پرش به محتوا

شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۷۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


اما در اينجا توهينى در كار نيست و فقط به سؤالات پاسخ‏ هاى منطقى داده مى‏ شود. شايسته است در قضاوت ‏هاى علمى پيش از بررسى اصل موضوع، به نكاتى توجه شود كه برخى از آنها را بيان كنيم:
اما در اينجا توهينى در كار نيست و فقط به سؤالات پاسخ‏ هاى منطقى داده مى‏ شود. شايسته است در قضاوت ‏هاى علمى پيش از بررسى اصل موضوع، به نكاتى توجه شود كه برخى از آنها را بيان كنيم:
۱. داشتن انصاف در بحث. عبارت «يك طرفه به قاضى رفتن» را بسيار شنيده ‏ايم. اين عبارت جايى به كار مى‏ رود كه فردى در غياب ديگرى سعى مى‏ كند رأى قاضى را به نفع خود جلب كند. مسلم است كه اين كار در نگاه هيچ كس پسنديده نيست.
اما متأسفانه نويسنده كتاب يك طرفه به قاضى رفته است! شايان ذكر است ما با بيان شبهه و پاسخ آن، نتيجه را به خواننده واگذار كرده ‏ايم، تا بر اساس وجدان و عقل به آنچه حق است برسد.
۲. نبايد هر ادعايى را بى ‏سند و مدرك پذيرفت، و اصول ارائه دليل بايد به درستى رعايت شود تا آن دليل در محكمه پذيرفته شود.
۳. صرف ادعاى وكيل از داشتن سابقه درخشان موكل ملاك پذيرش دليل نيست، و بايد اين سابقه پاك براى خود قاضى ثابت شود. به ويژه وقتى كه طرف مقابل براى اثبات سوء سابقه، مدارك صحيح و موثقى داشته باشد.
۴. متهم هرگز به حقيقت اشاره نمى‏ كند و حتى مى ‏كوشد تا توجه قاضى را از آن باز دارد.
'''ابتدا و قبل از طرح شبهات و پاسخ آنها مواردى را يادآور مى‏ شويم:'''
'''الف. حقيقت پنهان'''
از شيوه ‏هاى رايج ميان بازپرسان براى كشف حقايق اين است كه ضمن توجه به اظهارات متهم، به آن چه سعى مى‏ كند از آن بگذرد و آن را نگويد نيز دقت مى ‏كنند. براى نمونه، در بررسى خانه مظنون تنها به محل مورد نظر او نمى‏ روند، بلكه محل‏ هايى را نيز كه مظنون به آن اشاره نمى‏ كند به خوبى بررسى مى‏ كنند.
بنابراين، سؤال اين است كه چرا با وجود اين همه رواياتى كه از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله درباره ولايت اميرمؤمنان على‏ عليه السلام و فضائل بى‏ كران ايشان نقل شده است، باز هم بعضى افراد تمامى اين فضائل را ناديده مى‏ گيرند؟ نه تنها درباره جانشين حقيقى پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله اختلاف مى‏ كنند، بلكه مدعى مى‏ شوند كه حق خلفا پايمان شده است!
آيا هميشه مدعى صاحب حق است؟ ما معتقديم كه هميشه مدعى صاحب حق نيست! بسيار اتفاق مى‏ افتد كه فردى به ديگرى ظلمى مى‏ كند، و براى كتمان حقيقت خودش شاكى مى ‏شود.
براى مثال در داستان حضرت يوسف ‏عليه السلام، هر چند زليخا با نيرنگ ايشان را به كار خلاف دعوت مى‏ كند، اما حضرت يوسف‏ عليه السلام قبول نمى‏ كند و هنگام فرار پيراهنش نيز پاره مى‏ شود. همان لحظه عزيز مصر با همراهانش از راه مى‏ رسند و زليخا و حضرت يوسف ‏عليه السلام را با هم مى‏ بينند. اما زليخا پيش‏ دستى مى‏ كند و مى‏ گويد: «كيفر كسى كه بخواهد نسبت به خانواده تو خيانت كند جز زندان يا عذاب دردناك چيست» .<ref>يوسف‏ عليه السلام /  ۲۵.</ref>
در اينجا زليخا با اطلاع از ظلم خود مدعى حق مى‏ شود، و به ظاهر نيز همه چيز به نفع زليخاست. اما از آنجا كه خداوند داد مظلوم را از ظالم مى‏ گيرد، اين بار نيز شاهدى از زنان مصر حقيقت را افشا مى‏ كند، همانگونه كه خداوند در قرآن چنين مى‏ فرمايد: «و در اين هنگام شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد كه اگر پيراهنش از پيش رو پاره شده آن زن راست مى‏ گويد و او از دروغگويان است و اگر پيراهنش از پشت پاره شده آن زن دروغ مى ‏گويد و او از راستگويان است . هنگامى كه (عزيز مصر) ديد پيراهن از پشت پاره شده گفت اين از مكر و حيله شما زنان است كه مكر و حيله شما زنان عظيم است» .<ref>يوسف‏ عليه السلام / ۲۶-۲۸.</ref>
در مورد جريان غدير و امامت حضرت على‏ عليه السلام ما معتقديم كه برخى -  از جمله نويسنده كتاب مذكور -  بر خلاف حقايق مسلّم تاريخى و حديثى سخن گفته و مدعى مطالبى شده‏ اند كه عقل سليم و وجدان بيدار آنها را نمى ‏پذيرد. در واقع مى‏ توان گفت كه اين سخنان را فقط براى پوشيده ماندن حقايق بيان كرده ‏اند. از اين رو در آغاز بحث براى يافتن حقيقت، جريان غدير را هم از ديدگاه شيعيان و هم از ديدگاه نويسنده كتاب بيان مى ‏كنيم:
'''ماجراى غدير به روايت نويسنده كتاب'''
نويسنده كتاب «راهى ديگر براى كشف حقيقت» خلاصه واقعه غدير را چنين نقل كرده است:


== پانویس ==
== پانویس ==