۱٬۹۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== موقعیت قرآنی آیه == | == موقعیت قرآنی آیه == | ||
موقعیت قرآنی آیه ۹۴ سوره نحل چنین ترسین شده است: موضوع مورد بحث در این آیه از آیه ۹۰ سوره آغاز مىشود كه مىفرمايد: «در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد»؛ تا آنجا كه مىفرمايد: «و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكمبافتن، [يكىيكى] از هم مىگسست مباشيد». تا اينكه در آيه ۹۴ مىفرمايد: «قسم هاى خود را براى فريب مردم بهكار نبريد كه در نتيجه قومى كه ثابتقدم است بلغزد» و در آيه بعد مىفرمايد: «پيمان خود را به بهاى اندک نفروشيد».<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۳۷۰.</ref> | موقعیت قرآنی آیه ۹۴ سوره نحل چنین ترسین شده است: موضوع مورد بحث در این آیه از آیه ۹۰ سوره آغاز مىشود كه مىفرمايد: «در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد»؛ تا آنجا كه مىفرمايد: «و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكمبافتن، [يكىيكى] از هم مىگسست مباشيد». تا اينكه در آيه ۹۴ مىفرمايد: «قسم هاى خود را براى فريب مردم بهكار نبريد كه در نتيجه قومى كه ثابتقدم است بلغزد» و در آيه بعد مىفرمايد: «پيمان خود را به بهاى اندک نفروشيد».<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۳۷۰.</ref> | ||
==== ب) لغزش ثابت قدمان با مخالفت على عليه السلام ==== | |||
پيرو مطلب قبلى كه دو راهى ولايت و عداوت بود، عنوان مخالفت با على عليه السلام مطرح شده است. | |||
اگر دو جبهه موافق و مخالف با على عليه السلام را در نظر بگيريم، هر كس بايد يكى از دو مسير را انتخاب كند و طبعاً در آن گام بردارد. | |||
پس از موافقت قلبى اعلام موافقت زبانى و كمک با همه وجود به راه آن حضرت و احقاق حق او نشانه انتخاب جبهه موافق است. | |||
در نقطه مقابل، مخالفت زبانى و كمک به آنچه بر خلاف راه آن حضرت است حتى اگر با سكوت و يارى نكردن به موقع باشد نشانه انتخاب جبهه مخالف على عليه السلام است، همان گونه كه در ماجراى [[سقیفه]] و نيز در ماجراى كربلا بسيارى از مردم با سكوت خود جبهه مخالف اميرالمؤمنين و امام حسين عليهما السلام را تقويت كردند و از موافقت خود دست كشيدند. | |||
با اين دقت در مسئله مخالفت با على عليه السلام معناى اين فراز خطابه غدير كه با اقتباس از آيه قرآن ادا شده به خوبى روشن مى شود. | |||
در اين جمله خطبه مخالفت با على عليه السلام را مستلزم لغزش قدم هاى ثابت اعلام مى كند. | |||
يعنى بسيارى از آنان كه در ايمان خود ثابت قدم بودند با مخالفت على عليه السلام - اگر چه در حد سكوت و يارى نكردنشان - از راه حق لغزيدند، و آن ايمان پايدار و ريشه دار را - و لو براى چند روزى - از دست دادند، اگر چه بعداً به فكر بازسازى آن افتادند و توبه كردند و بازگشتند و عده اى از آنان جانانه على عليه السلام را يارى كردند. | |||
[[امام باقر علیه السلام]] شدت و ادامه ارتداد و تحير مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله را تا يک سال پس از شهادت آن حضرت بيان كرده مى فرمايد: مردم تا يک سال بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله در ارتداد بودند به جز سه نفر. | |||
پرسيدند: آن سه كيانند؟ فرمود: [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] و [[ابوذر]] و [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]]، و سپس فرمود: زمان زيادى نگذشت كه مردم معرفت پيدا كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۱ ح ۷۶.</ref> | |||
همچنين امام صادق عليه السلام اولين توبه كنندگان از تزلزل سقيفه را چنين معرفى مى نمايد: | |||
به خدا قسم همه - به جز آن سه نفر - هلاک شدند. البته بعد از زمانى چهار نفر ديگر ملحق شدند و روى هم هفت نفر شدند: ابوساسان، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]]، شتيره، ابوعمره!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۵۲ ح ۷۸.</ref> | |||
در [[احاديث مرتبط با غدير|حدیث]] ديگرى [[امام صادق علیه السلام]] در بيان نمونه اى از لغزش ثابت قدمان در اثر فتنه سقيفه فرمود: | |||
{{متن عربی|ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه صلى الله عليه و آله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: سَلْمانَ وَ اباذَرٍ وَ الْمِقْدادَ}}. پرسيدند: پس عمار چه شد؟! فرمود: او از راه راست تمايلى به راست و چپ پيدا كرد، ولى سپس بازگشت!<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۴۰ ح ۹ و ج ۲۸ ص ۲۳۹ ح ۲۶ و ج ۶۴ ص ۱۶۵.</ref> | |||
از ابوذر پرسيدند: چگونه عمار و حذيفه وقتى ابوبكر و عمر را ديدند، در كار خود بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله به ترديد افتادند؟ | |||
ابوذر پاسخ داد: آنان توبه و پشيمانى خود را بعداً اعلام كردند، ولى اولى براى خود مقامى ادعا كرد و دومى با سه نفر ديگر برايش شهادت دادند كه همان مطلب را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اند. | |||
عمار و حذيفه هم با خود گفتند: | |||
لابد اين مطلبى است كه بعد از مطلب اول (يعنى خلافت على عليه السلام) اتفاق افتاده، و لذا اين دو نفر هم با ساير شک كنندگان به ترديد افتادند. | |||
ولى بعداً توبه كردند و معرفت پيدا كردند و تسليم شدند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۷۲.</ref> | |||
وقتى همين سؤال را از خود حذيفه پرسيدند چنين گفت: | |||
به خدا قسم گوش و چشم ما گرفته شد و مرگ و شهادت را خوش نداشتيم و دنيا در قلبمان زينت يافت؛ و ما از خدا مى خواهيم كه از گناهانمان چشم پوشى كند، و در آنچه از عمرمان مانده ما را از لغزش حفظ نمايد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۴ و ج ۳۷ ص ۳۲۷.</ref> | |||
از جهتى ديگر مى توان از كلمه{{متن عربی|تَزِلَّ}} - كه به معناى لغزش است - اين استفاده را كرد كه راه راست يكى بيشتر نيست و آن گام برداشتن در راه على عليه السلام و موافقت تمام عيار با آن حضرت است. | |||
در نتيجه هر گونه لغزش و كوتاهى در آن راه به معناى انحراف از حق و مخالفت با آن است، ولى درجه آن از كوچک ترين لغزش آغاز مى شود تا به لغزش هايى مى رسد كه به قعر جهنم پرتاب مى كند؛ و از همين ديدگاه مخالفين اهل بيت عليهم السلام قابل درجه بندى هستند. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش