پرش به محتوا

رویکردهای سه گانه بزرگان تاریخ اهل سنت به غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
ابن حجردر تهذیب التهذیب - که یکی از کتاب‌های معتبر رجالی اهل سنت به حساب می‌آید - به حدیث غدیر خم اشاره می‌کند<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۷.</ref> و پس از ذکر برخی راویان حدیث غدیر و طرق آن، در خصوص تألیفات مستقل ابن جریر و ابن عقده درباره غدیر خم، می‌گوید: «ابن جریر طبری، طرق حدیث غدیر را در کتابی گردآورده، و ابوالعباس ابن عقده این حدیث را تصحیح، و به جمع آوری طرق آن اعتنا نموده و حدیث را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر، روایت کرده است».<ref>همان، ج۷، ص۳۳۹.</ref>
ابن حجردر تهذیب التهذیب - که یکی از کتاب‌های معتبر رجالی اهل سنت به حساب می‌آید - به حدیث غدیر خم اشاره می‌کند<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۷.</ref> و پس از ذکر برخی راویان حدیث غدیر و طرق آن، در خصوص تألیفات مستقل ابن جریر و ابن عقده درباره غدیر خم، می‌گوید: «ابن جریر طبری، طرق حدیث غدیر را در کتابی گردآورده، و ابوالعباس ابن عقده این حدیث را تصحیح، و به جمع آوری طرق آن اعتنا نموده و حدیث را از طریق هفتاد صحابی یا بیشتر، روایت کرده است».<ref>همان، ج۷، ص۳۳۹.</ref>


- ابن عِماد حنبلی (ف۱۰۸۹ق) در شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، همانند ابنخلکان، در بخش اعلام و اشخاصی که به سال ۴۸۷ هجری فوت نموده‌اند، ضمن ذکر تاریخ وفات المستنصر بالله - که در هجدهم ذیحجه بوده - از عید بودن غدیر و چگونگی وقوع آن رخداد خطیر یاد می‌کند و می‌گوید: «و این شب، عید غدیر نامیده می‌شود، مقصود من، غدیر خم است؛ نام مکانی میان مکه و مدینه، که در آن برکه آبی است. گفته شده در آنجا درختان انبوهی است که پیامبر  صلی الله علیه و آله  بههنگام بازگشت از حجهالوداع و رسیدن به این مکان، علیبنابیطالب علیه السلام  را به برادری خود برگزید و فرمود: علی منی کهارون مِن موسی، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه؛ که شیعه به آن تعلق زیادی دارد. و این مکان به دشواری و وخامت و شدت حرارت، وصف می‌شود»[ii]
=== '''۱۱. ابن عماد حنبلی''' ===
ابن عِماد حنبلی (م۱۰۸۹ق) در شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، همانند ابن خلکان، در بخش اعلام و اشخاصی که به سال ۴۸۷ هجری فوت نموده‌اند، ضمن ذکر تاریخ وفات المستنصر بالله - که در هجدهم ذیحجه بوده - از عید بودن غدیر و چگونگی وقوع آن رخداد خطیر یاد می‌کند و می‌گوید: «و این شب، عید غدیر نامیده می‌شود، مقصود من، غدیر خم است؛ نام مکانی میان مکه و مدینه، که در آن برکه آبی است. گفته شده در آنجا درختان انبوهی است که پیامبر  صلی الله علیه و آله  به هنگام بازگشت از حجة الوداع و رسیدن به این مکان، علی بن ابیطالب علیه السلام  را به برادری خود برگزید و فرمود: {{متن عربی|علي مني كهارون مِن موسي، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه}}؛ که شیعه به آن تعلق زیادی دارد. و این مکان به دشواری و وخامت و شدت حرارت، وصف می‌شود»<ref>شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، ج۵، ص۳۷۷.</ref>


'''ب) بسنده کردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر'''
== ب) بسنده کردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر ==
گروه دوم از مورخان اهل سنت به گوشه‌هایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کرده‌اند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث {{متن عربی|مَن كنتُ مَولاه فعَلي مَولاه}}، یا احتجاج و مناشده حضرت امیر علیه السلام  با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کرده‌اند، که عبارت اند از:


گروه دوم از مورخان اهلسنت به گوشه‌هایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کرده‌اند. این تاریخنگاران، به ذکر حدیث «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا احتجاج و مناشده حضرت امیر علیه السلام  با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کرده‌اند، که عبارتاند از:
=== '''۱. ابن قتيبه''' ===
ابن قُتَیبه (م۲۷۶ق) در کتاب المعارف، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شده‌اند، به احتجاج و مناشده علی علیه السلام با انَس بن مالک اشاره می‌کند و می‌گوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص (پیسی) نمایان بود. گروهی گفتند: علی علیه السلام  درباره این کلام رسول خدا  صلی الله علیه و آله: {{متن عربی|اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه}} از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمی‌آورم. علی علیه السلام  فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار (عِمامه) آن را پنهان نکند».<ref>المعارف، ص۵۸۰</ref>


- ابنقُتَیبه (ف۲۷۶ق) در کتاب المعارف، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شده‌اند، به احتجاج و مناشده علی  علیه السلام  با انَسبنمالک اشاره می‌کند و می‌گوید: «در چهره انسبن مالک، بیماری برص (پیسی) نمایان بود. گروهی گفتند: علی  علیه السلام  درباره این کلام رسول خدا  صلی الله علیه و آله : (اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه) از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را بهخاطر نمی‌آورم. علی  علیه السلام  فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار (عِمامه) آن را پنهان نکند».[iii]
متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از ابومحمد ابن قتیبه نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجانده‌اند: «ابومحمد [ابن ­قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد».<ref>همان.</ref> البته علامه امینی در الغدیر، با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است.<ref>ر.ک. الغدیر، ج۱، ص۱۹۲–۱۹۵.</ref>


متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از ابومحمد ابنقتیبه نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجانده‌اند: «ابومحمد [ابن­قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد».[iv] البته علامه امینی در الغدیر، با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است.[v] لازم به ذکر است، هرچند محققانی در
لازم به ذکر است، هرچند محققانی در صحت انتساب کتاب الامامه و السیاسه به ابن قتیبه تردید دارند<ref>ر.ک. علی بهرامیان، «الامامه و السیاسه»، دائره المعارف بزرگ اسلامی'''،''' جلد۱۰، شماره: ۳۹۱۸.</ref>، اما علامه امینی با استناد به این کتاب ابن قتیبه'''،''' به ذکر موضوع غدیر و بیعت نکردن برخی طوایف با ابوبکر، به دلیل پایبندیشان به بیعت با امام علی علیه السلام در روز غدیر، اشاره کرده است.<ref>الغدیر، ج۱، ص ۶ و ۲۰۱.</ref>
----


 
=== '''۲. ابن عبدالبر''' ===
[ii]. شَذَرات الذهَب فی اخبار مَن ذَهَب، ج۵، ص۳۷۷.
- ابن عَبدالبَر قُرطُبی (م۴۶۵ق) در الاستیعاب فی معرفه الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم فرمود: {{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ.}} وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله{{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ}} چیزی نیفزوده‌اند.<ref>الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۹.</ref>  همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثاری ثابت شده‌اند»<ref>همان، ص۱۱۰.</ref>
 
[iii]. المعارف، ص۵۸۰
 
[iv]. همان.
 
[v]. ر.ک. امینی، ۱۹۷۷م، ج۱، ص۱۹۲–۱۹۵.
 
صحت انتساب کتاب الامامه و السیاسه به ابنقتیبه تردید دارند[i]، اما علامه امینی با استناد به این کتاب ابنقتیبه'''،''' به ذکر موضوع غدیر و بیعت نکردن برخی طوایف با ابوبکر، بهدلیل پایبندیشان به بیعت با امام علی  علیه السلام  در روز غدیر، اشاره کرده است.[ii]
 
- ابن عَبدالبَر قُرطُبی (ف۴۶۵ق) در الاستیعاب فی معرفه الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبنارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم۹ در روز غدیرخم فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ. وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزوده‌اند.[iii] همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثاری ثابت شده‌اند»[iv]


- ابن الشیخ بَلوِی مالکی (متوفای حدود ۶۰۵ق) در کتاب الف باء، غدیریه امام علی  علیه السلام  را روایت کرده و در جلد اول، صفحه ۴۳۹ می‌نویسد: «اما علی  علیه السلام  جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسی است که اسلام را پذیرفت و همسر فاطمه :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضی از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتی، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموی خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِی و صِنْوِی [...]». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد (فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم)، می‌گوید: «مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه».[v]
- ابن الشیخ بَلوِی مالکی (متوفای حدود ۶۰۵ق) در کتاب الف باء، غدیریه امام علی  علیه السلام  را روایت کرده و در جلد اول، صفحه ۴۳۹ می‌نویسد: «اما علی  علیه السلام  جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسی است که اسلام را پذیرفت و همسر فاطمه :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضی از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتی، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموی خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِی و صِنْوِی [...]». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد (فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم)، می‌گوید: «مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه».[v]
خط ۱۸۸: خط ۱۸۰:


- یُونِینِی (ف۷۲۶ق) در ذَیل مِراه الزمان، وقتی از حوادث سال ۶۷۹ هجری سخن می‌گوید، به مضمون نوشته سلطان منصور سیفالدین قلاوون صالحی، خطاب به پسرش ولیعهد اشاره می‌کند که بخشی از آن کلام، گریزی به واقعه غدیر دارد. او می‌نویسد: «هرصاحب علم وعمل باید بداند گفته پیامبر  صلی الله علیه و آله  به همنامش [علی]
- یُونِینِی (ف۷۲۶ق) در ذَیل مِراه الزمان، وقتی از حوادث سال ۶۷۹ هجری سخن می‌گوید، به مضمون نوشته سلطان منصور سیفالدین قلاوون صالحی، خطاب به پسرش ولیعهد اشاره می‌کند که بخشی از آن کلام، گریزی به واقعه غدیر دارد. او می‌نویسد: «هرصاحب علم وعمل باید بداند گفته پیامبر  صلی الله علیه و آله  به همنامش [علی]
----[i]. ر.ک. علی بهرامیان، «الامامه و السیاسه»، دائره المعارف بزرگ اسلامی'''،''' جلد۱۰، شماره: ۳۹۱۸.
----
 


[ii]. الغدیر، ج۱، ص ۶ و ۲۰۱)


[iii]. الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۹.


[iv]. همان، ص۱۱۰.


[v]. الغدیر، ج۲، ص۲۷)
[v]. الغدیر، ج۲، ص۲۷)
۴٬۰۶۴

ویرایش