پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
{{قرآن|أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّه}}: يكى از موارد صريح لعنت خداوند بر بانيان غصب خلافت همين آيه است كه ارتباط آن با اصحاب صحيفه اين مطلب را روشن مى‌‏نمايد. اگر تمام لعنت‌شده‏‌هاى عالم را در نظر گرفته شوند ملعون‏‌تر از اين گروه كسى نخواهد بود؛ چرا كه بزرگى جرم آنان استحقاق لعنت آنان را بيشتر مى‏‌كند. [[امام سجاد عليه السلام]] درباره آنان فرمود: {{متن عربی|عَلَيْهِما لَعْنَةُ اللَّه بِلَعَناتِهِ كُلِّها|ترجمه=بر آنان لعنت خدا باد به همه انواع لعن پروردگار}}.<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۴۵، ح۱.</ref> اگر همه امت اسلام (گمراه یا هدایت‌شده) تا روز قيامت اصحاب صحيفه را به خاطر ایجاد انحراف نفرين كنند، باز هم جاى لعنت دارند. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در این باره چنين بيان فرموده است:{{متن عربی| لَوْ انَّ هذِهِ الامَّةِ قامَتْ عَلى ارْجُلِها عَلَى التُّرابِ وَ وَضَعَتِ الرِّمادَ عَلى رُؤُوسِها وَ تَضَرَّعَتْ الَى اللَّه وَ دَعَتْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ عَلى مَن اضَلَّهُمْ وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبيلِ اللَّه وَ دَعاهُمْ الَى النّارِ وَ عَرَضَهُمْ لِسَخَطِ رَبِّهِمْ وَ اوْجَبَ عَلَيْهِمْ عَذابَهُ بِما اجْرَمُوا الَيْهِمْ لَكانُوا مُقَصِّرينَ فى ذلِك|ترجمه=اگر اين امت تا روز قيامت سر پا روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خدا زارى كنند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و آنان را به‌سوى آتش كشانيدند و در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و عذاب خدا را بر آنان واجب كردند -به‌خاطر جرم‌‏هايى كه نسبت به آنان روا داشتند- با اين همه، در نفرين خود كوتاهى كرده‏‌اند}}.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۱۴.</ref>
{{قرآن|أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّه}}: يكى از موارد صريح لعنت خداوند بر بانيان غصب خلافت همين آيه است كه ارتباط آن با اصحاب صحيفه اين مطلب را روشن مى‌‏نمايد. اگر تمام لعنت‌شده‏‌هاى عالم را در نظر گرفته شوند ملعون‏‌تر از اين گروه كسى نخواهد بود؛ چرا كه بزرگى جرم آنان استحقاق لعنت آنان را بيشتر مى‏‌كند. [[امام سجاد عليه السلام]] درباره آنان فرمود: {{متن عربی|عَلَيْهِما لَعْنَةُ اللَّه بِلَعَناتِهِ كُلِّها|ترجمه=بر آنان لعنت خدا باد به همه انواع لعن پروردگار}}.<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۴۵، ح۱.</ref> اگر همه امت اسلام (گمراه یا هدایت‌شده) تا روز قيامت اصحاب صحيفه را به خاطر ایجاد انحراف نفرين كنند، باز هم جاى لعنت دارند. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در این باره چنين بيان فرموده است:{{متن عربی| لَوْ انَّ هذِهِ الامَّةِ قامَتْ عَلى ارْجُلِها عَلَى التُّرابِ وَ وَضَعَتِ الرِّمادَ عَلى رُؤُوسِها وَ تَضَرَّعَتْ الَى اللَّه وَ دَعَتْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ عَلى مَن اضَلَّهُمْ وَ صَدَّهُمْ عَنْ سَبيلِ اللَّه وَ دَعاهُمْ الَى النّارِ وَ عَرَضَهُمْ لِسَخَطِ رَبِّهِمْ وَ اوْجَبَ عَلَيْهِمْ عَذابَهُ بِما اجْرَمُوا الَيْهِمْ لَكانُوا مُقَصِّرينَ فى ذلِك|ترجمه=اگر اين امت تا روز قيامت سر پا روى خاک بايستند و خاكستر بر سر بريزند و به درگاه خدا زارى كنند و نفرين نمايند كسانى را كه آنان را گمراه كردند و از راه خدا مانع شدند و آنان را به‌سوى آتش كشانيدند و در معرض نارضايتى پروردگارشان قرار دادند و عذاب خدا را بر آنان واجب كردند -به‌خاطر جرم‌‏هايى كه نسبت به آنان روا داشتند- با اين همه، در نفرين خود كوتاهى كرده‏‌اند}}.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۱۴.</ref>


==== سوم: ياران صحيفه كوردل اند ====
=== سوم: ياران صحيفه كوردل اند ===
{{قرآن|فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ}} يكى از آثار منحوس راه سقيفه كَرى گوشِ دل و كورى چشمِ دل است، چرا كه اساس آن بر ديدن حق و انكار آن بوده است. در حالى كه دو لب مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله -  كه محمد امين بود -  خبر خوش ولايت را از منبع وحى بر مردم مى‏ خواند، منافقين به جاى تشكر از خدا و رسول زبان به مسخره و ناسزاگويى باز مى‏ كردند و افتخار مى‏ كردند كه هرگز اين سخنان را نخواهيم پذيرفت.همان گونه كه وقتى فاطمه زهرا عليها السلام آن خطابه بلند را بر مردم خواند، نه تنها فدک را پس نداند و تغييرى در روش خود ايجاد نكردند، كه در برابر حضرت به حاضر جوابى و مقابله پرداختند. آن همه سخنان و خطابه‏ هاى دُرر بار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فقط مظلوميت او را بيشتر كرد و گوش‏ه اى ياران [[سقیفه]] همچنان كر و چشم‏هايشان كور بود.
{{قرآن|فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ}}: يكى از آثار سقيفه كَرى گوشِ دل و كورى چشمِ دل اهل آن است؛ چرا كه اساس آن بر ديدن حق و انكار آن بوده است. در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله خبر از نصب الهی درباره ولایت را می‌داد [[منافقین|منافقين]] به‌جاى شکر با مسخره می‌گفتند که هرگز اين سخنان را نخواهیم پذيرفت. همان‌گونه كه وقتى فاطمه زهرا عليها السلام آن خطابه بلند را خواند، نه‌تنها فدک را پس نداند كه در برابر حضرت به مقابله پرداختند. همچنین، همه سخنان روشنگر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فقط مظلوميت او را بيشتر كرد و گوش‏‌های ياران [[سقیفه]] همچنان كر و چشم‏‌هايشان كور بود.  


امام حسين‏ عليه السلام هم در كربلا در مقابل ياران سقيفه قرار گرفت و از هر جهت حجت را بر آنان تمام كرد، اما باز هم تصميم خود بر قتل او را تكرار كردند.آنجا بود كه از كرى و كورى دلشان چنين ياد كرد: {{قرآن|اِسْتَحْوَذَ عَلَيكُم الشَيطانُ فَاَنْساكُم ذِكرَ اللَّهِ}}: شيطان بال خود را بر سر شما گسترده و ياد خدا را از خاطرتان برده است.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۶ .</ref>
امام حسين‏ عليه السلام هم در كربلا در مقابل ياران سقيفه قرار گرفت و حجت را بر آنان تمام كرد، اما باز هم تصميم خود بر قتل او را تكرار كردند. آنجا بود كه از كرى و كورى دلشان چنين ياد كرد: {{قرآن|اِسْتَحْوَذَ عَلَيكُم الشَيطانُ فَاَنْساكُم ذِكرَ اللَّهِ|ترجمه=شيطان بال خود را بر سر شما گسترده و ياد خدا را از خاطرتان برده است}}.<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۶.</ref>


تعبير ديگرى كه از اين كوردلى در آيه آمده {{قرآن|عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها}} است، يعنى بر قلب‏ هاى آنان قفل زده شده است.
=== چهارم: ارتداد اهل صحيفه از اسلام ===
 
{{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ}}: اصحاب صحيفه نه‌تنها از اسلام مرتد شدند، بلكه باعث ارتداد همه مرتدان بودند؛ به طوری که عده‌اى از اهل رده، كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] به‌عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام‌گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، از دین خارج شدند. در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه بازگشت به پشت سر و رجوع به [[جاهلیت]] بود؛ دوم اینکه {{قرآن|مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} یعنی با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود. به این معنا که آنان پس از تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] و کفر را پيش گرفتند. از همه مهم‏‌تر اينكه ارتداد همه مرتدان بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى صحیفه تحقق يافت.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۲۲.</ref>
==== چهارم: ارتداد اهل صحيفه از اسلام ====
{{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ}} اصحاب صحيفه نه تنها از اسلام مرتد شدند كه باعث ارتداد همه مرتدين بودند، حتى عده ‏اى از اهل رده كه ابوبكر به عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، نداى خروج از اسلام را بلند كردند.در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه «عَلى أَدْبارِهِمْ» بود، يعنى بازگشت به پشت سر و رجوع به آنچه قبلاً بوده ‏اند، يعنى [[جاهلیت]]!
 
نكته ديگر اينكه {{قرآن|مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} بوده، و با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] را پيش گرفته ‏اند، و اين معناى بازگشت به بت پرستى وانتخاب علنى كفر است.از همه مهم‏تر اينكه ارتداد همه مرتدين بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى آن و هم پيمان شدن آن گروه تحقق يافت.لذا در روايت اول خوانديم:{{متن عربی| لَمّا تَعاقَدُوا نَزَلَتْ}}: {{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ ...}}: همين كه هم پيمان شدند اين آيه نازل شد: «كسانى كه مرتد شده به عقب بازگشتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۲.</ref>


==== پنجم: رياست عمر در اصحاب صحيفه ====
==== پنجم: رياست عمر در اصحاب صحيفه ====
۲٬۰۲۹

ویرایش