۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲٬۱۴۱: | خط ۲٬۱۴۱: | ||
اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | ||
خط ۲٬۱۴۸: | خط ۲٬۱۴۹: | ||
«گفتمان» در مفهوم ساده، به گفت و گو و تبادل كلام گفته مىشود. اين واژه در معناى اصطلاحى به شكل ماهيت و نوع گفتگو گفته مىشود، كه مقصود از آن احتجاج يا تبيين و يا دفاع از يك انديشه و نظريه است. | «گفتمان» در مفهوم ساده، به گفت و گو و تبادل كلام گفته مىشود. اين واژه در معناى اصطلاحى به شكل ماهيت و نوع گفتگو گفته مىشود، كه مقصود از آن احتجاج يا تبيين و يا دفاع از يك انديشه و نظريه است. | ||
خط ۲٬۱۵۹: | خط ۲٬۱۶۱: | ||
آشنايى با نقش شخصيتهاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير. | آشنايى با نقش شخصيتهاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير. | ||
خط ۲٬۱۷۵: | خط ۲٬۱۷۸: | ||
بايسته هاى يک گفتمان چگونه بايد باشد؟ | بايسته هاى يک گفتمان چگونه بايد باشد؟ | ||
روش ها، تاكتيک ها و تكنيک هاى يک گفتمان چيست؟ | |||
و... . | و... . | ||
اينها سؤال هايى فرعى هستند كه همگى به عنوان متغيّرهاى وابسته پيرامون سؤال اصلى به عنوان يک متغير ثابت مطرح مى گردند. | اينها سؤال هايى فرعى هستند كه همگى به عنوان متغيّرهاى وابسته پيرامون سؤال اصلى به عنوان يک متغير ثابت مطرح مى گردند. | ||
خط ۲٬۱۸۷: | خط ۲٬۱۹۱: | ||
در اين تحقيق از منابع مختلف، به ويژه خلاصه «عبقات الانوار» شيخ عباس قمى، «بحارالانوار» علامه مجلسى، «الغدير» علامه امينى، «دانشنامه امام على عليه السلام» و... بيشترين بهره گرفته شده است. | در اين تحقيق از منابع مختلف، به ويژه خلاصه «عبقات الانوار» شيخ عباس قمى، «بحارالانوار» علامه مجلسى، «الغدير» علامه امينى، «دانشنامه امام على عليه السلام» و... بيشترين بهره گرفته شده است. | ||
خط ۲٬۱۹۲: | خط ۲٬۱۹۷: | ||
چنانچه اشاره شد، اين تحقيق مشتمل بر سه فصل است: فصل اول به كليات، و فصل دوم به ادبيات موضوع در تحليل و تبيين علل ماندگارى گفتمان غدير، و فصل سوم به نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم اختصاص دارد. | چنانچه اشاره شد، اين تحقيق مشتمل بر سه فصل است: فصل اول به كليات، و فصل دوم به ادبيات موضوع در تحليل و تبيين علل ماندگارى گفتمان غدير، و فصل سوم به نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم اختصاص دارد. | ||
'''و) پيشينه پژوهش''' | '''و) پيشينه پژوهش''' | ||
با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. مىتوان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک | با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. مىتوان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک «گفتمان» به آن توجه شود، و كمّ و كيف آن و راز ماندگارى چنين گفتمانى مورد تبيين و مداقّه قرار گيرد. لذا به نظر میرسد پردازش موضوع با اين نگاه خالى از لطف نباشد. | ||
'''ز) چارچوب نظرى پژوهش''' | |||
از حيث نظرى، در اين پژوهش به چند دليل نقلى متقن استناد شده است: | |||
يكى آيه شريفه ۶۸ سوره مائده: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس»، و ديگرى آيه سوم مائده كه در حكم قطعى عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله بعد از ابلاغ رسالت پايان است كه مى فرمايد: «اليوم اكملت لكم دينكم و انعمت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»، و ديگر سخن متقن و متواتر رسول خدا صلى الله عليه و آله در خطبه غدير است كه خلاصه خطبه در اين جمله بيان شده است: من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.<ref>خلاصه عبقات الانوار (قمى) : ص ۳۲، به نقل از ابوهريره و انس بن مالک. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۷.</ref> | |||
اين دلائل و دلائلى ديگر كه در متن خواهد آمد، به عنوان پشتوانه نظرى تحقيق مورد استناد و استفاده است. | |||
'''۲. فصل دوم: ادبيات موضوع''' | |||
الف) نگاه اجمالى بر حقيقت گفتمان غدير | |||
برخى از پديدهها در تاريخ انسانى از جايگاه ويژه اى برخوردار مى شوند؛ از حد يک رخداد و خبر صرف خارج مى شوند و به عنوان يک پديده در جامعه ظاهر مى شوند، و به عنوان يک انديشه در فرآيند زمان و مكان جارى مى مانند. | |||
اين رخدادها و پديده ها را نمى توان به چيزى همانند كرد. واژه اى كه بتوان از آن ياد كرد و تأثيرات اين چنين پديده اى را با آن بيان نمود دشوار و كمياب است، زيرا پديده هاى اين چنينى پديده هاى انديشه ساز و جريان سازان مهمى هستند كه جهت تاريخى امت و يا امت هايى را در زمان و پس از آن تحت تأثير شگرف خود قرار مى دهند، و از سويى داراى برنامه و رويكرد عملياتى در حوزه رفتارهاى فردى، اجتماعى و سياسى افراد يا جامعه يا جوامعى هستند كه از آن تأثير مى پذيرند. | |||
هدف از به كارگيرى واژه «گفتمان» به صورت اصطلاح خاص درباره اين پديده، بيان اين است كه ما با پديده اى رو به رو هستيم كه در زمانى رخ داده، و به عنوان يک انديشه و نظريه در حوزه هاى بسيارى تأثيرگذار بوده است، و به عنوان يک عنصر و مؤلّفه اساسى در حوزه هاى چندى حضور و نقش مهم و اساسى را ايفا كرده و مى كند. | |||
به نظر مى رسد كه اين عنصر به عنوان عنصر اساسى پايدار، با همه تغييرات فرهنگى و اجتماعى و تاريخى باقى، و آثار خود را در حوزه هاى انديشه، بينش و رويكرد به جاى مى گذارد. هر چند كه غدير به عنوان يک مكان و يک رخداد تاريخى در عصر و لحظه اى خاص از زمان در بند زمان و مكان و تاريخ و لحظه است، ولى از جهاتى از همه آنها جدا و منفک است. | |||
لحظه نه تنها آبستن ايجاد و يا بروز آن نيست، بلكه تنها مى تواند آن را به عنوان آغاز به شكلى ظاهرى محدود و مقيد سازد. ولى از نظر باطنى امرى فرا لحظه و فرا تاريخى است، و مى توان آن را به عنوان اصلى بيرون از رخدادها بر شمرد. | |||
اين گونه است كه ما از گفتمان غدير سخن مى گوييم. البته با اين تفاوت كه محدود به لحظه، زمان و مكان تاريخ نيست. به اين معنى كه گفتمان ها را مى توان به دو دسته اساسى دسته بندى كرد: | |||
يک) گفتمان هايى كه هر چند عمومى و كلى و فراگير هستند، ولى در يک عصر تاريخى حضور و ظهور دارند. مانند گفتمان دموكراسى و غيره، و ديگر گفتمان هايى كه در محدوده زمان، تاريخ و لحظه قرار نمى گيرند و هيچ يک از آنها نمى تواند بندى بر پاى آن و قيد بر گردنش باشد. | |||
از اين دسته گفتمان ها مى توان به گفتمان عدالت اشاره كرد. گفتمان غدير اگر چه از زمان خاصى چون ۱۸ ذى الحجه سال دهم هجرى و در مكان خاصى چون غدير خم در راه مكه و مدينه و با حضور اشخاص و شخصيت هاى به نامى چون رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام شكل گرفت، ولى آغاز آن را بايد به حضور انسان به عنوان خليفةاللَّه در زمين، و مكان آن را نيز كره زمين و اشخاص آن را انسان هاى كاملى دانست كه در قرآن به عنوان انوار طيب انسانى و كلمات وجودى الهى از آنان ياد مى شود. كلمات وجودى كه توبه آدم بدان پذيرفته شده است. | |||
گفتمان غدير، گفتمان حال و گذشته و آينده بشريت است. | |||
گفتمان غدير همان خواسته حضرت ابراهيم عليه السلام است كه پس از سال ها تلاش و مجاهدت و سربلندى از آزمون هاى سخت و دشوار چون ذبح اسماعيل عليه السلام و آتش نمروديان و مانند آن به آن رسيد و دست يافت. | |||
گفتمان غدير همان امانت الهى است كه آسمان و زمين آن را بر نتابيد. | |||
گفتمان غدير محتواى همه رسالت است، كه اگر آن را ابلاغ نكند نه تنها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ابلاغ رسالت نكرده است، بلكه رسالت همه پيامبران عليهم السلام ابتر و بريده و ناتمام مى ماند. | |||
و گفتمان غدير همان و همان و همان هايى است كه در بسيارى از آيات قرآن بدان به صراحت، كنايه، ايهام، اجمال و تفصيل پرداخته شده است. | |||
مگر نه اين است كه همه قرآن «بسم اللَّه»، و همه بسم اللَّه در «باء» آن خلاصه شده، و امامت نقطه معنابخش وجودى آن باء است؟ مگر نه اين است كه همه آيات تعريف يک حقيقت هستند، و همه حقيقت نور وجودى محمدى است كه باطن آن را نور علوى تشكيل میدهد؟ | |||
گفتمان غدير، آغاز امامت انسان بر همه هستى را مىنماياند، و نشان مىدهد كه انسان چيست و از كجا آمده و به كجا مىرود. | |||
گفتمان غدير هم راه است، و هم مقصد است، و هم مقصود. | |||
اگر دين اسلام و قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله و پيامبران پيشين و امامان معصوم عليهم السلام و علماى صالح امت اين اندازه از غدير مى گويند، از آن رو است كه هويت همه دين و بنياد همه اسلام اين كلمه وجودى و حقيقت خاص الهى است كه در غدير صورت تجلى يافته است. انسان به گفتمان غدير خود را در راهى ديگر قرار داد؛ راهى كه پايان آن سربلندى انسان و انسانيت است. | |||
از زمانى كه غدير تجلى يافت، فرشتگان آسمان نفس راحتى كشيدند و زمين به خود باليد كه قرارگاه خليفه الهى شد. خلافت و دين اسلام - كه تلاش همه پيامبران از آدم تا خاتم عليهم السلام بود - به بار نشست و ميوه داد. | |||
كاشت و داشت پيامبران عليهم السلام و فرشتگان و زمين و زمان در آن لحظه تاريخى به بار نشست، و انسان و انسانيت به برداشت اين ثمره چشم اميد دوخت. از آن زمان است كه خلافت انسانى تضمينى شد، و زمين اميد به آبادانى يافت، و مأموريت آدم در زمين به پايان رسيد و ابليس نوميد گشت. | |||
گفتمان غدير تجلى اسم اعظم بر زمين و مظهريت يافتن ربوبيت در قرارگاه زمين است. اين گونه شد كه خداوند بر زمين و زمان فخر فروخت، و «تبارك اللَّه احسن الخالقين» مفهوم و معنى يافت. | |||
غدير، چاه آبى است كه در جارى زمان جارى شد و در عرصه هستى همگان را سيراب كرد. فرشتگان در آب غدير علم، و جنّيان هدايت، و انسان خلافت را يافت. هر كس از اين رويداد تعبيرى كرد، و از آن تعبير خود خشنود شد، و بر پايه ظرفيت و ظرف وجودى از آن بهره برد. انسان بر عرش نشست و از فرش گذشت. آب را مايه حيات طيبه و زندگانى جاودانه يافت، و فريب شيطان را وعده خوبان تفسير كرد. | |||
به غدير هم به بندگى و عبوديت جاودانگى دست يافت، و هم ملك و سرورى بر كائنات را ابليس آن را مايه نيستى خود يافت، و زقوم و حميم دوزخى معنى و تفسير كرد و خود را در چاه ويل جستجو كرد. زمين از آن آبادانى و جنّيان رهايى فهميدند. | |||
فتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.<ref>تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |