۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{متن قرآن|وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>اعراف / ۱۳۸.</ref>: «بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم.آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بت هايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد». | {{متن قرآن|وَ جاوَزْنا بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ، قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>اعراف / ۱۳۸.</ref>: «بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم.آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بت هايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى ورزيد». | ||
مسئله عجل و [[سامری]] مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز | مسئله عجل و [[سامری]] مرحله عجيب ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى گردند. | ||
{{متن قرآن|وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ}}<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref>: | {{متن قرآن|وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ}}<ref>اعراف / ۱۴۸.</ref>: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى كنم: [[جبرئیل]] سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارم - كه او سلام است - مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه «على بن ابى طالب برادرِ من و وصى من و [[جانشین]] من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسى است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است». | اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى كنم: [[جبرئیل]] سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارم - كه او سلام است - مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه «على بن ابى طالب برادرِ من و وصى من و [[جانشین]] من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسى است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است». | ||
== تقارن روز نصب حضرت هارون عليه السلام توسط حضرت موسى عليه | == تقارن روز نصب حضرت هارون عليه السلام توسط حضرت موسى عليه السلام با غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۱- ۲۴۳؛ چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۲،۲۳۱.</ref> == | ||
در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم [[خلقت]] و در تكوين جهان رخ داده، همان طور كه انبياء نيز برنامه هاى مهم خود را در اين روز انجام داده اند. | در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم [[خلقت]] و در تكوين جهان رخ داده، همان طور كه انبياء نيز برنامه هاى مهم خود را در اين روز انجام داده اند. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
گاهى فرمانده در ميدان نبرد به سربازان خود دستور پايدارى مى دهد و شهادت در راه خدا را فضيلت معرفى مى كند، ولى گاهى تشر مى زند و مى گويد: «كلاّ» يعنى ما در امانيم. | گاهى فرمانده در ميدان نبرد به سربازان خود دستور پايدارى مى دهد و شهادت در راه خدا را فضيلت معرفى مى كند، ولى گاهى تشر مى زند و مى گويد: «كلاّ» يعنى ما در امانيم. | ||
وقتى پيروان حضرت موسى عليه السلام گفتند: بين دو مرگ گرفتار شديم، كليم خدا نفرمود: صبر كنيد كه خدا صابران را دوست دارد، و اگر شهيد شديم اجرمان با خداست. بلكه فرمود: ما بين دو مرگ نجات پيدا كرده و پيروزيم. خدا فرمود: با عصاى خود به دريا بزن {{متن قرآن| | وقتى پيروان حضرت موسى عليه السلام گفتند: بين دو مرگ گرفتار شديم، كليم خدا نفرمود: صبر كنيد كه خدا صابران را دوست دارد، و اگر شهيد شديم اجرمان با خداست. بلكه فرمود: ما بين دو مرگ نجات پيدا كرده و پيروزيم. خدا فرمود: با عصاى خود به دريا بزن {{متن قرآن|اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ}}<ref>شعراء / ۶۳ .</ref> موسى عليه السلام عصاى خود را به دريا زد و دريا بستر خاكى شد و آنها گذشتند. ولى چون فرعون و فرعونيان آمدند در كام امواج خروشان غرق شدند:{{متن قرآن|فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ}}<ref>طه / ۷۸.</ref> | ||
موساى كليم عليه السلام - كه بين دو مرگ به ياد خدا بود و امنيت خود را از خدا دريافت كرد - احساس ترس نكرد. اما وقتى ساحران فرعون چوب ها و طناب ها را در ميدان مبارزه انداختند: {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ}}.<ref>اعراف / ۱۱۶.</ref> مردم كه تماشاچى ميدان مسابقه بودند، ديدند مارهاى فراوانى در اين ميدان در جنب و جوش است. موسايى كه عصا را اژدها مى كند و خود اژدها افكن است، در اين صحنه ترسيد: {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى}}<ref>طه / ۶۷ .</ref> | موساى كليم عليه السلام - كه بين دو مرگ به ياد خدا بود و امنيت خود را از خدا دريافت كرد - احساس ترس نكرد. اما وقتى ساحران فرعون چوب ها و طناب ها را در ميدان مبارزه انداختند: {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ}}.<ref>اعراف / ۱۱۶.</ref> مردم كه تماشاچى ميدان مسابقه بودند، ديدند مارهاى فراوانى در اين ميدان در جنب و جوش است. موسايى كه عصا را اژدها مى كند و خود اژدها افكن است، در اين صحنه ترسيد: {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى}}<ref>طه / ۶۷ .</ref> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
هراس رسول گرامى صلى الله عليه وآله نيز از اين بود كه مردم نتوانند تشخيص دهند كه ولايت على بن ابى طالب عليه السلام در رخداد غدير حكم خدا و نصب الهى است، و اينكه شخصيت على عليه السلام همانند ندارد و هرگز سخن از امارت و سلطنت نيست. | هراس رسول گرامى صلى الله عليه وآله نيز از اين بود كه مردم نتوانند تشخيص دهند كه ولايت على بن ابى طالب عليه السلام در رخداد غدير حكم خدا و نصب الهى است، و اينكه شخصيت على عليه السلام همانند ندارد و هرگز سخن از امارت و سلطنت نيست. | ||
خداى سبحان كه فرمود: {{متن قرآن|وَٱللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ}} يعنى كارى مى كنم كه طرز فكر مردم دگرگون شود و مردم كار تو را توطئه نپندارد و تو را متهم نكنند. چنانكه به موساى كليم عليه السلام بشارت داد: {{متن قرآن|قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى وَأَلْقِ مَا فِى يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوٓاْ ۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيْدُ | خداى سبحان كه فرمود: {{متن قرآن|وَٱللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ}} يعنى كارى مى كنم كه طرز فكر مردم دگرگون شود و مردم كار تو را توطئه نپندارد و تو را متهم نكنند. چنانكه به موساى كليم عليه السلام بشارت داد: {{متن قرآن|قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى وَأَلْقِ مَا فِى يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوٓاْ ۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيْدُ ساحِرٍ}}<ref>طه / ۶۹،۶۸ .</ref>:مترس كه تو خود برتر و پيروزى و آنچه در دست دارى بينداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد. | ||
در حقيقت آنچه سر هم بندى كرده اند افسوس افسونگران است، و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود. مردم خواهند ديد كه در صحنه مسابقه اژدهايى حركت مى كند ولى چيزى جز چوب هاى خشک و طناب هاى بى روح و سرد نيست. آخرالامر هم كيد و صنع ساحران را بلعيده مى شود، نه چوب و عصا و طناب. خداى سبحان با چنين اهميتى حادثه غدير را براى رسول گرامى صلى الله عليه و آله تحلیل و تبيين كرد. | در حقيقت آنچه سر هم بندى كرده اند افسوس افسونگران است، و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود. مردم خواهند ديد كه در صحنه مسابقه اژدهايى حركت مى كند ولى چيزى جز چوب هاى خشک و طناب هاى بى روح و سرد نيست. آخرالامر هم كيد و صنع ساحران را بلعيده مى شود، نه چوب و عصا و طناب. خداى سبحان با چنين اهميتى حادثه غدير را براى رسول گرامى صلى الله عليه و آله تحلیل و تبيين كرد. |
ویرایش