آیه ۱۶۷ بقره و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | بقره |
شماره آیه | ۱۶۷ |
جزء | ۲ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | حسرت منافقان بر اعمالشان علیه غدیر در قیامت |
ترتیل آیه 0:27 ترجمه صوتی 0:30 |
آیه ۱۶۷ سوره بقره آیهای درباره اقدامات منافقان در غدیر که نشان میدهد آنان در قیامت بر اعماشان علیه غدیر حسرت میخورند و از آتش خارجشدنى نيستند.
موقعیت تاریخی نزول آیه ۱۶۷ سوره بقره چنین ترسیم شده است: اصحاب صحيفه ملعونه در حجةالوداع پيماننامه علیه غدیر امضا نمودند. اين سرکشی در مقبل حکم خداوند در نامه عمل آنان ثبت شد و نتوانست برای آنان بهره دنیوی داشته باشد؛ بلکه برای آنان و پیروانشان حسرت و ندامت به دنبال خواهد داشت. امام باقر عليه السلام شأن نزول اين آيه درباره اصحاب صحيفه را چنين بيان کرده است: «اينگونه خداوند اعمال آنان را نشانشان مىدهد تا بر آنان حسرت باشد»، هنگام مرگ است كه با چشم خود آنچه از عذاب برايشان آماده شده ببينند و اينان اصحاب صحيفهاى هستند كه درباره مخالفت با على عليه السلام نوشتند. «و آنان از آتش خارجشدنى نيستند».
محققان از ارتباط آیه ۱۶۷ سوره بقره با اصحاب صحيفه ملعونه سه نكته مهم استفاده کردهاند كه روايات مفصلى هم درباره آنها وارد شده است: اول، بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر هنگام مرگ است؛ دوم، بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر در قيامت است؛ سوم، حسرت اصحاب صحيفه و پيروانشان از اعمالی که علیه غدیر انجام دادند است.
آیهای درباره اقدامات منافقان در غدیر
آیه ۱۶۷ سوره بقره از جمله آیاتی دانسته شده که درباره اقدامات منافقان در غدیر نازل شده است. از آنجا كه منافقان از نخستين ساعات سفر غدير فتنهگرى و توطئه را آغاز كردند و در موارد بسيارى به اجراى نقشههاى خود اقدام كردند؛ به همین دلیل در كنار آياتى كه دربارۀ اقدامات پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله در غدير نازل مىشد، آيات بسيارى هم دربارۀ تحريكات و نقشههاى منافقين بر آن حضرت وحى مىشد. روايات مربوط به اين آيات، شأن نزول و ارتباط مستقيم آنها را با غدير روشن كرده است.[۱]
اين آيات ۱۰۴ آيه هستند که در ۳۹ مورد نازل شدهاند؛ از جمله این آیات آیه ۱۶۷ سوره بقره است: وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ؛ كسانى كه پيرو شده بودند گفتند: اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مىجستيم همانگونه كه از ما بيزارى جستند. اينگونه خداوند اعمال آنان را نشانشان مىدهد تا بر ايشان حسرت باشد و آنان از آتش خارجشدنى نيستند
.
موقعيت تاریخی نزول
موقعیت تاریخی نزول آیه ۱۶۷ سوره بقره چنین ترسیم شده است: اصحاب صحيفه ملعونه در حجةالوداع پيماننامه علیه غدیر امضا نمودند. اين سرکشی در مقبل حکم خداوند در نامه عمل آنان ثبت شد و نتوانست برای آنان بهره دنیوی داشته باشد: برای ابوبكر كمتر از سه سال حکومت و براى عمر كمتر از دوازده سال. با پايان این حکومت دنیایی کوتاه حسرت و ندامت آغاز شد. اين حسرت و ندامت دامنگير تمام پيروان آنان نيز هست هنگامى كه مرگ به سراغ آنان آيد.
امام باقر عليه السلام شأن نزول اين آيه درباره اصحاب صحيفه را چنين بيان کرده است: «اينگونه خداوند اعمال آنان را نشانشان مىدهد تا بر آنان حسرت باشد»، هنگام مرگ است كه با چشم خود آنچه از عذاب برايشان آماده شده ببينند و اينان اصحاب صحيفهاى هستند كه درباره مخالفت با على عليه السلام نوشتند. «و آنان از آتش خارجشدنى نيستند».[۲]
نيمه اول این آيه و نيز آيه قبل (آیه ۱۶۶ بقره) هم اين پشيمانى را بهخوبى ترسيم كرده است، آنجا كه در آیه ۱۶۶ مىفرمايد: «آنگاه كه تابعشدگان از تابعشوندگان بيزارى مىجويند و عذاب را مىبينند و راهها بر آنان بسته مىشود، و كسانى كه تابع شدند مىگويند: اى كاش براى ما بازگشتى بود تا از آنان بيزاى بجوييم همانگونه كه از ما بيزار شدند». از نظر سیاق آیه ۱۶۶ این آیه هم مربوط به اصحاب سقیفه خواهد بود.[۳]
تحليل اعتقادى آیه
محققان از ارتباط آیه ۱۶۷ سوره بقره با اصحاب صحيفه ملعونه سه نكته مهم استفاده کردهاند كه روايات مفصلى هم درباره آنها وارد شده است:
اول: بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر هنگام مرگ
امضاكنندگان اصلى صحيفه ملعونه پنج نفر بودند: ابوبكر، عمر، ابوعبيده جراح، معاذ بن جبل، سالم مولى ابىحذيفه. همه اين پنج نفر هنگام مرگ بر اساس آیه ۱۶۷ بقره اقرار به «عدم توانایی خروج از آتش» نمودند. آنان همانگونه كه از يكديگر بيزارى جستند و بر آنچه از دست داده بودند حسرت خوردند، با دلى پر حسرت بهسوى سزاى اعمالشان شتافتند.
داماد معاذ بن جبل كه هنگام مرگ او با مرض طاعون در شام كنار بسترش بوده مىگويد: معاذ در حال احتضار مىگفت: «وای بر من! وای بر من!»؛ گفتم: هذيان مىگويى؛ گفت: نه، خداى رحمتت كند؛ گفتم: پس چرا واویلا به راه انداختهاى؛ گفت: براى آنكه دشمن خدا را بر ولى خدا مقدم داشتم؛ پرسيدم: منظور تو كيانند؛ گفت: ابوبكر و عمر را بر خليفه پيامبر و جانشينش على بن ابىطالب مقدم داشتم. گفتم: گويا هذيان مىگويى؛ گفت: به خدا قسم هذيان نمىگويم. اكنون اين پيامبر و على هستند كه به من مىگويند: اى معاذ، تو و اصحابت را به آتش بشارت باد! آيا شما نبوديد كه گفتيد: اگر رسول اللَّه مُرد يا كشته شد خلافت را از على بن ابىطالب دور مىكنيم بهگونهاى كه هرگز به آن دسترسى نداشته باشد.
اين من بودم كه با ابوبكر و عمر و ابوعبيده و سالم گرد هم جمع شديم. پرسيدم: اى معاذ، اين اتفاق چه زمانى بود؟ گفت: در حجةالوداع. ما با يكديگر پيمان بستيم و گفتيم: بر ضد على يكديگر را يارى مىكنيم و نمىگذاريم تا ما زنده هستيم به خلافت دست يابد. وقتى پيامبر از دنيا رفت من به آنان گفتم: من مشكل قوم خود، انصار را حل مىكنم، شما از جهت قريش مسئله را حل كنيد. در زمان پيامبر، دو نفر را به اين پيماننامه دعوت كردم: بشير بن سعيد و اسَيد بن حضير، و آنان بر سر همين پيمان با من بيعت كردند. داماد معاذ كه هرگز چنين سوابقى را از آن مرد مقدسنما انتظار نداشته مىگويد: از آنچه معاذ گفت وحشت كردم. در سفر حج كسانى را كه هنگام مرگ ابوعبيده (در شام) و سالم (در جنگ يمامه) حضور داشتند ملاقات كردم و آنان خبر دادند كه اين دو نفر هم هنگام مرگ دقيقاً همين سخنان را بر زبان آوردهاند.
راوى مىگويد: سخنان داماد معاذ را براى محمد بن ابىبكر نقل كردم. او گفت: پدر من هم هنگام مرگ مثل گفته آنان را بر زبان آورد. محمد بن ابىبكر مىگويد: عبداللَّه بن عمر را در زمان عثمان ملاقات كردم و گفتههاى پدرم (ابوبكر) را برايش نقل كردم. او گفت: به خدا قسم پدر من هم نظير گفتههاى پدرت را بدون كم و زياد گفت. محمد بن ابىبكر در ذكر جزئيات بيشترى از ماجراهاى هنگام مرگ پدرش مىگويد: هنگام مرگ او عبدالرحمن، عايشه و عمر حاضر بودند كه صداى واويلايش بلند شد. عمر گفت: اى خليفه رسول اللَّه! چرا واویلا مىگويى؛ گفت: اكنون اين رسول اللَّه همراه على بن ابىطالب است كه مرا به آتش بشارت مىدهند و نزد اوست صحيفهاى كه در كعبه بر سر آن پيمان بستيم و مىگويد: به پيمان خود وفا كردى و بر ضد ولى خدا قيام كردى. بشارت باد تو و رفيقت را به آتش در پایینترین درجه جهنم.
عمر تا اين سخن را شنيد برخاست تا خارج شود و در آن حال مىگفت: او هذيان مىگويد. ابوبكر گفت: نه به خدا قسم، هذيان نمىگويم، كجا مىروى؟ عمر گفت: چگونه هذيان نمىگويى در حالى كه تو دومى آن دو نفر هستى هنگامى كه در غار بوديد؛ ابوبكر گفت: هنوز هم اين را مىگويى. آيا من آن روزها برايت نقل نكردم كه محمد در غار به من گفت: من كشتى جعفر و اصحابش را مىبينم كه در دريا شناور است. من از او خواستم به من هم نشان دهد و او دستى بر صورت من كشيد و من او را ديدم، و همان موقع معتقد شدم كه او ساحر است. و اين ماجرا را در مدينه براى تو بازگو كردم و نظر هر دومان بر اين قرار گرفت كه او ساحر است.
محمد بن ابىبكر در ادامه ماجرا مىگويد: سپس گفتم: پدر، بگو: لا الهَ الَّا اللَّهُ. گفت: نمىگويم و نمىتوانم بگويم تا وارد آتش شوم و داخل تابوت گردم. وقتى نام «تابوت» را آورد گمان كردم هذيان مىگويد. اين بود كه گفتم: كدام تابوت را مىگويى؟ گفت: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش قفل زده شده و در آن دوازده نفرند از جمله من و اين رفيقم. گفتم: عمر؟ گفت: آرى، و ده نفر ديگر در چاهى از جهنم كه صخرهاى روى آن است. هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعلهور كند آن صخره را بر مىدارد. گفتم: گويا هذيان مىگويى! گفت: نه به خدا قسم هذيان نمىگويم. خدا پسر صهاک را لعنت كند. او بود كه مرا از ياد خدا گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمد و او چه بد رفيقى است! سپس بار ديگر صداى واویلای او بلند شد تا از دنيا رفت.[۴]
دوم: بيزارى اصحاب صحيفه از يكديگر در قيامت
خداوند در روز قيامت صحنههاى تكاندهندهاى از بانيان انحراف در اسلام به نمايش مىگذارد تا عمق جنایت اصحاب صحيفه بر همه روشن شود. در روایتی از امام باقر عليه السلام در ذیل آيات ۲۷ تا ۲۹ فرقان در این باره چنین آمده است: «روزى كه ظالم كف دستانش را به دندان مىگَزَد»، ظالم يعنى ابوبكر. «مىگويد: اى كاش راهى همراه پيامبر پيش گرفته بودم»؛يعنى اى كاش على را با پيامبر پذيرفته بودم. «اى كاش فلانى را بهدوستى خود نپذيرفته بودم»، فلانى يعنى عمر. مرا از ذكر گمراه كرد بعد از آنكه برايم آمده بود؛ ذكر يعنى ولايت.[۵]
در آياتى در ذیل برخی آیات قرآن رودررويى ابوبكر و عمر و بیزاری آنان از یکدیگر مطرح شده است. امام باقر عليه السلام، آيات ۳۷ تا ۳۹ سوره زخرف را در اين رابطه چنين تفسير «تا هنگامى كه نزد ما آيند» يعنى ابوبكر و عمر، آنگاه كه يكديگر را مىبينند يكى به ديگرى خواهد گفت: «اى كاش! بين من و تو فاصله مشرق و مغرب باشد كه بد رفيقى بودى»! آنجاست كه خدا به پيامبرش مى فرمايد: به ابوبكر و عمر و پيروانشان بگو: «اكنون كه ظلم كردهايد امروز ديگر براى شما هيچ فايدهاى نخواهد داشت در اينكه در عذاب شريک خواهيد بود»؛ يعنى اكنون كه در حق آل محمد عليهم السلام ظلم كردهايد.[۶]
رو در رو شدن بنيانگذاران ظلم بر آل محمد عليهم السلام با ادامهدهندگان راهشان از بنىاميه و بنىعباس و همه احياگران راه سقيفه تا روز قيامت و بيزارى آنان از يكديگر در برخی روایات دیگر امده است. امام عليه السلام در تفسير آيات ۵۵ تا ۶۳سوره ص مىفرمايد: «براى طاغيان بدترين بازگشت خواهد بود»؛ يعنى ابوبكر و عمر و بنىاميه. سپس خداوند كسانى را ذكر مىكند كه بعد از آنان حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند و مىفرمايد: «گروه ديگرى از همان نوع كه گونههاى مختلفى دارد». «اينان گروهى هستند كه همراه آنان وارد آتش مىشوند»؛ يعنى بنىعباس. آنگاه بنىاميه به آنان مىگويند: بر آنان خوشامد نباشد چرا كه به آتش خواهند رفت». بنىعباس در پاسخ مىگويند: «بلكه بر شما خوشامد نباشد؛ شما آتش را براى ما آماده كرديد و چه بدجايى است»؛ يعنى با آغاز ظلم بر آل محمد عليهم السلام زمينه را آماده كرديد. سپس بنىاميه مىگويند: «خدايا هركس اين زمينه را براى ما آماده كرده به عذابى مضاعف مبتلا گردان»، كه منظورشان ابوبكر و عمر است. اينجاست كه دشمنان آل محمد عليهم السلام در آتش خواهند گفت: «چه شده است ما را كه نمىبينيم مردانى را كه آنان را مردم بدى به شمار مىآورديم»، يعنى در دنيا شيعيان على را بد مىدانستيم. آيا ما آنها را به مسخره گرفته بوديم يا چشمها نمىتواند آنها را ببيند؟[۷]
سوم: حسرت اصحاب صحيفه و پيروانشان
حسرت اصحاب صحیفه و پیروانشان بر اساس آیات ۶۶ تا ۶۸ سوره احزاب در برخی روایات چنین تصویر شده است: در ميان شعلههاى جهنم كه حاصل غصب خلافت و ظلم به مقام ولايت توسط اصحاب صحيفه و اهل سقیفه و پيروانشان است، حسرت و ندامت آنان به نقطه اوج مىرسد: «روزى كه صورتهاى آنان در آتش زير و رو مىشود»؛ يعنى كسانى كه حق آل محمد عليهم السلام را غصب كردند. «مىگويند: اى كاش از خدا و رسول اطاعت مىكرديم»؛ يعنى درباره اميرالمؤمنين عليه السلام. «مىگويند: پروردگارا! ما از سروران و بزرگان خود اطاعت كرديم و آنان ما را از راه درست به گمراهى انداختند»، منظور ابوبكر و عمر هستند، و سروران و بزرگان همان كسانى هستند كه ظلم بر اهل بيت عليهم السلام و غصب حقشان را آغاز كردند. و منظور از راه درست راه بهشت است كه همان راه اميرالمؤمنين عليه السلام است. سپس مىگويند: «خدايا آنان را دو برابر عذاب نما و لعن بزرگى نثارشان فرما».[۸]
خداوند به اين اندازه از حسرت آنان اكتفا نكرده و منظره ديگرى را تدارک ديده است كه بايد شيعيان آن را از بهشت ببينند و از دیدن آنان لذت ببرند. امام سجاد عليه السلام اين منظره را با اشاره به آيات ۳۴ تا ۳۶ سوره مطففين چنين توصيف فرموده است: در روز قيامت دو تخت از بهشت بيرون آورده مُشرف بر جهنم قرار داده مىشود. سپس على عليه السلام مىآيد و بر روى آن مىنشيند. آنگاه كه مىنشيند خندهاى مىنمايد و از خنده او جهنم زير و رو مىشود و طبقه پايين آن بالا مىآيد. سپس ابوبكر و عمر را از جهنم بيرون مىآورند و در مقابل آن حضرت نگاه مىدارند. آن دو مىگويند: يا اميرالمؤمنين! اى وصى رسول اللَّه! آيا به ما رحم نمىكنى؟ آيا نزد پروردگارت شفاعت ما را نمىنمايى؟ اميرالمؤمنين عليه السلام (از روى استهزا) به آنان مىخندد و (بدون پاسخ به آنان) برمىخيزد و وارد بهشت مىشود و آن دو تخت را بر مىدارند و بهجاى خود باز مىگردانند. و اين است معناى كلام خداوند عزوجل: «امروز كسانى كه ايمان آوردند به كفار مىخندند در حالى كه از روى تختها تماشا مىكنند. آيا پاداشى كه به كافران مىدهند جز نتيجه اعمال زشت آنان است.[۹]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴.
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۱۲-۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۱۶؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۶۳۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۱۸۲-۱۸۶؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۲۷-۱۳۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۴۹، ح۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۵۶، ح۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۵۳-۱۵۴، ح۱۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۵۲، ح۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۷۷-۲۷۸، ح۱۴۹.
منابع
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
- مناقب آل ابیطالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.