۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
در دو كتاب احاديثى آمده كه با حديث غدير هم سياق هستند: | در دو كتاب احاديثى آمده كه با حديث غدير هم سياق هستند: | ||
'''الف) سياق حديث غدير در «المستدرك على الصحيحين»''' | === '''الف) سياق حديث غدير در «المستدرك على الصحيحين»''' === | ||
از ديگر از وجوه دلالت [[حدیث غدیر]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] اين است كه حاكم نيشابورى حديث غدير را به سياق و لفظى نقل كرده كه به صراحت و وضوح به امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و جانشينى و پس از رسول اللَّه صلى الله عليه وآله دلالت مى كند. اين از جهت دلالت. اما از جهت سند، حاكم خود تصريح كرده كه اين حديث صحيح الاسناد است. | از ديگر از وجوه دلالت [[حدیث غدیر]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] اين است كه حاكم نيشابورى حديث غدير را به سياق و لفظى نقل كرده كه به صراحت و وضوح به امامت اميرالمؤمنين عليه السلام و جانشينى و پس از رسول اللَّه صلى الله عليه وآله دلالت مى كند. اين از جهت دلالت. اما از جهت سند، حاكم خود تصريح كرده كه اين حديث صحيح الاسناد است. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۷: | ||
شمار تأليفات حاكم نيشابورى در علوم حديث به هزار و پانصد جزء مى رسد كه از جمله آنها «الصحيحان» است. اما كتبى كه حاكم در نگارش آنها يگانه است، عبارتند از: «معرفة علوم الحديث» ، «تاريخ علماء نيسابور» ، «المدخل الى علم الصحيح» ، «المستدرك على الصحيحين» ، «ما تفرّد به كلّ واحد من الإمامين» . دارَقُطنى و محمد بن ابى فوارس از او روايت كرده اند. | شمار تأليفات حاكم نيشابورى در علوم حديث به هزار و پانصد جزء مى رسد كه از جمله آنها «الصحيحان» است. اما كتبى كه حاكم در نگارش آنها يگانه است، عبارتند از: «معرفة علوم الحديث» ، «تاريخ علماء نيسابور» ، «المدخل الى علم الصحيح» ، «المستدرك على الصحيحين» ، «ما تفرّد به كلّ واحد من الإمامين» . دارَقُطنى و محمد بن ابى فوارس از او روايت كرده اند. | ||
'''ب) وحدت سياق ميان حديث غدير و حديثى در صحيح بخارى''' | === '''ب) وحدت سياق ميان حديث غدير و حديثى در صحيح بخارى''' === | ||
همچنين از ديگر از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت حديثى است كه بخارى در صحيحش آورده است. وى مى نويسد: ابراهيم بن منذر، از محمد بن فليح، از پدرش، از هلال بن على، از عبدالرحمن بن ابى عمره، از ابوهريره، از پيامبر صلى الله عليه و آله براى من نقل كرد: هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت از او به خودش سزاوارترم. اگر (دليل) مى خواهيد اين آيه را بخوانيد: «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم» . پس هر مؤمنى كه بميرد و مالى را بر جاى نهد، خويشان پدرى اش - هر كس باشند - آن مال را از او ارث مى برند. و هر كس وام يا عيالى بر جاى نهد، (بستانكار يا عيالش) نزد من آيد كه من مولاى اويم. | همچنين از ديگر از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و ولايت حديثى است كه بخارى در صحيحش آورده است. وى مى نويسد: ابراهيم بن منذر، از محمد بن فليح، از پدرش، از هلال بن على، از عبدالرحمن بن ابى عمره، از ابوهريره، از پيامبر صلى الله عليه و آله براى من نقل كرد: هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت از او به خودش سزاوارترم. اگر (دليل) مى خواهيد اين آيه را بخوانيد: «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم» . پس هر مؤمنى كه بميرد و مالى را بر جاى نهد، خويشان پدرى اش - هر كس باشند - آن مال را از او ارث مى برند. و هر كس وام يا عيالى بر جاى نهد، (بستانكار يا عيالش) نزد من آيد كه من مولاى اويم. | ||