پرش به محتوا

سیاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== سیاق حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص۵۷۳-۵۷۹.</ref> ==
== سیاق حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص۵۷۳-۵۷۹.</ref> ==
  در دو كتاب احاديثى آمده كه با حديث غدير هم سياق هستند:
در دو كتاب احاديثى آمده كه با حديث غدير هم سياق هستند:


'''الف) سياق حديث غدير در «المستدرك على الصحيحين»'''


 
از ديگر از وجوه دلالت [[حدیث غدیر]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] اين است كه حاكم نيشابورى حديث غدير را به سياق و لفظى نقل كرده كه به صراحت و وضوح به امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و جانشينى و پس از رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله دلالت مى ‏كند. اين از جهت دلالت. اما از جهت سند، حاكم خود تصريح كرده كه اين حديث صحيح الاسناد است.
'''الف. سياق حديث غدير در «المستدرك على الصحيحين»'''
 
از ديگر از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت اين است كه حاكم نيشابورى حديث غدير را به سياق و لفظى نقل كرده كه به صراحت و وضوح به امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و جانشينى و پس از رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله دلالت مى ‏كند. اين از جهت دلالت. اما از جهت سند، حاكم خود تصريح كرده كه اين حديث صحيح الاسناد است.


'''كلام حاكم نيشابورى'''
'''كلام حاكم نيشابورى'''
خط ۱۶: خط ۱۴:
اين حديث صحيح الاِسناد است، ولى بخارى و مسلم آن را در كتاب‏ هايشان نياورده ‏اند.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۵۳۳ .</ref>
اين حديث صحيح الاِسناد است، ولى بخارى و مسلم آن را در كتاب‏ هايشان نياورده ‏اند.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۵۳۳ .</ref>


اين حديث صحيحى است كه به روشنى دلالت مى‏ كند مراد از [[مَولی|مَولى]] «أولى» است، زيرا پيامبرصلى الله عليه وآله اين سخن را در آن انجمن بزرگ از مردم و در روزى كه گرم‏تر از آن را تجربه نكرده بودند، پس از اشاره به نزديك شدن زمان درگذشتش و بيان اينكه بعد از تمسّك به كتاب خدا گمراه نخواهند گشت، در حالى كه دست على ‏عليه السلام را گرفته بود و پس از آنكه از ايشان پرسيد: مَن أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم: چه كسى از شما به شما سزاوارتر است؟ بر زبان آورد.
اين حديث صحيحى است كه به روشنى دلالت مى‏ كند مراد از مَولى «أولى» است، زيرا پيامبرصلى الله عليه وآله اين سخن را در آن انجمن بزرگ از مردم و در روزى كه گرم‏تر از آن را تجربه نكرده بودند، پس از اشاره به نزديك شدن زمان درگذشتش و بيان اينكه بعد از تمسّك به كتاب خدا گمراه نخواهند گشت، در حالى كه دست على ‏عليه السلام را گرفته بود و پس از آنكه از ايشان پرسيد: مَن أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم: چه كسى از شما به شما سزاوارتر است؟ بر زبان آورد.


آيا مى ‏توان تصوّر كرد كه واژه «مَولى» در حديثى كه در آن زمان و مكان و احوال بيان شده، معنايى غير از معناى اراده شده از عبارت «مَن أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم»دارد؟ هرگز! پيشتر گفتيم و در ادامه نيز خواهد آمد كه اين جمله ارزشمند از آيه مباركه «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم»<ref>احزاب /  ۶ .</ref> گرفته شده، كه به اولى بودن پيامبرصلى الله عليه وآله بر مؤمنان در همه چيز دلالت مى‏ كند.
آيا مى ‏توان تصوّر كرد كه واژه «مَولى» در حديثى كه در آن زمان و مكان و احوال بيان شده، معنايى غير از معناى اراده شده از عبارت «مَن أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم»دارد؟ هرگز! پيشتر گفتيم و در ادامه نيز خواهد آمد كه اين جمله ارزشمند از آيه مباركه «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم»<ref>احزاب /  ۶ .</ref> گرفته شده، كه به اولى بودن پيامبرصلى الله عليه وآله بر مؤمنان در همه چيز دلالت مى‏ كند.
خط ۳۶: خط ۳۴:
'''شرح حال حاكم نيشابورى''' (ت ۳۲۱ -  م ۴۰۵ ق)
'''شرح حال حاكم نيشابورى''' (ت ۳۲۱ -  م ۴۰۵ ق)


بزرگان اهل‏ سنت همه حاكم نيشابورى را توثيق كرده و ستوده ‏اند: ابن‏ خَلِّكان و شيخ عبدالحق دهلوى (در رجال مشكات( و فخر رازى )در فضائل الشافعى) و اِسنَوى و ابن‏ اثير<ref>وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۴۰۸. طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۳. جامع الاصول: ج ۱ ص ۹۲.</ref>: وى را حافظ ابوعبداللَّه محمد بن عبداللَّه معروف به حاكم نيشابورى و ابن ‏بيّع معرفى كرده‏ اند. همگى وى را توثيق كرده و بسيار ستوده‏ اند، به خصوص در علم حديث. فقه را از فقيه شافعى ابوسهل محمد بن سليمان صعلوكى و بسيارى ديگر آموخت.
بزرگان [[اهل‏ سنت]] همه حاكم نيشابورى را توثيق كرده و ستوده ‏اند: ابن‏ خَلِّكان و شيخ عبدالحق دهلوى (در رجال مشكات( و فخر رازى )در فضائل الشافعى) و اِسنَوى و ابن‏ اثير<ref>وفيات الاعيان: ج ۳ ص ۴۰۸. طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۳. جامع الاصول: ج ۱ ص ۹۲.</ref>: وى را حافظ ابوعبدالله محمد بن عبدالله معروف به حاكم نيشابورى و ابن ‏بيّع معرفى كرده‏ اند. همگى وى را توثيق كرده و بسيار ستوده‏ اند، به خصوص در علم حديث. فقه را از فقيه شافعى ابوسهل محمد بن سليمان صعلوكى و بسيارى ديگر آموخت.


شمار تأليفات حاكم نيشابورى در علوم حديث به هزار و پانصد جزء مى‏ رسد كه از جمله آنها «الصحيحان» است. اما كتبى كه حاكم در نگارش آنها يگانه است، عبارت‏ند از: «معرفة علوم الحديث» ، «تاريخ علماء نيسابور» ، «المدخل الى علم الصحيح» ، «المستدرك على الصحيحين» ، «ما تفرّد به كلّ واحد من الإمامين» . دارَقُطنى و محمد بن ابى ‏فوارس از او روايت كرده ‏اند.
شمار تأليفات حاكم نيشابورى در علوم حديث به هزار و پانصد جزء مى‏ رسد كه از جمله آنها «الصحيحان» است. اما كتبى كه حاكم در نگارش آنها يگانه است، عبارت‏ند از: «معرفة علوم الحديث» ، «تاريخ علماء نيسابور» ، «المدخل الى علم الصحيح» ، «المستدرك على الصحيحين» ، «ما تفرّد به كلّ واحد من الإمامين» . دارَقُطنى و محمد بن ابى ‏فوارس از او روايت كرده ‏اند.


'''ب.وحدت سياق ميان حديث غدير و حديثى در صحيح بخارى'''
'''ب) وحدت سياق ميان حديث غدير و حديثى در صحيح بخارى'''


همچنين از ديگر از وجوه دلالت حديث غدير بر [[امامت و ولایت|امامت و ولايت]] حديثى است كه بخارى در صحيحش آورده است. وى مى ‏نويسد: ابراهيم بن منذر، از محمد بن فليح، از پدرش، از هلال بن على، از عبدالرحمن بن ابى‏ عمره، از ابوهريره، از پيامبرصلى الله عليه وآله براى من نقل كرد: هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت از او به خودش سزاوارترم. اگر (دليل) مى‏ خواهيد اين آيه را بخوانيد: «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم» . پس هر مؤمنى كه بميرد و مالى را بر جاى نهد، خويشان پدرى ‏اش -  هر كس باشند -  آن مال را از او ارث مى‏ برند. و هر كس وام يا عيالى بر جاى نهد، (بستانكار يا عيالش)نزد من آيد كه من مولاى اويم.
همچنين از ديگر از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت حديثى است كه بخارى در صحيحش آورده است. وى مى ‏نويسد: ابراهيم بن منذر، از محمد بن فليح، از پدرش، از هلال بن على، از عبدالرحمن بن ابى‏ عمره، از ابوهريره، از پيامبر صلى الله عليه و آله براى من نقل كرد: هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت از او به خودش سزاوارترم. اگر (دليل) مى‏ خواهيد اين آيه را بخوانيد: «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم» . پس هر مؤمنى كه بميرد و مالى را بر جاى نهد، خويشان پدرى ‏اش -  هر كس باشند -  آن مال را از او ارث مى‏ برند. و هر كس وام يا عيالى بر جاى نهد، (بستانكار يا عيالش) نزد من آيد كه من مولاى اويم.


پيشتر گذشت كه اين حديث را مسلم نيز نقل كرده است. همچنين از گزارش كتاب «الدرّ المنثور» معلوم شد كه ابن‏ جرير و ابن‏ ابى‏ حاتِم و ابن ‏مردوَيه نيز اين حديث را روايت كرده‏ اند.
پيشتر گذشت كه اين حديث را مسلم نيز نقل كرده است. همچنين از گزارش كتاب «الدرّ المنثور» معلوم شد كه ابن‏ جرير و ابن‏ ابى‏ حاتِم و ابن ‏مردوَيه نيز اين حديث را روايت كرده‏ اند.
خط ۵۰: خط ۴۸:
بنابراين، به همان دليلى كه اهل‏ سنت مَولى در حديث منقول در صحيحين را به معناى «ولىّ امر» حمل كرده ‏اند، ما نيز مَولى در حديث غدير را به اين معنى حمل مى ‏كنيم. پيشتر(ذيل عنوان مَولى به معناى أولى در حديثى منقول در صحيحين)سخن قَسطَلانى نقل شد كه در تفسير عبارت «من مولاى او هستم» در حديث صحيحين نوشته بود: يعنى من ولىّ ميّت هستم و پرداختن امور او به عهده من است. كرمانى و نَوَوى نيز چنين تفسيرى داشتند.
بنابراين، به همان دليلى كه اهل‏ سنت مَولى در حديث منقول در صحيحين را به معناى «ولىّ امر» حمل كرده ‏اند، ما نيز مَولى در حديث غدير را به اين معنى حمل مى ‏كنيم. پيشتر(ذيل عنوان مَولى به معناى أولى در حديثى منقول در صحيحين)سخن قَسطَلانى نقل شد كه در تفسير عبارت «من مولاى او هستم» در حديث صحيحين نوشته بود: يعنى من ولىّ ميّت هستم و پرداختن امور او به عهده من است. كرمانى و نَوَوى نيز چنين تفسيرى داشتند.


== '''شبهه سياقِ آيه اكمال'''<ref>نگرشى بر غدير خم (انتصارى) : ص ۴۲-۵۶.</ref> ==
== شبهه سياقِ آيه اكمال<ref>نگرشى بر غدير خم (انتصارى) : ص ۴۲-۵۶.</ref> ==
از جمله ايرادهايى كه اهل‏ سنت در معنى و مفهوم حديث غدير مطرح مى‏ كنند اين است كه: آيه «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»<ref>مائده /  ۳.</ref> در سياق و جوار جملات تحريم اكل ميته و خون است. پس ربطى به واقعه غدير ندارد.
از جمله ايرادهايى كه اهل‏ سنت در معنى و مفهوم حديث غدير مطرح مى‏ كنند اين است كه: آيه «اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»<ref>مائده /  ۳.</ref> در سياق و جوار جملات تحريم اكل ميته و خون است. پس ربطى به واقعه غدير ندارد.


خط ۷۹: خط ۷۷:
البته بحث در آيه تطهير و اينكه آيه تطهير جزء آيات زنان پيامبرصلى الله عليه وآله نيست مفصل است و دلائل مختلفى دارد، كه علماى عظام در محل مناسب آن ذكر كرده‏ اند. حتى در صحيح مسلم روايتى در اين باره آمده است.<ref>صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۸۷۳-۱۸۷۴، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل على ‏عليه السلام.</ref>
البته بحث در آيه تطهير و اينكه آيه تطهير جزء آيات زنان پيامبرصلى الله عليه وآله نيست مفصل است و دلائل مختلفى دارد، كه علماى عظام در محل مناسب آن ذكر كرده‏ اند. حتى در صحيح مسلم روايتى در اين باره آمده است.<ref>صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۸۷۳-۱۸۷۴، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل على ‏عليه السلام.</ref>


اينكه آيات قبل همه با ضمائر مؤنث و آيات بعد هم با ضمائر تأنيث است، و تنها آيه تطهير با ضمير مذكر وارد شده است. حتى علماى اهل‏ سنت در روايات خود فقط همين يك آيه را گفته و تصريح كرده ‏اند كه درباره اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام نازل شده است.<ref>سنن الترمذى: ج ۵ ص ۳۵۱، باب التفسير و ج ۵ ص ۶۳ ، باب المناقب. صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۸۸۳، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل اهل‏بيت النبى ‏عليهم السلام. مسند احمد: ج ۳ ص ۲۵۹. مستدرك الصحيحين: ج ۳ ص ۱۵۸، كتاب معرفة الصحابة، باب مناقب فاطمةعليها السلام.</ref> يا اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله به مدت شش ماه، هر روز وقت خروج براى نماز صبح درب خانه حضرت زهراعليها السلام آيه تطهير را مى‏ خواند؛ نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر.
اينكه آيات قبل همه با ضمائر مؤنث و آيات بعد هم با ضمائر تأنيث است، و تنها آيه تطهير با ضمير مذكر وارد شده است. حتى علماى اهل‏ سنت در روايات خود فقط همين يک آيه را گفته و تصريح كرده ‏اند كه درباره اهل ‏بيت پيامبر عليهم السلام نازل شده است.<ref>سنن الترمذى: ج ۵ ص ۳۵۱، باب التفسير و ج ۵ ص ۶۳ ، باب المناقب. صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۸۸۳، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل اهل‏بيت النبى ‏عليهم السلام. مسند احمد: ج ۳ ص ۲۵۹. مستدرك الصحيحين: ج ۳ ص ۱۵۸، كتاب معرفة الصحابة، باب مناقب فاطمةعليها السلام.</ref> يا اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله به مدت شش ماه، هر روز وقت خروج براى نماز صبح درب خانه حضرت زهرا عليها السلام آيه تطهير را مى‏ خواند؛ نه يک كلمه بيشتر و نه يک كلمه كمتر.


در مورد آيه اكمال نيز، مفسرين نقل كرده ‏اند كه در روز غدير خم نازل شده است. همه اين ها دليل بر اين است كه آيه مذكور در روز غدير خم نازل شده است.
در مورد آيه اكمال نيز، مفسرين نقل كرده ‏اند كه در روز غدير خم نازل شده است. همه اين ها دليل بر اين است كه آيه مذكور در روز غدير خم نازل شده است.


== پانویس ==
== پانویس ==