۲۳٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>شعر غديرِ بولس سلامه و علل و انگيزه هاى آن<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴،۱۶۶. حماسه غدير در شعر بولس سلامه شاعر مسيحى (منتظمى، زرقامى) : ص ۸۹-۹۳ ،۱۶۴-۱۷۳ .</ref></big> == | == <big>شعر غديرِ بولس سلامه و علل و انگيزه هاى آن<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۴،۱۶۶. حماسه غدير در شعر بولس سلامه شاعر مسيحى (منتظمى، زرقامى) : ص ۸۹-۹۳ ،۱۶۴-۱۷۳ .</ref></big> == | ||
<big>يكى از جلوه هاى زيبا در مورد | <big>يكى از جلوه هاى زيبا در مورد [[غدیر]] قصيده سرايى و غديريه گويى بولس سلامه مسيحى است! او در ديوان اشعار خود شعرى سروده و در آن به غدير اشاره كرده است. كتابى در همين باره از او چاپ شده، كه كتابشناسى آن از اين قرار است:</big> | ||
<big>عيد الغدير، بولس سلامه (مسيحى) . عربى، چاپى، دارالكتاب اللبنانى، بيروت، سال ۱۴۰۶ ق، ۱۹۸۶ م، وزيرى، ۳۱۸ ص. در اين كتاب اشعار مؤلف مسيحى در مورد اهل | <big>عيد الغدير، بولس سلامه (مسيحى) . عربى، چاپى، دارالكتاب اللبنانى، بيروت، سال ۱۴۰۶ ق، ۱۹۸۶ م، وزيرى، ۳۱۸ ص. در اين كتاب اشعار مؤلف مسيحى در مورد [[اهل بیت علیهم السلام]] آمده است، و به خصوص پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين و امام حسين عليهما السلام است. در اين كتاب چهل و نه عنوان [[ادبیات|شعر]] آمده كه تنها يک عنوان درباره غدير است و به همان مشهور است.</big> | ||
<big>درباره اين كتاب و مؤلف آن چند كتاب تأليف شده، كه از اين قرار است:</big> | <big>درباره اين كتاب و مؤلف آن چند كتاب تأليف شده، كه از اين قرار است:</big> | ||
<big> | # <big>حماسه عيد الغدير، سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى، منير، تهران، اول، سال ۱۳۸۲ ش، وزيرى، ۱۶۰ ص. در اين كتاب در مورد كتاب «عيد الغدير» بولس سلامه و خود او و اشعارش تحقيق نموده و درباره غدير نيست.</big> | ||
# <big>بولس سلامة و ملحمة عيد الغدير، عبدالحسين جواهرى. عربى، چاپى، چاپ بيروت (لبنان) ، سال ۱۴۲۵ ق، وزيرى، ۴۸ ص.</big> | |||
# <big>حماسه عيد الغدير، بولس سلامه، انتخاب: سيد حسين مرعشى. فارسى، چاپى. منير، تهران، سال ۱۳۸۲ ش. وزيرى، ۱۶۰ ص. اين كتاب انتخاب و توضيح بعضى از اشعار در مورد غدير از كتاب «عيدالغدير» بولس سلامه است. البته اصل كتاب به طور كامل درباره غدير نيست.</big> | |||
<big> | <big>جا دارد در اينجا چند مورد از علل و انگيزه هاى شاعر مسيحى «بولس سلامه» و كتاب او «عيد الغدير» را بيان كنيم:</big> | ||
<big>'''دلايل انتخاب موضوع'''</big> | |||
<big>كتاب «عيد الغدير» از حماسه هاى مشهورى است كه جايگاه مناسبى را در ادبيات عرب به خود اختصاص داده است. اين كتاب به دليل رعايت بسيارى از ويژگى هاى فنىِ حماسه در جهان ادب، از مقبوليت بسيارى برخوردار است. به طورى كه به بولس سلامه لقب شاعر حماسى داده اند. تسميه كتاب «عيد الغدير» از باب تسميه كل به جزء است، زيرا داستان اين كتاب ترسيم زندگى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام از دوران جاهليت تا پايان حادثه كربلا است. شاعر قصيده اى نود بيتى در مورد ماجراى روز غدير و برگزيده شدن حضرت على عليه السلام به خلافت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله آورده، و آن را عنوان قصيده اصلى حماسه خود قرار داده است. تا جايى كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است.</big> | <big>كتاب «عيد الغدير» از حماسه هاى مشهورى است كه جايگاه مناسبى را در ادبيات عرب به خود اختصاص داده است. اين كتاب به دليل رعايت بسيارى از ويژگى هاى فنىِ حماسه در جهان ادب، از مقبوليت بسيارى برخوردار است. به طورى كه به بولس سلامه لقب شاعر حماسى داده اند. تسميه كتاب «عيد الغدير» از باب تسميه كل به جزء است، زيرا داستان اين كتاب ترسيم زندگى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام از دوران جاهليت تا پايان حادثه كربلا است. شاعر قصيده اى نود بيتى در مورد ماجراى روز غدير و برگزيده شدن حضرت على عليه السلام به خلافت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله آورده، و آن را عنوان قصيده اصلى حماسه خود قرار داده است. تا جايى كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است.</big> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
<big>بولس سلامه حماسه عيد الغدير را در سال ۱۹۴۸ م سروده است. او كه متوجه كمبود فن حماسه در ادبيات عرب شده بود و نياز شديدى را به حماسه اى جامع در اين ادبيات احساس مى كرد، همواره در پى اين بود تا با سرودن اثر حماسى و زيبا مطابق با معيارهاى يک اثر حماسى جهانى، جاى خالى اين نوع ادبى را در ادبيات عرب پر كند.</big> | <big>بولس سلامه حماسه عيد الغدير را در سال ۱۹۴۸ م سروده است. او كه متوجه كمبود فن حماسه در ادبيات عرب شده بود و نياز شديدى را به حماسه اى جامع در اين ادبيات احساس مى كرد، همواره در پى اين بود تا با سرودن اثر حماسى و زيبا مطابق با معيارهاى يک اثر حماسى جهانى، جاى خالى اين نوع ادبى را در ادبيات عرب پر كند.</big> | ||
<big>وى ابتدا در انتخاب موضوع حماسه مردد بود، تا اينكه شيخ عبداللَّه علايلى<ref | <big>وى ابتدا در انتخاب موضوع حماسه مردد بود، تا اينكه شيخ عبداللَّه علايلى<ref>عبداللَّه علايلى يكى از عالمان و بزرگان اسلامى است كه در مصر متولد شد. از مهمترين آثار او مى توان از «تاريخ الحسين عليه السلام» ، و «اشعة من حياة الحسين عليه السلام» نام برد.</ref> به وى پيشنهاد مى كند تا جنگ هاى عرب را تحت عنوان «ايام العرب» به نظم در آورد. خود وى در مقدمه اين حماسه در اين باره مى نويسد كه برخى از شخصيت هاى بزرگ دينى در پى داستان منظومى به نوشته او - كه در مجله «الاديب» به چاپ رسيده - از او خواسته اند تا حماسه اى درباره تاريخ اسلام بسرايد.</big> | ||
<big>در اين ميان پيشنهاد سيد عبدالحسين شرف الدين<ref>سيد عبدالحسين شرف الدين در سال ۱۲۹۰ ق در كاظمين در خانواده اى اصيل و مذهبى به دنيا آمد، و در سال ۱۳۷۷ ق وفات يافت. او آثار بسيار ارزشمندى از خود بر جاى گذاشته است، كه از جمله مى توان «الفصول المهمة فى تأليف الامة» و «الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراءعليها السلام» را نام برد. دايرة المعارف تشيع: ج ۹ ص ۵۶۵ .</ref> مبنى بر اينكه واقعه غدير خم را به نظم در آورد، مورد قبول و رضايت او قرار مى گيرد. البته نبايد تأثير كتاب «الغدير فى الكتاب و السنة و الادب» را كه علامه امينى نجفى در آن زمان مشغول نگاشتن آن بود و حدود پنج جلد آن منتشر شده بود فراموش كرد.</big> | <big>در اين ميان پيشنهاد سيد عبدالحسين شرف الدين<ref>سيد عبدالحسين شرف الدين در سال ۱۲۹۰ ق در كاظمين در خانواده اى اصيل و مذهبى به دنيا آمد، و در سال ۱۳۷۷ ق وفات يافت. او آثار بسيار ارزشمندى از خود بر جاى گذاشته است، كه از جمله مى توان «الفصول المهمة فى تأليف الامة» و «الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراءعليها السلام» را نام برد. دايرة المعارف تشيع: ج ۹ ص ۵۶۵ .</ref> مبنى بر اينكه واقعه غدير خم را به نظم در آورد، مورد قبول و رضايت او قرار مى گيرد. البته نبايد تأثير كتاب «الغدير فى الكتاب و السنة و الادب» را كه علامه امينى نجفى در آن زمان مشغول نگاشتن آن بود و حدود پنج جلد آن منتشر شده بود فراموش كرد.</big> | ||
خط ۳۰: | خط ۲۹: | ||
<big>بولس سلامه از ارتباطش با علامه امينى و از نامه نگارى هايى كه با هم داشتند نيز سخن مى گويد. گويا علامه امينى نيز اين موضوع را به وى پيشنهاد داده بود. بولس سلامه در مقدمه حماسه خود به نامه اى كه در جواب علامه نوشته است نيز اشاره مى كند:</big> | <big>بولس سلامه از ارتباطش با علامه امينى و از نامه نگارى هايى كه با هم داشتند نيز سخن مى گويد. گويا علامه امينى نيز اين موضوع را به وى پيشنهاد داده بود. بولس سلامه در مقدمه حماسه خود به نامه اى كه در جواب علامه نوشته است نيز اشاره مى كند:</big> | ||
<big>از اينكه در پاسخ نامه تأخير داشتم عذر مى خواهم؛ عذرى كه تو را از پاسخ نامه بيشتر خوشحال مى كند و آن را بر پاسخ نامه ترجيح خواهى داد. عذرم اين است كه من در اين مدت از كوچك ترين فرصتى كه بيمارى به من داد، براى سرودن حماسه اى تحت عنوان «عيد الغدير» بهره مى جستم، تا آن را در حماسه اى منظوم در ارتباط با زندگى و مصايب اهل بيت | <big>از اينكه در پاسخ نامه تأخير داشتم عذر مى خواهم؛ عذرى كه تو را از پاسخ نامه بيشتر خوشحال مى كند و آن را بر پاسخ نامه ترجيح خواهى داد. عذرم اين است كه من در اين مدت از كوچك ترين فرصتى كه بيمارى به من داد، براى سرودن حماسه اى تحت عنوان «عيد الغدير» بهره مى جستم، تا آن را در حماسه اى منظوم در ارتباط با زندگى و مصايب اهل بيت پيامبر عليهم السلام از آغاز جاهليت تا پايان مصيبت كربلا بياورم. تعداد ابيات اين حماسه افزون بر ۳۵۰۰ بيت است كه عنوان «عيد الغدير» را بر آن نهاده ام.<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۸ .</ref></big> | ||
<big>البته خود شاعر اشاره مى كند كه دعوت سيد شرف الدين يا عبداللَّه علايلى تنها انگيزه سرودن اين حماسه نبوده، بلكه اين كارش را لبيک به دعوتى درونى مى داند كه خودش بى صبرانه منتظرش بوده است. خود شاعر در اين باره مى گويد: پوشيده نيست كه سرودن اين حماسه باعث نشر بخش عظيمى از تاريخ اعراب مى شود. عربيتى كه امروزه در سينه اعراب شعله ور شده - از باختر دور تا جزيرة العرب - بيش از اينها به الگو گرفتن از قهرمانان گذشته خويش نيازمند است؛ قهرمانانى كه تعدادشان زياد است، ولى هيچ يک از آنها شجاعت، دانش و خيرانديشى حضرت على عليه السلام را ندارند و هيچ كس چون حسين عليه السلام در مقابل ستمگران قيام نكرد. پدر براى حق زيست و شمشيرش را در جنگ بدر براى دفاع از حق از نيام كشيد، و فرزند در كربلا در راه آزادى به شهادت رسيد. بدون شک اولى دست پرورده رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و ديگرى پاره تن او بود.<ref | <big>البته خود شاعر اشاره مى كند كه دعوت سيد شرف الدين يا عبداللَّه علايلى تنها انگيزه سرودن اين حماسه نبوده، بلكه اين كارش را لبيک به دعوتى درونى مى داند كه خودش بى صبرانه منتظرش بوده است. خود شاعر در اين باره مى گويد: پوشيده نيست كه سرودن اين حماسه باعث نشر بخش عظيمى از تاريخ اعراب مى شود. عربيتى كه امروزه در سينه اعراب شعله ور شده - از باختر دور تا جزيرة العرب - بيش از اينها به الگو گرفتن از قهرمانان گذشته خويش نيازمند است؛ قهرمانانى كه تعدادشان زياد است، ولى هيچ يک از آنها شجاعت، دانش و خيرانديشى حضرت على عليه السلام را ندارند و هيچ كس چون حسين عليه السلام در مقابل ستمگران قيام نكرد. پدر براى حق زيست و شمشيرش را در جنگ بدر براى دفاع از حق از نيام كشيد، و فرزند در كربلا در راه آزادى به شهادت رسيد. بدون شک اولى دست پرورده رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و ديگرى پاره تن او بود.<ref>سلامه(عيد الغدير) بولس : ص ۱۲.</ref></big> | ||
<big>شاعر از ديگر عللى كه وى را به سرودن اين اثر حماسى تشويق كرده است، آشنايى اش با قرآن كريم و شيفتگى او به شخصيت هاى اسلامى همچون پيامبرصلى الله عليه وآله، امام على و امام حسين عليهما السلام مى داند. وى در مقدمه قصيده «على و الحسين عليهما السلام» - كه در پايان كتاب «سرّ الايمان» به چاپ رسيده - در اين باره مى گويد: از كودكى شيفته قرآن مجيد و تاريخ اسلام بودم. اكنون كه حدود چهل سال از عمرم گذشته چگونه مى توان شيفته آن نباشم. هر گاه به ياد كشته شدن اميرالمؤمنين و فرزندش حسين عليهما السلام مى افتادم، سينه ام براى يارى حق و شكست باطل بر افروخته مى شد.<ref | <big>شاعر از ديگر عللى كه وى را به سرودن اين اثر حماسى تشويق كرده است، آشنايى اش با قرآن كريم و شيفتگى او به شخصيت هاى اسلامى همچون پيامبرصلى الله عليه وآله، امام على و امام حسين عليهما السلام مى داند. وى در مقدمه قصيده «على و الحسين عليهما السلام» - كه در پايان كتاب «سرّ الايمان» به چاپ رسيده - در اين باره مى گويد: از كودكى شيفته قرآن مجيد و تاريخ اسلام بودم. اكنون كه حدود چهل سال از عمرم گذشته چگونه مى توان شيفته آن نباشم. هر گاه به ياد كشته شدن اميرالمؤمنين و فرزندش حسين عليهما السلام مى افتادم، سينه ام براى يارى حق و شكست باطل بر افروخته مى شد.<ref>سرّ الايمان (مقرّم) : ص ۶۹ .</ref></big> | ||
<big>'''عشق به اهل بيت و حضرت على عليهم السلام'''</big> | |||
<big>شاعر به دلايل ديگرى كه اين موضوع را براى حماسه برگزيده اشاره مى كند و مى گويد: شايد كسى بگويد چرا از بين همه اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله، على عليه السلام را براى اين حماسه برگزيدى؟ من جواب اين سؤال را جز با چند كلمه نمى دهم.</big> | <big>شاعر به دلايل ديگرى كه اين موضوع را براى حماسه برگزيده اشاره مى كند و مى گويد: شايد كسى بگويد چرا از بين همه اصحاب پيامبر صلى الله عليه وآله، على عليه السلام را براى اين حماسه برگزيدى؟ من جواب اين سؤال را جز با چند كلمه نمى دهم.</big> | ||
<big>شاعر در بيتى مثال بسيار جالبى در مورد على عليه السلام و پيروزى هاى اسلام زده است؛ او على عليه السلام را به ابرى تشبيه مى كند كه براى باريدن باران لازم و ضرورى است، زيرا اگر ابرى نباشد بارانى نخواهد بود. اگر على عليه السلام هم نبود، براى اسلام و مسلمانان پيروزى رقم نمى خورد. بولس سلامه همه وقايع قبل از غدير خم را به نوعى مشيت و قضاى خداوندى مى داند كه از اين طريق توجه مسلمانان را به سوى على عليه السلام جلب مى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه وآله در همه حوادث و مناسبت ها از وى تمجيد مى نمايد و جايگاه والاى او را به مردم گوشزد مى كند. او بعد از اين كه همه اصحاب و ياران را امتحان مى كند، در نهايت على عليه السلام را براى آن امر مهم بر مى گزيند، تا همه عذرها از مردم گرفته شود. شاعر، اين حوادث را نشانه و مقدمه اى براى خلافت امام على عليه السلام مى داند.<ref | <big>شاعر در بيتى مثال بسيار جالبى در مورد على عليه السلام و پيروزى هاى اسلام زده است؛ او على عليه السلام را به ابرى تشبيه مى كند كه براى باريدن باران لازم و ضرورى است، زيرا اگر ابرى نباشد بارانى نخواهد بود. اگر على عليه السلام هم نبود، براى اسلام و مسلمانان پيروزى رقم نمى خورد. بولس سلامه همه وقايع قبل از غدير خم را به نوعى مشيت و قضاى خداوندى مى داند كه از اين طريق توجه مسلمانان را به سوى على عليه السلام جلب مى كند، زيرا پيامبر صلى الله عليه وآله در همه حوادث و مناسبت ها از وى تمجيد مى نمايد و جايگاه والاى او را به مردم گوشزد مى كند. او بعد از اين كه همه اصحاب و ياران را امتحان مى كند، در نهايت على عليه السلام را براى آن امر مهم بر مى گزيند، تا همه عذرها از مردم گرفته شود. شاعر، اين حوادث را نشانه و مقدمه اى براى خلافت امام على عليه السلام مى داند.<ref>البته مشخصاً اين اعتقاد شيعه نيست، بلكه ملاک امر امامت و خلافت در مكتب تشيع صرفاً «نصبٌ من اللَّه» است.</ref></big> | ||
<big>از جمله مهم ترين وقايع صدر اسلام كه مى توان آن را نقطه عطفى در تاريخ اسلام دانست، ماجراى غدير و معرفى حضرت على عليه السلام به عنوان جانشين پيامبر صلى الله عليه | <big>'''واقعه غدير خم'''</big> | ||
<big>از جمله مهم ترين وقايع صدر اسلام كه مى توان آن را نقطه عطفى در تاريخ اسلام دانست، ماجراى غدير و معرفى حضرت على عليه السلام به عنوان جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله و ولى مسلمانان توسط پيامبر صلى الله عليه و آله بود.</big> | |||
<big>از نظر بولس سلامه اين واقعه از مهمترين وقايع صدر اسلام است. به همين دليل است كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است. يكى از قصائد اين حماسه طولانى «يوم الغدير» مى باشد، كه در آن شاعر به تفصيل به اين واقعه پرداخته است.</big> | <big>از نظر بولس سلامه اين واقعه از مهمترين وقايع صدر اسلام است. به همين دليل است كه حماسه خود را نيز به همين نام نهاده است. يكى از قصائد اين حماسه طولانى «يوم الغدير» مى باشد، كه در آن شاعر به تفصيل به اين واقعه پرداخته است.</big> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۴: | ||
<big>غور الا ثماله من غدير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۶: - از حج مهم خود برگشت در حالى كه انبوهى از حاجيان همچون موج دريا جمع شده بودند. - امواج مردم (حاجيان) پشت سر هم همچون تكه هاى پراكنده ابرها در صبحگاه در بيابان بودند. - هر انسان توانمندى كه توانايى قيام و تكبير داشت براى رفتن به حج از ديگران سبقت مى گرفت. - پيامبرصلى الله عليه وآله شروع به نصيحت مردم و بيان احكام و هدايت آنها به راه راست كرد. - مردم كه از حج برگشتند به سرزمين «خم» رسيدند، گويى كه كاروانيان از گرماى هوا در تنور بودند. - آن سرزمين را به نام «غدير خم» مى شناختند، زيرا آن سرزمين پست جز ته مانده اى از آبگير (رود) نبود.</ref></big> | <big>غور الا ثماله من غدير<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۶: - از حج مهم خود برگشت در حالى كه انبوهى از حاجيان همچون موج دريا جمع شده بودند. - امواج مردم (حاجيان) پشت سر هم همچون تكه هاى پراكنده ابرها در صبحگاه در بيابان بودند. - هر انسان توانمندى كه توانايى قيام و تكبير داشت براى رفتن به حج از ديگران سبقت مى گرفت. - پيامبرصلى الله عليه وآله شروع به نصيحت مردم و بيان احكام و هدايت آنها به راه راست كرد. - مردم كه از حج برگشتند به سرزمين «خم» رسيدند، گويى كه كاروانيان از گرماى هوا در تنور بودند. - آن سرزمين را به نام «غدير خم» مى شناختند، زيرا آن سرزمين پست جز ته مانده اى از آبگير (رود) نبود.</ref></big> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۵: | ||
<big>سرمدياً و حجة للعصور<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۸:- ناگهان گويى پيامبرصلى الله عليه وآله در انتظار چيزى است؛ گويى كه او در سكوتى جادو شده و چون شيفتگان مفتون بود. - جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و عرض كرد: اى پيامبر خدا ! پيام پروردگار امنيت را ابلاغ كن. - تو در بين مردم در امان خواهى بود، پس آيات روشن آسمانى را به همه مردم برسان. - و رسالت خداوند را به عنوان وحى هميشگى و دليلى براى همه عصرها پخش كن.</ref></big> | <big>سرمدياً و حجة للعصور<ref>عيد الغدير (بولس سلامه) : ص ۱۰۸:- ناگهان گويى پيامبرصلى الله عليه وآله در انتظار چيزى است؛ گويى كه او در سكوتى جادو شده و چون شيفتگان مفتون بود. - جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و عرض كرد: اى پيامبر خدا ! پيام پروردگار امنيت را ابلاغ كن. - تو در بين مردم در امان خواهى بود، پس آيات روشن آسمانى را به همه مردم برسان. - و رسالت خداوند را به عنوان وحى هميشگى و دليلى براى همه عصرها پخش كن.</ref></big> | ||
<big>در اين چهار بيت، بولس سلامه حالت | <big>در اين چهار بيت، بولس سلامه حالت پيامبر صلى الله عليه و آله را هنگام نزول آيه و نيز مضمون آيه تبليغ را به نظم در آورده است.</big> | ||
<big>'''حديث غدير'''</big> | |||
<big>سپس شاعر مضمون حديث غدير را كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز بيان فرمودند به نظم مى كشد و تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را از ابتدا تا انتها مى آورد. پيامبرصلى الله عليه وآله در ابتدا نزديک شدن زمان رحلتش به سوى پروردگار خويش و فراق از اصحاب را به آنها خبر مى دهد. مردم همه به گريه مى افتند. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله آنها را شاهد مى گيرد كه آيا من مولاى شما نيستم؟ و همه تأييد مى كنند كه آرى. سپس دست على عليه السلام را بالاى سرش مى برد و او را به عنوان جانشين خود و ولىّ مردم بعد از خودش به مردم معرفى مى كند:</big> | <big>سپس شاعر مضمون حديث غدير را كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز بيان فرمودند به نظم مى كشد و تمام سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله را از ابتدا تا انتها مى آورد. پيامبرصلى الله عليه وآله در ابتدا نزديک شدن زمان رحلتش به سوى پروردگار خويش و فراق از اصحاب را به آنها خبر مى دهد. مردم همه به گريه مى افتند. آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله آنها را شاهد مى گيرد كه آيا من مولاى شما نيستم؟ و همه تأييد مى كنند كه آرى. سپس دست على عليه السلام را بالاى سرش مى برد و او را به عنوان جانشين خود و ولىّ مردم بعد از خودش به مردم معرفى مى كند:</big> | ||