج از كشورهاى مختلف از همين مسير عبور خواهند كرد، و به غدير به عنوان يادگار آن روز مى ‏نگرند اهميت ويژه ‏اى دارد. آنان نيز قبل از تقاطع و محل افتراق، با غدير خم و يادگار تاريخى مكان اعلام ولايت تجديد عهدى مى ‏كنند.</big>
<big>اين مطلب درباره نسل ‏هاى آينده ‏اى كه با عدد ميليونى حجاج از كشورهاى مختلف از همين مسير عبور خواهند كرد، و به غدير به عنوان يادگار آن روز مى ‏نگرند اهميت ويژه ‏اى دارد. آنان نيز قبل از تقاطع و محل افتراق، با غدير خم و يادگار تاريخى مكان اعلام ولايت تجديد عهدى مى ‏كنند.</big>
خط ۹۶: خط ۹۶:
<big>اجتماع مردم در مكه آن قدر مهم نبود كه اجتماع يكصد و بيست هزار نفر در بيابان و برپا كردن منبر و سخنرانى مفصل براى آنان و توقف سه روزه در چنان مكانى براى هميشه در خاطره ‏ها مى ‏ماند.</big>
<big>اجتماع مردم در مكه آن قدر مهم نبود كه اجتماع يكصد و بيست هزار نفر در بيابان و برپا كردن منبر و سخنرانى مفصل براى آنان و توقف سه روزه در چنان مكانى براى هميشه در خاطره ‏ها مى ‏ماند.</big>


<big>گذشته از اينكه در مكه و يا هر منزلى كه محل استراحتى در آن وجود داشت احتمال شركت نكردن مردم بود، ولى كاروان به صورت يك واحد عظيم -  آن هم با حضور [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] -  به صورت يكپارچه در هر برنامه‏ اى شركت مى‏ كرد.</big>
<big>گذشته از اينكه در مكه و يا هر منزلى كه محل استراحتى در آن وجود داشت احتمال شركت نكردن مردم بود، ولى كاروان به صورت يک واحد عظيم -  آن هم با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله -  به صورت يكپارچه در هر برنامه‏ اى شركت مى‏ كرد.</big>


'''<big>گرما و غير عادى بودن مكان غدير</big>'''
'''<big>گرما و غير عادى بودن مكان غدير</big>'''
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


== <big>كاروان حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹.</ref></big> ==
== <big>كاروان حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹.</ref></big> ==
<big>[[پيامبر صلى الله عليه وآله]] روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى ‏قعده سفر [[حجةالوداع]] را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حجاج از مدينه خارج شدند. اكنون مراسم حج در شُرف آغاز بود. تركيب جمعيتى كه براى حج آماده مى ‏شدند قابل توجه بود. كاروانى كه از مدينه به همراه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] براى حجةالوداع حركت كرد هفتاد هزار نفر بودند.</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى ‏قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حجاج از مدينه خارج شدند. اكنون مراسم حج در شُرف آغاز بود. تركيب جمعيتى كه براى حج آماده مى ‏شدند قابل توجه بود. كاروانى كه از مدينه به همراه پيامبر صلى الله عليه وآله براى حجةالوداع حركت كرد هفتاد هزار نفر بودند.</big>


<big>كاروان همراه [[اميرالمؤمنين‏ عليه السلام]] كه از يمن براى حج آمدند دوازده هزار نفر بودند، گذشته از لشكر هزار نفرى كه اهل مدينه بودند و همراه خالد به يمن رفته بودند و پس از عزل خالد با حضرت همراه شدند.</big>
<big>كاروان همراه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام كه از يمن براى حج آمدند دوازده هزار نفر بودند، گذشته از لشكر هزار نفرى كه اهل مدينه بودند و همراه خالد به يمن رفته بودند و پس از عزل خالد با حضرت همراه شدند.</big>


<big>بين راه مدينه تا مكه -  از راست و چپ جاده -  جمعيت انبوهى از شهرها و روستاها و چادرنشينان به كاروان [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] پيوستند.</big>
<big>بين راه مدينه تا مكه -  از راست و چپ جاده -  جمعيت انبوهى از شهرها و روستاها و چادرنشينان به كاروان پيامبر صلى الله عليه وآله پيوستند.</big>


<big>اهالى مكه و اطراف آن از سمت طائف و نجد و جده، و كسانى كه از آن سوى درياى سرخ در آفريقا با خبر شده و از حبشه و سودان و غير آن براى حج آمده بودند، جمعيت هاى ديگرى بودند كه به سيل عظيم حجاج افزوده شدند.</big>
<big>اهالى مكه و اطراف آن از سمت طائف و نجد و جده، و كسانى كه از آن سوى درياى سرخ در آفريقا با خبر شده و از حبشه و سودان و غير آن براى حج آمده بودند، جمعيت هاى ديگرى بودند كه به سيل عظيم حجاج افزوده شدند.</big>


<big>طوايفى بزرگ و گروه‏ هايى عظيم به طور دست‏ه جمعى و يكجا در [[حجةالوداع]] شركت كرده بودند. از طايفه ثقيف -  كه در طائف بودند -  احدى نماند مگر آنكه مسلمان شده بود و همگى در [[حجةالوداع]] شركت كردند.<ref>الاصابة (ابن حجر) : ج ۲ ص ۱۳.</ref></big>
<big>طوايفى بزرگ و گروه‏ هايى عظيم به طور دست‏ه جمعى و يكجا در حجةالوداع شركت كرده بودند. از طايفه ثقيف -  كه در طائف بودند -  احدى نماند مگر آنكه مسلمان شده بود و همگى در حجةالوداع شركت كردند.<ref>الاصابة (ابن حجر) : ج ۲ ص ۱۳.</ref></big>


<big>در مكه احدى از قريش نماند مگر همراه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در حجةالوداع حاضر شد. <ref>تهذيب الكمال: ج ۱۰ ص ۲۰۰، پاورقى ۱.</ref></big>  
<big>در مكه احدى از قريش نماند مگر همراه پيامبر صلى الله عليه و آله در حجةالوداع حاضر شد. <ref>تهذيب الكمال: ج ۱۰ ص ۲۰۰، پاورقى ۱.</ref></big>  


<big>در سال دهم هجرى در مكه و طائف احدى نماند مگر آنكه مسلمان شده و در حجةالوداع شركت كرد. <ref>مقدمة الاصابة لابن حجر: ج ۱ ص۱۴۱ ، ۱۶۰ ، ۱۶۱ . الاصابة (ابن حجر) : ج ۲ ص ۱۳.</ref></big>
<big>در سال دهم هجرى در مكه و طائف احدى نماند مگر آنكه مسلمان شده و در حجةالوداع شركت كرد. <ref>مقدمة الاصابة لابن حجر: ج ۱ ص۱۴۱ ، ۱۶۰ ، ۱۶۱ . الاصابة (ابن حجر) : ج ۲ ص ۱۳.</ref></big>
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
<big>در روايتى به صراحت ياد شده كه عده ‏اى از اهل نجد آمده بودند. <ref>سنن ابى داود: ص ۳۰۲.</ref></big>
<big>در روايتى به صراحت ياد شده كه عده ‏اى از اهل نجد آمده بودند. <ref>سنن ابى داود: ص ۳۰۲.</ref></big>


<big>در روايتى ديگر صد نفر از طايفه «صداء» آمده كه در [[حجةالوداع]] شركت كردند. <ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۹۸.</ref></big>  
<big>در روايتى ديگر صد نفر از طايفه «صداء» آمده كه در حجةالوداع شركت كردند. <ref>البداية و النهاية: ج ۵ ص ۹۸.</ref></big>  


<big>افرادى نيز بودند كه در [[حجةالوداع]] مسلمان شدند و با [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] بيعت كردند. <ref>الطبقات الكبرى: ج ۸ ص ۲۹۸. الاصابة: ج ۸ ص ۳۸۱.</ref></big>  
<big>افرادى نيز بودند كه در حجةالوداع مسلمان شدند و با پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند. <ref>الطبقات الكبرى: ج ۸ ص ۲۹۸. الاصابة: ج ۸ ص ۳۸۱.</ref></big>  


روزى كه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] مى‏ خواستند به سوى عرفات حركت كنند و اعمال حج را آغاز نمايند، بيش از صد و بيست هزار نفر اين كاروان عظيم را تشكيل مى‏ دادند، كه شامل مردان و زنان و كودكان بودند. <ref>العُدَد القوية: ص ۱۸۳.</ref>  
<big>روزى كه پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏ خواستند به سوى [[عرفات]] حركت كنند و اعمال حج را آغاز نمايند، بيش از صد و بيست هزار نفر اين كاروان عظيم را تشكيل مى‏ دادند، كه شامل مردان و [[بانوان|زنان]] و كودكان بودند. <ref>العُدَد القوية: ص ۱۸۳.</ref></big>  


== مراحل حضور قرآن در حجةالوداع <ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۱ - ۱۴۹.</ref> ==
== مراحل حضور قرآن در حجةالوداع <ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۱ - ۱۴۹.</ref> ==
<big>يكى از نكات ارزشمند در جريانات تاريخى و مذهبى [[داستان‏واره]] آنهاست كه با جمع و چكيده از اقوال و نقل‏ هاى مختلف و پراكنده تاريخى و حديثى و تفسيرى و قرار دادن آنها در كنار يكديگر به دست مى ‏آيد. در مورد سفر [[حجةالوداع]] و [[غدير]] نيز اين مهم بسيار حائز اهميت است و زواياى خاصى را براى ما روشن مى‏ كند.<br />در اين باره و از بُعد معارف قرآنى و تفسيرى و آمارى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير به شكل سلسله ‏وار جمع ‏آورى شده و در عنوان «قرآن» آورده شده، كه به عنوان [[داستان‏واره]] [[حجةالوداع]] و [[غدير]] نيز قابل استفاده است، و براى پرهيز از تطويل در اينجا تكرار نمى ‏شود.</big>
<big>يكى از نكات ارزشمند در جريانات تاريخى و مذهبى داستان‏واره آنهاست كه با جمع و چكيده از اقوال و نقل‏ هاى مختلف و پراكنده تاريخى و حديثى و تفسيرى و قرار دادن آنها در كنار يكديگر به دست مى ‏آيد. در مورد سفر حجةالوداع و [[غدیر]] نيز اين مهم بسيار حائز اهميت است و زواياى خاصى را براى ما روشن مى‏ كند.<br />در اين باره و از بُعد معارف قرآنى و تفسيرى و آمارى غدير، مسير نزول آيات قرآن در غدير به شكل سلسله ‏وار جمع ‏آورى شده و در عنوان «قرآن» آورده شده، كه به عنوان داستان‏واره حجةالوداع و غدير نيز قابل استفاده است، و براى پرهيز از تطويل در اينجا تكرار نمى ‏شود.</big>


<big>ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و يك جمع‏ بندى از مجموع آن را در نظر گرفته شود.<br />در اين باره بايد بدانيم كه واقعه غدير با مقدماتى حساب شده از مدينه آغاز شد و در طول سفر حج آماده‏ سازى فكرى و عملى براى آن ادامه يافت، تا در روز چهاردهم ذى ‏الحجة سال دهم هجرى رسماً فرمان اجراى آن صادر شد.</big>
<big>ضرورت اين مبحث از آن جهت است كه ذهنيتى از مسير قرآنى ماجراى غدير پيدا شود و يك جمع‏ بندى از مجموع آن را در نظر گرفته شود.<br />در اين باره بايد بدانيم كه واقعه غدير با مقدماتى حساب شده از مدينه آغاز شد و در طول سفر حج آماده‏ سازى فكرى و عملى براى آن ادامه يافت، تا در روز چهاردهم ذى ‏الحجة سال دهم هجرى رسماً فرمان اجراى آن صادر شد.</big>


<big>در همه اين مراحل آنچه به عنوان پيش‏ بينى يك برنامه كامل عيار درباره اعلام ولايت لازم بود، در نظر گرفته شد. اعجاب برانگيزتر از همه، نزول آيات قرآنى در رابطه با غدير بود كه خداوند آن را در متن قرآن جاى داد، و [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در سايه تفسير همان آيات مقدمه‏ چينى لازم براى برنامه عظيم [[غدير]] را تدارك ديدند.</big>
<big>در همه اين مراحل آنچه به عنوان پيش‏ بينى يک برنامه كامل عيار درباره اعلام ولايت لازم بود، در نظر گرفته شد. اعجاب برانگيزتر از همه، نزول آيات قرآنى در رابطه با غدير بود كه خداوند آن را در متن قرآن جاى داد، و پيامبر صلى الله عليه وآله در سايه تفسير همان آيات مقدمه‏ چينى لازم براى برنامه عظيم [[غدير]] را تدارك ديدند.</big>


<big>بنابراين مسير نزول آيات غدير از مدينه آغاز مى‏ شود و تا مكه مى‏ رود و از آنجا با مراسم حج همراه مى ‏شود. با پايان حج حركت به سوى غدير خم آغاز مى ‏شود و با رسيدن به سرزمين خم، [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] سخنرانى مفصل خود را برگزار مى‏ كنند و سپس مراسم سه روزه غدير آغاز مى‏ شود.</big>
<big>بنابراين مسير نزول آيات غدير از مدينه آغاز مى‏ شود و تا مكه مى‏ رود و از آنجا با مراسم حج همراه مى ‏شود. با پايان حج حركت به سوى غدير خم آغاز مى ‏شود و با رسيدن به سرزمين خم، پيامبر صلى الله عليه وآله سخنرانى مفصل خود را برگزار مى‏ كنند و سپس مراسم سه روزه غدير آغاز مى‏ شود.</big>


<big>وقايع متعددى در ارتباط با [[غدير]] در اين ايام رخ مى‏ دهد تا هنگام خروج از [[غدير]] فرا مى‏ رسد.<br />از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى ‏افتد و حتى با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى ‏يابد، و تا روز شهادت [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] هنوز غدير در جريان است و آيات قرآن آن را پشتيبانى مى‏ كند. فهرستى از مراحل حضور آيات قرآن در غدير را در اينجا مى ‏آوريم و مفصل آن با بيان موارد و مدارك در عنوان «قرآن» آورده شده و براى پرهيز از تطويل در اينجا تكرار نمى ‏شود:</big>
<big>وقايع متعددى در ارتباط با غدير در اين ايام رخ مى‏ دهد تا هنگام خروج از غدير فرا مى‏ رسد.<br />از غدير تا مدينه وقايعى اتفاق مى ‏افتد و حتى با وصول به مدينه ماجرا پايان نمى ‏يابد، و تا روز شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله هنوز غدير در جريان است و آيات قرآن آن را پشتيبانى مى‏ كند. فهرستى از مراحل حضور آيات قرآن در غدير را در اينجا مى ‏آوريم و مفصل آن با بيان موارد و مدارك در عنوان «[[قرآن]]» آورده شده و براى پرهيز از تطويل در اينجا تكرار نمى ‏شود:</big>


<big>نزول آيات قرآن از مدينه تا مكه.</big>
<big>نزول آيات قرآن از مدينه تا مكه.</big>
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
<big>نزول آيات قرآن در خطابه غدير.</big>
<big>نزول آيات قرآن در خطابه غدير.</big>


<big>6 . نزول آيات قرآن در ايام سه روزه در غدير.</big>
<big>نزول آيات قرآن در ايام سه روزه در غدير.</big>


<big>7. نزول آيات قرآن از غدير تا مدينه.</big>
<big>نزول آيات قرآن از غدير تا مدينه.</big>


<big>نزول آيات قرآن پس از بازگشت به مدينه.</big>
<big>نزول آيات قرآن پس از بازگشت به مدينه.</big>


<big><br />براى توضيح بيشتر هر كدام از اين موارد مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  [[مراحل حضور قرآن در غدير]].</big>
<big><br />براى توضيح بيشتر هر كدام از اين موارد مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  مراحل حضور قرآن در غدير.</big>


== مراسم پايانىِ حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۹.</ref> ==
== مراسم پايانىِ حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۹.</ref> ==
<big>با نزديكى غروب روز دوازدهم ذى‏ الحجة در سفر [[حجةالوداع]]، طبق آيه ۲۰۳ سوره بقره: «فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَينِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى» : «هر كس در روز عجله كند گناهى بر او نيست، و هر كس تأخير نمايد نيز اشكالى بر او نيست از كسانى كه تقوا پيشه كنند» ، كسانى كه مايل بودند مى‏ توانستند توقف در منا را پايان دهند و به مكه بازگردند، و هر كس مايل بود شب سيزدهم را هم مى ‏ماند و فردا پس از رمى جمرات سه گانه راهى مكه مى ‏شد.</big>
<big>با نزديكى غروب روز دوازدهم ذى‏ الحجة در سفر حجةالوداع، طبق آيه ۲۰۳ سوره بقره: «فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَينِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى» : «هر كس در روز عجله كند گناهى بر او نيست، و هر كس تأخير نمايد نيز اشكالى بر او نيست از كسانى كه تقوا پيشه كنند» ، كسانى كه مايل بودند مى‏ توانستند توقف در منا را پايان دهند و به مكه بازگردند، و هر كس مايل بود شب سيزدهم را هم مى ‏ماند و فردا پس از رمى جمرات سه گانه راهى مكه مى ‏شد.</big>


<big>[[پيامبر صلى الله عليه وآله]] ماندن شب سيزدهم را انتخاب كردند و با غروب روز دوازدهم ذى ‏الحجه نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع آورى اثاثيه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله ماندن شب سيزدهم را انتخاب كردند و با غروب روز دوازدهم ذى ‏الحجه نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع آورى اثاثيه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.</big>


<big>اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴ ۲۸۷. سنن الدارمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص۲۷۳ ، ۴۵۷ . الكافى: ج ۴ ص۲۴۸ ، ۴۸۶ ، ۵۲۱ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref></big>  
<big>اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبر صلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴ ۲۸۷. سنن الدارمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص۲۷۳ ، ۴۵۷ . الكافى: ج ۴ ص۲۴۸ ، ۴۸۶ ، ۵۲۱ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref></big>  


<big>قبل از ظهر روز سيزدهم ذى ‏الحجة [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] همراه با كاروان حجاج از منا به طرف مكه حركت كردند تا به بالاى وادى «ابطح» -  كه همان منطقه مسطح مكه است -  رسيد.  <ref>الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.</ref><br /></big>
<big>قبل از ظهر روز سيزدهم ذى ‏الحجة پيامبر صلى الله عليه وآله همراه با كاروان حجاج از منا به طرف مكه حركت كردند تا به بالاى وادى «ابطح» -  كه همان منطقه مسطح مكه است -  رسيد.  <ref>الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ . تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۲۷۳.</ref><br /></big>


== <big>مفاهيم پايه ‏اى انديشه اسلامى در خطبه‏ هاى حجةالوداع <ref>غدير در آئينه قرآن (كورانى -  شمسايى) : ص۱۱۸ - ۱۲۰.</ref></big> ==
== <big>مفاهيم پايه ‏اى انديشه اسلامى در خطبه‏ هاى حجةالوداع <ref>غدير در آئينه قرآن (كورانى -  شمسايى) : ص۱۱۸ - ۱۲۰.</ref></big> ==
<big>[[خطبه]] [[پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] در عرفات سال [[حجةالوداع]]، بشارت درباره دوازده امام پس از خود و توصيه ‏هاى آنان را در برداشت. حال پرسش اينجاست كه در پنج خطبه ديگر در روز ترويه <ref>ترويه: روز هشتم ذى‏ حجه.</ref>  در مكه، روز عيد قربان در منى، ميانه ايام تشريق <ref>تشريق: به روزهاى دهم، يازدهم و دوازدهم ذى‏ حجه ايام تشريق مى‏ گويند. بعضى معتقدند ايام تشريق، يكى از اين سه روز است.</ref>، روز كوچ در مسجد خيف و در غدير خم چه فرموده اند؟</big>
<big>[[خطبه]] پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در عرفات سال حجةالوداع، بشارت درباره دوازده امام پس از خود و توصيه ‏هاى آنان را در برداشت. حال پرسش اينجاست كه در پنج خطبه ديگر در روز ترويه <ref>ترويه: روز هشتم ذى‏ حجه.</ref>  در مكه، روز عيد قربان در منى، ميانه ايام تشريق <ref>تشريق: به روزهاى دهم، يازدهم و دوازدهم ذى‏ حجه ايام تشريق مى‏ گويند. بعضى معتقدند ايام تشريق، يكى از اين سه روز است.</ref>، روز كوچ در مسجد خيف و در غدير خم چه فرموده اند؟</big>


<big>در منابع روايى و روايات متعدد اين خطبه‏ ها به مضامين مختلف ديده مى‏ شود، كه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] همه امور مهمى را كه [[امت اسلام]] پس از ايشان نياز داشتند مطرح كرده است.</big>
<big>در منابع روايى و روايات متعدد اين خطبه‏ ها به مضامين مختلف ديده مى‏ شود، كه پيامبر صلى الله عليه وآله همه امور مهمى را كه امت [[اسلام]] پس از ايشان نياز داشتند مطرح كرده است.</big>


<big>سخنان [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در اين خطبه‏ ها پنج محور يا اصل را شامل مى ‏شود:</big>
<big>سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله در اين خطبه‏ ها پنج محور يا اصل را شامل مى ‏شود:</big>


'''<big>قانون برابرى انسان ‏ها</big>'''
'''<big>قانون برابرى انسان ‏ها</big>'''


<big>-  اصل ملاحظه [[روابط اجتماعى]] از بُعد انسانى بين بشر و [[لغو تبعيض نژادى]].</big>
<big>-  اصل ملاحظه روابط اجتماعى از بُعد انسانى بين بشر و لغو تبعيض نژادى.</big>


<big>-  اصل خوشرفتارى با زنان و پرهيز از ظلم به آنان.</big>
<big>-  اصل خوشرفتارى با زنان و پرهيز از ظلم به آنان.</big>
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
<big>-  اصل هر كس جمله «لا اله الا اللَّه» بگويد، مال و جانش در امان است.</big>
<big>-  اصل هر كس جمله «لا اله الا اللَّه» بگويد، مال و جانش در امان است.</big>


<big>-  اصل امنيت جان و مال هر كس كه به وحدانيت خدا اقرار كند.</big>
<big>-  اصل امنيت جان و مال هر كس كه به [[وحدانیت]] خدا اقرار كند.</big>


<big>-  اصل شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله بر امت راستين در آخرت و وارد آمدن امت بر ایشان در حوض كوثر.</big>
<big>-  اصل شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله بر امت راستين در آخرت و وارد آمدن امت بر ایشان در [[حوض کوثر]].</big>


<big>-  اصل ضرورت [[دقت]] و پرهيز از رفتارهاى كوچكى كه آدمى را به انحراف مى‏ كشاند.</big>
<big>-  اصل [[ضرورت]] دقت و پرهيز از رفتارهاى كوچكى كه آدمى را به انحراف مى‏ كشاند.</big>


<big>-  اصل پرهيز از نسبت دروغ بر [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] و تحقيق در روايات ایشان.</big>
<big>-  اصل پرهيز از نسبت دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله و تحقيق در روايات ایشان.</big>


'''<big>قانون يگانگى دينى و فرهنگى مؤمنين</big>'''
'''<big>قانون يگانگى دينى و فرهنگى مؤمنين</big>'''
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
<big>-  اصل امانتدارى و اداى امانت.</big>
<big>-  اصل امانتدارى و اداى امانت.</big>


<big>-  قوانين ارث.</big>
<big>-  قوانين [[ارث]].</big>


<big>-  قوانين ديات و قصاص.</big>
<big>-  قوانين ديات و قصاص.</big>
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
<big>-  قانون‏گذارى ‏هاى مناسك حج: خذوا عنّى مناسككم: دستورات عباديتان را از من بگيرد.</big>
<big>-  قانون‏گذارى ‏هاى مناسك حج: خذوا عنّى مناسككم: دستورات عباديتان را از من بگيرد.</big>


'''<big>قانون روند خلافت پس از پيامبرصلى الله عليه وآله</big>'''
'''<big>قانون روند خلافت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله</big>'''


<big>-  اصل بشارت به دوازده امام از اهل‏ بيت خود علیهم السلام.</big>
<big>-  اصل بشارت به دوازده امام از اهل‏ بيت خود علیهم السلام.</big>
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
<big>-  اصل هميشگى بودن پيمان قريش و كنانه بر حفاظت از بنى‏ هاشم.</big>
<big>-  اصل هميشگى بودن پيمان قريش و كنانه بر حفاظت از بنى‏ هاشم.</big>


<big>-  اصل پرهيز دادن قريش از [[طغيان]] پس از [[پيامبر صلى الله عليه وآله]].</big>
<big>-  اصل پرهيز دادن قريش از طغيان پس از پيامبر صلى الله عليه وآله.</big>


<big>-  اصل پرهيز دادن صحابه از [[ارتداد]] پس از [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] و نهى از جنگ بر سر حكومت.<br />'''قانون مجازات مخالفان خط [[پيامبرصلى الله عليه وآله]]'''</big>
<big>-  اصل پرهيز دادن صحابه از [[ارتداد امت|ارتداد]] پس از پيامبر صلى الله عليه وآله و نهى از جنگ بر سر حكومت.<br />'''قانون مجازات مخالفان خط پيامبرصلى الله عليه وآله'''</big>


<big>-  اصل لعن و نفرين بر كسانى كه پدرى غير از پدر حقيقى و يا مولايى جز مولايى حقيقى خود برگزينند.</big>
<big>-  اصل لعن و نفرين بر كسانى كه پدرى غير از پدر حقيقى و يا مولايى جز مولايى حقيقى خود برگزينند.</big>


<big><br />مجالى نيست تا درباره همه اصول ياد شده به تفصيل سخن گفته شود. لذا به همين اندازه بسنده مى‏ كنيم. البته سخنان [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] درباره اصول و قوانين ياد شده محدود به همين چند فقره خطبه [[حجةالوداع]] نيست. بلكه آن حضرت به جز خطبه‏ هاى مذكور، در هر يك از اين موارد سخنان متعددى نيز دارند.</big>
<big><br />مجالى نيست تا درباره همه اصول ياد شده به تفصيل سخن گفته شود. لذا به همين اندازه بسنده مى‏ كنيم. البته سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اصول و قوانين ياد شده محدود به همين چند فقره خطبه حجةالوداع نيست. بلكه آن حضرت به جز خطبه‏ هاى مذكور، در هر يك از اين موارد سخنان متعددى نيز دارند.</big>


<big>ولى همه بياناتى كه در شش خطبه [[حجةالوداع]] ايراد شده، معناى واحدى را تشكيل مى‏ دهند؛ به گونه ‏اى كه هيچ كدام را نمى ‏توان از ديگرى جدا كرد. از آنجا كه همه سخنان آن حضرت از منشأ وحى صادر مى ‏شوند، هر سخنى از ايشان سخن ديگرشان را تكميل و تفسير مى‏ كند، و در هر موضوعى نوعى يگانگى اعتقادى و سيستم و قانون‏ گذارى پيشرفته در بستر اسلام اصيل و فراگير شكل مى ‏دهد.</big>
<big>ولى همه بياناتى كه در شش خطبه حجةالوداع ايراد شده، معناى واحدى را تشكيل مى‏ دهند؛ به گونه ‏اى كه هيچ كدام را نمى ‏توان از ديگرى جدا كرد. از آنجا كه همه سخنان آن حضرت از منشأ وحى صادر مى ‏شوند، هر سخنى از ايشان سخن ديگرشان را تكميل و تفسير مى‏ كند، و در هر موضوعى نوعى يگانگى اعتقادى و سيستم و قانون‏ گذارى پيشرفته در بستر اسلام اصيل و فراگير شكل مى ‏دهد.</big>


== <big>موقعيت زمانى حجةالوداع<ref>ژرفاى غدير: ص۳۶ ، ۳۷ .</ref></big> ==
== <big>موقعيت زمانى حجةالوداع<ref>ژرفاى غدير: ص۳۶ ، ۳۷ .</ref></big> ==
<big>شرايط زمانى حجةالوداع از چند جهت قابل توجه است:<br />'''سفرى مهم'''</big>
<big>شرايط زمانى حجةالوداع از چند جهت قابل توجه است:<br />'''سفرى مهم'''</big>


<big>[[پيامبر صلى الله عليه وآله]] پس از هجرت، يك بار در صلح حديبيه -  طبق قرارداد -  فقط چند ساعت به مكه آمدند و بازگشتند؛ و بار ديگر در فتح مكه كه به عنوان جنگ آمدند و پس از برچيدن بساط كفر و بت‏ پرستى به طائف رفتند، و در بازگشت عمره انجام دادند و به مدينه بازگشتند.</big>
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هجرت، يک بار در صلح حديبيه -  طبق قرارداد -  فقط چند ساعت به مكه آمدند و بازگشتند؛ و بار ديگر در فتح مكه كه به عنوان جنگ آمدند و پس از برچيدن بساط كفر و بت‏ پرستى به طائف رفتند، و در بازگشت عمره انجام دادند و به مدينه بازگشتند.</big>


<big>اكنون پس از ده سال از هجرت -  در حالى كه مكه يك شهر اسلامى شده بود -  در كمال قدرت وارد اين شهر مى ‏شدند. جلوه اين عظمت در آن زمان به قدرى بود كه به محض اعلام سفر حضرت، بيش از يكصد و بيست هزار نفر همراه حضرت حركت كردند كه در آن زمان بسيار غير عادى بود.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref></big>
<big>اكنون پس از ده سال از هجرت -  در حالى كه مكه يك شهر اسلامى شده بود -  در كمال قدرت وارد اين شهر مى ‏شدند. جلوه اين عظمت در آن زمان به قدرى بود كه به محض اعلام سفر حضرت، بيش از يكصد و بيست هزار نفر همراه حضرت حركت كردند كه در آن زمان بسيار غير عادى بود.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref></big>
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
'''<big>تقارن سفر مهم با حج</big>'''
'''<big>تقارن سفر مهم با حج</big>'''


<big>اينكه سفر مهم [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به مكه براى اهدافى مهم و مقدمه بودن براى غدير با ايام حج كه از زمان [[حضرت ابراهيم‏ عليه السلام]] سابقه داشت و همه ساله مردم از اطراف و اكناف بدين منظور به مكه مى‏ آمدند تقارن پيدا كرد بسيار جالب توجه بود.</big>
<big>اينكه سفر مهم پيامبر صلى الله عليه و آله به مكه براى اهدافى مهم و مقدمه بودن براى غدير با ايام حج كه از زمان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم‏ علیه السلام]] سابقه داشت و همه ساله مردم از اطراف و اكناف بدين منظور به مكه مى‏ آمدند تقارن پيدا كرد بسيار جالب توجه بود.</big>


<big>به خصوص آنكه آداب و احكام اسلامى حج براى اولين بار توسط حضرت بازگو مى‏ شد، و اين يك پديده قابل توجه در برنامه ‏اى بود كه سابقه هزاران ساله داشت. در پايان چنين شرايطى مراسم غدير انجام شد كه از نظر زمانى از تقدسى خاص و سابقه ‏اى طولانى برخوردار بود.</big>
<big>به خصوص آنكه آداب و احكام اسلامى حج براى اولين بار توسط حضرت بازگو مى‏ شد، و اين يک پديده قابل توجه در برنامه ‏اى بود كه سابقه هزاران ساله داشت. در پايان چنين شرايطى مراسم غدير انجام شد كه از نظر زمانى از تقدسى خاص و سابقه ‏اى طولانى برخوردار بود.</big>


'''<big>سال آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله</big>'''
'''<big>سال آخر عمر پيامبرصلى الله عليه و آله</big>'''


<big>با توجه به اينكه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] از آغاز اين سفر نزديكى شهادت خويش را گوشزد مى ‏نمودند، همه متوجه اين خبر دهشت‏ آور براى جامعه اسلامى نوپاى خود شده بودند، و طبعاً واهمه دسيسه ‏ها و اجراى توطئه‏ هاى داخلى و خارجى در دل‏ ها اوج مى‏ گرفت. در چنين شرايطِ روحىِ مردم، حضرت جانشين خود را معرفى كردند كه از نظر زمانى موقعيت بسيار مناسبى ايجاد شده بود.</big>
<big>با توجه به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله از آغاز اين سفر نزديكى شهادت خويش را گوشزد مى ‏نمودند، همه متوجه اين خبر دهشت‏ آور براى جامعه اسلامى نوپاى خود شده بودند، و طبعاً واهمه دسيسه ‏ها و اجراى توطئه‏ هاى داخلى و خارجى در دل‏ ها اوج مى‏ گرفت. در چنين شرايطِ روحىِ مردم، حضرت جانشين خود را معرفى كردند كه از نظر زمانى موقعيت بسيار مناسبى ايجاد شده بود.</big>


'''<big>غدير براى ملل مختلف</big>'''
'''<big>غدير براى ملل مختلف</big>'''


<big>در مراسم غدير كه پس از حج به وقوع پيوست، اهل ملل مختلف از سياه و سفيد، ثروتمند و نيازمند، شجاع و ناتوان، بى ‏سواد و باسواد، مهاجر و انصار، شهرى و روستايى، مرد و زن و بچه، همه شركت داشتند؛ كه اين تركيب خاص قابل تجزيه و تحليل است.<br />وقوع ماجراى غدير پس از حج، حاكى از اين است كه ابتدا در سايه مراسم حج و لباس احرام و اعمال يكسان براى همه، يك برابرى مطلق در برابر احكام الهى ايجاد شد، و آمادگى براى اعلام ولايت و قبول آن شمول همگانى پيدا كرد. [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در [[خطابه]] خود اين نكته را خاطر نشان كرده و فرمودند:</big>
<big>در مراسم غدير كه پس از حج به وقوع پيوست، اهل ملل مختلف از سياه و سفيد، ثروتمند و نيازمند، شجاع و ناتوان، بى ‏سواد و باسواد، مهاجر و انصار، شهرى و روستايى، مرد و زن و بچه، همه شركت داشتند؛ كه اين تركيب خاص قابل تجزيه و تحليل است.<br />وقوع ماجراى غدير پس از حج، حاكى از اين است كه ابتدا در سايه مراسم حج و لباس احرام و اعمال يكسان براى همه، يک برابرى مطلق در برابر احكام الهى ايجاد شد، و آمادگى براى اعلام ولايت و قبول آن شمول همگانى پيدا كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه خود اين نكته را خاطر نشان كرده و فرمودند:</big>


<big>وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ عَلَى التَّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ:</big>
<big>وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ إِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ عَلَى التَّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِيِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ:</big>
خط ۲۵۶: خط ۲۵۶:


== وضعيت اجتماعى و سياسى در حجةالوداع <ref>وقائع بيعات الامير عليه السلام من يوم الدار الى يوم الغدير (حسينى) : ص۵۹ - ۷۹.</ref> ==
== وضعيت اجتماعى و سياسى در حجةالوداع <ref>وقائع بيعات الامير عليه السلام من يوم الدار الى يوم الغدير (حسينى) : ص۵۹ - ۷۹.</ref> ==
<big>از موارد كليدى در واقعه [[حجةالوداع]] و بالطبع [[غدير]]، بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى در [[حجةالوداع]] است.</big>
<big>از موارد كليدى در واقعه حجةالوداع و بالطبع [[غدیر]]، بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى در حجةالوداع است.</big>


<big>اينكه هنگامى كه حضرت جبرئيل امين به همراه آيه تبليغِ ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نازل شد، وضعيت سياسى در اين برهه از زمان چگونه بود؟ خصوصاً در همان ايامى كه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله دعوت كنندگان خود را به سوى مردم گسيل داشته بودند، تا آنان را به آمدن به [[حجةالوداع]] فرا بخوانند؟</big>
<big>اينكه هنگامى كه حضرت جبرئيل امين به همراه آيه تبليغِ ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام نازل شد، وضعيت سياسى در اين برهه از زمان چگونه بود؟ خصوصاً در همان ايامى كه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله دعوت كنندگان خود را به سوى مردم گسيل داشته بودند، تا آنان را به آمدن به حجةالوداع فرا بخوانند؟</big>


<big>مى‏ بينيم كه نشانه‏ اى مهم و اصلى وجود دارد كه از اين وضعيت و حقيقت بى‏ غبار پرده برمى ‏دارد، و آن اينكه [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] از جبرئيل درخواست مى ‏كنند تا خداوند متعال براى ايشان نوعى عصمت از جانب مردم قرار دهد و شرّ آنها را كفايت كند. آن حضرت به اين امر اميد بسته بودند ، و چه بسا كه اين بازدارندگى از جانب حق به ایشان داده نمى ‏شد. در اين صورت هم ايشان چاره ‏اى جز تبليغ ولايت نداشتند.</big>
<big>مى‏ بينيم كه نشانه‏ اى مهم و اصلى وجود دارد كه از اين وضعيت و حقيقت بى‏ غبار پرده برمى ‏دارد، و آن اينكه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله از جبرئيل درخواست مى ‏كنند تا خداوند متعال براى ايشان نوعى عصمت از جانب مردم قرار دهد و شرّ آنها را كفايت كند. آن حضرت به اين امر اميد بسته بودند ، و چه بسا كه اين بازدارندگى از جانب حق به ایشان داده نمى ‏شد. در اين صورت هم ايشان چاره ‏اى جز تبليغ ولايت نداشتند.</big>


<big>ولى مسئله اين است كه:</big>
<big>ولى مسئله اين است كه:</big>


<big>چرا [[رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه وآله]] از خداوند تبارك و تعالى چنين عصمت و بازدارندگى ‏اى را طلب كردند؟</big>
<big>چرا رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله از خداوند تبارك و تعالى چنين عصمت و بازدارندگى ‏اى را طلب كردند؟</big>


<big>مگر مردم مسلمان نبودند؟</big>
<big>مگر مردم مسلمان نبودند؟</big>


<big>مگر ایشان [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] آن مردم نبودند؟</big>
<big>مگر ایشان پيامبر صلى الله عليه و آله آن مردم نبودند؟</big>


<big>آيا اينان امت ایشان نبودند؟</big>
<big>آيا اينان امت ایشان نبودند؟</big>


<big>آيا آن حضرت ايشان را به حضور در [[حجةالوداع]] فرا نخوانده بودند؟</big>
<big>آيا آن حضرت ايشان را به حضور در حجةالوداع فرا نخوانده بودند؟</big>


<big>مگر اينها اين دعوت را لبيك نگفته بودند؟</big>
<big>مگر اينها اين دعوت را لبّيک نگفته بودند؟</big>


<big>پس اين ترس از مردم چه معنى دارد؟</big>
<big>پس اين ترس از مردم چه معنى دارد؟</big>
خط ۲۸۲: خط ۲۸۲:
<big>تا جايى كه گويى اين درخواست حضرت نزديك بود به آرزويى دشوار و دور از دسترس تبديل شود! چرا كه آن حضرت سه بار اين تقاضا را از حضرت حق نمود، و تقريباً ده روز انتظار كشيدند و منتظر فرمان حق بودند.</big>
<big>تا جايى كه گويى اين درخواست حضرت نزديك بود به آرزويى دشوار و دور از دسترس تبديل شود! چرا كه آن حضرت سه بار اين تقاضا را از حضرت حق نمود، و تقريباً ده روز انتظار كشيدند و منتظر فرمان حق بودند.</big>


<big>پيش از آنكه به اين پرسش ‏ها پاسخ دهيم، ناچاريم كمى به عقب برگرديم تا: اولاً وضعيت اين مسلمانان و جهت گيریشان را در قبال رسالت و [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] بررسى كنيم.</big>
<big>پيش از آنكه به اين پرسش ‏ها پاسخ دهيم، ناچاريم كمى به عقب برگرديم تا: اولاً وضعيت اين مسلمانان و جهت گيریشان را در قبال رسالت و رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله بررسى كنيم.</big>


<big>در مرحله دوم بنگريم كه وضعيت و جايگاه آن حضرت نسبت به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام -  كه جبرئيل امين براى نصب ايشان به عنوان ولىّ مسلمانان و ابلاغ اين امر به آنها نازل شده بود -  چگونه بوده است؟</big>
<big>در مرحله دوم بنگريم كه وضعيت و جايگاه آن حضرت نسبت به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام -  كه جبرئيل امين براى نصب ايشان به عنوان ولىّ مسلمانان و ابلاغ اين امر به آنها نازل شده بود -  چگونه بوده است؟</big>
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
<big>لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم:</big>
<big>لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم:</big>


<big>لازم است به تكرار جمله «ما اُنزل اليهم من ربهم» ، «ما اُنزل اليك من ربك» ، «ما انزل اليكم من ربكم» براى مسلمانان، يهود و مسيحيان توجه كنيم.</big>
<big>لازم است به تكرار جمله «ما اُنزل اليهم من ربهم»، «ما اُنزل اليك من ربک»، «ما انزل اليكم من ربكم» براى مسلمانان، يهود و مسيحيان توجه كنيم.</big>


<big>آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به تبليغ «ما اُنزل اليك من ربك» مأمور شده، بدون آنكه نامى از قرآن در كنار اين فرمان بيايد. چنانكه در آيه قبل و بعد چنين است. ولى اين تبليغ به انتها و سرانجام رسالت گره زده شده، و جلوگيرى از شرّ مردم و كفايت شرّ ايشان به همراه آن نازل شده است.</big>
<big>آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ «ما اُنزل اليک من ربک» مأمور شده، بدون آنكه نامى از قرآن در كنار اين فرمان بيايد. چنانكه در آيه قبل و بعد چنين است. ولى اين تبليغ به انتها و سرانجام رسالت گره زده شده، و جلوگيرى از شرّ مردم و كفايت شرّ ايشان به همراه آن نازل شده است.</big>


<big>نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى‏ رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم [[تبليغ]] مى‏ گردد آنان را بر مى ‏انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى ‏افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند.</big>
<big>نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى‏ رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم تبلیغ مى‏ گردد آنان را بر مى ‏انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى ‏افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند.</big>


<big>اين امر با وضوح بسيار بيان مى‏ كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات ۶۶ و ۶۸ به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه ۶۷ مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى‏طالب و اولاد طاهرينش‏ان عليهم السلام.</big>
<big>اين امر با وضوح بسيار بيان مى‏ كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات ۶۶ و ۶۸ به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه ۶۷ مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى‏طالب و اولاد طاهرينش‏ان عليهم السلام.</big>


<big>در آيه ۶۸ آمده است: «و ليزيدنَّ كثيراً منهم» تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى‏ يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترك است.</big>
<big>در آيه ۶۸ آمده است: «و ليزيدنَّ كثيراً منهم» تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى‏ يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترك است.</big>
خط ۳۰۸: خط ۳۰۸:
<big>سياق اين آيات بر اين دلالت دارد كه اگر اهل كتاب تورات و انجيل و جانشينى جانشينان انبياء عليهم السلام را -  كه در كتب آسمانى بدان تصريح شده بود -  مى ‏پذيرفتند و بر پا مى‏ داشتند، نعمت و بركت الهى آنها را فرا مى‏ گرفت و بركت و آسايش سرزمينشان را در بر مى ‏گرفت.</big>
<big>سياق اين آيات بر اين دلالت دارد كه اگر اهل كتاب تورات و انجيل و جانشينى جانشينان انبياء عليهم السلام را -  كه در كتب آسمانى بدان تصريح شده بود -  مى ‏پذيرفتند و بر پا مى‏ داشتند، نعمت و بركت الهى آنها را فرا مى‏ گرفت و بركت و آسايش سرزمينشان را در بر مى ‏گرفت.</big>


<big>اما ايشان ابا كردند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را كنار زدند و نپذيرفتند. سپس قرآن كريم به پيامبر صلى الله عليه وآله توجه مى‏ نمايد و اهميت تبليغ اين آيات را براى ایشان تاكيد مى‏ كند، و تصريح مى ‏كند كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد رسالت به مقصود خود نخواهد رسيد. گويا اگر على‏ عليه السلام را به عنوان فرمانروا و وصى و رهبر بعد از خود برنگزيند اصلاً قرآن و اسلام را تبليغ نكرده و به مردم نرسانده است!</big>
<big>اما ايشان ابا كردند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را كنار زدند و نپذيرفتند. سپس قرآن كريم به پيامبر صلى الله عليه و آله توجه مى‏ نمايد و اهميت تبليغ اين آيات را براى ایشان تاكيد مى‏ كند، و تصريح مى ‏كند كه اگر اين تبليغ صورت نگيرد رسالت به مقصود خود نخواهد رسيد. گويا اگر على‏ عليه السلام را به عنوان فرمانروا و وصى و رهبر بعد از خود برنگزيند اصلاً قرآن و اسلام را تبليغ نكرده و به مردم نرسانده است!</big>


<big>سپس در آيه ۶۸ قرآن كريم، براى بار ديگر اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏ دهد و مى‏ فرمايد كه آنها تا زمانى كه شريعت تورات و انجيل را اقامه نكرده ‏اند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را نپذيرفته‏ اند، هيچ بهره ‏اى از دين ندارند.</big>
<big>سپس در آيه ۶۸ قرآن كريم، براى بار ديگر اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏ دهد و مى‏ فرمايد كه آنها تا زمانى كه شريعت تورات و انجيل را اقامه نكرده ‏اند و جانشينان حضرت عيسى و موسى‏ عليهما السلام را نپذيرفته‏ اند، هيچ بهره ‏اى از دين ندارند.</big>
خط ۳۱۴: خط ۳۱۴:
<big>سپس بلافاصله و در پى اين مطلب مى‏ فرمايد كه اين منافقين وارد خط و طريقت رسالت محمدى نشده ‏اند، چرا كه اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام را به عنوان ولى و امام نپذيرفته‏ اند. اين يعنى وارد شدن منافقين در معركه جدال اسلامى؛ آن هم به صورت مستقيم.</big>
<big>سپس بلافاصله و در پى اين مطلب مى‏ فرمايد كه اين منافقين وارد خط و طريقت رسالت محمدى نشده ‏اند، چرا كه اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام را به عنوان ولى و امام نپذيرفته‏ اند. اين يعنى وارد شدن منافقين در معركه جدال اسلامى؛ آن هم به صورت مستقيم.</big>


<big>در واقع منصوب نمودن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد و برانگيخت ، به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با هم ‏انديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان‏ هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنى‏ شان با [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.</big>
<big>در واقع منصوب نمودن على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد و برانگيخت ، به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با هم ‏انديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان‏ هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنى‏ شان با رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.</big>


<big>در اينجا جبهه ‏گيرى و جهت‏ گيرى مسلمانان در برابر [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] و [[رسالت اسلامى]] را در [[قرآن]] واكاوى مى ‏كنيم:</big>
<big>در اينجا جبهه ‏گيرى و جهت‏ گيرى مسلمانان در برابر رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله و رسالت اسلامى را در [[قرآن]] واكاوى مى ‏كنيم:</big>


<big>قرآن خبر مى‏ دهد كه حال و وضعيت امت اسلام از نظر كفر و ايمان نسبت به شريعت همچون امت‏هاى پيشين است؛ يعنى در ميان مسلمانان نيز منافقان و طمع‏ كاران و فرصت‏ طلبان و چاپلوسان و نوكيسه‏ گان و تازه به دوران رسيدگان و كافران وجود داشته‏ اند.</big>
<big>قرآن خبر مى‏ دهد كه حال و وضعيت امت اسلام از نظر كفر و ايمان نسبت به شريعت همچون امت‏هاى پيشين است؛ يعنى در ميان مسلمانان نيز منافقان و طمع‏ كاران و فرصت‏ طلبان و چاپلوسان و نوكيسه‏ گان و تازه به دوران رسيدگان و كافران وجود داشته‏ اند.</big>
خط ۳۲۴: خط ۳۲۴:
<big>«و ان كادوا ليستفزُّونك من الارض ليخرجوك منها و اذاً لا يلبثون خلافك الا قليلاً  . سنَّة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنَّتنا تحويلاً»<ref>اسراء / ۷۶ ، ۷۷ .</ref> : و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آنجا بيرون سازند و در آن صورت آنان (هم) پس از تو جز (زمان) اندكى نمى‏ ماندند. سنّتى كه همواره در ميان (امت ‏هاى) فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته‏ ايم (جارى) بوده است و براى سنت ما تغييرى نخواهى يافت.</big>
<big>«و ان كادوا ليستفزُّونك من الارض ليخرجوك منها و اذاً لا يلبثون خلافك الا قليلاً  . سنَّة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا و لا تجد لسنَّتنا تحويلاً»<ref>اسراء / ۷۶ ، ۷۷ .</ref> : و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آنجا بيرون سازند و در آن صورت آنان (هم) پس از تو جز (زمان) اندكى نمى‏ ماندند. سنّتى كه همواره در ميان (امت ‏هاى) فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته‏ ايم (جارى) بوده است و براى سنت ما تغييرى نخواهى يافت.</big>


<big>بنابراين، يك سنت الهى وجود دارد كه تغيير نمى‏ كند. سنتى در ميان امت ‏هاى پيشين جارى بوده است، و در ميان امت اسلام نيز اين جهت‏ گيرى ايشان نسبت به [[پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله]] بدون كوچک ‏ترين اختلافى وجود دارد.</big>
<big>بنابراين، يك سنت الهى وجود دارد كه تغيير نمى‏ كند. سنتى در ميان امت ‏هاى پيشين جارى بوده است، و در ميان امت اسلام نيز اين جهت‏ گيرى ايشان نسبت به پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله بدون كوچک ‏ترين اختلافى وجود دارد.</big>


<big>در سوره توبه رسوايى‏ هاى اين منافقان به ظاهر مسلمان را مى‏ بينيم. با دقت در اين سوره انسان به شگفت مى ‏آيد كه خداوند متعال منافقين را كافر خوانده و اعمال آنها را در درگاه خود غير مقبول و مردود برشمرده است. خداى متعال مى‏ فرمايد:</big>
<big>در سوره توبه رسوايى‏ هاى اين منافقان به ظاهر مسلمان را مى‏ بينيم. با دقت در اين سوره انسان به شگفت مى ‏آيد كه خداوند متعال منافقين را كافر خوانده و اعمال آنها را در درگاه خود غير مقبول و مردود برشمرده است. خداى متعال مى‏ فرمايد:</big>
خط ۳۳۰: خط ۳۳۰:
<big>«و ما منعهم ان تُقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا باللَّه وبرسوله و لا يأتون الصلوة الا و هم كُسالى و لا ينفقون الا و هم كارهون» <ref>توبه /  ۵۴ .</ref> : و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاق‏ هاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با كسالت نماز به جا نمى‏ آورند و جز با كراهت انفاق نمى ‏كنند.</big>
<big>«و ما منعهم ان تُقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا باللَّه وبرسوله و لا يأتون الصلوة الا و هم كُسالى و لا ينفقون الا و هم كارهون» <ref>توبه /  ۵۴ .</ref> : و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاق‏ هاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با كسالت نماز به جا نمى‏ آورند و جز با كراهت انفاق نمى ‏كنند.</big>


<big>«و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اُذن قل اذن خير لكم يؤمن باللَّه و يؤمن للمؤمنين و رحمة للذين آمنوا منكم و الذين يؤذون رسول‏ اللَّه لهم عذاب اليم» <ref>توبه /  ۶۱ .</ref> : و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‏ دهند و مى‏ گويند او زود باور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ايمان دارد و (سخن) مؤمنان را باور مى‏ كند و براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند رحمتى است و كسانى كه [[پيامبر خدا صلى الله عليه وآله]] را آزار مى‏ رسانند عذابى پر درد خواهند داشت.</big>
<big>«و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اُذن قل اذن خير لكم يؤمن باللَّه و يؤمن للمؤمنين و رحمة للذين آمنوا منكم و الذين يؤذون رسول‏ اللَّه لهم عذاب اليم» <ref>توبه /  ۶۱ .</ref> : و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‏ دهند و مى‏ گويند او زود باور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ايمان دارد و (سخن) مؤمنان را باور مى‏ كند و براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند رحمتى است و كسانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله را آزار مى‏ رسانند عذابى پر درد خواهند داشت.</big>


<big>«و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنّى الا فى الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين»<ref>توبه /  ۴۹.</ref> : و از آنان كسى است كه مى ‏گويد مرا (در ماندن) اجازه ده و به فتنه ‏ام مينداز هشدار كه آنان خود به فتنه افتاده ‏اند و بى‏ ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد.</big>
<big>«و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنّى الا فى الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين»<ref>توبه /  ۴۹.</ref> : و از آنان كسى است كه مى ‏گويد مرا (در ماندن) اجازه ده و به فتنه ‏ام مينداز هشدار كه آنان خود به فتنه افتاده ‏اند و بى‏ ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد.</big>
خط ۳۷۶: خط ۳۷۶:
<big>«و الذين اتَّخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب اللَّه و رسوله من قبل و ليحلفنَّ ان اردنا الا الحسنى و اللَّه يشهد انهم لكاذبون»<ref>توبه /  ۱۰۷.</ref> : و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است و (نيز) كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند ياد مى‏ كنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم و خدا گواهى مى‏ دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.</big>
<big>«و الذين اتَّخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب اللَّه و رسوله من قبل و ليحلفنَّ ان اردنا الا الحسنى و اللَّه يشهد انهم لكاذبون»<ref>توبه /  ۱۰۷.</ref> : و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است و (نيز) كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند ياد مى‏ كنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم و خدا گواهى مى‏ دهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.</big>


<big>چنانكه در آيات ذكر شده ملاحظه شد، جمعيت انبوهى از مسلمانان در ظاهر به لباس اسلام در آمده بودند. اين آيات نشان مى ‏دهد كه جريانى خطرناك و فريب‏كار و مكار در داخل جامعه اسلامى منتظر و مترصّد فرصت بودند، و متأسفانه اينان اكثريت مطلق را تشكيل مى‏ دادند.</big>
<big>چنانكه در آیات ذكر شده ملاحظه شد، جمعيت انبوهى از مسلمانان در ظاهر به لباس اسلام در آمده بودند. اين آيات نشان مى ‏دهد كه جريانى خطرناک و فريب‏كار و مكار در داخل جامعه اسلامى منتظر و مترصّد فرصت بودند، و متأسفانه اينان اكثريت مطلق را تشكيل مى‏ دادند.</big>


<big>در صدها آيه قرآن به وجود اين جريان خطرناك اشاره شده است. كسانى كه پيوسته در كار تخريب و فتنه ‏انگيزى و ايجاد هرج و مرج و فساد بودند، آن هم در مقابل فعاليت‏ هاى سازنده‏ اى كه [[رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] در عرصه سياست و اجتماع پيگيرى مى‏ نمود. اين فتنه ‏انگيزى منافقين به قدرى بود كه در هر واقعه و در هر حادثه ‏اى سهم و سخن ايشان و ردّ پاى ايشان را مى ‏توان يافت.</big>
<big>در صدها آيه قرآن به وجود اين جريان خطرناک اشاره شده است. كسانى كه پيوسته در كار تخريب و فتنه ‏انگيزى و ايجاد هرج و مرج و فساد بودند، آن هم در مقابل فعاليت‏ هاى سازنده‏ اى كه رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در عرصه سياست و اجتماع پيگيرى مى‏ نمود. اين فتنه ‏انگيزى منافقين به قدرى بود كه در هر واقعه و در هر حادثه ‏اى سهم و سخن ايشان و ردّ پاى ايشان را مى ‏توان يافت.</big>


<big>اين جماعت يك جريان حزبى را تشكيل مى‏ دادند، كه هدف متعددى داشتند: به شكست كشاندن نقشه ‏هاى [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] و گسترش دادن فتنه، ضربه زدن به مؤمنان، برعكس نمودن واقعيت‏ ها، آشفته نمودن فضا، دلسرد كردن رزمندگان، مسخره كردن امر به منكر، گسترش دادن كفر پس از اسلام آوردن ظاهرى، جدايى و تفرقه و نزاع انداختن ميان مؤمنان بود و... .</big>
<big>اين جماعت يك جريان حزبى را تشكيل مى‏ دادند، كه هدف متعددى داشتند: به شكست كشاندن نقشه ‏هاى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله و گسترش دادن فتنه، ضربه زدن به مؤمنان، برعكس نمودن واقعيت‏ ها، آشفته نمودن فضا، دلسرد كردن رزمندگان، مسخره كردن امر به منكر، گسترش دادن كفر پس از اسلام آوردن ظاهرى، جدايى و تفرقه و نزاع انداختن ميان مؤمنان بود و... .</big>


<big>مصيبت ديگر اين بود كه بسيارى از اينان در بين مردم شناخته شده نبودند، و حتى ارتباطات پنهانى با اهل كتاب داشتند. اين در واقع به معناى نوعى همكارى سياسى و حزبى منافقانه در داخل جامعه اسلامى بود. حتى در ميان مسلمانان خبرچين‏ هايى داشتند، چنانكه قرآن بدان اشاره فرموده است.</big>
<big>مصيبت ديگر اين بود كه بسيارى از اينان در بين مردم شناخته شده نبودند، و حتى ارتباطات پنهانى با اهل كتاب داشتند. اين در واقع به معناى نوعى همكارى سياسى و حزبى منافقانه در داخل جامعه اسلامى بود. حتى در ميان مسلمانان خبرچين‏ هايى داشتند، چنانكه قرآن بدان اشاره فرموده است.</big>


<big>نفوذ اين منافقان تا حدى بود كه مسلمانان نا آگاه آراء و تحليل‏ هاى سياسى اين جماعت را كه در مقابل رأى اسلامى -  كه توسط [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] استوار گرديده بود -  مى‏ پذيرفتند، آن هم رأى اسلامى [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] كه هدفش ساختن جامعه اسلامى بود.</big>
<big>نفوذ اين منافقان تا حدى بود كه مسلمانان نا آگاه آراء و تحليل‏ هاى سياسى اين جماعت را كه در مقابل رأى اسلامى -  كه توسط پيامبر صلى الله عليه وآله استوار گرديده بود -  مى‏ پذيرفتند، آن هم رأى اسلامى پيامبر صلى الله عليه وآله كه هدفش ساختن جامعه اسلامى بود.</big>


<big>آيه تبليغ از [[رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] خواست تا ولايت [[حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام]] و نصب ایشان به عنوان ولىّ و خليفه و جانشين خود را به امت ابلاغ نمايند. امتى كه گروه منافقان و اين جريان خطرناك -  كه بدان اشاره كرديم -  در ميان آنها وجود داشت. با اين حال چه عكس ‏العمل سياسى‏ اى انتظار مى ‏رفت؟</big>
<big>آيه تبليغ از رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله خواست تا ولايت حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و نصب ایشان به عنوان ولىّ و خليفه و جانشين خود را به امت ابلاغ نمايند. امتى كه گروه منافقان و اين جريان خطرناك -  كه بدان اشاره كرديم -  در ميان آنها وجود داشت. با اين حال چه عكس ‏العمل سياسى‏ اى انتظار مى ‏رفت؟</big>


<big>در حقيقت، اين جريان منافق مى ‏كوشيد با نقشه ‏اى از پيش تعيين شده -  كه سوره مباركه توبه جزئيات آن را افشا نمود -  نقشى در مناقشات سياسى ايفا كند، تا اسلام را از محتواى حقيقى آن تهى سازد و آن را از ميان ببرد، و نيز با تحريف داخلى و وارونه نشان دادن امور به اهداف سياسى خود دست يابد.</big>
<big>در حقيقت، اين جريان منافق مى ‏كوشيد با نقشه ‏اى از پيش تعيين شده -  كه سوره مباركه توبه جزئيات آن را افشا نمود -  نقشى در مناقشات سياسى ايفا كند، تا اسلام را از محتواى حقيقى آن تهى سازد و آن را از ميان ببرد، و نيز با تحريف داخلى و وارونه نشان دادن امور به اهداف سياسى خود دست يابد.</big>


<big>به دنبال آن بتواند نظر امت را جلب نموده و تأييد ايشان را از آن خود سازد، و پس از شهادت [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] -  كه مورد انتظارشان بود -  حكومت را در دست گيرد.</big>  
<big>به دنبال آن بتواند نظر امت را جلب نموده و تأييد ايشان را از آن خود سازد، و پس از شهادت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله -  كه مورد انتظارشان بود -  حكومت را در دست گيرد.</big>  


<big>در قضيه مهم و سرنوشت‏ ساز حاكميت و خلافت، منازعات و درگيرى روز افزون گرديد و گروه زيادى از امت و در رأس آنها برخى اشخاص شناخته شده اميد داشتند كه از طريق ايجاد منازعات سياسى و تشكيل يك جناح سياسى قدرتمند به قدرت و حكومت دست يابند، و حكومت آينده پس از [[پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] و خلافت را در دست گيرند.</big>
<big>در قضيه مهم و سرنوشت‏ ساز حاكميت و خلافت، منازعات و درگيرى روز افزون گرديد و گروه زيادى از امت و در رأس آنها برخى اشخاص شناخته شده اميد داشتند كه از طريق ايجاد منازعات سياسى و تشكيل يك جناح سياسى قدرتمند به قدرت و حكومت دست يابند، و حكومت آينده پس از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و خلافت را در دست گيرند.</big>


<big>خصوصاً كه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] آنها را از نزديك بودن شهادتشان با خبر ساخته بودند؛ حضرت به آنها فرموده بودند كه امامان پس از ایشان از بنى ‏هاشم هستند. حضرت خلافت را اولاً بهره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام، و پس از آن حضرت فرزندان دوازده ‏گانه ایشان معرفى كرده بودند.</big>
<big>خصوصاً كه پيامبر صلى الله عليه وآله آنها را از نزديك بودن شهادتشان با خبر ساخته بودند؛ حضرت به آنها فرموده بودند كه امامان پس از ایشان از بنى ‏هاشم هستند. حضرت خلافت را اولاً بهره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام، و پس از آن حضرت فرزندان دوازده ‏گانه ایشان معرفى كرده بودند.</big>


<big>با مشاهده و بررسى برخى جهت‏ گيرى‏ هاى سياسى، متوجه مى ‏شويم كه كفّه حزب قريشى در اين ميان سنگين ‏تر از سايرين بوده است. از جمله اين جهت‏ گيرى‏ ها مى ‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:</big>
<big>با مشاهده و بررسى برخى جهت‏ گيرى‏ هاى سياسى، متوجه مى ‏شويم كه كفّه حزب قريشى در اين ميان سنگين ‏تر از سايرين بوده است. از جمله اين جهت‏ گيرى‏ ها مى ‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:</big>


'''<big>عقب ‏نشينىِ يك سوم از سپاه [[رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] از غزوه [[حنين]] و [[يارى]] نرساندن به [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در اين جنگ.</big>'''
<big>عقب ‏نشينىِ يک سوم از سپاه رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله از [[غزوه حنین]] و يارى نرساندن به پيامبر صلى الله عليه وآله در اين جنگ.</big>


'''<big>گريختن سپاهيان [[رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله]] در جنگ [[احد]] به جز [[حضرت امیر ‏عليه السلام]] و [[ابودجانه انصارى]]، و [[مرتد]] شدن برخى از آنها و پناه بردن برخى از آنها به [[يهود]] و [[نصارى]] و مشركان مكه، و ارتباط داشتن با آنها و مكاتبه نمودن با ايشان.</big>'''
<big>گريختن سپاهيان رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله در [[جنگ احد]] به جز حضرت امیر ‏عليه السلام و ابودجانه انصارى، و مرتد شدن برخى از آنها و پناه بردن برخى از آنها به يهود و نصارى و مشركان مكه، و ارتباط داشتن با آنها و مكاتبه نمودن با ايشان.</big>


'''<big>كوشش براى ترور [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] در گردنه كوه هنگان در بازگشت از غزوه [[تبوک]]، و نيز تكرار اين [[حادثه]] هنگام بازگشت [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] از [[غدير خم]] در گردنه هرشى و پيش از رسيدن به مدينه منوره.</big>'''
<big>كوشش براى ترور رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله در گردنه كوه هنگان در بازگشت از غزوه [[تبوک]]، و نيز تكرار اين حادثه هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه وآله از غدير خم در گردنه هرشى و پيش از رسيدن به مدينه منوره.</big>


'''<big>اعتراض نمودن به [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] و نپذيرفتن و ردّ كردن نظرات آن حضرت در بسيارى از مواقع توسط سران جريان معارض، و تلاش ايشان براى شكستن قداست و هيبت [[امام امت]]. از آن جمله است عبارت «هذيان مى‏ گويد» كه سركرده آن جريان يعنى عمر بن خطاب در هنگام بيمارى [[رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] بر زبان آورد. همان بيمارى كه حضرت پس از آن دار فانى را وداع گفتند.</big>'''
<big>اعتراض نمودن به رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله و نپذيرفتن و ردّ كردن نظرات آن حضرت در بسيارى از مواقع توسط سران جريان معارض، و تلاش ايشان براى شكستن قداست و هيبت امام امت. از آن جمله است عبارت «هذيان مى‏ گويد» كه سركرده آن جريان يعنى عمر بن خطاب در هنگام بيمارى رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله بر زبان آورد. همان بيمارى كه حضرت پس از آن دار فانى را وداع گفتند.</big>


'''<big>آشكار ساختن رغبت و اشتياق و آرزويشان براى رسيدن به قدرت، آن هم به صورت علنى؛ به گونه ‏اى كه به گوش [[رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] برسد. به حدى كه [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] پس از بازگشت از [[حجةالوداع]] از اينكه حضرت امیر عليه السلام بتوانند به خلافت برسند مأيوس و نااميد بودند.</big>'''
<big>آشكار ساختن رغبت و اشتياق و آرزويشان براى رسيدن به قدرت، آن هم به صورت علنى؛ به گونه ‏اى كه به گوش رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله برسد. به حدى كه رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله پس از بازگشت از حجةالوداع از اينكه حضرت امیر عليه السلام بتوانند به خلافت برسند مأيوس و نااميد بودند.</big>


'''<big>در برخى احاديث كه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقل شده، آن حضرت اشاره فرموده اند كه قبيله قريش از [[رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] خسته و ملول گرديده، و ايام حكومت آن حضرت بر آنها از نظر ايشان به طول انجاميده بود. اين مطلب را اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمودند تا از آنانى اظهار تأسف نمايند كه خلافت را از ایشان غصب نمودند.</big>'''
<big>در برخى احاديث كه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقل شده، آن حضرت اشاره فرموده اند كه قبيله قريش از رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله خسته و ملول گرديده، و ايام حكومت آن حضرت بر آنها از نظر ايشان به طول انجاميده بود. اين مطلب را اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمودند تا از آنانى اظهار تأسف نمايند كه خلافت را از ایشان غصب نمودند.</big>


<big>لذا جهت‏ گيرى سياسى در مسيرى مخالف با خواست وحى الهى و منصوب نمودن مولاى ما اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه مسلمانان پيش مى‏ رفت، و اين انتصاب يعنى پى ‏ريزى سلطه به دست قوم و قبيله [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] يعنى بنى ‏هاشم. اين يعنى باختن و خسارت قريش و اعراب اطراف آنها كه با ايشان هم پيمان بودند. يعنى آنها در اين نزاع سياسى تلخ شكست خوردند و آرزوهاى بلند و شيرين آنها در دستيابى به سلطه و خلافت بر باد رفته است.</big>
<big>لذا جهت‏ گيرى سياسى در مسيرى مخالف با خواست وحى الهى و منصوب نمودن مولاى ما اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه مسلمانان پيش مى‏ رفت، و اين انتصاب يعنى پى ‏ريزى سلطه به دست قوم و قبيله پيامبر صلى الله عليه وآله يعنى بنى ‏هاشم. اين يعنى باختن و خسارت قريش و اعراب اطراف آنها كه با ايشان هم پيمان بودند. يعنى آنها در اين نزاع سياسى تلخ شكست خوردند و آرزوهاى بلند و شيرين آنها در دستيابى به سلطه و خلافت بر باد رفته است.</big>


<big>اين امرى بود كه از ضربت شمشير براى آنها تلخ ‏تر بود، چرا كه سقوط سياسى براى آنها قابل تحمل نبود. آنها آماده بودند تا حتى هر كار نشدنى و محال را براى از بين بردن موانع انجام دهند، حتى اگر منوط به شمشير كشيدن و جنگ مسلّحانه باشد! خصوصاً كه خليفه آينده اميرالمؤمنين‏ عليه السلام باشد. كسى كه با همه آنها جنگيده و دشمنى كرده بود، و آنها با ذلت و خوارى و از ترس شمشير وى اسلام آورده بودند. آن حضرت ميان ايشان و آرزوها مانع و حائل شده بودند، و قريش هرگز نسبت به هيچ كس به اندازه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كينه و بغض نورزيده بود.</big>
<big>اين امرى بود كه از ضربت شمشير براى آنها تلخ ‏تر بود، چرا كه سقوط سياسى براى آنها قابل تحمل نبود. آنها آماده بودند تا حتى هر كار نشدنى و محال را براى از بين بردن موانع انجام دهند، حتى اگر منوط به شمشير كشيدن و جنگ مسلّحانه باشد! خصوصاً كه خليفه آينده اميرالمؤمنين‏ عليه السلام باشد. كسى كه با همه آنها جنگيده و دشمنى كرده بود، و آنها با ذلت و خوارى و از ترس شمشير وى اسلام آورده بودند. آن حضرت ميان ايشان و آرزوها مانع و حائل شده بودند، و قريش هرگز نسبت به هيچ كس به اندازه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كينه و بغض نورزيده بود.</big>


<big>لذا ر[[سول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله]] با ديدن وضعيت سياسى اين چنينی كه پوشيده از ابرهاى سياه مرگبار بود از خداوند متعال يارى خواستند، تا با حفاظت و عصمت خود ایشان را از شر اينان مصون نگه دارد، و تا مقصود ايشان را براى مردم وارونه جلوه ندهند. همچنين درخواست حفظ و نگهدارى نمودند، تا بتوانند فرمان الهى در خصوص نصب حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در آرامش و بدون تخريب و بدون اعتراض به مردم برسانند.</big>
<big>لذا رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله با ديدن وضعيت سياسى اين چنينی كه پوشيده از ابرهاى سياه مرگبار بود از خداوند متعال يارى خواستند، تا با حفاظت و عصمت خود ایشان را از شر اينان مصون نگه دارد، و تا مقصود ايشان را براى مردم وارونه جلوه ندهند. همچنين درخواست حفظ و نگهدارى نمودند، تا بتوانند فرمان الهى در خصوص نصب حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در آرامش و بدون تخريب و بدون اعتراض به مردم برسانند.</big>


<big>اين همان چيزى بود كه هنگام نزول وحى بر [[رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] در خصوص حفظ و نگاهدارى رخ داد، و عملاً ابلاغ اين امر به مردم در [[غدير خم]] و انجام مراسم [[بيعت]] در كمال امنيت و آرامش انجام شد، و مؤمنان و منافقان همگى به طور يكسان اين بيعت را انجام دادند.</big>
<big>اين همان چيزى بود كه هنگام نزول وحى بر رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله در خصوص حفظ و نگاهدارى رخ داد، و عملاً ابلاغ اين امر به مردم در غدير خم و انجام مراسم [[بيعت]] در كمال امنيت و آرامش انجام شد، و مؤمنان و منافقان همگى به طور يكسان اين بيعت را انجام دادند.</big>


<big>هر چند برخى سركشان قوم و منافقان باز هم كارشكنى‏ هاى خود را كردند. همان ‏هايى كه چشمانشان از وقوع اين حادثه خيره شده بود، و برخى از آنها با تأسف و غضب به برخى ديگر مى‏ نگريستند، و برخى‏ شان كلماتى را با هم رد و بدل مى‏ كردند. كلماتى كه نمى ‏توانستند در دل آن را پنهان دارند. آن هم به خاطر صدمه شديدى كه از اين واقعه ديده بوده‏ اند. از آن جمله است معاويه كه گفت: به خدا قسم ما محمد را در آنچه اينك گفت تصديق و تأييد نمى‏ كنيم، و به ولايت على اقرار نمى‏ كنيم. افرادى جز معاويه نيز چنين سخنانى بر زبان آوردند، بى آنكه اين سم‏ پاشى‏ها پاسخى يابد و كسى بر آتش آن بدمد.</big>
<big>هر چند برخى سركشان قوم و منافقان باز هم كارشكنى‏ هاى خود را كردند. همان ‏هايى كه چشمانشان از وقوع اين حادثه خيره شده بود، و برخى از آنها با تأسف و غضب به برخى ديگر مى‏ نگريستند، و برخى‏ شان كلماتى را با هم رد و بدل مى‏ كردند. كلماتى كه نمى ‏توانستند در دل آن را پنهان دارند. آن هم به خاطر صدمه شديدى كه از اين واقعه ديده بوده‏ اند. از آن جمله است معاويه كه گفت: به خدا قسم ما محمد را در آنچه اينك گفت تصديق و تأييد نمى‏ كنيم، و به ولايت على اقرار نمى‏ كنيم. افرادى جز معاويه نيز چنين سخنانى بر زبان آوردند، بى آنكه اين سم‏ پاشى‏ها پاسخى يابد و كسى بر آتش آن بدمد.</big>


<big>وقتى به آيات ۶۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره مائده باز مى‏ گرديم، در مى‏ يابيم كه در آيه ۶۶ و ۶۸ از بر پا داشتن تورات و انجيل پس از آنكه نزول آنها از طريق وحى بر حضرت موسى و عيسى ‏عليهما السلام به پايان رسيد سخن مى ‏گويند. سپس اين دو آيه اشاره دارد كه امر ديگرى همراه تورات و انجيل نازل شده است، و اين مطلب به وضوح در اين دو آبه ديده مى‏ شود. اين امر ديگر نزول جداگانه ‏اى دارد.</big>
<big>وقتى به آيات ۶۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره مائده باز مى‏ گرديم، در مى‏ يابيم كه در آيه ۶۶ و ۶۸ از بر پا داشتن تورات و انجيل پس از آنكه نزول آنها از طريق وحى بر حضرت موسى و عيسى ‏عليهما السلام به پايان رسيد سخن مى ‏گويند. سپس اين دو آيه اشاره دارد كه امر ديگرى همراه تورات و انجيل نازل شده است، و اين مطلب به وضوح در اين دو آبه ديده مى‏ شود. اين امر ديگر نزول جداگانه ‏اى دارد.</big>
خط ۴۳۶: خط ۴۳۴:
<big>آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى ‏گردد:</big>
<big>آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى ‏گردد:</big>


<big>'''الف'''. امت [[حضرت موسى‏ عليه السلام]] كه [[خليفه]] و جانشين آن حضرت يعنى حضرت هارون‏ عليه السلام را نمى ‏پذيرند و كنار مى ‏زنند. خداوند متعال مى‏ فرمايد:«و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر فتمَّ ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسى لاخيه هارون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتَّبع سبيل المفسدين» <ref>اعراف /  ۱۴۲.</ref>: و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى (هنگام رفتن به كوه طور) به برادرشان هارون فرمودند در ميان قوم من جانشينم باشید و (كار آنان را) اصلاح كنید و راه فسادگران را پيروى مكنید.</big>
<big>'''الف'''. امت [[موسی علیه السلام|حضرت موسی علیه السلام]] كه [[خلیفه]] و جانشين آن حضرت يعنى حضرت هارون‏ عليه السلام را نمى ‏پذيرند و كنار مى ‏زنند. خداوند متعال مى‏ فرمايد:«و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر فتمَّ ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسى لاخيه هارون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتَّبع سبيل المفسدين» <ref>اعراف /  ۱۴۲.</ref>: و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى (هنگام رفتن به كوه طور) به برادرشان هارون فرمودند در ميان قوم من جانشينم باشید و (كار آنان را) اصلاح كنید و راه فسادگران را پيروى مكنید.</big>


<big>اما آيا از جانب قوم حضرت موسى ‏عليه السلام چه بر سر خليفه ایشان حضرت هارون‏ عليه السلام آمد؟ خداوند متعال مى‏ فرمايد: «وَٱتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعْدِهِۦ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُۥ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰالِمِينَ» <ref>اعراف /  ۱۴۸.</ref> : و قوم موسى پس از (عزيمت) او از زيور هاى خود مجسمه گوساله ‏اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن (گوساله) با ايشان سخن نمى‏ گويد و راهى به آنها نمى ‏نمايد آن را (به پرستش) گرفتند و ستمكار بودند.</big>
<big>اما آيا از جانب قوم حضرت موسى ‏عليه السلام چه بر سر خليفه ایشان حضرت هارون‏ عليه السلام آمد؟ خداوند متعال مى‏ فرمايد: «وَٱتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعْدِهِۦ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُۥ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰالِمِينَ» <ref>اعراف /  ۱۴۸.</ref> : و قوم موسى پس از (عزيمت) او از زيور هاى خود مجسمه گوساله ‏اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن (گوساله) با ايشان سخن نمى‏ گويد و راهى به آنها نمى ‏نمايد آن را (به پرستش) گرفتند و ستمكار بودند.</big>
خط ۴۷۲: خط ۴۷۰:
<big>'''ج.''' و اما در مورد امت اسلامى خداوند متعال مى‏ فرمايد: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين»<ref>آل‏ عمران /  ۱۴۴.</ref> : و محمد جز فرستاده‏ اى كه پيش از ایشان (هم) پيامبرانى (آمده و) گذشتند نيستند آيا اگر ایشان بميرند يا كشته شوند از عقيده خود برمى‏ گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏ رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏ دهد.</big>
<big>'''ج.''' و اما در مورد امت اسلامى خداوند متعال مى‏ فرمايد: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين»<ref>آل‏ عمران /  ۱۴۴.</ref> : و محمد جز فرستاده‏ اى كه پيش از ایشان (هم) پيامبرانى (آمده و) گذشتند نيستند آيا اگر ایشان بميرند يا كشته شوند از عقيده خود برمى‏ گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏ رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏ دهد.</big>


<big>اين امت نيز پس از آنكه آيه ابلاغ نازل گرديد و حكم نمود كه حضرت على‏ عليه السلام امير و خليفه و جانشين رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله هستند، به ضلالت پيشينيان خود بازگشتند، آن هم در فاصله ‏اى نزديك به دو ماه و نه بيشتر! آنگاه كه مصيبت [[شهادت رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله]] و پايان يافتن وحى واقع گرديد.</big>
<big>اين امت نيز پس از آنكه آيه ابلاغ نازل گرديد و حكم نمود كه حضرت على‏ عليه السلام امير و خليفه و جانشين رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله هستند، به ضلالت پيشينيان خود بازگشتند، آن هم در فاصله ‏اى نزديك به دو ماه و نه بيشتر! آنگاه كه مصيبت شهادت رسول اكرم‏ صلى الله عليه و آله و پايان يافتن وحى واقع گرديد.</big>


<big>پس امت اسلام از امت ‏هاى گذشته -  يعنى يهود و نصارى -  درس عبرت نگرفت! آن هم با وجود هشدارها و بر حذر داشتن‏ هايى كه از سوى خدا در قرآن و نيز در لسان [[رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] آمده بود.</big>
<big>پس امت اسلام از امت ‏هاى گذشته -  يعنى يهود و نصارى -  درس عبرت نگرفت! آن هم با وجود هشدارها و بر حذر داشتن‏ هايى كه از سوى خدا در قرآن و نيز در لسان رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله آمده بود.</big>


<big>وقتى به آيات سه گانه سوره مائده باز مى‏ گرديم، مى‏ بينيم كه آيه ابلاغ -  كه بين اين دو آيه مربوط به يهود و نصارى نازل شده -  به وجه شباهت ميان اين آيه و آنچه در آيه پيش و پس از آن در مورد دو امت بزرگ گذشته نازل شده اشاره مى‏ كند، و آنها را با امت اسلام قرين مى‏ كند. گويا همان عكس‏ العمل‏ هايى كه اين دو امت در اين خصوص از خود نشان دادند، ابرهايى از خوف و حزن را در نظر [[رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] برانگيخت. به حدى كه آن حضرت را نگران كرد، كه مبادا آنچه در اين دو امت واقع شده در آينده در امت حضرتش نيز حادث گردد.</big>
<big>وقتى به آيات سه گانه سوره مائده باز مى‏ گرديم، مى‏ بينيم كه آيه ابلاغ -  كه بين اين دو آيه مربوط به يهود و نصارى نازل شده -  به وجه شباهت ميان اين آيه و آنچه در آيه پيش و پس از آن در مورد دو امت بزرگ گذشته نازل شده اشاره مى‏ كند، و آنها را با امت اسلام قرين مى‏ كند. گويا همان عكس‏ العمل‏ هايى كه اين دو امت در اين خصوص از خود نشان دادند، ابرهايى از خوف و حزن را در نظر رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله برانگيخت. به حدى كه آن حضرت را نگران كرد، كه مبادا آنچه در اين دو امت واقع شده در آينده در امت حضرتش نيز حادث گردد.</big>


<big>چنانچه احاديث شريف بسيارى وارد شده كه بر اين امر دلالت دارد كه امت اسلام در آينده از همان راهى خواهد رفت و در كج راهه‏ اى وارد خواهد شد كه يهود و نصارى وارد آن شدند. حال وظيفه ماست كه بدانيم چه كسانى امت اسلامى را به اين بيراهه كشاندند، و دقيقاً همچون يهود و نصارى امت اسلامى را در اين كج راهه عميق فرو بردند.</big>
<big>چنانچه احاديث شريف بسيارى وارد شده كه بر اين امر دلالت دارد كه امت اسلام در آينده از همان راهى خواهد رفت و در كج راهه‏ اى وارد خواهد شد كه يهود و نصارى وارد آن شدند. حال وظيفه ماست كه بدانيم چه كسانى امت اسلامى را به اين بيراهه كشاندند، و دقيقاً همچون يهود و نصارى امت اسلامى را در اين كج راهه عميق فرو بردند.</big>


<big>لذا مى‏ بينيم نزول آيه تبليغ با تأخير ابلاغ آن از سوى [[رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] و درخواست آن حضرت از خداوند متعال مبنى بر حفاظت و حراست از شرّ مردم همزمان مى‏ گردد. اين درخواست [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] غير از نشان دادن اهميت مطلب و چهره منافقان براى آيندگان، از آن رو بود كه حضرت احتمال مى‏ دادند كه در جريان نصب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه، تخريب و توطئه از جانب منافقان صورت پذيرد.</big>
<big>لذا مى‏ بينيم نزول آيه تبليغ با تأخير ابلاغ آن از سوى رسول اكرم ‏صلى الله عليه و آله و درخواست آن حضرت از خداوند متعال مبنى بر حفاظت و حراست از شرّ مردم همزمان مى‏ گردد. اين درخواست پيامبر صلى الله عليه و آله غير از نشان دادن اهميت مطلب و چهره منافقان براى آيندگان، از آن رو بود كه حضرت احتمال مى‏ دادند كه در جريان نصب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان ولىّ و خليفه، تخريب و توطئه از جانب منافقان صورت پذيرد.</big>


<big>چنانچه همين طور هم شد؛ از حوادث پس از غدير كاملاً مشخص است آن عصمتى كه [[رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله]] از خداوند متعال درخواست كرده بودند به ایشان عطا شد؛ به طورى كه همگان بيعت كردند و همه در آرامش بودند و به مخالفت برنخاستند، يا از روى ميل و يا از سر اكراه و يا از روى ترس.</big>
<big>چنانچه همين طور هم شد؛ از حوادث پس از غدير كاملاً مشخص است آن عصمتى كه رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله از خداوند متعال درخواست كرده بودند به ایشان عطا شد؛ به طورى كه همگان بيعت كردند و همه در آرامش بودند و به مخالفت برنخاستند، يا از روى ميل و يا از سر اكراه و يا از روى ترس.</big>


<big>ولى وقتى [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] به [[شهادت]] رسيد، اين عصمت به پايان رسيد، و با شهادت حضرتش -  اين عصمت الهى كه در آيه تبليغ به آن اشاره شده -  نيز رخت بربست، و بازگشت به ضلالت پيشين -  كه قرآن كريم از آن سخن مى ‏گويد -  واقع شد:</big>
<big>ولى وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به شهادت رسيد، اين عصمت به پايان رسيد، و با شهادت حضرتش -  اين عصمت الهى كه در آيه تبليغ به آن اشاره شده -  نيز رخت بربست، و بازگشت به ضلالت پيشين -  كه قرآن كريم از آن سخن مى ‏گويد -  واقع شد:</big>


<big>«افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين» <ref>آل‏ عمران /  ۱۴۴.</ref> : «آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود باز مى‏ گرديد و هر كس به گذشته خود باز مى‏ گردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏ رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى ‏دهد» .</big>
<big>«افإن مات او قُتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضرَّ اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين» <ref>آل‏ عمران /  ۱۴۴.</ref> : «آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود باز مى‏ گرديد و هر كس به گذشته خود باز مى‏ گردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏ رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى ‏دهد» .</big>
خط ۴۹۴: خط ۴۹۲:
<big>لذا آيه ‏اى كه پس از آيه تبليغ مى ‏آيد به اين نكته اشاره مى‏ كند كه اهل كتاب بدون امر ولايت و وصايت هيچ در دست ندارند. خداوند متعال مى‏ فرمايد: «قل يا اهل الكتاب لستم على شى‏ء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدنَّ كثيراً منهم ما انزل اليك من ربك طغياناً و كفراً فلا تأس على القوم الكافرين» <ref>مائده /  ۶۸ .</ref>: بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامى كه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده عمل نكرده ‏ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد.</big>
<big>لذا آيه ‏اى كه پس از آيه تبليغ مى ‏آيد به اين نكته اشاره مى‏ كند كه اهل كتاب بدون امر ولايت و وصايت هيچ در دست ندارند. خداوند متعال مى‏ فرمايد: «قل يا اهل الكتاب لستم على شى‏ء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدنَّ كثيراً منهم ما انزل اليك من ربك طغياناً و كفراً فلا تأس على القوم الكافرين» <ref>مائده /  ۶۸ .</ref>: بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامى كه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده عمل نكرده ‏ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد.</big>


<big>در واقع بر پا داشتن تورات و انجيل حقيقى و اصيل نيز منوط به وجود و حضور [[پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله]] يا جانشين بر حق آن حضرت در امر وصايت و خلافت الهى است. اين است مفاد عبارت «ما انزل اليكم من ربكم» در خصوص امر ولايت نبى و جانشين آن حضرت.</big>
<big>در واقع بر پا داشتن تورات و انجيل حقيقى و اصيل نيز منوط به وجود و حضور پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله يا جانشين بر حق آن حضرت در امر وصايت و خلافت الهى است. اين است مفاد عبارت «ما انزل اليكم من ربكم» در خصوص امر ولايت نبى و جانشين آن حضرت.</big>


<big>هر كس دو آيه پيش از آيه تبليغ و آيه پس از آن را بخواند، در مى‏ يابد كه اين آيات از يهود و نصارى سخن مى‏ گويد. بلكه اين سوره -  يعنى سوره مائده -  تقريباً همه ‏اش به اين قضيه پرداخته، و از سنت ‏هاى الهى در مورد اين امت‏ ها خبر داده، و ميثاق‏ ها و پيمان‏ هاى الهى كه خداوند از ايشان گرفته و اينكه چگونه آنها اين پيمان ‏ها و ميثاق‏ ها را نقض كرده‏ اند سخن گفته است. خداوند متعال مى‏ فرمايد:</big>  
<big>هر كس دو آيه پيش از آيه تبليغ و آيه پس از آن را بخواند، در مى‏ يابد كه اين آيات از يهود و نصارى سخن مى‏ گويد. بلكه اين سوره -  يعنى سوره مائده -  تقريباً همه ‏اش به اين قضيه پرداخته، و از سنت ‏هاى الهى در مورد اين امت‏ ها خبر داده، و ميثاق‏ ها و پيمان‏ هاى الهى كه خداوند از ايشان گرفته و اينكه چگونه آنها اين پيمان ‏ها و ميثاق‏ ها را نقض كرده‏ اند سخن گفته است. خداوند متعال مى‏ فرمايد:</big>  
خط ۵۲۲: خط ۵۲۰:
<big>در نتيجه، مهم‏ترين بخش دو رسالت عظيم دو پيامبر بزرگ در تاريخ قديم ضايع شد و از ميان رفت. قرآن كريم هم با تفصيل زياد از اين دو امت سخن گفته، تا عبرتى باشد براى صاحبان خرد.</big>
<big>در نتيجه، مهم‏ترين بخش دو رسالت عظيم دو پيامبر بزرگ در تاريخ قديم ضايع شد و از ميان رفت. قرآن كريم هم با تفصيل زياد از اين دو امت سخن گفته، تا عبرتى باشد براى صاحبان خرد.</big>


<big>اگر عصمت و پاسبانى و نگاهبانى خداوند در روز غدير بر پيامبر ما [[حضرت محمدصلى الله عليه وآله]] نازل نشده بود، و اگر تأكيد الهى مبنى بر حفظ قرآن وجود نمى‏ داشت، رسالت الهى نيز در مسير طوفان‏ هايى كه بر امت‏ هاى گذشته وزيد قرار مى‏ گرفت. ما نيز متفرق مى‏ شديم، و امروز مجموعه ‏اى از كتاب ‏های مقدس اما تحريف شده در اختيارمان بود! ولى خداوند فرموده است:«انّا نحن نزَّلنا الذكر و انّا له لحافظون» <ref>حجر /  ۹.</ref> : بى ‏ترديد ما اين قرآن را نازل كرده‏ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.</big>
<big>اگر عصمت و پاسبانى و نگاهبانى خداوند در روز غدير بر پيامبر ما حضرت محمد صلى الله عليه و آله نازل نشده بود، و اگر تأكيد الهى مبنى بر حفظ قرآن وجود نمى‏ داشت، رسالت الهى نيز در مسير طوفان‏ هايى كه بر امت‏ هاى گذشته وزيد قرار مى‏ گرفت. ما نيز متفرق مى‏ شديم، و امروز مجموعه ‏اى از كتاب ‏های مقدس اما تحريف شده در اختيارمان بود! ولى خداوند فرموده است:«انّا نحن نزَّلنا الذكر و انّا له لحافظون» <ref>حجر /  ۹.</ref> : بى ‏ترديد ما اين قرآن را نازل كرده‏ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.</big>


<big>پانویس</big>
<big>پانویس</big>