پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:
{{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ}}: اصحاب صحيفه نه‌تنها از اسلام مرتد شدند، بلكه باعث ارتداد همه مرتدان بودند؛ به طوری که عده‌اى از اهل رده، كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] به‌عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام‌گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، از دین خارج شدند. در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه بازگشت به پشت سر و رجوع به [[جاهلیت]] بود؛ دوم اینکه {{قرآن|مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} یعنی با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود. به این معنا که آنان پس از تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] و کفر را پيش گرفتند. از همه مهم‏‌تر اينكه ارتداد همه مرتدان بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى صحیفه تحقق يافت.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۲۲.</ref>
{{قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ}}: اصحاب صحيفه نه‌تنها از اسلام مرتد شدند، بلكه باعث ارتداد همه مرتدان بودند؛ به طوری که عده‌اى از اهل رده، كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] به‌عنوان ارتداد به جنگ آنان رفت، وقتى لجام‌گسيختگى در خلافت اسلام را ديدند، از دین خارج شدند. در اين ارتداد دو نكته قابل توجه است: يكى اينكه اين ارتداد فقط خروج از اسلام نبود، بلكه بازگشت به پشت سر و رجوع به [[جاهلیت]] بود؛ دوم اینکه {{قرآن|مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} یعنی با آگاهى از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود. به این معنا که آنان پس از تشخيص راه هدايت، عمداً راه بازگشت به [[جاهلیت]] و کفر را پيش گرفتند. از همه مهم‏‌تر اينكه ارتداد همه مرتدان بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، ولى ارتداد اصحاب صحيفه در همان لحظه امضاى صحیفه تحقق يافت.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۲۲.</ref>


==== پنجم: رياست عمر در اصحاب صحيفه ====
=== پنجم: رياست عمر در اصحاب صحيفه ===
{{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}} در يكى از روايات مفسِّر آيه، در بيان اين فراز صريحاً آمده بود: «يعنى كار را براى آنان سهل و آماده مى‏ كرد، و او دومى بود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۶۳.</ref>
{{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}}: در يكى از روايات ذیل آيه، در بيان اين قسمت صريحاً آمده بود: «يعنى كار را براى آنان سهل و آماده مى‏‌كرد، و او دومى بود».<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۶۳.</ref> در اينجا سه نكته قابل توجه است:


در اينجا سه نكته قابل توجه است:
* شيطنت دومى و حيله او در حدى كه خدا در قرآن از او تعبير به شيطان نموده است.
 
* او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به‌سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏‌داد و در واقع محور امور و بنيانگذار بود.
'''نكته اول:''' شيطنت دومى و حيله و نكراء او در حدى كه خدا در قرآن از او تعبير به شيطان نموده است.
* او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏‌كرد كه به‌خوبى محوربودن او را روشن مى‏‌كند:
 
'''نكته دوم:''' او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏ داد، و در واقع محور امور او بود و بنيانگذار نيز همو بود، كما اينكه از اين فراز آيه نيز استفاده مى‏ شود.
 
'''نكته سوم:''' او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏ كرد كه به خوبى محور بودن او را روشن مى‏ كند:


يكى {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ}} و ديگرى {{قرآن|أَمْلى لَهُمْ}}. «سَوَّلَ» يعنى كار را به گونه ‏اى زينت دادن و زيبا جلوه دادن كه انسان راغب به انجام آن شود، و «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده كردن به طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرئت انجام آن را پيدا كند.حقيقتاً وقتى به نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت مى ‏نگريم، مى‏ بينيم در همه موارد آن دو نقش را در حد اعلا بازى كرده، و هر بدعت و جنايتى را به گونه‏ اى حق به جانب و زيبا جلوه داده كه به جاى مؤاخذه خود، از مردم طلبكار هم شده و همه را به اين باور رسانده كه من در صدد برنامه‏ اى مثبت و پر بار هستم و لازم است كه همه مرا تأييد كنند!!از آغاز صحيفه يا سخنانش در برابر منبر غدير و هنگام بيعت و نقش او در شب عقبه هرشى و روزهاى بعد از آن تا ورود به مدينه و گفتار او هنگام درخواست كتف و دوات از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله كه گفت:
يكى {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ}} و ديگرى {{قرآن|أَمْلى لَهُمْ}}. «سَوَّلَ» يعنى كار را به گونه ‏اى زينت دادن و زيبا جلوه دادن كه انسان راغب به انجام آن شود، و «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده كردن به طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرئت انجام آن را پيدا كند.حقيقتاً وقتى به نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت مى ‏نگريم، مى‏ بينيم در همه موارد آن دو نقش را در حد اعلا بازى كرده، و هر بدعت و جنايتى را به گونه‏ اى حق به جانب و زيبا جلوه داده كه به جاى مؤاخذه خود، از مردم طلبكار هم شده و همه را به اين باور رسانده كه من در صدد برنامه‏ اى مثبت و پر بار هستم و لازم است كه همه مرا تأييد كنند!!از آغاز صحيفه يا سخنانش در برابر منبر غدير و هنگام بيعت و نقش او در شب عقبه هرشى و روزهاى بعد از آن تا ورود به مدينه و گفتار او هنگام درخواست كتف و دوات از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله كه گفت:
۲٬۰۲۹

ویرایش