امام صادق علیه السلام و تبلیغ غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>  فرمود: اين آيه درباره [[اولى و دومى و سومى]] است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است.
آن حضرت درباره آيه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لن تقبل توبتهم»<ref>نساء /  ۱۳۷.</ref>  فرمود: اين آيه درباره [[اولى و دومى و سومى]] است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله [[گرويدند]]، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى‏ اند كه از ايمان برايشان هيچ نمانده است.


'''اتمام حجت با آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»'''
'''۵.اتمام حجت با آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...»'''


از جمله اتمام حجت‏هاى امام صادق‏عليه السلام بر دشمنان، استدلال به آيه اكمال است:
از جمله اتمام حجت‏ هاى امام صادق‏ عليه السلام بر دشمنان، [[استدلال]] به آيه اكمال است:


امام صادق‏عليه السلام نيز تصريح مى‏فرمايد كه آنچه از خدا و رسول رسيده پاسخگوى تمام نيازهاى بنى‏آدم است، و براى اين مطلب به اتمام حجت خدا با آيه اكمال استناد مى‏فرمايد:
امام صادق ‏عليه السلام نيز [[تصريح]] مى ‏فرمايد كه آنچه از خدا و رسول رسيده پاسخگوى تمام نيازهاى بنى ‏آدم است، و براى اين مطلب به اتمام حجت خدا با آيه اكمال استناد مى‏فرمايد:


ما مِنْ شَىْ‏ءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ. فَقالَ: بِمَا احْتَجَّ؟ فَقالَ ابُو عَبْدِاللَّه‏عليه السلام: قَوْلُهُ »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« . فَلَوْ لَمْ يَكْمُلْ سُنَنَهُ وَ فَرائِضَهُ وَ ما يَحْتاجُ الَيْهِ النّاسُ، بِمَا احْتَجَّ بِهِ؟!
ما مِنْ شَىْ‏ءٍ يَحْتاجُ الَيْهِ وُلْدُ آدَمَ الاّ وَ قَدْ خَرَجَتْ فيهِ السُّنَّةُ مِنَ اللَّه وَ مِنْ رَسُولِهِ وَ لَوْ لا ذلِكَ مَا احْتَجَّ. فَقالَ: بِمَا احْتَجَّ؟ فَقالَ ابُو عَبْدِاللَّه‏عليه السلام: قَوْلُهُ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». فَلَوْ لَمْ يَكْمُلْ سُنَنَهُ وَ فَرائِضَهُ وَ ما يَحْتاجُ الَيْهِ النّاسُ، بِمَا احْتَجَّ بِهِ؟!


چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمى‏كرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادق‏عليه السلام فرمود: كلام خدا »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...« . اگر سنت‏ها و فرائض و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟××× 1 بصائر الدرجات: ص 538 ح 50 . مختصر البصائر: ص 66 . ×××
چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمى‏ كرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادق ‏عليه السلام فرمود: كلام خدا «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...». اگر سنت‏ ها و [[فرائض]] و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ <ref>بصائر الدرجات: ص ۵۳۸ ح ۵۰ . مختصر البصائر: ص ۶۶ .</ref>شكى نيست كه امام صادق‏ عليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مى‏ دانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا [[استخراج]] كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است.
 
آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينه ‏اى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان مى‏كنند گويا در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله همه معارف و احكام به مردم ابلاغ شده است.
 
اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصوم‏ عليهم السلام پناه مى ‏برند و پاسخى مطمئن دريافت مى‏ كنند، ولى غير شيعه دست به دامان [[قياس]] و [[استحسان]] مى ‏شوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمى ‏يابند.
 
== احياى عيد غدير توسط امام صادق‏ عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵  - ۲۳۳. </ref> ==
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين‏عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق‏عليه السلام است. حضرت فرمود:
 
 
-  خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن رانگه داشته است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 214. ×××
 
-  عيد غدير »عيد اللَّه اكبر« است، يعنى عيد بزرگ خداوند است.××× 3 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 211. ×××
 
-  عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.××× 4 عوالم العلوم: ج 3:15 ص 212  - 210. ×××
 
-  روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.××× 5 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ×××
 
-  روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است.××× 6 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 213. ×××
 
-  شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت‏تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم!××× 7 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 215. ×××
 
-  روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى‏برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. »روز غدير خم« در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه مقربين را موكل مى‏كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين‏عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان »غدير« را همراهى مى‏كنند تا آن را وارد بهشت نمايند.××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 212. ×××


شكى نيست كه امام صادق‏عليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مى‏دانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا استخراج كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است.


آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينه‏اى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان مى‏كنند گويا در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله همه معارف و احكام به مردم ابلاغ شده است.


اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصوم‏عليهم السلام پناه مى‏برند و پاسخى مطمئن دريافت مى‏كنند، ولى غير شيعه دست به دامان قياس و استحسان مى‏شوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمى‏يابند.