۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸۴: | خط ۴۸۴: | ||
<big>تا اينجا با مرورى بر تاريخ انبياء و امت هايشان معلوم شد كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاستهاند و اين گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته؛ بلكه بر آنان غضب كرده، و در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «[[انتقام]]» را مطرح كرده، و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده و زمين را از لوث وجودشان پاک نموده است.</big> | <big>تا اينجا با مرورى بر تاريخ انبياء و امت هايشان معلوم شد كه هميشه اكثريت قريب به اتفاق و در مواردى همه مردم بدون استثنا به مخالفت با نمايندگان خداوند برخاستهاند و اين گونه سقوط ارزش چنين مردمى تا آنجا پيش رفته كه نه تنها خداوند نظر رحمت خويش را از آنان برداشته؛ بلكه بر آنان غضب كرده، و در اين غضب بر تنبيه آنان اكتفا نفرموده و عنوان «[[انتقام]]» را مطرح كرده، و در يک زمان كوتاه همه آنان را نابود كرده و زمين را از لوث وجودشان پاک نموده است.</big> | ||
خط ۴۹۰: | خط ۴۹۱: | ||
<big>آنان همه مراحل امت هاى گذشته را پيمودند، و فقط اين سعادت را داشتند كه با ديدن آثار عذاب دست از كفر خود برداشتند و ايمان آوردند و خداوند هم عذاب را باز پس فرستاد: «... إِلاّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ»<ref>يونس / 68 . </ref>: «... مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند عذاب خوار كننده را از آنان بر طرف كرديم».</big> | <big>آنان همه مراحل امت هاى گذشته را پيمودند، و فقط اين سعادت را داشتند كه با ديدن آثار عذاب دست از كفر خود برداشتند و ايمان آوردند و خداوند هم عذاب را باز پس فرستاد: «... إِلاّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ»<ref>يونس / 68 . </ref>: «... مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند عذاب خوار كننده را از آنان بر طرف كرديم».</big> | ||
==== <big>'''دوم: اكثريت در تاريخ پيامبرصلى الله عليه وآله'''</big> ==== | =====<big>'''دوم: اكثريت در تاريخ پيامبرصلى الله عليه وآله'''</big>===== | ||
<big>تاريخ زندگانى پيامبر صلى الله عليه وآله را به دو فاصله زمانى مى توان تقسيم كرد: قبل از هجرت و بعد از آن.</big> | <big>تاريخ زندگانى پيامبر صلى الله عليه وآله را به دو فاصله زمانى مى توان تقسيم كرد: قبل از هجرت و بعد از آن.</big> | ||
===== '''<big>اكثريت قبل از هجرت</big>''' ===== | ======'''<big>اكثريت قبل از هجرت</big>'''====== | ||
<big>در دوران قبل از هجرت مسلمانان در اقليت و دشمنان حضرت در اكثريت بودند. اذيت و آزار آنان هم قدرتمندانه صورت مىگرفت و بارها تا حد قتل حضرت پيش رفت. اقليت مسلمانان هم شكنجه مى شدند و برخى به شهادت مى رسيدند، تا آنجا كه همگى در «شِعب ابى طالب» سه سال زندانى شدند و آن سختى ها را تحمل كردند.</big> | <big>در دوران قبل از هجرت مسلمانان در اقليت و دشمنان حضرت در اكثريت بودند. اذيت و آزار آنان هم قدرتمندانه صورت مىگرفت و بارها تا حد قتل حضرت پيش رفت. اقليت مسلمانان هم شكنجه مى شدند و برخى به شهادت مى رسيدند، تا آنجا كه همگى در «شِعب ابى طالب» سه سال زندانى شدند و آن سختى ها را تحمل كردند.</big> | ||
< | |||
<big>اكثريت كافر و جاهل نهايتاً در «دار الندوة» تصميم دسته جمعى بر قتل آن حضرت گرفتند و حضرت ناچار به هجرت شد و مسلمانان هم در پى آن حضرت به مدينه آمدند.</big> | |||
<big>در اين دوران اقليتى مسلمان در برابر اكثريتى كافر بودند و با ضميمه اكثريت جهان آن روز كه شامل بت پرستان ساير كشورها و مسيحيان و يهوديان مى شد، مسلمانان در برابر آنان عددى به شمار نمى آمدند.</big> | |||
<big>بنابراين در آن مرحله اكثريت مخالف راه حق خداوند بود.</big> | |||
====== <big>اكثريت بعد از هجرت</big> ====== | |||
<big>مرحله دوم پس از هجرت آن حضرت است كه دو جلوه از اقليت و اكثريت طى آن خود را نشان داد:</big> | |||
<big>دشمنان خارجى پيامبر صلى الله عليه و آله: دشمنان دست اندر كار حضرت كه ابتدا بتپرستان بودند، كم كم يهود و نصارى را هم در برگرفت و همه بر ضدّ آن حضرت متحد شدند و او را تكذيب نمودند.</big> | |||
<big>جنگ هاى بدر و احد و خندق و حنين لشكركشى بت پرستان بود، و در خيبر جنگ يهوديان نيز بدان افزوده شدند. گروهى ديگر نصاراى نجران بودند كه با آن جمعيت عظيم جزيه را پذيرفتند ولى سخن حق را نپذيرفتند با آنكه مسئله مباهله نيز مطرح شد. از آخرين جنگ هاى حضرت جنگ موته با روميان بود كه اكثريت مسيحى بودند.</big> | |||
<big>روزگار ده ساله بعد از هجرت دائماً درگير ودار اين جنگ ها و چندين جنگ كوچک تر سپرى شد و دورانى بود كه حضرت با اقليت خويش به جنگ اكثريت مىرفت، و در واقع اين اكثريت بودند كه براى نماينده خداوند روز آرامى باقى نگذاشتند.</big> | |||
<big>اگر در كنار اين اكثريتِ به جنگ برخاسته با پيامبرصلى الله عليه وآله اكثريت انسان هاى روى زمين در آن زمان را يعنى رومِ مسيحى و ايرانِ زرتشتى و هند و چينِ بت پرست را اضافه كنيم معلوم مى شود مسلمانان هنوز در اقليتى كوچک در برابر اكثريتى عظيم بودند، و اين مرحله نيز بيدارباشى براى درک بى ارزشى اكثريت است.</big> | |||
<big>دشمنان داخلى پيامبرصلى الله عليه وآله: بُعد ديگر مسئله، تقسيم داخلى مسلمانان از نظر اقليت و اكثريت بود. هر چه تعداد مسلمانان رو به كثرت مىنهاد مؤمنين واقعى در اقليت قرار مى گرفتند و منافقين و سست اعتقادان اكثريت را تشكيل مى دادند، و روز به روز انسجام بيشترى بر ضد خدا و رسولش مى يافتند، به گونه اى كه در سالهاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله نفاق بسيارى از آيات قرآن و حتى يك سوره كاملِ آن را به خود اختصاص داد.</big> | |||
<big>حدود 50 آيه قرآن در 12 سوره - كه همه در سال هاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه نازل شده اند - درباره منافقين و برنامه ها و رفتار و كردارشان است و در 15 آيه عنوان «نفاق» و «منافق»، رسماً مطرح شده<ref>آيات مربوط به منافقين عبارتند از: آل عمران/152، 167. نساء/60، 61، 81، 88، 89، 138، 139. مائده/41، 52، 60. انفال/49. توبه/64، 66، 67، 68، 73، 74، 79، 81، 83، 101، 124، 127. احزاب/12، 13، 57، 60، 61، 73. محمد/9، 16، 20، 23. فتح/6، 11. مجادله/8، 14، 20. حدید/13، 14. حشر/11، 12. منافقون/ همه آیات.</ref>و يک سوره كامل نيز به نام «منافقين» نام گذارى شده است.</big> | |||
<big>در اين آيات به باطن كثيف آنان كه كفر محض و ضديت با خدا و رسول و دين الهى است تصريح گرديده و دو رو بودن آنان در گفتار با جمله «يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ»<ref>فتح / 11.</ref>برايشان نشانى هميشگى اعلام شده است.</big> | |||
<big>از جلسات محرمانه آنان با عنوان «نجوى» سخن به ميان آمده، و دوستى با دشمنان خدا و ارتباط با كفار و سرعت آنان به سخنان كفر آميز و سوء ظنشان نسبت به خداوند تعالى به عنوان مشخصه هاى آنان مطرح شده است. از رفتار آنان تمسخر نسبت به آيات الهى و قرآن، و جسارت و اعتراض و اذيت نسبت به ساحت قدس پيامبرصلى الله عليه وآله بوده، و امر به منكر نهى از معروف، صفات و كردار بارز آنان است كه قرآن به ميان آورده است.</big> | |||
<big>آنگاه دستور برخورد با منافقين و تندى در رفتار با آنان مطرح شده و عنوان «طَبَعَ اللَّه عَلى قُلُوبِهِمْ»</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |