پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
[[امام باقر عليه السلام]] در روایتی مفهوم [[ارتداد امت|ارتداد]] در اصحاب سقیفه و برنامه‏‌هاى عملى آنان در اين باره را تشريح نموده است: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...}}، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه على بن ابى‏‌طالب ‏عليه السلام بود. {{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...}} منظور عمر است. {{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...}}، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و عمر و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبيده]] هستند كه با يكديگر توافق كردند كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت خلافت به آل محمد عليهم السلام باز نگردد. آنان گروهى از بنى‌‏اميه را به يارى خود در اين باره فرا خواندند، و آنان هم پاسخ مثبت دادند، به‌شرط آنكه چيزى از خمس به آل محمد عليهم السلام ندهند. سپس بنى‏‌اميه از آنان پرسيدند: خلافت را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته‏‌ايد؟ عمر گفت: براى ابوبكر. بنى‌‏اميه. گفتند: ولى در اين باره از شما اطاعت نمى‏‌كنيم، اما درباره خمس با شما هستيم. در واقع، آنان درباره آل محمد عليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] برسد با آنان موافق نبودند. بنابراين {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] و [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن]] و [[سالم مولى ابی‏ حذیفه|سالم مولى ابی‏‌حذیفه]] بودند. آنان در بين خود نوشته‌‏اى نوشتند و كسى كه آن را نوشت ابوعبيده بود. خداوند عزوجل پيامبرش را بر آنچه در بين خود نوشته بودند مطلع ساخت و اين آيه را نازل كرد: {{قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ...}}. در ادامه اين روايت، نقل شده كه آنان پيمان بستند كه خلافت را بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله به هيچ يک از بنى‌‏هاشم نسپارند، و اينكه همسران آن حضرت را بعد از او به ازدواج خود درآورند. اينجا بود كه آيه نازل شد: {{قرآن|وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِى كِتابِ اللَّه}}. همچنين، وقتى آيه نازل شد و آنان انكار كردند و بر اين انكار خود قسم ياد كردند خداوند آنان را توبيخ فرمود و اين آيه را نازل كرد: {{قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ ...}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref>
[[امام باقر عليه السلام]] در روایتی مفهوم [[ارتداد امت|ارتداد]] در اصحاب سقیفه و برنامه‏‌هاى عملى آنان در اين باره را تشريح نموده است: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...}}، ابوبكر و اصحابش هستند هنگامى كه هدايت را انكار كردند؛ و هدايت راه على بن ابى‏‌طالب ‏عليه السلام بود. {{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ ...}} منظور عمر است. {{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ ...}}، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و عمر و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبيده]] هستند كه با يكديگر توافق كردند كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت خلافت به آل محمد عليهم السلام باز نگردد. آنان گروهى از بنى‌‏اميه را به يارى خود در اين باره فرا خواندند، و آنان هم پاسخ مثبت دادند، به‌شرط آنكه چيزى از خمس به آل محمد عليهم السلام ندهند. سپس بنى‏‌اميه از آنان پرسيدند: خلافت را بعد از او براى چه كسى در نظر گرفته‏‌ايد؟ عمر گفت: براى ابوبكر. بنى‌‏اميه. گفتند: ولى در اين باره از شما اطاعت نمى‏‌كنيم، اما درباره خمس با شما هستيم. در واقع، آنان درباره آل محمد عليهم السلام از اين جهت كه خمس به آنان نرسد اطاعت آنان را كردند، ولى در اينكه خلافت به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] برسد با آنان موافق نبودند. بنابراين {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} ابوبكر و عمر بودند، و كسانى كه آنان را يارى دادند [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] و [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن]] و [[سالم مولى ابی‏ حذیفه|سالم مولى ابی‏‌حذیفه]] بودند. آنان در بين خود نوشته‌‏اى نوشتند و كسى كه آن را نوشت ابوعبيده بود. خداوند عزوجل پيامبرش را بر آنچه در بين خود نوشته بودند مطلع ساخت و اين آيه را نازل كرد: {{قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ...}}. در ادامه اين روايت، نقل شده كه آنان پيمان بستند كه خلافت را بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله به هيچ يک از بنى‌‏هاشم نسپارند، و اينكه همسران آن حضرت را بعد از او به ازدواج خود درآورند. اينجا بود كه آيه نازل شد: {{قرآن|وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِى كِتابِ اللَّه}}. همچنين، وقتى آيه نازل شد و آنان انكار كردند و بر اين انكار خود قسم ياد كردند خداوند آنان را توبيخ فرمود و اين آيه را نازل كرد: {{قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ ...}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref>


==== روايت ششم ====
=== روايت ششم ===
در حديث ديگرى از امام صادق‏ عليه السلام تفاصيل بيشترى درباره شأن نزول اين آيات وارد شده است، آنجا كه مى ‏فرمايد:كلام خداوند {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} ، منظور [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] است كه با ترک ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از ايمان مرتد شدند.قول خداوند: {{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}:به خدا قسم درباره ابوبكر و عمر و پيروانشان نازل شده است.اين كلام خداست كه جبرئيل بر محمد صلى الله عليه و آله نازل كرده است:
در حديث ديگرى از امام صادق‏ عليه السلام تفصیل بيشترى درباره شأن نزول اين آيات وارد شده است: كلام خداوند {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} ، منظور [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] است كه با ترک ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از ايمان مرتد شدند. قول خداوند: {{قرآن|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}} به خدا قسم، درباره ابوبكر و عمر و پيروانشان نازل شده است. اين كلام خداست كه جبرئيل بر محمد صلى الله عليه و آله نازل كرده است: {{متن عربی|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه -  فى علىّ -}}: «اين به‌خاطر آن است كه آنان گفتند به كسانى كه خوش نداشتند آنچه خدا - درباره على ‏عليه السلام -  نازل كرده بود». آنان بنى‏‌اميه را به پيمان خود درباره خلافت دعوت كردند كه نگذارند خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله در ما خاندان قرار بگيرد، و چيزى از خمس به ما ندهند. آنان به بنى‌اميه گفتند: اگر خمس را به اهل ‏بيت بدهيم نياز به چيزى پيدا نمى‌‏كنند، و برايشان مهم نخواهد بود كه خلافت در آنان نباشد. بنى‌اميه در پاسخ گفتند: «ما از شما اطاعت مى‌كنيم در بخشى از مسئله‏ اى كه ما را بدان دعوت كرديد، و آن خمس است كه چيزى از آن به اهل بيت ندهيم». قول خداوند كه مى‏‌فرمايد: {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} :«آنچه خدا فرستاده بود را مكروه داشتند»، منظور از آنچه خدا نازل كرده بود، ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه بر خلقش واجب كرده بود. در اين داخل‌شدن [[بنی امیه|بنى‏‌اميه]] به پيمان‌نامه اصحاب صحيفه، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] نيز همراهشان بود و نويسنده آنان بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۶۳ ح ۱۲۸. الكافى: ج ۱ ص ۳۴۸ ح ۴۳.</ref>
 
{{متن عربی|ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه -  فى علىّ -}}:«اين به خاطر آن است كه آنان گفتند به كسانى كه خوش نداشتند آنچه خدا - درباره على ‏عليه السلام -  نازل كرده بود».
 
{{متن عربی|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}:
 
«در بعضى از آن امر مطيع شما مى‏ شويم»، ماجرا از اين قرار بود كه بنى‏ اميه را به پيمان خود درباره خلافت دعوت كردند كه نگذارند خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله در ما خاندان قرار بگيرد، و چيزى از خمس به ما ندهند.آنان به بنى ‏اميه گفتند: اگر خمس را به اهل ‏بيت بدهيم نياز به چيزى پيدا نمى ‏كنند، و برايشان مهم نخواهد بود كه خلافت در آنان نباشد!
 
بنى ‏اميه در پاسخ گفتند:
 
{{متن عربی|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}: «ما از شما اطاعت مى ‏كنيم در بخشى از مسئله‏ اى كه ما را بدان دعوت كرديد، و آن خمس است كه چيزى از آن به اهل بيت ندهيم».
 
قول خداوند كه مى‏ فرمايد: {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}}:«آنچه خدا فرستاده بود را مكروه داشتند» ، منظور از آنچه خدا نازل كرده بود، ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است كه بر خلقش واجب كرده بود. در اين داخل شدن بنى‏ اميه به پيمان نامه اصحاب صحيفه، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]] نيز همراهشان بود و نويسنده آنان بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۶۳ ح ۱۲۸. الكافى: ج ۱ ص ۳۴۸ ح ۴۳.</ref>


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
۲٬۰۲۹

ویرایش