پرش به محتوا

تحلیل دانشمندان اهل سنت از پیامدهای انکار غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
او در عین حال که از طرفداران عثمان است به روش معاویه در حکومت داری اعتراض کرده و می‌گوید:
او در عین حال که از طرفداران عثمان است به روش معاویه در حکومت داری اعتراض کرده و می‌گوید:


{{متن عربی|فعندها استوي معاوية علي الملك، واستبدَّ علي بقيّة الشُّوري، وعلي جماعة المسلمین من الأنصار والمهاجرين فی العام الذی سَمَّوْه عام الجماعة وما كان عام جماعةٍ، بل كان عام فُرْقة وقهر وجبرية وغلبة، والعام الذي تحَّلت فيه الإمامة مُلكاً كسرويّاً، والخلافة غصْباً وقيصريّاً، ولم يَعْد ذلك أجمع الضَّلال والفسق}}؛ معاویه در حکومت طریقه استبداد را پیش گرفت، و بر بقیه اعضای شورا و بر جماعت مسلمین از انصار و مهاجرین در سالی که آن را «سال جماعت» نامیدند استبداد به خرج داد. سالی که سال جماعت نبود بلکه سال تفرقه و قهر و جبر و غلبه بود. سالی که در آن امامت به پادشاهی کسروی منتقل شد و خلافت منصبی قیصری گشت…»<ref>رسائل الجاحظ ج۲ ص۱۰ و ۱۱.</ref>
{{متن عربی|فعندها استوي معاوية علي الملك، واستبدَّ علي بقيّة الشُّوري، وعلي جماعة المسلمین من الأنصار والمهاجرين في العام الذي سَمَّوْه عام الجماعة وما كان عام جماعةٍ، بل كان عام فُرْقة وقهر وجبرية وغلبة، والعام الذي تحَّلت فيه الإمامة مُلكاً كسرويّاً، والخلافة غصْباً وقيصريّاً، ولم يَعْد ذلك أجمع الضَّلال والفسق}}؛ معاویه در حکومت طریقه استبداد را پیش گرفت، و بر بقیه اعضای شورا و بر جماعت مسلمین از انصار و مهاجرین در سالی که آن را «سال جماعت» نامیدند استبداد به خرج داد. سالی که سال جماعت نبود بلکه سال تفرقه و قهر و جبر و غلبه بود. سالی که در آن امامت به پادشاهی کسروی منتقل شد و خلافت منصبی قیصری گشت…»<ref>رسائل الجاحظ ج۲ ص۱۰ و ۱۱.</ref>


== ۳- مقریزی ==
== ۳- مقریزی ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
او نیز می‌گوید: «طغیان و سرکشی اصلی از اصول حکم بین شرق و غرب عالم شد. زیاد و فرزندانش در روی زمین فساد می‌کردند تا حکومت را برای بنی امیه قرار دهند، و بنی امیه برای آنان این فساد را مباح کرده بود. و حجاج بعد از زیاد و فرزندش وارد عراق شد و عراق را پر از شرّ و منکر نمود».<ref>همان، ص۲۷۲.</ref>
او نیز می‌گوید: «طغیان و سرکشی اصلی از اصول حکم بین شرق و غرب عالم شد. زیاد و فرزندانش در روی زمین فساد می‌کردند تا حکومت را برای بنی امیه قرار دهند، و بنی امیه برای آنان این فساد را مباح کرده بود. و حجاج بعد از زیاد و فرزندش وارد عراق شد و عراق را پر از شرّ و منکر نمود».<ref>همان، ص۲۷۲.</ref>


او نیز در کتاب «الفتنة الکبری» می‌گوید: «علیّ نزدیکترین مردم به پیامبرصلی الله علیه و آله بود. او تربیت شده پیامبرصلی الله علیه و آله و جانشین او بر ودیعه اش بود. او به حکم عقد اخوّتی که با پیامبر بسته بود برادر او بود. او داماد پیامبرصلی الله علیه و آله و پدر ذرّیه رسولصلی الله علیه و آله بود. او صاحب پرچم پیامبرصلی الله علیه و آله و جانشین او در بین اهل بیتش بود. و به نصّ حدیث نبوی منزلتش نزد پیامبر همانند منزلت هارون نزد موسی است. اگر تمام مسلمانان چنین می‌گفتند و به حکم این مطلب علیّ را انتخاب می‌نمودند هرگز از حقّ دور نمی‌شده و منحرف نمی‌شدند…
او نیز در کتاب {{متن عربی|الفتنة الكبري}} می‌گوید: «علیّ نزدیکترین مردم به پیامبرصلی الله علیه و آله بود. او تربیت شده پیامبرصلی الله علیه و آله و جانشین او بر ودیعه اش بود. او به حکم عقد اخوّتی که با پیامبر بسته بود برادر او بود. او داماد پیامبرصلی الله علیه و آله و پدر ذرّیه رسولصلی الله علیه و آله بود. او صاحب پرچم پیامبرصلی الله علیه و آله و جانشین او در بین اهل بیتش بود. و به نصّ حدیث نبوی منزلتش نزد پیامبر همانند منزلت هارون نزد موسی است. اگر تمام مسلمانان چنین می‌گفتند و به حکم این مطلب علیّ را انتخاب می‌نمودند هرگز از حقّ دور نمی‌شده و منحرف نمی‌شدند…


و همه چیز نشانگر کاندیداتوری علی بر خلافت بود… خویشاوندی او با پیامبرصلی الله علیه و آله، سابقه او در اسلام، جایگاه او در بین مسلمین، بلاهای حسنی که در راه خدا کشیده، و سیره او که هرگز در آن انحراف و اعواج نبوده است و شدّتش در دین و فقاهت و فهمش نسبت به کتاب و سنت و استقامت رأیش، همگی زمینه‌ساز امامت و خلافت او بود… بنی هاشم از امر خلافت به‌طور عمد دور شدند و قریش بودند که آنان را چنین کردند، زیرا از آن می‌ترسیدند که برای بنی هاشم جماعتی جمع شود، و نمی‌خواستند که خلافت به دست قبیله ای دیگر غیر از قبیله خودشان قرار گیرد».<ref>الفتنة الکبری، ج۱، ص۱۵۲</ref>
و همه چیز نشانگر کاندیداتوری علی بر خلافت بود… خویشاوندی او با پیامبرصلی الله علیه و آله، سابقه او در اسلام، جایگاه او در بین مسلمین، بلاهای حسنی که در راه خدا کشیده، و سیره او که هرگز در آن انحراف و اعواج نبوده است و شدّتش در دین و فقاهت و فهمش نسبت به کتاب و سنت و استقامت رأیش، همگی زمینه‌ساز امامت و خلافت او بود… بنی هاشم از امر خلافت به‌طور عمد دور شدند و قریش بودند که آنان را چنین کردند، زیرا از آن می‌ترسیدند که برای بنی هاشم جماعتی جمع شود، و نمی‌خواستند که خلافت به دست قبیله ای دیگر غیر از قبیله خودشان قرار گیرد».<ref>الفتنة الکبری، ج۱، ص۱۵۲</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:


== ۸- دکتر احمد امین مصری ==
== ۸- دکتر احمد امین مصری ==
او در کتاب «ضحی الاسلام» می‌گوید: «... نظر اهل سنت به خلافت متعادل تر و قوی تر و نزدیک تر به عقل است! گر چه باید آنان را مؤاخذه شدید نمود بر این که نظریه خود را به‌طور محکم و قوی پیاده نکردند، آنان امامان خود را به‌طور صریح انتقاد نکردند، و هنگامی که ظلم نمودند در مقابلشان نایستادند، و هنگامی که ستم کردند آنان را در راه مستقیم قرار ندادند، و احکامی را که بتواند جلوی ظلم خلیفه را بر امت بگیرد وضع نکردند، بلکه در مقابل آنها تسلیمی داشتند که ناخوشایند بود، و لذا آنان بزرگترین جنایت را بر امت وارد ساختند».<ref>ضحی الاسلام، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref>
او در کتاب {{متن عربی|ضحي الاسلام}}می‌گوید: «... نظر اهل سنت به خلافت متعادل تر و قوی تر و نزدیک تر به عقل است! گر چه باید آنان را مؤاخذه شدید نمود بر این که نظریه خود را به‌طور محکم و قوی پیاده نکردند، آنان امامان خود را به‌طور صریح انتقاد نکردند، و هنگامی که ظلم نمودند در مقابلشان نایستادند، و هنگامی که ستم کردند آنان را در راه مستقیم قرار ندادند، و احکامی را که بتواند جلوی ظلم خلیفه را بر امت بگیرد وضع نکردند، بلکه در مقابل آنها تسلیمی داشتند که ناخوشایند بود، و لذا آنان بزرگترین جنایت را بر امت وارد ساختند».<ref>ضحی الاسلام، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref>


او نیز در کتاب «یوم الاسلام» می‌گوید: «رسول اسلام در آن مرضی که با آن از دنیا رحلت نمود اراده کرد که متولّی امر مسلمین بعد از خود را تعیین کند آن جا که بنابر نقل صحیحین فرمود: بیاورید تا نامه ای بنویسم که بعد از من گمراه نشوید… ولی آنان امر خلافت را برای هر کسی از مسلمانان که قصد داشته باشند قرار می‌دهند، و لذا تا این زمان در امر خلافت اختلاف وجود دارد. اسلام در عصر رسول خداصلی الله علیه و آله قویّ و متین بود ولی چون از دنیا رحلت نمود معرکه‌های خانمان سوز شروع شد».<ref>یوم الاسلام، ص۴۱.</ref>
او نیز در کتاب {{متن عربی|يوم الاسلام}}می‌گوید: «رسول اسلام در آن مرضی که با آن از دنیا رحلت نمود اراده کرد که متولّی امر مسلمین بعد از خود را تعیین کند آن جا که بنابر نقل صحیحین فرمود: بیاورید تا نامه ای بنویسم که بعد از من گمراه نشوید… ولی آنان امر خلافت را برای هر کسی از مسلمانان که قصد داشته باشند قرار می‌دهند، و لذا تا این زمان در امر خلافت اختلاف وجود دارد. اسلام در عصر رسول خداصلی الله علیه و آله قویّ و متین بود ولی چون از دنیا رحلت نمود معرکه‌های خانمان سوز شروع شد».<ref>یوم الاسلام، ص۴۱.</ref>


او نیز می‌گوید: «از مظاهر خلاف، اختلافی بود که صحابه در مورد متولّی امر خلافت بعد از رسول خداصلی الله علیه و آله پیدا کردند، و این خود ضعف لیاقت آن‌ها را می‌رساند، زیرا قبل از آن که پیامبرصلی الله علیه و آله دفن شود اختلاف نمودند…».<ref>همان، ص۵۳.</ref>
او نیز می‌گوید: «از مظاهر خلاف، اختلافی بود که صحابه در مورد متولّی امر خلافت بعد از رسول خداصلی الله علیه و آله پیدا کردند، و این خود ضعف لیاقت آن‌ها را می‌رساند، زیرا قبل از آن که پیامبرصلی الله علیه و آله دفن شود اختلاف نمودند…».<ref>همان، ص۵۳.</ref>
خط ۸۶: خط ۸۶:
این مشکلات همه از انکار نصّ الهی بر امامت و خلافت خلیفه مسلمین صورت گرفت. اگر مسلمانان نصّ بر امامان بعد از رسول خدا را انکار نمی‌کردند هرگز به این مصیبت‌ها گرفتار نمی‌شدند، مصیبت‌هایی که علمای اهل سنت به آن اعتراف کرده و از آن‌ها گله دارند، مصیبت‌هایی که هرگز جامعه شیعی به جهت پیروی از اهل بیت به آن مبتلا و گرفتار نشد.
این مشکلات همه از انکار نصّ الهی بر امامت و خلافت خلیفه مسلمین صورت گرفت. اگر مسلمانان نصّ بر امامان بعد از رسول خدا را انکار نمی‌کردند هرگز به این مصیبت‌ها گرفتار نمی‌شدند، مصیبت‌هایی که علمای اهل سنت به آن اعتراف کرده و از آن‌ها گله دارند، مصیبت‌هایی که هرگز جامعه شیعی به جهت پیروی از اهل بیت به آن مبتلا و گرفتار نشد.
----
----
== منبع ==
مشرق نیوز، 7مهر 1394ش.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۹۵: خط ۹۸:
النظم الاسلامی نشأتها و تطوّرها؛ صبحی صالح، م۱۴۰۷ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۳۷۶ش.
النظم الاسلامی نشأتها و تطوّرها؛ صبحی صالح، م۱۴۰۷ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۳۷۶ش.


همان، ص ۲۷۹.
رسائل الجاحظ؛ عمرو بن بحر بن محبوب الکنانی الشهیر بالجاحظ، م۲۵۵ق، تحقیق وشرح: عبد السلام محمد هارون، القاهرة:مکتبة الخانجی، ۱۳۸۴ق.
 
رسائل الجاحظ؛ عمرو بن بحر بن محبوب الکنانی بالولاء، اللیثی الشهیر بالجاحظ، م۲۵۵ق، تحقیق وشرح: عبد السلام محمد هارون، القاهرة:مکتبة الخانجی، ۱۳۸۴ق.


النزاع و التخاصم فیما بین بنی امیة و بنی هاشم؛ تقی الدین مقریزی، م۷۶۶ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۳۷۰ش-۱۴۱۲ق.
النزاع و التخاصم فیما بین بنی امیة و بنی هاشم؛ تقی الدین مقریزی، م۷۶۶ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۳۷۰ش-۱۴۱۲ق.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۶:
النزاع و التخاصم؛ احمد بن علی مقریزی، م۸۴۵ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۴۱۲ق.
النزاع و التخاصم؛ احمد بن علی مقریزی، م۸۴۵ق، قم: شریف رضی، اول، ۱۴۱۲ق.


معاویة فی المیزان؛ نورالدین ابولحیة، بیجا: دارالأنوار، ۱۴۳۶ق.
معاویة بن ابی سفیان  فی المیزان؛ عباس محمود عقاد، قاهره: دارنهضة مصر للطباعة و النشر، بی تا.


الاصول الفکریة للثقافة الاسلامیة؛ محمود الخالدی، بیروت: دارالفکر، ۱۹۸۴ق.
الاصول الفکریة للثقافة الاسلامیة؛ محمود الخالدی، بیروت: دارالفکر، ۱۹۸۴ق.


الاسلام نظام انسانی؛ مصطفی رافعی، بیجا: منشورات دارمکتبة الحیاة، ۱۹۵۸م
الاسلام نظام انسانی؛ مصطفی رافعی، بی جا: منشورات دارمکتبة الحیاة، ۱۹۵۸م


تفسیر المنار؛ محمد رشید رضا، م۱۳۵۴ق، قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
تفسیر المنار؛ محمد رشید رضا، م۱۳۵۴ق، قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
۲۵۱

ویرایش