پرش به محتوا

اکثریت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۶۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲۳: خط ۵۲۳:




<big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»</big>
 
<big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله /  16. </ref>با لعنت و كوردلى در آيه «لَعَنَهُمُ اللَّه فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»<ref>محمد صلى الله عليه وآله /  23. </ref>بر پيشانى آنان نقش بسته است.</big>
 
<big>آنگاه اين لعنت با شدت بيشترى مطرح شده كه «مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا، أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً».<ref>احزاب /  61 . </ref>و آن قدر مورد نفرت خداوند واقع شده ‏اند كه فرموده: «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ»<ref>توبه /  83 . </ref>«بر كسى از آنان كه مى‏ ميرد نماز مگذار و بر قبر او توقف مكن»، و پايان خط نفاق با «لِيُعَذِّبَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ...»<ref>احزاب /  73. </ref>نشان داده شده است.</big>
 
<big>همه اين فرازها، گوياى حضور طيف وسيعى به نام منافقين در جامعه مسلمانان است كه هر چه شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله نزديک تر مى‏ شد اقدامات خود را علنى كرده وسعت مى‏ دادند و عده بيشترى را با خود همدست مى ‏نمودند، به طورى كه در آستانه رحلت حضرت اكثريتى عظيم يا رسماً منافق بودند و يا از هواداران و طرفداران ثابت قدم و فداكار و قابل اعتماد آنان به شمار مى ‏آمدند، و از اين حقيقت بزرگ پس از رحلت حضرتش آنگاه پرده برداشته شد كه به نصرت‏ طلبى بزرگ نماينده خداوند يعنى على و زهراعليهما السلام پاسخ منفى دادند و آنان را تنها گذاشتند.</big>
 
====== '''<big>اكثريت منافق هنگام رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله</big>''' ======
<big>اين مشكل در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله تا آنجا پيش رفته بود كه حضرت براى اعلام ولايت و خلافت بعد از خود در غدير احساس خطر جدى مى‏ كرد و اين خطر را صراحتاً مربوط به حضور منافقين مى ‏دانست، چنانكه در آغاز خطبه غدير با تصريح به اين اقليت و اكثريت فرمود:</big>
 
<big>وَ سَأَلْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ ايُّهَا النّاسُ، لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ اذاهُمْ لى غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّى سَمُّونى اذُناً وَ زَعَمُوا انّى كَذلِكَ...<ref>اسرار غدير: ص139-140 بخش2.</ref></big>:
 
<big>اى مردم، من از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و كثرت منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله ‏هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را توصيف كرده كه با زبانشان مى ‏گويند آنچه در قلب‏هايشان نيست و اين كار را سهل مى‏ شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است؛ و همچنين به خاطر اينكه منافقين بارها مرا اذيت كرده‏ اند تا آنجا كه مرا «اذُن» (گوش كننده بر هر حرفى) ناميدند و گمان كردند كه من چنين هستم ... .</big>
 
<big>مى ‏بينيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله هفتاد روز به رحلت خود مانده، متقين را در اقليت و منافقين را در اكثريت معرفى مى ‏كند؛ و اين بزرگ‏ترين هشدار براى مسلمانانى است كه پيامبرِ خود را در احساس خطر مى‏ بينند.</big>
 
===== <big>سوم: اكثريت در تاريخ امامان‏ عليهم السلام</big> =====
<big>با زمينه ‏اى كه در تاريخ پيامبرصلى الله عليه وآله مطرح شد، فصل آغازين دوره امامت از همان لحظات اول با اكثريتى قاطع بر ضد آن مقام عظمى خود نمايى كرد. خلافت راستين حتى نتوانست چند ساعتى بدون قد برافراشتن مخالفينش وجود داشته باشد، و آنان كه اعلام ضديت با امامان منصوب شده خداوند نمودند، از همان لحظات اول اكثريت قريب به اتفاق را تشكيل دادند!</big>
 
====== <big>اكثريت در زمان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام</big> ======
<big>اين ضديت با همه آنچه در تاريخ انبياء عليهم السلام و حتى پيامبرصلى الله عليه وآله تجربه شده بود فرق داشت. اين بار اكثريت به خانه امامت هجوم آوردند و دَرِ آن را از جا كندند و آتش در آن به پا كردند و بانوى برگزيده بهشت را به شهادت رساندند. آنگاه اين اكثريت به دشمنى و مخالفت با امام منصوب شده الهى اكتفا نكردند كه طنابى بر گردن او انداخته براى بيعت با غاصبين حقش بردند، و با شمشيرهاى آخته او را تهديد به قتل و وادار به چنين بيعتى نمودند.</big>
 
<big>بيست و پنج سال اين اكثريت رو به افزونى نهاد و آن اقليت همچنان در اقليت ماند؛ تا روزى كه با على بن ابى‏طالب‏عليه السلام بيعت كردند باز هم از او خواستند تابع اكثريتى باشد كه در طول 25 سال قوام يافته و منسجم‏تر شده بود و معاويه ‏اى به عنوان رهبر از پيش تعيين شده مواظب آنان بود!</big>
 
<big>على ‏عليه السلام كه نمى ‏توانست چنين باشد آنچنان مورد بى مهرى قرار گرفت كه پنج سال خلافتش درگير سه جنگ جمل و صفين و نهروان شد و در همان حال از سوى اكثريت اصحاب خود خون دل مى ‏خورد و تهديد مى شد.</big>
 
====== <big>اكثريت در زمان امام مجتبى ‏عليه السلام</big> ======
<big>با پايان روزگار دلخون كننده اكثريت مردم با خليفه الهى على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام، اكثريتى بزرگ‏تر تشكيل شد كه رياستشان با معاويه بود. چه خون‏ ها كه از طرفداران خليفه الله بر زمين ريخته شد و چه خون جگرها كه امام منصوب شده الهى امام مجتبى ‏عليه السلام از مردم تحمل كرد، و چه بسيار از آن اقليت طرفدارش در زندان‏ هاى [[زياد بن ابيه]] شكنجه شده به قتل رسيدند.</big>
 
<big>اكثريت مى‏ رفت تا اوج خود را نشان دهد اما با نشانى سياه بر پيشانى!! اكثريتى به گستردگى حجاز و آفريقا و عراق و ايران و هند و پاكستان و افغانستان و تركيه و تركمنستان امروز، بر فراز منبرها خليفه الهى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را لعن و ناسزا مى‏ گفتند!!!</big>
<span dir="RTL"></span>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==