آیه ۱۶۷ بقره و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
عمر تا اين سخن را شنيد برخاست تا خارج شود و در آن حال مى‌گفت: او هذيان مى‌گويد. ابوبكر گفت: نه به خدا قسم، هذيان نمى‌گويم، كجا مى‌روى؟ عمر گفت: چگونه هذيان نمى‌گويى در حالى كه تو دومى آن دو نفر هستى هنگامى كه در غار بوديد؛ ابوبكر گفت: هنوز هم اين را مى‌گويى. آيا من آن روزها برايت نقل نكردم كه محمد در غار به من گفت: من كشتى جعفر و اصحابش را مى‌بينم كه در دريا شناور است. من از او خواستم به من هم نشان دهد و او دستى بر صورت من كشيد و من او را ديدم، و همان موقع معتقد شدم كه او ساحر است. و اين ماجرا را در مدينه براى تو بازگو كردم و نظر هر دومان بر اين قرار گرفت كه او ساحر است.  
عمر تا اين سخن را شنيد برخاست تا خارج شود و در آن حال مى‌گفت: او هذيان مى‌گويد. ابوبكر گفت: نه به خدا قسم، هذيان نمى‌گويم، كجا مى‌روى؟ عمر گفت: چگونه هذيان نمى‌گويى در حالى كه تو دومى آن دو نفر هستى هنگامى كه در غار بوديد؛ ابوبكر گفت: هنوز هم اين را مى‌گويى. آيا من آن روزها برايت نقل نكردم كه محمد در غار به من گفت: من كشتى جعفر و اصحابش را مى‌بينم كه در دريا شناور است. من از او خواستم به من هم نشان دهد و او دستى بر صورت من كشيد و من او را ديدم، و همان موقع معتقد شدم كه او ساحر است. و اين ماجرا را در مدينه براى تو بازگو كردم و نظر هر دومان بر اين قرار گرفت كه او ساحر است.  


محمد بن ابى‌بكر در ادامه ماجرا مى‌گويد: سپس گفتم: پدر، بگو: لا الهَ الَّا اللَّهُ. گفت: نمى‌گويم و نمى‌توانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم. وقتى نام «[[تابوت جهنم|تابوت]]» را آورد گمان كردم هذيان مى‌گويد. اين بود كه گفتم: كدام تابوت را مى‌گويى؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش قفل زده شده و در آن دوازده نفرند از جمله من و اين رفيقم. گفتم: عمر؟ گفت: آرى، و ده نفر ديگر در چاهى از جهنم كه صخره‌اى روى آن است. هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعله‌ور كند آن صخره را بر مى‌دارد. گفتم: گويا هذيان مى‌گويى! گفت: نه به خدا قسم هذيان نمى‌گويم. خدا پسر صهاک را لعنت كند. او بود كه مرا از ياد خدا گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمد و او چه بد رفيقى است! سپس بار ديگر صداى واویلای او بلند شد تا از دنيا رفت.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی۷ ص۳۴۵-۳۵۰؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۲۷-۱۳۱. </ref>
محمد بن ابى‌بكر در ادامه ماجرا مى‌گويد: سپس گفتم: پدر، بگو: لا الهَ الَّا اللَّهُ. گفت: نمى‌گويم و نمى‌توانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم. وقتى نام «[[تابوت جهنم|تابوت]]» را آورد گمان كردم هذيان مى‌گويد. اين بود كه گفتم: كدام تابوت را مى‌گويى؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش قفل زده شده و در آن دوازده نفرند از جمله من و اين رفيقم. گفتم: عمر؟ گفت: آرى، و ده نفر ديگر در چاهى از جهنم كه صخره‌اى روى آن است. هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعله‌ور كند آن صخره را بر مى‌دارد. گفتم: گويا هذيان مى‌گويى! گفت: نه به خدا قسم هذيان نمى‌گويم. خدا پسر صهاک را لعنت كند. او بود كه مرا از ياد خدا گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمد و او چه بد رفيقى است! سپس بار ديگر صداى واویلای او بلند شد تا از دنيا رفت.<ref>كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۸۲-۱۸۶؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۲۷-۱۳۱. </ref>


==== دوم: بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر در قيامت‌ ====
=== دوم: بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر در قيامت‌ ===
خداوند در روز قيامت صحنه‌هاى تكان دهنده‌اى از بانيان انحراف در اسلام به نمايش مى‌گذارد تا اصحاب صحيفه و عمق جنايتشان بر همه روشن شود.همان آيه‌اى كه ابوبكر هنگام مرگ بر زبان آورد و بر خود تطبيق كرد كه «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي ...»  <ref>سوره فرقان: آيات ۲۵- ۲۹.</ref> در كلام امام باقر عليه السلام به‌طور كامل تفسير شده است:«يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ»: «روزى كه ظالم كف دستانش را به دندان مى‌گَزَد»، ظالم يعنى ابوبكر. «يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»:«مى‌گويد: اى كاش راهى همراه پيامبر پيش گرفته بودم»، يعنى‌اى كاش على را با پيامبر پذيرفته بودم. «يَا لَيتَنِى لَم اَتَّخِذ فُلانًا خَلِيلًا»: «اى كاش فلانى را به دوستى خود نپذيرفته بودم»، فلانى يعنى عمر. «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي»: «مرا از ذكر گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمده بود»، ذكر يعنى ولايت.«وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا»: «و شيطان خوار كننده انسان بوده است»، شيطان يعنى دومى. <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۴۹ ح ۵.</ref>
خداوند در روز قيامت صحنه‌هاى تكان‌دهنده‌اى از بانيان انحراف در اسلام به نمايش مى‌گذارد تا عمق جنایت اصحاب [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه]] بر همه روشن شود. در روایتی از امام باقر عليه السلام در ذیل [[آيات ۲۷ تا ۲۹ فرقان و غدیر|آيات ۲۷ تا ۲۹ فرقان]] در این باره چنین آمده است: «روزى كه ظالم كف دستانش را به دندان مى‌گَزَد»، ظالم يعنى ابوبكر. «مى‌گويد: اى كاش راهى همراه پيامبر پيش گرفته بودم»؛يعنى‌ اى كاش على را با پيامبر پذيرفته بودم. «اى كاش فلانى را به‌دوستى خود نپذيرفته بودم»، فلانى يعنى عمر. مرا از ذكر گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمده بود؛ ذكر يعنى ولايت.<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۴۹، ح۵.</ref>


در آياتى از قرآن رو در رويى ابوبكر و عمر در روز قيامت مطرح شده كه خلق جهان بيزارى آنان از يكديگر را به تماشا خواهند نشست، و آن روزى است كه ما به على مى‌نازيم. امام باقر عليه السلام آيات  ۳۷ تا ۳۹ سوره زخرف را در اين رابطه چنين تفسير فرمود:«حَتَّى إِذا جاءَنا»: «تا هنگامى كه نزد ما آيند» يعنى ابوبكر و عمر، آنگاه كه يكديگر را مى‌بينند يكى به ديگرى خواهد گفت: «يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»: «اى كاش! بين من و تو فاصله مشرق و مغرب باشد كه بد رفيقى بودى»! آنجاست كه خدا به پيامبرش مى‌فرمايد: به ابوبكر و عمر و پيروانشان بگو: «لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»: «اكنون كه ظلم كرده‌ايد امروز ديگر براى شما هيچ فايده‌اى نخواهد داشت در اينكه در عذاب شريک خواهيد بود» يعنى اكنون كه در حق آل محمد عليهم السلام ظلم كرده‌ايد. <ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۶ ح ۱۴.</ref>رو در رو شدن بنيانگذاران ظلم بر آل محمد عليهم السلام با ادامه دهندگان راهشان از بنى اميه و بنى عباس و همه احياگران راه سقيفه تا روز قيامت و بيزارى آنان از يكديگر، منظره ديگرى است كه بسيارى از مطالب پنهانى را بر همگان روشن خواهد كرد. امام عليه السلام در تفسير آيات ۵۵ تا ۶۳سوره «ص» مى‌فرمايد:«وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»: «براى طاغيان بدترين بازگشت خواهد بود»، يعنى ابوبكر و عمر و بنى اميه. سپس خداوند كسانى را ذكر مى‌كند كه بعد از آنان حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند و مى‌فرمايد: «وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ»: «گروه ديگرى از همان نوع كه گونه‌هاى مختلفى دارد». «هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ»: «اينان گروهى هستند كه همراه آنان وارد آتش مى‌شوند»، يعنى بنى عباس.آنگاه بنى اميه به آنان مى‌گويند: «لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ»: «بر آنان خوشامد نباشد چرا كه به آتش خواهند رفت». بنى عباس در پاسخ مى‌گويند: «بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ»: «بلكه بر شما خوشامد نباشد؛ شما آتش را براى ما آماده كرديد و چه بد جايى است»، يعنى با آغاز ظلم بر آل محمد عليهم السلام زمينه را آماده كرديد. سپس بنى اميه مى‌گويند: «رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذِه فَزِدهُ عَذَابًا ضِعفًا مِنَ النَّار»: «خدايا هركس اين زمينه را براى ما آماده كرده به عذابى مضاعف مبتلا گردان»، كه منظورشان ابوبكر و عمر است.اينجاست كه دشمنان آل محمد عليهم السلام در آتش خواهند گفت: «مَا لَنا لا نَرَى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ»: «چه شده است ما را كه نمى‌بينيم مردانى را كه آنان را مردم بدى به شمار مى‌آورديم»، يعنى در دنيا شيعيان على را بد مى‌دانستيم. آيا ما آنها را به مسخره گرفته بوديم يا چشم‌ها نمى‌تواند آنها را ببيند؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۳ ح ۱۰.</ref>
در آياتى در ذیل برخی آیات قرآن رودررويى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و عمر و بیزاری آنان از یکدیگر مطرح شده است. [[امام باقر عليه السلام]]، [[آيات ۳۶ تا ۳۹ زخرف و غدیر|آيات  ۳۷ تا ۳۹ سوره زخرف]] را در اين رابطه چنين تفسير «تا هنگامى كه نزد ما آيند» يعنى ابوبكر و عمر، آنگاه كه يكديگر را مى‏‌بينند يكى به ديگرى خواهد گفت: «اى كاش! بين من و تو فاصله مشرق و مغرب باشد كه بد رفيقى بودى»! آنجاست كه خدا به پيامبرش مى ‏فرمايد: به ابوبكر و عمر و پيروانشان بگو: «اكنون كه ظلم كرده‌‏ايد امروز ديگر براى شما هيچ فايده‌‏اى نخواهد داشت در اينكه در عذاب شريک خواهيد بود»؛ يعنى اكنون كه در حق آل محمد عليهم السلام ظلم كرده‏‌ايد.<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۵۶، ح۱۴.</ref>
 
رو در رو شدن بنيانگذاران ظلم بر آل محمد عليهم السلام با ادامه دهندگان راهشان از بنى اميه و بنى عباس و همه احياگران راه سقيفه تا روز قيامت و بيزارى آنان از يكديگر، منظره ديگرى است كه بسيارى از مطالب پنهانى را بر همگان روشن خواهد كرد. امام عليه السلام در تفسير آيات ۵۵ تا ۶۳سوره «ص» مى‌فرمايد:«وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»: «براى طاغيان بدترين بازگشت خواهد بود»، يعنى ابوبكر و عمر و بنى اميه. سپس خداوند كسانى را ذكر مى‌كند كه بعد از آنان حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند و مى‌فرمايد: «وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ»: «گروه ديگرى از همان نوع كه گونه‌هاى مختلفى دارد». «هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ»: «اينان گروهى هستند كه همراه آنان وارد آتش مى‌شوند»، يعنى بنى عباس.آنگاه بنى اميه به آنان مى‌گويند: «لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ»: «بر آنان خوشامد نباشد چرا كه به آتش خواهند رفت». بنى عباس در پاسخ مى‌گويند: «بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ»: «بلكه بر شما خوشامد نباشد؛ شما آتش را براى ما آماده كرديد و چه بد جايى است»، يعنى با آغاز ظلم بر آل محمد عليهم السلام زمينه را آماده كرديد. سپس بنى اميه مى‌گويند: «رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذِه فَزِدهُ عَذَابًا ضِعفًا مِنَ النَّار»: «خدايا هركس اين زمينه را براى ما آماده كرده به عذابى مضاعف مبتلا گردان»، كه منظورشان ابوبكر و عمر است.اينجاست كه دشمنان آل محمد عليهم السلام در آتش خواهند گفت: «مَا لَنا لا نَرَى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ»: «چه شده است ما را كه نمى‌بينيم مردانى را كه آنان را مردم بدى به شمار مى‌آورديم»، يعنى در دنيا شيعيان على را بد مى‌دانستيم. آيا ما آنها را به مسخره گرفته بوديم يا چشم‌ها نمى‌تواند آنها را ببيند؟<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۳ ح ۱۰.</ref>
==== سوم: حسرت اصحاب صحيفه و پيروانشان‌ ====
==== سوم: حسرت اصحاب صحيفه و پيروانشان‌ ====
در ميان شعله‌هاى جهنم كه مزه تلخ غصب خلافت و ظلم به مقام ولايت را به اصحاب صحيفه و اهل سقيفه و پيروانشان خواهد چشاند، روزى است كه حسرت و ندامتشان به نقطه اوج مى‌رسد. آيات ۶۶ تا ۶۸ سوره احزاب در اين باره است:«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ»: «روزى كه صورت‌هاى آنان در آتش زير و رو مى‌شود»، يعنى كسانى كه حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند. «يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا»: «مى‌گويند: اى كاش از خدا و رسول اطاعت مى‌كرديم»، يعنى درباره اميرالمؤمنين عليه السلام.
در ميان شعله‌هاى جهنم كه مزه تلخ غصب خلافت و ظلم به مقام ولايت را به اصحاب صحيفه و اهل سقيفه و پيروانشان خواهد چشاند، روزى است كه حسرت و ندامتشان به نقطه اوج مى‌رسد. آيات ۶۶ تا ۶۸ سوره احزاب در اين باره است:«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ»: «روزى كه صورت‌هاى آنان در آتش زير و رو مى‌شود»، يعنى كسانى كه حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند. «يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا»: «مى‌گويند: اى كاش از خدا و رسول اطاعت مى‌كرديم»، يعنى درباره اميرالمؤمنين عليه السلام.
خط ۶۳: خط ۶۵:
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''کتاب سلیم بن قیس الهلالی'''؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
* '''مناقب آل ابی‌طالب'''؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
* '''مناقب آل ابی‌طالب'''؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]