پرش به محتوا

عرب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(اتمام عنوان عرب)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== اكراهِ عرب در مورد جوانىِ اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>زلال غدير (مجموعه مقالات): ش ۱ ص ۱۳۷-۱۵۶. اين نوشتار مقاله ‏اى است تحت عنوان «رويداد غدير از منظر خاورشناسان» كه به زبان انگيليسى توسط استاد سيد محمد رضوى در ژوئن سال ۱۹۹۰ دو بار در دو ماهنامه the light  و در كتاب غدير چاپ تورنتو كانادا به چاپ رسيده است.</ref> ==
== اكراهِ عرب در مورد جوانىِ اميرالمؤمنين ‏عليه السلام<ref>زلال غدير (مجموعه مقالات): ش ۱ ص ۱۳۷-۱۵۶. اين نوشتار مقاله ‏اى است تحت عنوان «رويداد غدير از منظر خاورشناسان» كه به زبان انگيليسى توسط استاد سيد محمد رضوى در ژوئن سال ۱۹۹۰ دو بار در دو ماهنامه the light  و در كتاب غدير چاپ تورنتو كانادا به چاپ رسيده است.</ref> ==
در ميان آثار اخير دانشمندان غرب درباره تاريخ اسلام، كتاب «تاريخ اسلام ۶۰۰-۷۵۰ پس از ميلاد» نوشته ام. اى. شعبان با عنوان فرعى «يک [[تفسیر]] جديد» قابل توجه است.
در ميان آثار اخير دانشمندان غرب درباره [[تاریخ]] اسلام، كتاب «تاريخ [[اسلام]] ۶۰۰-۷۵۰ پس از ميلاد» نوشته ام. اى. شعبان با عنوان فرعى «يک [[تفسیر]] جديد» قابل توجه است.


نويسنده در آن ادعا مى‏ كند نه تنها اسنادى نو يافته و استفاده كرده، بلكه اسنادى را كه چندين دهه معروف و مورد استفاده بوده را مورد بازنگرى و بازخوانى قرار داده است. شعبان، مدرس [[ادبیات]] عرب در دانشكده مطالعات شرقى و آفريقايى در دانشگاه [[لندن]] است، كه حتى حاضر نشده واقعه غدير خم را مورد توجه قرار دهد! او مى ‏نويسد:
نويسنده در آن ادعا مى‏ كند نه تنها اسنادى نو يافته و استفاده كرده، بلكه اسنادى را كه چندين دهه معروف و مورد استفاده بوده را مورد بازنگرى و بازخوانى قرار داده است. شعبان، مدرس [[ادبیات]] عرب در دانشكده مطالعات شرقى و آفريقايى در دانشگاه [[لندن]] است، كه حتى حاضر نشده واقعه غدير خم را مورد توجه قرار دهد! او مى ‏نويسد:
خط ۶: خط ۶:
[[حدیث]] معروف شيعه كه طبق آن پيامبر عليه السلام على‏ عليه السلام را به عنوان جانشين خود در [[خُمّ|غدیر خم]] منصوب نموده، نبايد جدى گرفته شود. شعبان براى اثبات اينكه واقعه غدير نبايد جدى گرفته شود، دو دليل جديد به شرح ذيل ارائه داده است:
[[حدیث]] معروف شيعه كه طبق آن پيامبر عليه السلام على‏ عليه السلام را به عنوان جانشين خود در [[خُمّ|غدیر خم]] منصوب نموده، نبايد جدى گرفته شود. شعبان براى اثبات اينكه واقعه غدير نبايد جدى گرفته شود، دو دليل جديد به شرح ذيل ارائه داده است:


در خصوص چنين رويدادى، ذاتاً اين احتمال را نمى ‏توان در نظر گرفت كه عرب‏ها به طور معمول رضايت داشته باشند كه چنين مسئوليت بزرگى را به جوانان يا مردان نا آزموده بسپارند. افزودن بر آن، منابع ما در هيچ جا نشان نمى‏ دهند كه اهالى مدينه اظهار كرده ‏اند كه چنين انتصابى را شنيده ‏اند.
در خصوص چنين رويدادى، ذاتاً اين احتمال را نمى ‏توان در نظر گرفت كه عرب ‏ها به طور معمول [[رضایت]] داشته باشند كه چنين مسئوليت بزرگى را به جوانان يا مردان نا آزموده بسپارند. افزودن بر آن، منابع ما در هيچ جا نشان نمى‏ دهند كه اهالى مدينه اظهار كرده ‏اند كه چنين انتصابى را شنيده ‏اند.


در اينجا همه دلائل و مطالبى را كه شعبان ارائه كرده، يک به يک نقد و بررسى مى‏ كنيم:
در اينجا همه دلائل و مطالبى را كه شعبان ارائه كرده، يک به يک نقد و بررسى مى‏ كنيم:
خط ۱۲: خط ۱۲:
'''الف) اكراه مرسوم اعراب در سپردن مسئوليت بزرگ به جوانان'''
'''الف) اكراه مرسوم اعراب در سپردن مسئوليت بزرگ به جوانان'''


پيش از همه بايد گفت كه آيا پيامبر صلى الله عليه وآله بسيارى از چيزها را مطرح نكرد كه اعراب معمولاً نسبت به آنها اكراه داشتند؟ آيا مردم مكه، خود اسلام را با اكراه بسيار نپذيرفتند؟ آيا موضوع ازدواج با همسر مطلقه پسر، به عنوان يک تابو و كار زشت و حرام ميان عرب‏ها پذيرفته نشده بود؟
پيش از همه بايد گفت كه آيا پيامبر صلى الله عليه و آله بسيارى از چيزها را مطرح نكرد كه اعراب معمولاً نسبت به آنها [[اکراه]] داشتند؟ آيا مردم مكه، خود اسلام را با اكراه بسيار نپذيرفتند؟ آيا موضوع ازدواج با همسر مطلقه پسر، به عنوان يک تابو و كار زشت و حرام ميان عرب‏ ها پذيرفته نشده بود؟


اين اكراه سنتى به جاى اينكه استدلالى ضد انتصاب امام على‏ عليه السلام باشد، در حقيقت بخشى از استدلال شيعيان است. [[اهل‏ سنت]] تأييد مى‏ كنند كه اعراب و به ويژه قريش در پذيرش امام على‏ عليه السلام به عنوان جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله اكراه داشتند.
اين اكراه سنتى به جاى اينكه استدلالى ضد انتصاب امام على‏ عليه السلام باشد، در حقيقت بخشى از استدلال شيعيان است. [[اهل‏ سنت]] تأييد مى‏ كنند كه اعراب و به ويژه قريش در پذيرش امام على‏ عليه السلام به عنوان جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله اكراه داشتند.
خط ۲۲: خط ۲۲:
منابع ما مى‏ توانند به اين اشاره كنند كه گر چه پيش از اسلام، شوراى مجلس سنا -  كه همان مجلس بزرگان است -  يا همان «ندوه» در مكه، معمولاً يک شوراى ويژه بزرگان بوده است.
منابع ما مى‏ توانند به اين اشاره كنند كه گر چه پيش از اسلام، شوراى مجلس سنا -  كه همان مجلس بزرگان است -  يا همان «ندوه» در مكه، معمولاً يک شوراى ويژه بزرگان بوده است.


اما پسران رئيس قبيله «قصى» اين امتياز را داشتند كه از اين محدوديت سنى معاف باشند و با وجود جوانيشان در اين شورى پذيرفته شوند. به نظر مى‏رسد كه در زمان‏هاى بعدى، پذيرش آزادانه‏ ترى نسبت به جوانان رايج بوده است. مثلاً ابوجهل با وجود جوانى‏اش در اين شورى پذيرفته شد، و حكيم بن حزم زمانى كه بيش از ۱۵ يا ۲۰ سال بيشتر نداشت به عضويت اين شورى پذيرفته شد.
اما پسران رئيس قبيله «قصى» اين امتياز را داشتند كه از اين محدوديت سنى معاف باشند و با وجود جوانيشان در اين شورى پذيرفته شوند. به نظر می‏رسد كه در زمان‏ هاى بعدى، پذيرش آزادانه‏ ترى نسبت به جوانان رايج بوده است. مثلاً ابوجهل با وجود جوانى ‏اش در اين شورى پذيرفته شد، و حكيم بن حزم زمانى كه بيش از ۱۵ يا ۲۰ سال بيشتر نداشت به عضويت اين شورى پذيرفته شد.


سپس جعفرى به نقل از ابن ‏عبدربه مى ‏نويسد:
سپس جعفرى به نقل از ابن ‏عبدربه مى ‏نويسد:
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''ب) اكراه مرسوم نسبت به واگذارى مسئوليت بزرگ به مردان كم‏ تجربه'''
'''ب) اكراه مرسوم نسبت به واگذارى مسئوليت بزرگ به مردان كم‏ تجربه'''


صرف نظر از جوانى امام على‏ عليه السلام، شعبان به اكراه اعراب در واگذارى مسئوليت بزرگ به مردان كم‏تجربه نيز اشاره مى‏كند؛ يعنى اعراب ابوبكر را بدين دليل برگزيدند كه مسئوليت‏ هاى بزرگى را تجربه كرده بود.
صرف نظر از جوانى امام على‏ عليه السلام، شعبان به اكراه اعراب در واگذارى مسئوليت بزرگ به مردان كم‏تجربه نيز اشاره مى‏كند؛ يعنى اعراب [[ابوبکر]] را بدين دليل برگزيدند كه مسئوليت‏ هاى بزرگى را تجربه كرده بود.


من شک دارم كه آيا آقاى شعبان مى ‏تواند برداشت مورد ادعايش را از تاريخ اسلام ثابت نمايد؟! افراد مى‏ توانند با مطالعه نمونه‏ ها و موارد بيشترى بيابند، كه طبق آنها اين امام على ‏عليه السلام بوده كه از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله مسئوليت‏ هاى بزرگ به او واگذار مى‏ شده، نه ابوبكر.
من شک دارم كه آيا آقاى شعبان مى ‏تواند برداشت مورد ادعايش را از تاريخ اسلام ثابت نمايد؟! افراد مى‏ توانند با مطالعه نمونه‏ ها و موارد بيشترى بيابند، كه طبق آنها اين امام على ‏عليه السلام بوده كه از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله مسئوليت‏ هاى بزرگ به او واگذار مى‏ شده، نه ابوبكر.


به عنوان نمونه:
به عنوان نمونه:


يک. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در طول هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه در مكه ماند، و در جاى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله خوابيد تا دشمنان را فريب دهد. همچنين اموال افراد گوناگونى را -  كه به دليل اعتماد به پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را نزدش به امانت گذاشته بودند -  به صاحبانش برگرداند.
يک. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در طول هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه در مكه ماند، و در جاى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله خوابيد تا دشمنان را فريب دهد. همچنين اموال افراد گوناگونى را -  كه به دليل اعتماد به پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را نزدش به امانت گذاشته بودند -  به صاحبانش برگرداند.


دو. امام على‏ عليه السلام در طول نبردهاى صدر اسلام با مسئوليت‏ هاى بزرگ‏ترى آزموده شده بود. به طورى كه هميشه موفق بود. هنگامى كه [[اتمام حجت]] به منظور برائت از اعراب مشرک و بت‏پرست مكه به پيامبر صلى الله عليه و آله ابلاغ شد، ابتدا ابوبكر براى ابلاغ آن به مردم مكه انتخاب شد. ولى بعد اين مسئوليت بزرگ از او گرفته شد و به امام على‏ عليه السلام سپرده شد.
دو. امام على‏ عليه السلام در طول نبردهاى صدر اسلام با مسئوليت‏ هاى بزرگ‏ترى آزموده شده بود. به طورى كه هميشه موفق بود. هنگامى كه [[اتمام حجت]] به منظور برائت از اعراب مشرک و بت‏پرست مكه به پيامبر صلى الله عليه و آله ابلاغ شد، ابتدا ابوبكر براى ابلاغ آن به مردم مكه انتخاب شد. ولى بعد اين مسئوليت بزرگ از او گرفته شد و به امام على‏ عليه السلام سپرده شد.


سه. زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به غزوه تبوك رفته بود، حفاظت از شهر مدينه و شهروندان آن به امام على‏عليه السلام سپرده شده بود.
سه. زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به غزوه تبوك رفته بود، حفاظت از شهر مدينه و شهروندان آن به امام على‏عليه السلام سپرده شده بود.


چهار. امام على‏ عليه السلام به عنوان فرمانده لشكر اعزامى به [[یمن]] منصوب شد.
چهار. امام على‏ عليه السلام به عنوان فرمانده لشكر اعزامى به [[یمن]] منصوب شد.
خط ۶۳: خط ۵۷:
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:


اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر [[تابعین]] آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.


== وظيفه تبليغ غدير براى عرب به امر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۱۸، ۱۱۹.</ref> ==
== وظيفه تبليغ غدير براى عرب به امر پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۱۱۸، ۱۱۹.</ref> ==