۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۴۶۸: | خط ۴۶۸: | ||
جاحظ دو بيت شعر آورده كه در آن به طلحة بن عبيداللَّه و زبير بن عوّام و عايشه دختر ابوبكر و ماجراى جنگ جمل اشاره كرده، و آنان را به سختى نكوهيده است. جاحظ طلحه و زبير را به شقى ترين و عايشه را به ماده گربه تشبيه كرده، چرا كه ماده گربه فرزندان خود را مى خورد! چنانچه سيوطى هم از جاحظ نقل كرده است: | جاحظ دو بيت شعر آورده كه در آن به طلحة بن عبيداللَّه و زبير بن عوّام و عايشه دختر ابوبكر و ماجراى جنگ جمل اشاره كرده، و آنان را به سختى نكوهيده است. جاحظ طلحه و زبير را به شقى ترين و عايشه را به ماده گربه تشبيه كرده، چرا كه ماده گربه فرزندان خود را مى خورد! چنانچه سيوطى هم از جاحظ نقل كرده است: | ||
{{شعر}} | |||
جاءَت مَعَ الأشقَينِ فى هَودَجٍ | {{ب|جاءَت مَعَ الأشقَينِ فى هَودَجٍ|تُزجِى إلَى البَصرَةِ أجنادَها}} | ||
{{ب|كَأنَّها فى فِعلِها هِرَّةٌ|تُريدُ أن تَأكُلَ أولادَها}} | |||
كَأنَّها فى فِعلِها هِرَّةٌ | {{پایان شعر}} | ||
<ref>الحيوان: ج ۱ ص ۱۲۹ و ج ۵ ص ۲۹۵ ۱۷۰.ديوان الحيوان سيوطى: ذيل واژه«الهرّ»</ref> | |||
عايشه سوار بر كجاوه همراه با دو مرد شقى آمد، در حالى كه سپاهيان خود را به سوى بصره مى راند. گويا او در اين كارش ماده گربه اى بود كه مى خواست فرزندانش را بخورد. | عايشه سوار بر كجاوه همراه با دو مرد شقى آمد، در حالى كه سپاهيان خود را به سوى بصره مى راند. گويا او در اين كارش ماده گربه اى بود كه مى خواست فرزندانش را بخورد. | ||
خط ۵۶۲: | خط ۵۶۳: | ||
پس از آگاهى از پاسخهايى كه گذشت، شكى نمى ماند كه تمسک فخر رازى به عدم نقل حديث غدير توسط بخارى و مسلم و واقدى و ابن اسحاق و جاحظ و ابن ابى داوود سِجِستانى و ابوحاتم رازى چه اندازه بى اساس و غيرمنطقى است، و به حديث غدير كه فوق حد تواتر و در نهايت صحّت است هيچ ضررى نمى زند. چرا كه تواتر شروطى دارد، و هر گاه آن شروط در حديثى فراهم آيد قطعاً متواتر ناميده مى شود، و هرگز نقل حديث به دست افرادى چون اينان يا نظير ايشان جزء اين شروط نيست. | پس از آگاهى از پاسخهايى كه گذشت، شكى نمى ماند كه تمسک فخر رازى به عدم نقل حديث غدير توسط بخارى و مسلم و واقدى و ابن اسحاق و جاحظ و ابن ابى داوود سِجِستانى و ابوحاتم رازى چه اندازه بى اساس و غيرمنطقى است، و به حديث غدير كه فوق حد تواتر و در نهايت صحّت است هيچ ضررى نمى زند. چرا كه تواتر شروطى دارد، و هر گاه آن شروط در حديثى فراهم آيد قطعاً متواتر ناميده مى شود، و هرگز نقل حديث به دست افرادى چون اينان يا نظير ايشان جزء اين شروط نيست. | ||
=== هفتم :فخر رازى، خودش را رد كرده است! === | === هفتم : فخر رازى، خودش را رد كرده است! === | ||
فخر رازى خود اعتراف كرده كه مخالفان شيعه اين حديث را براى نشان دادن فضيلت على عليه السلام روايت مى كنند. حتى بعضاً گفته كه«امّت»اين حديث را نقل كرده اند! و حتى در تفسيرش حديث غدير را از ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن على نقل كرده است.<ref>نِهاية العقول(مخطوط). الاربعين: ص ۴۶۲. تفسير كبير: ج ۱۲ ص ۴۹. </ref> | فخر رازى خود اعتراف كرده كه مخالفان شيعه اين حديث را براى نشان دادن فضيلت على عليه السلام روايت مى كنند. حتى بعضاً گفته كه«امّت»اين حديث را نقل كرده اند! و حتى در تفسيرش حديث غدير را از ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن على نقل كرده است.<ref>نِهاية العقول(مخطوط). الاربعين: ص ۴۶۲. تفسير كبير: ج ۱۲ ص ۴۹. </ref> | ||
ویرایش