۲۳٬۱۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
# <big>بولس سلامة و ملحمة عيد الغدير، عبدالحسين جواهرى. عربى، چاپى، چاپ بيروت (لبنان) ، سال ۱۴۲۵ ق، وزيرى، ۴۸ ص.</big> | # <big>بولس سلامة و ملحمة عيد الغدير، عبدالحسين جواهرى. عربى، چاپى، چاپ بيروت (لبنان) ، سال ۱۴۲۵ ق، وزيرى، ۴۸ ص.</big> | ||
# <big>حماسه عيد الغدير، بولس سلامه، انتخاب: سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى. منير، تهران، سال ۱۳۸۲ ش. وزيرى، ۱۶۰ ص. اين كتاب انتخاب و توضيح بعضى از اشعار در مورد غدير از كتاب «عيدالغدير» بولس سلامه است. البته اصل كتاب به طور كامل درباره غدير نيست.</big> | # <big>حماسه عيد الغدير، بولس سلامه، انتخاب: سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى. منير، تهران، سال ۱۳۸۲ ش. وزيرى، ۱۶۰ ص. اين كتاب انتخاب و توضيح بعضى از اشعار در مورد غدير از كتاب «عيدالغدير» بولس سلامه است. البته اصل كتاب به طور كامل درباره غدير نيست.</big> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۶: | ||
<big>'''دلايل انتخاب موضوع'''</big> | <big>'''دلايل انتخاب موضوع'''</big> | ||
<big>كتاب «عيد الغدير» از حماسه هاى مشهورى است كه جايگاه مناسبى را در ادبيات عرب به خود اختصاص داده است. اين كتاب به دليل رعايت بسيارى از ويژگى هاى فنىِ حماسه در جهان ادب، از مقبوليت بسيارى برخوردار است. به طورى كه به بولس سلامه لقب شاعر حماسى داده اند. تسميه كتاب «عيد الغدير» از باب تسميه كل به جزء است، زيرا داستان اين كتاب ترسيم زندگى | <big>كتاب «عيد الغدير» از حماسه هاى مشهورى است كه جايگاه مناسبى را در ادبيات عرب به خود اختصاص داده است. اين كتاب به دليل رعايت بسيارى از ويژگى هاى فنىِ حماسه در جهان ادب، از مقبوليت بسيارى برخوردار است. به طورى كه به بولس سلامه لقب شاعر حماسى داده اند. تسميه كتاب «عيد الغدير» از باب تسميه كل به جزء است، زيرا داستان اين كتاب ترسيم زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام از دوران جاهليت تا پايان حادثه كربلا است. شاعر قصيده اى نود بيتى در مورد ماجراى روز غدير و برگزيده شدن حضرت على عليه السلام به خلافت توسط پيامبر صلى الله عليه و آله آورده، و آن را عنوان قصيده اصلى حماسه خود قرار داده است. تا جايى كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است.</big> | ||
<big>اين حماسه در زمانى سروده شده است كه سرزمين هاى عربى و اسلامى شاهد موج شديدى از تهاجم فكرى و فرهنگى است، به طورى كه حتى براى به انجام رسيدن اين تهاجم فرهنگى از حملات مستقيم نظامى نيز ابايى نداشتند. اين امر در بيدار شدن روحيه حماسى و ملى گرايى در بين اعراب، از جمله بولس سلامه تأثير بسزايى داشت.</big> | <big>اين حماسه در زمانى سروده شده است كه سرزمين هاى عربى و اسلامى شاهد موج شديدى از تهاجم فكرى و فرهنگى است، به طورى كه حتى براى به انجام رسيدن اين تهاجم فرهنگى از حملات مستقيم نظامى نيز ابايى نداشتند. اين امر در بيدار شدن روحيه حماسى و ملى گرايى در بين اعراب، از جمله بولس سلامه تأثير بسزايى داشت.</big> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
<big>بولس سلامه از ارتباطش با علامه امينى و از نامه نگارى هايى كه با هم داشتند نيز سخن مى گويد. گويا علامه امينى نيز اين موضوع را به وى پيشنهاد داده بود. بولس سلامه در مقدمه حماسه خود به نامه اى كه در جواب علامه نوشته است نيز اشاره مى كند:</big> | <big>بولس سلامه از ارتباطش با علامه امينى و از نامه نگارى هايى كه با هم داشتند نيز سخن مى گويد. گويا علامه امينى نيز اين موضوع را به وى پيشنهاد داده بود. بولس سلامه در مقدمه حماسه خود به نامه اى كه در جواب علامه نوشته است نيز اشاره مى كند:</big> | ||
<big>از اينكه در پاسخ نامه تأخير داشتم عذر مى خواهم؛ عذرى كه تو را از پاسخ نامه بيشتر خوشحال مى كند و آن را بر پاسخ نامه ترجيح خواهى داد. عذرم اين است كه من در اين مدت از كوچك ترين فرصتى كه بيمارى به من داد، براى سرودن حماسه اى تحت عنوان «عيد الغدير» بهره مى جستم، تا آن را در حماسه اى منظوم در ارتباط با زندگى و مصايب اهل بيت پيامبر عليهم السلام از آغاز | <big>از اينكه در پاسخ نامه تأخير داشتم عذر مى خواهم؛ عذرى كه تو را از پاسخ نامه بيشتر خوشحال مى كند و آن را بر پاسخ نامه ترجيح خواهى داد. عذرم اين است كه من در اين مدت از كوچك ترين فرصتى كه بيمارى به من داد، براى سرودن حماسه اى تحت عنوان «عيد الغدير» بهره مى جستم، تا آن را در حماسه اى منظوم در ارتباط با زندگى و مصايب اهل بيت پيامبر عليهم السلام از آغاز [[جاهلیت]] تا پايان مصيبت كربلا بياورم. تعداد ابيات اين حماسه افزون بر ۳۵۰۰ بيت است كه عنوان «عيد الغدير» را بر آن نهاده ام.<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۸ .</ref></big> | ||
<big>البته خود شاعر اشاره مى كند كه دعوت سيد شرف الدين يا عبداللَّه علايلى تنها انگيزه سرودن اين حماسه نبوده، بلكه اين كارش را لبيک به دعوتى درونى مى داند كه خودش بى صبرانه منتظرش بوده است. خود شاعر در اين باره مى گويد: پوشيده نيست كه سرودن اين حماسه باعث نشر بخش عظيمى از تاريخ اعراب مى شود. عربيتى كه امروزه در سينه اعراب شعله ور شده - از باختر دور تا جزيرة العرب - بيش از اينها به الگو گرفتن از قهرمانان گذشته خويش نيازمند است؛ قهرمانانى كه تعدادشان زياد است، ولى هيچ يک از آنها شجاعت، دانش و خيرانديشى حضرت على عليه السلام را ندارند و هيچ كس چون حسين عليه السلام در مقابل ستمگران قيام نكرد. پدر براى حق زيست و شمشيرش را در جنگ بدر براى دفاع از حق از نيام كشيد، و فرزند در كربلا در راه آزادى به شهادت رسيد. بدون شک اولى دست پرورده رسول اللَّه صلى الله عليه | <big>البته خود شاعر اشاره مى كند كه دعوت سيد شرف الدين يا عبداللَّه علايلى تنها انگيزه سرودن اين حماسه نبوده، بلكه اين كارش را لبيک به دعوتى درونى مى داند كه خودش بى صبرانه منتظرش بوده است. خود شاعر در اين باره مى گويد: پوشيده نيست كه سرودن اين حماسه باعث نشر بخش عظيمى از تاريخ اعراب مى شود. عربيتى كه امروزه در سينه اعراب شعله ور شده - از باختر دور تا جزيرة العرب - بيش از اينها به الگو گرفتن از قهرمانان گذشته خويش نيازمند است؛ قهرمانانى كه تعدادشان زياد است، ولى هيچ يک از آنها شجاعت، دانش و خيرانديشى حضرت على عليه السلام را ندارند و هيچ كس چون حسين عليه السلام در مقابل ستمگران قيام نكرد. پدر براى حق زيست و شمشيرش را در جنگ بدر براى دفاع از حق از نيام كشيد، و فرزند در كربلا در راه آزادى به شهادت رسيد. بدون شک اولى دست پرورده رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و ديگرى پاره تن او بود.<ref>سلامه(عيد الغدير) بولس : ص ۱۲.</ref></big> | ||
<big>شاعر از ديگر عللى كه وى را به سرودن اين اثر حماسى تشويق كرده است، آشنايى اش با قرآن كريم و شيفتگى او به شخصيت هاى اسلامى همچون پيامبرصلى الله عليه وآله، امام على و امام حسين عليهما السلام مى داند. وى در مقدمه قصيده «على و الحسين عليهما السلام» - كه در پايان كتاب «سرّ الايمان» به چاپ رسيده - در اين باره مى گويد: از كودكى شيفته قرآن مجيد و تاريخ اسلام بودم. اكنون كه حدود چهل سال از عمرم گذشته چگونه مى توان شيفته آن نباشم. هر گاه به ياد كشته شدن اميرالمؤمنين و فرزندش حسين عليهما السلام مى افتادم، سينه ام براى يارى حق و شكست باطل بر افروخته مى شد.<ref>سرّ الايمان (مقرّم) : ص ۶۹ .</ref></big> | <big>شاعر از ديگر عللى كه وى را به سرودن اين اثر حماسى تشويق كرده است، آشنايى اش با قرآن كريم و شيفتگى او به شخصيت هاى اسلامى همچون پيامبرصلى الله عليه وآله، امام على و امام حسين عليهما السلام مى داند. وى در مقدمه قصيده «على و الحسين عليهما السلام» - كه در پايان كتاب «سرّ الايمان» به چاپ رسيده - در اين باره مى گويد: از كودكى شيفته قرآن مجيد و تاريخ اسلام بودم. اكنون كه حدود چهل سال از عمرم گذشته چگونه مى توان شيفته آن نباشم. هر گاه به ياد كشته شدن اميرالمؤمنين و فرزندش حسين عليهما السلام مى افتادم، سينه ام براى يارى حق و شكست باطل بر افروخته مى شد.<ref>سرّ الايمان (مقرّم) : ص ۶۹ .</ref></big> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۳: | ||
<big>شاعر در بيتى مثال بسيار جالبى در مورد على عليه السلام و پيروزى هاى اسلام زده است؛ او على عليه السلام را به ابرى تشبيه مى كند كه براى باريدن باران لازم و ضرورى است، زيرا اگر ابرى نباشد بارانى نخواهد بود. اگر على عليه السلام هم نبود، براى اسلام و مسلمانان پيروزى رقم نمى خورد. بولس سلامه همه وقايع قبل از غدير خم را به نوعى مشيت و قضاى خداوندى مى داند كه از اين طريق توجه مسلمانان را به سوى على عليه السلام جلب مى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه وآله در همه حوادث و مناسبت ها از وى تمجيد مى نمايد و جايگاه والاى او را به مردم گوشزد مى كند. او بعد از اين كه همه اصحاب و ياران را امتحان مى كند، در نهايت على عليه السلام را براى آن امر مهم بر مى گزيند، تا همه عذرها از مردم گرفته شود. شاعر، اين حوادث را نشانه و مقدمه اى براى خلافت امام على عليه السلام مى داند.<ref>البته مشخصاً اين اعتقاد شيعه نيست، بلكه ملاک امر امامت و خلافت در مكتب تشيع صرفاً «نصبٌ من اللَّه» است.</ref></big> | <big>شاعر در بيتى مثال بسيار جالبى در مورد على عليه السلام و پيروزى هاى اسلام زده است؛ او على عليه السلام را به ابرى تشبيه مى كند كه براى باريدن باران لازم و ضرورى است، زيرا اگر ابرى نباشد بارانى نخواهد بود. اگر على عليه السلام هم نبود، براى اسلام و مسلمانان پيروزى رقم نمى خورد. بولس سلامه همه وقايع قبل از غدير خم را به نوعى مشيت و قضاى خداوندى مى داند كه از اين طريق توجه مسلمانان را به سوى على عليه السلام جلب مى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه وآله در همه حوادث و مناسبت ها از وى تمجيد مى نمايد و جايگاه والاى او را به مردم گوشزد مى كند. او بعد از اين كه همه اصحاب و ياران را امتحان مى كند، در نهايت على عليه السلام را براى آن امر مهم بر مى گزيند، تا همه عذرها از مردم گرفته شود. شاعر، اين حوادث را نشانه و مقدمه اى براى خلافت امام على عليه السلام مى داند.<ref>البته مشخصاً اين اعتقاد شيعه نيست، بلكه ملاک امر امامت و خلافت در مكتب تشيع صرفاً «نصبٌ من اللَّه» است.</ref></big> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۷: | ||
<big>غور الا ثماله من غدير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۶: - از حج مهم خود برگشت در حالى كه انبوهى از حاجيان همچون موج دريا جمع شده بودند. - امواج مردم (حاجيان) پشت سر هم همچون تكه هاى پراكنده ابرها در صبحگاه در بيابان بودند. - هر انسان توانمندى كه توانايى قيام و تكبير داشت براى رفتن به حج از ديگران سبقت مى گرفت. - پيامبرصلى الله عليه وآله شروع به نصيحت مردم و بيان احكام و هدايت آنها به راه راست كرد. - مردم كه از حج برگشتند به سرزمين «خم» رسيدند، گويى كه كاروانيان از گرماى هوا در تنور بودند. - آن سرزمين را به نام «غدير خم» مى شناختند، زيرا آن سرزمين پست جز ته مانده اى از آبگير (رود) نبود.</ref></big> | <big>غور الا ثماله من غدير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۶: - از حج مهم خود برگشت در حالى كه انبوهى از حاجيان همچون موج دريا جمع شده بودند. - امواج مردم (حاجيان) پشت سر هم همچون تكه هاى پراكنده ابرها در صبحگاه در بيابان بودند. - هر انسان توانمندى كه توانايى قيام و تكبير داشت براى رفتن به حج از ديگران سبقت مى گرفت. - پيامبرصلى الله عليه وآله شروع به نصيحت مردم و بيان احكام و هدايت آنها به راه راست كرد. - مردم كه از حج برگشتند به سرزمين «خم» رسيدند، گويى كه كاروانيان از گرماى هوا در تنور بودند. - آن سرزمين را به نام «غدير خم» مى شناختند، زيرا آن سرزمين پست جز ته مانده اى از آبگير (رود) نبود.</ref></big> | ||
<big>سپس حالت پيامبرصلى الله عليه وآله در پى نازل شدن آيه تبليغ را ترسيم مى كند:</big> | <big>سپس حالت پيامبرصلى الله عليه وآله در پى نازل شدن آيه تبليغ را ترسيم مى كند:</big> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۷: | ||
<big>در اين چهار بيت، بولس سلامه حالت پيامبر صلى الله عليه و آله را هنگام نزول آيه و نيز مضمون آيه تبليغ را به نظم در آورده است.</big> | <big>در اين چهار بيت، بولس سلامه حالت پيامبر صلى الله عليه و آله را هنگام نزول آيه و نيز مضمون آيه تبليغ را به نظم در آورده است.</big> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۳: | ||
<big>سپس شاعر مضمون حديث غدير را كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز بيان فرمودند به نظم مى كشد و تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را از ابتدا تا انتها مى آورد. پيامبرصلى الله عليه وآله در ابتدا نزديک شدن زمان رحلتش به سوى پروردگار خويش و فراق از اصحاب را به آنها خبر مى دهد. مردم همه به گريه مى افتند. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله آنها را شاهد مى گيرد كه آيا من مولاى شما نيستم؟ و همه تأييد مى كنند كه آرى. سپس دست على عليه السلام را بالاى سرش مى برد و او را به عنوان جانشين خود و ولىّ مردم بعد از خودش به مردم معرفى مى كند:</big> | <big>سپس شاعر مضمون حديث غدير را كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز بيان فرمودند به نظم مى كشد و تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را از ابتدا تا انتها مى آورد. پيامبرصلى الله عليه وآله در ابتدا نزديک شدن زمان رحلتش به سوى پروردگار خويش و فراق از اصحاب را به آنها خبر مى دهد. مردم همه به گريه مى افتند. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله آنها را شاهد مى گيرد كه آيا من مولاى شما نيستم؟ و همه تأييد مى كنند كه آرى. سپس دست على عليه السلام را بالاى سرش مى برد و او را به عنوان جانشين خود و ولىّ مردم بعد از خودش به مردم معرفى مى كند:</big> | ||
<big>ايها الناس قال اوشك ان</big> | <big>ايها الناس قال اوشك ان</big> | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
<big>باسطاً للعيون حق الوزير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۰: - پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، نزديک است كه از طرف خداوند فرا خوانده شوم، من و شما با هم محشور خواهيم شد. - و هر دوى ما پاسخ خواهيم داد: آيا به حق به اين كه من امر پروردگار قادر و توانا را به انجام برسانم گواه خواهيد بود؟ - صداى كسى را كه خبر مرگ مى دهد در بين سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدند. اين صدا در عظمت شكوه قبر آشكار بود. - آنگاه اشک ها چشم ها را پر كرد و صداها در گلوها خفه شد و آه و ناله بلند گرديد. - مردم گفتند: ما گواه و شاهد هستيم. خداوند به تو جزاى خير دهد كه نصيحت كننده و راهنماى ما بودى. - آيا گواهى نمى دهيد كه خداوند واحد و يگانه است و جز او كه مهربان و آمرزنده است خدايى نيست. - و شهادت نمى دهيد كه من بنده و فرستاده او هستم و در پند و نصيحت شما كوتاهى نكرده ام؟ - همه جواب دادند: آرى. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوندا، تو شاهد باش كه بنده مأموريت خود را به انجام رساندم. - اى مردم! خدا مولاى شما و مولاى و يار و ياور و پناه من است. - و بعد از خدا من از زمان كودكى تا پايان روزگار، مولاى شما هستم. - خدايا ! هر كس من به حقيقت مولاى او هستم، على نيز بدون ترديد مولاى او است. - خدايا ! دوستان پسرعموى مرا دوست بدار و هم پيمانان ياور مرا يارى كن. - با دشمنان او دشمن باش و انسان هاى پست و شكست خورده و شرور را تنها و بى ياور بگذار. - اين سخن را پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه بازوى على عليه السلام را گرفته بود و ساق دست آن شير شجاع و در هم شكننده را بالا برد گفت. - در هنگامى كه على عليه السلام و پيامبرصلى الله عليه وآله دست در دست هم داده بودند در جايگاه مشهور، موى زير بغل آنها پيدا بود. - گويى كه پيامبرصلى الله عليه وآله پرچم عزت و افتخار را در روز عيد براى فرمانده پيروز بالا مى برد. - در حالى كه فضل و برترى على عليه السلام را براى روزگار روايت مىكند و مقام وزارت و جانشينى او را صريح و بدون پرده براى مردم بيان مى كند.</ref></big> | <big>باسطاً للعيون حق الوزير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۰: - پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، نزديک است كه از طرف خداوند فرا خوانده شوم، من و شما با هم محشور خواهيم شد. - و هر دوى ما پاسخ خواهيم داد: آيا به حق به اين كه من امر پروردگار قادر و توانا را به انجام برسانم گواه خواهيد بود؟ - صداى كسى را كه خبر مرگ مى دهد در بين سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدند. اين صدا در عظمت شكوه قبر آشكار بود. - آنگاه اشک ها چشم ها را پر كرد و صداها در گلوها خفه شد و آه و ناله بلند گرديد. - مردم گفتند: ما گواه و شاهد هستيم. خداوند به تو جزاى خير دهد كه نصيحت كننده و راهنماى ما بودى. - آيا گواهى نمى دهيد كه خداوند واحد و يگانه است و جز او كه مهربان و آمرزنده است خدايى نيست. - و شهادت نمى دهيد كه من بنده و فرستاده او هستم و در پند و نصيحت شما كوتاهى نكرده ام؟ - همه جواب دادند: آرى. سپس پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوندا، تو شاهد باش كه بنده مأموريت خود را به انجام رساندم. - اى مردم! خدا مولاى شما و مولاى و يار و ياور و پناه من است. - و بعد از خدا من از زمان كودكى تا پايان روزگار، مولاى شما هستم. - خدايا ! هر كس من به حقيقت مولاى او هستم، على نيز بدون ترديد مولاى او است. - خدايا ! دوستان پسرعموى مرا دوست بدار و هم پيمانان ياور مرا يارى كن. - با دشمنان او دشمن باش و انسان هاى پست و شكست خورده و شرور را تنها و بى ياور بگذار. - اين سخن را پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه بازوى على عليه السلام را گرفته بود و ساق دست آن شير شجاع و در هم شكننده را بالا برد گفت. - در هنگامى كه على عليه السلام و پيامبرصلى الله عليه وآله دست در دست هم داده بودند در جايگاه مشهور، موى زير بغل آنها پيدا بود. - گويى كه پيامبرصلى الله عليه وآله پرچم عزت و افتخار را در روز عيد براى فرمانده پيروز بالا مى برد. - در حالى كه فضل و برترى على عليه السلام را براى روزگار روايت مىكند و مقام وزارت و جانشينى او را صريح و بدون پرده براى مردم بيان مى كند.</ref></big> | ||
<big>آنگاه شاعر، حديث معروف ثقلين را - كه در همين روز بيان فرموده اند - به نظم مى كشد:</big> | <big>آنگاه شاعر، حديث معروف ثقلين را - كه در همين روز بيان فرموده اند - به نظم مى كشد:</big> | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۶: | ||
<big>او مستنداتى را جمع كرده است كه هيچ شكى در آنها نيست. مطالب او به دليل تواتر آمدن در كتاب هاى اهل سنت - كه هر كدام بخشى از كتاب هاى خود را به اين واقعه اختصاص داده اند - همانند سيوطى و محمد بن جرير طبرى و احمد بن محمد بن عقده و محمد بن احمد بن عثمان الذهبى و... ، مورد تأييد همه است.</big> | <big>او مستنداتى را جمع كرده است كه هيچ شكى در آنها نيست. مطالب او به دليل تواتر آمدن در كتاب هاى اهل سنت - كه هر كدام بخشى از كتاب هاى خود را به اين واقعه اختصاص داده اند - همانند سيوطى و محمد بن جرير طبرى و احمد بن محمد بن عقده و محمد بن احمد بن عثمان الذهبى و... ، مورد تأييد همه است.</big> | ||
<big>وى در كتاب خود به ساير افراد معتبر - كه جمعاً حدود هشتاد و نه حديث در مورد واقعه غدير نقل كرده اند - و نيز آيه هاى قرآن استناد كرده است.<ref | <big>وى در كتاب خود به ساير افراد معتبر - كه جمعاً حدود هشتاد و نه حديث در مورد واقعه غدير نقل كرده اند - و نيز آيه هاى قرآن استناد كرده است.<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۱.</ref></big> | ||
<big>از نظر بولس سلامه، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور واضح و بدون هيچ غموضى نظر خود را در مورد حضرت على عليه السلام و ولايت او بيان كرده اند.</big> | <big>از نظر بولس سلامه، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور واضح و بدون هيچ غموضى نظر خود را در مورد حضرت على عليه السلام و ولايت او بيان كرده اند.</big> | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۸: | ||
<big>لا مجاز و لا غموض و ليس</big> | <big>لا مجاز و لا غموض و ليس</big> | ||
<big>يستحث الافهام للتفسير<ref | <big>يستحث الافهام للتفسير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۲: - پيامبرصلى الله عليه وآله سخنش را در مورد على عليه السلام چون روز روشن واضح و بى پرده بيان كرد. - سخن او بدون هيچ پيچيدگى و ابهامى كه نياز به تفسير و توضيح داشته باشد ادا شد.</ref></big> | ||
<big>گويى پولس عقيده دارد كه گروهى در پى تحريف سخنان | <big>گويى پولس عقيده دارد كه گروهى در پى تحريف سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير بر آمده اند و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله را پيچيده و در پرده دانسته اند. وى سعى كرده تا پاسخ آنها را بدهد، و چون خود عرب زبانى اصيل و نيز عالم به علوم زبانى و نيز اديبى بزرگ است، خوب شرايط قبل و بعد سخن پيامبرصلى الله عليه و آله را سنجيده؛ و اين چنين مى گويد كه معنى حديث غدير واضح و آشكار است و منظور پيامبر صلى الله عليه و آله را مىتوان بدون هيچ غموض و ابهامى دريافت.</big> | ||
<big>بولس سلامه بعد از اين ابيات به تبريک صحابه و زنان | <big>بولس سلامه بعد از اين ابيات به تبريک صحابه و زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و همه مردم حاضر در آن روز نيز اشاره كرده است. گويى او اين تبريک را نيز دليل بر وضوح منظور پيامبر صلى الله عليه و آله دانسته و تصميم دارد تا با آوردن شواهد به تثبيت اين معنى بپردازد:</big> | ||
<big>فأتاه المهنّئون عيون ال</big> | <big>فأتاه المهنّئون عيون ال</big> | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۶: | ||
<big>و جلال المغيب يوم غدير<ref><big>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۳:</big><big> - درخشش طلوع دين در غار حرا بود و شكوه غروب آن در روز غدير.</big></ref></big> | <big>و جلال المغيب يوم غدير<ref><big>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۱۳:</big><big> - درخشش طلوع دين در غار حرا بود و شكوه غروب آن در روز غدير.</big></ref></big> | ||
<big>'''شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله'''</big> | |||
<big>شهادت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله نيز از جمله موضوعاتى است كه در اين حماسه به آن اشاره شده است. بولس سلامه در آن منظره هايى جاودان از شهادت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به سوى حضرت حق ثبت مى كند؛ مدينه تا آن روز فاجعه اى بدتر از شهادت رسول خدا صلى الله عليه و آله به خود نديده بود؛ زمانى كه همه مردم دسته دسته با ديدگانى اشك آلود و نوحه گويان به كوچه ها ريختند، و در غم از دست دادن خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله در مصيبت و اندوهى عظيم فرو رفتند.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |