۲۶٬۳۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳۳: | خط ۴۳۳: | ||
}} | }} | ||
== بخش یازدهم: بيعت گرفتن رسمی == | == بخش یازدهم: بيعت گرفتن رسمی == | ||
{{متن و ترجمه | {{متن و ترجمه|مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّكُمْ أكْثَرُ مِنْ أنْ تُصافِقُوني بِكَفٍّ واحِدٍ في وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ أمَرَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ آخُذَ مِنْ ألْسِنَتِكُمُ الْإقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ<ref>«الف» و «ب» و «ه»: بما عقَّدت لعليّ بن أبيطالب من إمرة المؤمنين.</ref>، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأئِمَّةِ مِنّي وَ مِنْهُ، عَلی ما أعْلَمْتُكُمْ أنَّ ذُرِّيَّتي مِنْ صُلْبِهِ.|ای مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يك زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی اميرالمؤمنين<ref>«الف»و «ب»و «ه»: درباره آنچه به عنوان «اميرالمؤمنينی»برای علی منعقد نمودم.</ref> و امامانی كه بعد از او میآيند و از نسل من و اويند، چنان كه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.|فَقوُلوُا بِأَجْمَعِكُمْ: «إنّا سامِعوُنَ مُطيعوُنَ راضوُنَ مُنْقادوُنَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ في أمْرِ إمامِنا عَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأئِمَّةِ.<ref>«الف»: في أمر عليّ و أمر ولده من صلبه من الأئمة. «ب»: في إمامنا و أئمّتنا من ولده. «د»: في أمر عليّ أميرالمؤمنين و مَن وَلَّدهُ مِنْ صلبه من الأئمة.</ref> نُبايِعُكَ عَلی ذلِكَ بِقُلُوبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ أيْدينا.<ref>تبايعك علی ذلك قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و أيدينا.</ref> عَلی ذلِكَ نَحْيی وَ عَلَيْهِ نَمُوتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَ لانُغَيِّرُ وَ لانُبَدِّلُ، وَ لانَشُكُّ [وَ لانَجْحَدُ]<ref>الزيادة من «ب».</ref> وَ لانَرْتابُ، وَ لانَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لانَنْقُضُ الْميثاقَ.<ref>«ه»: و لا نرجع في عهد و ميثاق.</ref>|پس همگی چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت میكنيم و راضی هستيم و سر تسليم فرود میآوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی اميرالمؤمنين و امامانی كه از صلب او به دنيا میآيند. بر اين مطلب با قلبها و جان و زبان و دستانمان با تو بيعت میكنيم. بر اين عقيده زندهايم و با آن میميريم و (روز قيامت) با آن محشور میشويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمیكنيم و شك نمیكنيم و انكار نمینماييم و ترديد به دل راه نمیدهيم و از اين قول برنمی گرديم و پيمان را نمیشكنيم.|وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ في عَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الْأئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما.|تو ما را به موعظه الهی نصيحت نمودی درباره علی اميرالمؤمنين و امامانی كه گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنی حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.|فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلوُبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ أيْدينا. مَنْ أدْرَكَها بِيَدِهِ وَ إلاّ فَقَدْ أقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لانَبْتَغي بِذلِكَ بَدَلاً وَ لايَرَی اللَّهُ مِنْ أنْفُسِنا حِوَلاً.|پس برای آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلبها و جان و زبان و ضماير و دستهايمان. هر كس توانست با دست بيعت مینمايد و گرنه با زبانش اقرار میكند. هرگز در پی تغيير اين عهد نيستيم و خداوند(در اين باره) از نفس هايمان دگرگونی نبيند.|نَحْنُ نُؤَدّي ذلِكَ عَنْكَ الدّاني وَ الْقاصي مِنْ أوْلادِنا وَ أهالينا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِكَ وَ كَفی بِاللَّهِ شَهيداً وَ أنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ».<ref>هنا آخر النص الذي طلب رسول اللَّه صلی الله عليه وآله من الناس تكراره بعده و إقرارهم به. و قد أوردنا النص طبقاً ل «ب»، و من قوله «وعظتنا بوعظ اللَّه...» إلی هنا ورد في «الف» و «د» و «ه» و «و» بصورة أُخری نوردها فيما يلي بعينها مع الإشارة إلی تفاوت النسخ الثلاثة بين القوسين: ... و نطيع اللَّه و نطيعك(«و»: نعطي اللَّه و نعطيك) و عليّاً أميرالمؤمنين و ولده الأئمة الذين ذكرتهم من ذريتك من صلبه («ه» و «و»: ذكرتهم أنّهم منك من صلبه متی جاؤوا و ادّعوا) بعد الحسن و الحسين، الذين قد عرَّفتكم مكانهما منّي و محلّهما عندي ومنزلتهما من ربي عزوجل، فقد أدّيت ذلك إليكم و أنهما سيدا شباب أهل الجنة و أنهما الإمامان بعد أبيهما علي، وأنا أبوهما قبله». و قولوا: «أعطينا اللَّه بذلك و إياك و علياً و الحسن و الحسين و الأئمة الذين ذكرت عهداً و ميثاقاً مأخوذاً لأميرالمؤمنين («ه» و «و»: أطعنا اللَّه... علی عهد و ميثاق، فهي مأخوذة من المؤمنين) من قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و مصافقة أيدينا، من أدركها بيده و إلاّ فقد أقرَّ بها بلسانه لا نبتغي بذلك بدلاً و لا نری من أنفسنا عنه حولاً أبداً («د» و «ه» و «و»: و لا يری اللَّه عز و جل منهما حولاً أبداً). نحن نؤدّي ذلك عنك الداني و القاصي من أولادنا و أهالينا («ه» «و»: ... عنك إلی كل من رأينا ممن ولدنا أو لم نلده)، أشهدنا</ref>|ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان میرسانيم، و خدا را بر آن شاهد میگيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت میكند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستی».<ref>تا اينجا عبارتی بود كه پيامبر صلی الله عليه وآله از مردم خواسته بود آن را همراه او تكرار كنند و به مضمون آن اقرار نمايند. اين عبارات طبق نسخه «ب» ذكر شد، و در «الف» و «د» و «ه» از جمله: «تو ما را به موعظه الهی نصيحت كردی...» تا اينجا به اين صورت آمده است: «... و اطاعت میكنيم خدا را و تو را و علی اميرالمؤمنين و فرزندانِ امام او را كه گفتی آنان از فرزندان تو از صلب اويند. («ه»: گفتی آنان از تو از صلب اويند هر گاه بيايند و ادعای امامت كنند) بعد از حسن و حسين، آن دو كه منزلت آنان را نسبت به خودم و مقام آنان را نزد خودم و در پيشگاه خداوند عز و جل به شما فهماندم. اين مطالب را درباره آن دو به شما رساندم و اينكه آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و اينكه آن دو بعد از پدرشان علی دو امام هستند، و من قبل از علی پدر ايشانم». و بگوييد: «ما در اين باره با خداوند و با تو و با علی و حسن و حسين و امامانی كه ذكر كردی پيمان میبنديم و ميثاقی از ما برای اميرالمؤمنين گرفته شود. («ه»: پس اين عهد و پيمان از مؤمنين گرفته شده باشد) از قلبها و جانها و زبانهای ما و به صورت دست دادن، برای هر كس ممكن باشد با دستش، و گرنه با زبانش به آن اقرار میكند. در پی تغيير آن نيستيم و در خود تصميم دگرگونی درباره آن را ابداً نمیبينيم. ما اين مطلب را از قول تو به دور و نزديک از فرزندان و فاميلمان میرسانيم. («ه»: ... از قول تو میرسانيم به فرزندانمان كه به دنيا آمدهاند يا نيامده اند)، خدا را بر اين مطلب شاهد میگيريم و خدا در شاهد بودن كافی است و تو بر ما شاهدی، و نيز هر كس كه خدا را اطاعت میكند -چه آشكارا و چه پنهانی- و نيز ملائكه خداوند و لشكر او و بندگانش را شاهد میگيريم، و خدا از هر شاهدی بالاتر است».</ref>|مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ<ref>«ب»: و {{قرآن|خائنة الأعين و ما تخفي الصدور}}. «و»: خافية كل نفس و عيب.</ref>، {{قرآن|فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإنَّما يَضِلُّ عَلَيْها}}<ref>الإسراء: ۱۵.</ref>، وَ مَنْ بايَعَ فَإنَّما يُبايِعُ اللَّهَ، {{قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أيْديهِمْ}}.<ref>الفتح: ۱۰.</ref>|ای مردم، چه میگوييد؟ خداوند هر صدايی را و پنهانی های هر كسی را میداند. «پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است»، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت میكند. «دست خداوند بر روی دست بيعت كنندگان است».|مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُوني وَ بايِعُوا عَلِيّاً<ref>«الف»: اتقوا اللَّه و بايعوا عليّاً. «د»: و تابعوا علياً.</ref> أميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأئِمَّةَ [مِنْهُمْ فِی الدُّنْيا وَ اْلآخِرَةِ]<ref>الزيادة من «ب» و «ه» و «‹و».</ref> كَلِمَةً باقِيَةً. يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفی<ref>فإنها كلمة باقية يهلك بها من غدر و يرحم اللَّه من وفی.</ref>، {{قرآن|وَمَنْ نَكَثَ فَإنَّما يَنْكُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أوْفی بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أجْراً عَظيماً}}.<ref>الفتح: ۱۰.</ref>|ای مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با علی اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتی كه در نسل ايشان باقی است بيعت كنيد. خداوند غدر كنندگان (بيعت شكنان) را هلاك و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. «و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هركس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمی عنايت میفرمايد».|مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذي قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلی عَلِيٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ<ref>«ب»: معاشر الناس، لَقِّنوا ما لَقَّنْتُكُمْ و قُولوا ما قلته و سلِّموا علی أميركم.</ref>، وَ قوُلوُا: {{قرآن|سَمِعْنا وَ أطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إلَيْكَ الْمَصيرُ}}<ref>البقرة: ۲۸۵.</ref>، وَ قوُلوُا: {{قرآن|الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ}}.<ref>الأعراف: ۴۳.</ref>|ای مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد: (تكرار كنيد) ، و به علی به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد<ref>يعنی: بگوييد: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين». و عبارت در «ب» چنين است: «ای مردم، آنچه به شما تلقين كردم تكرار كنيد و آنچه گفتم بگوييد و بر اميرتان سلام كنيد».</ref> و بگوييد: «شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا مغفرت تو را میخواهيم و بازگشت به سوی توست». و بگوييد: «حمد و سپاس خدای را كه ما را به اين هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمیكرد ما هدايت نمیشديم فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند».|مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ فَضائِلَ عَلِيِّ بْنِ أبيطالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ -وَ قَدْ أنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ- أكْثَرُ مِنْ أنْ أُحْصِيَها في مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أنْبَأَكُمْ بِها وَ عَرَفَها<ref>الزيادة من «الف» و «ه».</ref> فَصَدِّقُوهُ.<ref>هذه الفقرة في «ب» هكذا: معاشر الناس، إن فضائل عليٍّ و ما خصّه اللَّه به في القرآن أكثر من أن أذكرها في مقام واحد، فمن أنبأكم بها فصدِّقوه</ref>|ای مردم، فضايل علی بن ابیطالب نزد خداوند -كه آن را در قرآن نازل كرده- بيش از آن است كه همه را در يک مجلس بشمارم، پس هر كس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصديق كنيد.<ref>اين عبارت را دو نوع میتوان معنی كرد: الف: «عَرَفَها» بدون تشديد، يعنی كسی كه فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را میگويد بايد اهل معرفت باشد و فقط هر چه میشنود نقل نكند تا بتواند بعضی دسيسههای دشمنان را يا سقط هايی كه در بعضی عبارات شده متوجه شود و احياناً با ذكر يک فضيلت نتيجه معكوس گرفته نشود. ب: «عرَّفها» با تشديد، يعنی هر كس از فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داد و آن را به مردم شناسانيد، او را تصديق كنيد. عبارت در «ب» چنين است: ای مردم، فضايل علی و آنچه خداوند او را در قرآن بدان اختصاص داده بيش از آن است كه در يک مجلس ذكر كنم. پس هر كس شما را از آنها خبر داد او را تصديق كنيد.</ref>|مَعاشِرَ النّاسِ، {{قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ -وَ عَلِيّاً وَ الْأئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ<ref>«ب»: من يُطع اللَّه و رسوله و اولی الأمر فقد فاز...</ref>- فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً}}.|ای مردم، «هر كس خدا و رسولش -و علی و امامانی را كه ذكر كردم- اطاعت كند به رستگاری بزرگ دست يافته است.»|مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ إلی مُبايَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْليمِ<ref>«د»: السلام.</ref> عَلَيْهِ بِإمْرَةِالْمُؤْمِنينَ {{قرآن|أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ}}<ref>«ه» و «و»: اولئك المقرّبون.</ref> في جَنّاتِ النَّعيمِ.|ای مردم، كسانی كه برای بيعت با او و قبول ولايتش و سلام به او به عنوان «اميرالمؤمنين» سبقت بگيرند «آنان رستگارانند» و در باغهای نعمت خواهند بود.|مَعاشِرَ النّاسِ، قوُلوُا ما يَرْضَی اللَّهُ بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَ{{قرآن|إنْ تَكْفُروُا أنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَميعاً}} {{قرآن|فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً}}.<ref>«ه» «و»: {{قرآن|فإنَّ اللَّه لغنيّ حميد}}.</ref>|ای مردم، سخنی بگوييد كه به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر «شما و همه كسانی كه در زمين هستند كافر شوند» «به خدا ضرری نمیرسانند».|أللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ [بِما أدَّيْتُ وَ أمَرْتَ]<ref>الزيادة من «ب».</ref> وَ اغْضِبْ عَلَی [الْجاحِدينَ]<ref name=": 2" /> الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ.|خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم، مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. | ||
|مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّكُمْ أكْثَرُ مِنْ أنْ تُصافِقُوني بِكَفٍّ واحِدٍ في وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ أمَرَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أنْ آخُذَ مِنْ ألْسِنَتِكُمُ الْإقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ<ref>«الف» و «ب» و «ه»: بما عقَّدت لعليّ بن أبيطالب من إمرة المؤمنين.</ref>، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأئِمَّةِ مِنّي وَ مِنْهُ، عَلی ما أعْلَمْتُكُمْ أنَّ ذُرِّيَّتي مِنْ صُلْبِهِ. | |||
|ای مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يك زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم برای علی | |||
|فَقوُلوُا بِأَجْمَعِكُمْ: «إنّا سامِعوُنَ مُطيعوُنَ راضوُنَ مُنْقادوُنَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ في أمْرِ إمامِنا عَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأئِمَّةِ.<ref>«الف»: في أمر عليّ و أمر ولده من صلبه من الأئمة. «ب»: في إمامنا و أئمّتنا من ولده. «د»: في أمر عليّ أميرالمؤمنين و مَن وَلَّدهُ مِنْ صلبه من الأئمة.</ref> نُبايِعُكَ عَلی ذلِكَ بِقُلُوبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ أيْدينا.<ref>تبايعك علی ذلك قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و أيدينا.</ref> عَلی ذلِكَ نَحْيی وَ عَلَيْهِ نَمُوتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَ لانُغَيِّرُ وَ لانُبَدِّلُ، وَ لانَشُكُّ [وَ لانَجْحَدُ]<ref>الزيادة من «ب».</ref> وَ لانَرْتابُ، وَ لانَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لانَنْقُضُ الْميثاقَ.<ref>«ه»: و لا نرجع في عهد و ميثاق.</ref> | |||
|پس همگی چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت میكنيم و راضی هستيم و سر تسليم فرود میآوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی اميرالمؤمنين و امامانی كه از صلب او به دنيا میآيند. بر اين مطلب با قلبها و جان و زبان و دستانمان با تو بيعت میكنيم. بر اين عقيده زندهايم و با آن میميريم و (روز قيامت) با آن محشور میشويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمیكنيم و شك نمیكنيم و انكار نمینماييم و ترديد به دل راه نمیدهيم و از اين قول برنمی گرديم و پيمان را نمیشكنيم. | |||
|وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ في عَلِيٍّ أميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الْأئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما. | |||
|تو ما را به موعظه الهی نصيحت نمودی درباره علی اميرالمؤمنين و امامانی كه گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنی حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است. | |||
|فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلوُبِنا وَ أنْفُسِنا وَ ألْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ أيْدينا. مَنْ أدْرَكَها بِيَدِهِ وَ إلاّ فَقَدْ أقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لانَبْتَغي بِذلِكَ بَدَلاً وَ لايَرَی اللَّهُ مِنْ أنْفُسِنا حِوَلاً. | |||
|پس برای آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلبها و جان و زبان و ضماير و دستهايمان. هر كس توانست با دست بيعت مینمايد و گرنه با زبانش اقرار میكند. هرگز در پی تغيير اين عهد نيستيم و خداوند(در اين باره) از نفس هايمان دگرگونی نبيند. | |||
|نَحْنُ نُؤَدّي ذلِكَ عَنْكَ الدّاني وَ الْقاصي مِنْ أوْلادِنا وَ أهالينا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِكَ وَ كَفی بِاللَّهِ شَهيداً وَ أنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ».<ref>هنا آخر النص الذي طلب رسول اللَّه صلی الله عليه وآله من الناس تكراره بعده و إقرارهم به. و قد أوردنا النص طبقاً ل «ب»، و من قوله «وعظتنا بوعظ اللَّه...» إلی هنا ورد في «الف» و «د» و «ه» و «و» بصورة أُخری نوردها فيما يلي بعينها مع الإشارة إلی تفاوت النسخ الثلاثة بين القوسين: ... و نطيع اللَّه و نطيعك(«و»: نعطي اللَّه و نعطيك) و عليّاً أميرالمؤمنين و ولده الأئمة الذين ذكرتهم من ذريتك من صلبه («ه» و «و»: ذكرتهم أنّهم منك من صلبه متی جاؤوا و ادّعوا) بعد الحسن و الحسين، الذين قد عرَّفتكم مكانهما منّي و محلّهما عندي ومنزلتهما من ربي عزوجل، فقد أدّيت ذلك إليكم و أنهما سيدا شباب أهل الجنة و أنهما الإمامان بعد أبيهما علي، وأنا أبوهما قبله». و قولوا: «أعطينا اللَّه بذلك و إياك و علياً و الحسن و الحسين و الأئمة الذين ذكرت عهداً و ميثاقاً مأخوذاً لأميرالمؤمنين («ه» و «و»: أطعنا اللَّه... علی عهد و ميثاق، فهي مأخوذة من المؤمنين) من قلوبنا و أنفسنا و ألسنتنا و مصافقة أيدينا، من أدركها بيده و إلاّ فقد أقرَّ بها بلسانه لا نبتغي بذلك بدلاً و لا نری من أنفسنا عنه حولاً أبداً («د» و «ه» و «و»: و لا يری اللَّه عز و جل منهما حولاً أبداً). نحن نؤدّي ذلك عنك الداني و القاصي من أولادنا و أهالينا («ه» «و»: ... عنك إلی كل من رأينا ممن ولدنا أو لم نلده)، أشهدنا</ref> | |||
|ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان میرسانيم، و خدا را بر آن شاهد میگيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت میكند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستی».<ref>تا اينجا عبارتی بود كه پيامبر صلی الله عليه وآله از مردم خواسته بود آن را همراه او تكرار كنند و به مضمون آن اقرار نمايند. اين عبارات طبق نسخه «ب» ذكر شد، و در «الف» و «د» و «ه» از جمله: «تو ما را به موعظه الهی نصيحت كردی...» تا اينجا به اين صورت آمده است: «... و اطاعت میكنيم خدا را و تو را و علی اميرالمؤمنين و فرزندانِ امام او را كه گفتی آنان از فرزندان تو از صلب اويند. («ه»: گفتی آنان از تو از صلب اويند هر گاه بيايند و ادعای امامت كنند) بعد از حسن و حسين، آن دو كه منزلت آنان را نسبت به خودم و مقام آنان را نزد خودم و در پيشگاه خداوند عز و جل به شما فهماندم. اين مطالب را درباره آن دو به شما رساندم و اينكه آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و اينكه آن دو بعد از پدرشان علی دو امام هستند، و من قبل از علی پدر ايشانم». و بگوييد: «ما در اين باره با خداوند و با تو و با علی و حسن و حسين و امامانی كه ذكر كردی پيمان میبنديم و ميثاقی از ما برای اميرالمؤمنين گرفته شود. («ه»: پس اين عهد و پيمان از مؤمنين گرفته شده باشد) از قلبها و جانها و زبانهای ما و به صورت دست دادن، برای هر كس ممكن باشد با دستش، و گرنه با زبانش به آن اقرار میكند. در پی تغيير آن نيستيم و در خود تصميم دگرگونی درباره آن را ابداً نمیبينيم. ما اين مطلب را از قول تو به دور و نزديک از فرزندان و فاميلمان میرسانيم. («ه»: ... از قول تو میرسانيم به فرزندانمان كه به دنيا آمدهاند يا نيامده اند)، خدا را بر اين مطلب شاهد میگيريم و خدا در شاهد بودن كافی است و تو بر ما شاهدی، و نيز هر كس كه خدا را اطاعت میكند -چه آشكارا و چه پنهانی- و نيز ملائكه خداوند و لشكر او و بندگانش را شاهد میگيريم، و خدا از هر شاهدی بالاتر است».</ref> | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ<ref>«ب»: و {{قرآن|خائنة الأعين و ما تخفي الصدور}}. «و»: خافية كل نفس و عيب.</ref>، {{قرآن|فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإنَّما يَضِلُّ عَلَيْها}}<ref>الإسراء: ۱۵.</ref>، وَ مَنْ بايَعَ فَإنَّما يُبايِعُ اللَّهَ، {{قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أيْديهِمْ}}.<ref>الفتح: ۱۰.</ref> | |||
|ای مردم، چه میگوييد؟ خداوند هر صدايی را و پنهانی های هر كسی را میداند. «پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است»، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت میكند. «دست خداوند بر روی دست بيعت كنندگان است». | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُوني وَ بايِعُوا عَلِيّاً<ref>«الف»: اتقوا اللَّه و بايعوا عليّاً. «د»: و تابعوا علياً.</ref> أميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأئِمَّةَ [مِنْهُمْ فِی الدُّنْيا وَ اْلآخِرَةِ]<ref>الزيادة من «ب» و «ه» و «‹و».</ref> كَلِمَةً باقِيَةً. يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفی<ref>فإنها كلمة باقية يهلك بها من غدر و يرحم اللَّه من وفی.</ref>، {{قرآن|وَمَنْ نَكَثَ فَإنَّما يَنْكُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أوْفی بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أجْراً عَظيماً}}.<ref>الفتح: ۱۰.</ref> | |||
|ای مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با علی اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتی كه در نسل ايشان باقی است بيعت كنيد. خداوند غدر كنندگان (بيعت شكنان) را هلاك و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. «و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هركس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمی عنايت میفرمايد». | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذي قُلْتُ لَكُمْ وَ سَلِّمُوا عَلی عَلِيٍّ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ<ref>«ب»: معاشر الناس، لَقِّنوا ما لَقَّنْتُكُمْ و قُولوا ما قلته و سلِّموا علی أميركم.</ref>، وَ قوُلوُا: {{قرآن|سَمِعْنا وَ أطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إلَيْكَ الْمَصيرُ}}<ref>البقرة: ۲۸۵.</ref>، وَ قوُلوُا: {{قرآن|الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ}}.<ref>الأعراف: ۴۳.</ref> | |||
|ای مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد: (تكرار كنيد) ، و به علی به عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد<ref>يعنی: بگوييد: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين». و عبارت در «ب» چنين است: «ای مردم، آنچه به شما تلقين كردم تكرار كنيد و آنچه گفتم بگوييد و بر اميرتان سلام كنيد».</ref> و بگوييد: «شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا مغفرت تو را میخواهيم و بازگشت به سوی توست». و بگوييد: «حمد و سپاس خدای را كه ما را به اين هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نمیكرد ما هدايت نمیشديم فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند». | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ فَضائِلَ عَلِيِّ بْنِ أبيطالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ -وَ قَدْ أنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ- أكْثَرُ مِنْ أنْ أُحْصِيَها في مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أنْبَأَكُمْ بِها وَ عَرَفَها<ref>الزيادة من «الف» و «ه».</ref> فَصَدِّقُوهُ.<ref>هذه الفقرة في «ب» هكذا: معاشر الناس، إن فضائل عليٍّ و ما خصّه اللَّه به في القرآن أكثر من أن أذكرها في مقام واحد، فمن أنبأكم بها فصدِّقوه</ref> | |||
|ای مردم، فضايل علی بن ابیطالب نزد خداوند -كه آن را در قرآن نازل كرده- بيش از آن است كه همه را در يک مجلس بشمارم، پس هر كس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصديق كنيد.<ref>اين عبارت را دو نوع میتوان معنی كرد: الف: «عَرَفَها» بدون تشديد، يعنی كسی كه فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را میگويد بايد اهل معرفت باشد و فقط هر چه میشنود نقل نكند تا بتواند بعضی دسيسههای دشمنان را يا سقط هايی كه در بعضی عبارات شده متوجه شود و احياناً با ذكر يک فضيلت نتيجه معكوس گرفته نشود. ب: «عرَّفها» با تشديد، يعنی هر كس از فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داد و آن را به مردم شناسانيد، او را تصديق كنيد. عبارت در «ب» چنين است: ای مردم، فضايل علی و آنچه خداوند او را در قرآن بدان اختصاص داده بيش از آن است كه در يک مجلس ذكر كنم. پس هر كس شما را از آنها خبر داد او را تصديق كنيد.</ref> | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، {{قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ -وَ عَلِيّاً وَ الْأئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ<ref>«ب»: من يُطع اللَّه و رسوله و اولی الأمر فقد فاز...</ref>- فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً}}. | |||
|ای مردم، «هر كس خدا و رسولش -و علی و امامانی را كه ذكر كردم- اطاعت كند به رستگاری بزرگ دست يافته است.» | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ إلی مُبايَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْليمِ<ref>«د»: السلام.</ref> عَلَيْهِ بِإمْرَةِالْمُؤْمِنينَ {{قرآن|أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ}}<ref>«ه» و «و»: اولئك المقرّبون.</ref> في جَنّاتِ النَّعيمِ. | |||
|ای مردم، كسانی كه برای بيعت با او و قبول ولايتش و سلام به او به عنوان «اميرالمؤمنين» سبقت بگيرند «آنان رستگارانند» و در باغهای نعمت خواهند بود. | |||
|مَعاشِرَ النّاسِ، قوُلوُا ما يَرْضَی اللَّهُ بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَ{{قرآن|إنْ تَكْفُروُا أنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَميعاً}} {{قرآن|فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً}}.<ref>«ه» «و»: {{قرآن|فإنَّ اللَّه لغنيّ حميد}}.</ref> | |||
|ای مردم، سخنی بگوييد كه به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر «شما و همه كسانی كه در زمين هستند كافر شوند» «به خدا ضرری نمیرسانند». | |||
|أللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ [بِما أدَّيْتُ وَ أمَرْتَ]<ref>الزيادة من «ب».</ref> وَ اغْضِبْ عَلَی [الْجاحِدينَ]<ref name=": 2" /> الْكافِرينَ، وَ الْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ. | |||
|خدايا، به خاطر آنچه ادا كردم و امر نمودم، مؤمنين را بيامرز، و بر منكرين كه كافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است. | |||
}} | }} | ||