پرش به محتوا

آيات ۲۲ تا ۲۸ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۴: خط ۶۴:
{{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}}: در يكى از روايات ذیل آيه، در بيان اين قسمت صريحاً آمده بود: «يعنى كار را براى آنان سهل و آماده مى‏‌كرد، و او دومى بود».<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۶۳.</ref> در اينجا سه نكته قابل توجه است:
{{قرآن|الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}}: در يكى از روايات ذیل آيه، در بيان اين قسمت صريحاً آمده بود: «يعنى كار را براى آنان سهل و آماده مى‏‌كرد، و او دومى بود».<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۶۳.</ref> در اينجا سه نكته قابل توجه است:


* شيطنت دومى و حيله او در حدى كه خدا در قرآن از او تعبير به شيطان نموده است.
* شيطنت خلیفه دوم و حيله او در حدى كه خدا در قرآن از او تعبير به شيطان نموده است.
* او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به‌سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏‌داد و در واقع محور امور و بنيانگذار بود.
* او بود كه بقيه اهل صحيفه و سقيفه را به‌سوى هدف ضد اسلام و ضد ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام سوق مى‏‌داد و در واقع محور امور و بنيانگذار بود.
* او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏‌كرد كه به‌خوبى محوربودن او را روشن مى‏‌كند:
* او نقش اساسى در تسريع اجراى صحيفه ايفا مى‏‌كرد كه محوربودن او را روشن مى‏‌كند.


يكى {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ}} و ديگرى {{قرآن|أَمْلى لَهُمْ}}. «سَوَّلَ» يعنى كار را به گونه ‏اى زينت دادن و زيبا جلوه دادن كه انسان راغب به انجام آن شود، و «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده كردن به طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرئت انجام آن را پيدا كند.حقيقتاً وقتى به نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت مى ‏نگريم، مى‏ بينيم در همه موارد آن دو نقش را در حد اعلا بازى كرده، و هر بدعت و جنايتى را به گونه‏ اى حق به جانب و زيبا جلوه داده كه به جاى مؤاخذه خود، از مردم طلبكار هم شده و همه را به اين باور رسانده كه من در صدد برنامه‏ اى مثبت و پر بار هستم و لازم است كه همه مرا تأييد كنند!!از آغاز صحيفه يا سخنانش در برابر منبر غدير و هنگام بيعت و نقش او در شب عقبه هرشى و روزهاى بعد از آن تا ورود به مدينه و گفتار او هنگام درخواست كتف و دوات از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله كه گفت:
در توضیح موارد بالا چنین گفته شده است: «سَوَّلَ» يعنى كار را به‌گونه‌‏اى زينت‌دادن كه انسان راغب به انجام آن شود. «أَمْلى» يعنى زمينه را براى كارى آماده‌كردن طورى كه انسان مانعى بر سر راه خود نبيند و جرأت انجام آن را پيدا كند. نقش عمر در هر كدام از قضاياى غصب خلافت حق نشان دادن عمل باطل و جرأت‌دادن به دیگران برای انجام آن بود. این نقش را او در جریان غصب فدک و حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها نیز بازی کرد.


{{قرآن|انَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ}}، و روزهاى سقيفه بنى‏ ساعده و روز حمله به خانه فاطمه ‏عليها السلام و آتش زدن آن، و يا نقش او در غصب فدک، و ماجراى عيادت از حضرت زهرا عليها السلام و قصد نبش قبر آن حضرت و همه روزهاى دشمنى‏اش با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام،از سوى ديگر با جسارت و جرى بودن خود و هتاكى و بى ‏مبالاتى به راحتى رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله سخن ناروا گفته و به ديگران جرأت داده است، يا بر در خانه وحى آتش آورده و آتشگيره ‏اش را خود روشن كرده است، و يا درِ خانه بانوى بهشت را شكسته و خود پيش از همه هجوم آورده...
=== ششم: بنى ‏اميه اولين ياوران صحيفه ===
 
{{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}}، {{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}}: اين دو عنوان در آيه مربوط به [[بنی امیه|بنى‏‌اميه]] است.
و با وحشیگرى تمام سيلى بر ...
 
لگد بر...
 
استخوان سينه را ...
 
محسن فاطمه‏ عليها السلام را ...
 
و دختر پيامبر صلى الله عليه و آله را به شهادت رسانده است!
 
اين معناى {{قرآن|أَمْلى لَهُمْ}} است كه موانع و حرمت‏ها را از سر راه مردم برداشت تا نقشه قتل على‏ عليه السلام را در سر بپرورانند و جنازه او را مخفيانه دفن كنند و جنازه امام حسن‏ عليه السلام را تيرباران نمايند و حسين عزيز عليه السلام را در كربلا قطعه قطعه كنند و جوانانش را پرپر نمايند و على اصغر شيرخواره‏ اش را با تير سه شعبه ... .
 
و سپس خيمه ‏ها را غارت كنند و آتش بزنند و عزيزان زهرا عليها السلام را آواره بيابان كنند و بعد از آن اسير نموده از كوفه تا شام به همه آنان كه فقط نامى از اسلام داشتند نشان دهند.حقاً كه قرآن منصب سزاوارى به عمر داده است كه میفرمايد: {{قرآن|سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ}} .
 
==== ششم: بنى ‏اميه اولين ياوران صحيفه ====
{{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}}، {{قرآن|سَنُطِيعُكُمْ فِى بَعْضِ الْأَمْرِ}} اين دو عنوان در آيه مربوط به بنى‏ اميه است.


اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه ‏هاى مختلفى مى‏ شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.در اينجا مى ‏بينيم كه بنى‏ اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده ‏اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته‏ اند. بنى‏اميه از كسانى بودند كه {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} يعنى ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را معاويه در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت:{{متن عربی|وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ}}: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏كنيم و براى على به ولايتش اقرار نمى ‏نماييم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱.</ref>با اين همه، در ابتداى امر باور نمى‏ كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به اهل‏بيت‏ عليهم السلام با آنان موافقت كردند.
اصحاب صحيفه براى پيشبرد اهداف خود، براى جمع اعوان و انصار تلاش مى‏ كردند، در اين راستا دست به دامان گروه ‏هاى مختلفى مى‏ شدند كه در هر حدى با اهداف آنان موافق باشند.در اينجا مى ‏بينيم كه بنى‏ اميه فقط در حدّ ندادن خمس آماده همكارى با آنان بوده ‏اند، و همين اندازه را از آنان پذيرفته‏ اند. بنى‏اميه از كسانى بودند كه {{قرآن|كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّه}} يعنى ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را خوش نداشتند، و اين را معاويه در غدير به صراحت بر زبان جارى كرد و گفت:{{متن عربی|وَ اللَّه! لا نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلى مَقالَتِهِ وَ لا نُقِرُّ عَلِيّاً وِلايَتَهُ}}: به خدا قسم! محمد را بر گفتارش تصديق نمى‏كنيم و براى على به ولايتش اقرار نمى ‏نماييم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱.</ref>با اين همه، در ابتداى امر باور نمى‏ كردند اصل غصب خلافت ممكن باشد و اصحاب صحيفه بتوانند اهداف خود را پيش ببرند، و لذا درباره ندادن خمس به اهل‏بيت‏ عليهم السلام با آنان موافقت كردند.
۲٬۰۲۹

ویرایش