۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمى كرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادق عليه السلام فرمود: كلام خدا «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...». اگر سنت ها و [[فرائض]] و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ <ref>بصائر الدرجات: ص ۵۳۸ ح ۵۰ . مختصر البصائر: ص ۶۶ .</ref>شكى نيست كه امام صادق عليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مى دانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا [[استخراج]] كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است. | چيزى نيست كه فرزندان آدم بدان نياز داشته باشند مگر آنكه درباره آن دستورى از خدا و رسول صادر شده است، و اگر چنين نبود خداوند اتمام حجت نمى كرد. راوى پرسيد: خداوند به چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ امام صادق عليه السلام فرمود: كلام خدا «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...». اگر سنت ها و [[فرائض]] و آنچه مردم بدان نياز دارند را كامل نكرده، پس با چه چيزى اتمام حجت فرموده؟ <ref>بصائر الدرجات: ص ۵۳۸ ح ۵۰ . مختصر البصائر: ص ۶۶ .</ref>شكى نيست كه امام صادق عليه السلام منظورى از بيان همه احكام الهى دارد، و گرنه در ظاهر همه مى دانيم كه بسيارى از مسائل دين در فرصت كوتاه عمر پيامبرصلى الله عليه وآله ناگفته ماند. البته همه احكام و معارف الهى در قرآن نهفته است، ولى تا [[استخراج]] كننده مطمئن آن نباشد گويا به مردم نرسيده است. | ||
آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينه اى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان | آرى با نصب امامانى كه اين معارف را با سينه اى متصل به اقيانوس بيكران علم الهى بيان مى كنند گويا در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله همه معارف و احكام به مردم ابلاغ شده است. | ||
اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصوم عليهم السلام پناه مى برند و پاسخى مطمئن دريافت مى كنند، ولى غير شيعه دست به دامان [[قياس]] و [[استحسان]] مى شوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمى يابند. | اين رمز الهى بودن دين شيعه است كه آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله حديث نداشته باشند به درگاه دوازده امام معصوم عليهم السلام پناه مى برند و پاسخى مطمئن دريافت مى كنند، ولى غير شيعه دست به دامان [[قياس]] و [[استحسان]] مى شوند، چرا كه با نپذيرفتن امامان راه ديگرى ندارند و درى به سوى فرامين الهى نمى يابند. | ||
== احياى عيد غدير توسط امام صادق عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵ - ۲۳۳. </ref> == | == احياى عيد غدير توسط امام صادق عليه السلام<ref>اسرار غدير: ص ۲۳۵ - ۲۳۳. </ref> == | ||
احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان | احاديثى در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد و نيز احياى غدير از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده كه از جمله آنها احياى غدير توسط امام صادق عليه السلام است. حضرت فرمود | ||
- خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن رانگه داشته است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۴.</ref> | |||
- عيد غدير «عيد اللَّه اكبر»است، يعنى عيد بزرگ خداوند است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۱.</ref> | |||
- | - عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه [[افضل]] است، و نزد خداوند [[منزلت]] والاترى دارد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳:۱۵ ص ۲۱۲ - ۲۱۰.</ref> | ||
- عيد | - روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۳. اليقين: ص ۳۷۲ باب ۱۳۲.</ref> | ||
- | - روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۳.</ref> | ||
- روز | - شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! <ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۵.</ref> | ||
- روز غدير | - روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. «روز غدير خم»در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه مقربين را موكل مى كند كه رئيس شان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيس شان حضرت محمدصلى الله عليه وآله است، و اوصياء [[منتجبين]] را كه رئيس شان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيس شان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان «غدير»را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۲.</ref> | ||
- | == تبليغ غدير توسط امام صادق عليه السلام<ref>تبليغ غدير در سيره معصومينعليهم السلام: ص ۲۰۴ ۲۰۳ ۱۸۹ ۱۸۸ ۱۸۵ ۱۷۰ ۱۵۹ ۱۵۸ ۱۵۵ ۱۵۴ ۱۰۹ - ۱۰۶ ۹۹ ۹۶ - ۹۴ ۹۳ ۹۱ ۹۰ ۷۳ - ۷۰ ۶۵ - ۶۲.</ref> == | ||
يكى از [[شاخص]] هاى زندگى معصومين عليهم السلام تبليغ غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام صادق عليه السلام است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم: | |||
«يَعرِفونَ نِعمةَ اللَّه»درباره انكار نعمت غدير در سقيفه | |||
خداوند در قرآن از نعمتى ياد مى كند كه مردم روزگارى آن را پذيرفته و بدان اقرار كرده اند، ولى بعداً آن را انكار نموده اند. | |||
'''۱.''' امام صادق عليه السلام تغافل مردم از غدير صد و بيست هزار نفرى را به هنگام غصب خلافت، از مصاديق بارز اين آيه اعلام كرد. آن حضرت پس از بيان مفصلى از داستان غدير كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آن روز فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ ... ، اين آيه را مطرح فرمود:«يَعرِفونَ نِعمَةَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها»<ref>نحل / ۸۳ .</ref> «نعمت خدا را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند»و سپس در تفسير آن فرمود: در روز غدير آن را مى شناسند و در روز سقيفه انكار مى كنند.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۶۴ ح ۷۳۶.</ref> | |||
'''۲-''' استناد امام صادق عليه السلام به آيه «تبليغ» درباره پشتوانه قرآنى غدير | |||
قرآن سند دائمى و ترازوى سنجش فكر و اعتقاد يک مسلمان است. هر اعتقادى كه بر آيه اى از قرآن استوار باشد استحكام كتاب اللَّه را به خود مى گيرد و از [[گزند]] [[شبهه پراكنان]] در امان مى ماند. | |||
امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود: هر كس دينش را از كتاب خداوند بياموزد كوه ها از جا كنده مى شوند قبل از اينكه او تكانى بخورد. | |||
سپس درباره مستند قرآنىِ غدير چنين فرمود: از جمله قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد:«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ». <ref>مائده / ۶۷ .</ref>و از همين جاست قول پيامبرصلى الله عليه وآله كه به على عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ ... . <ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۱۰۳.</ref> | |||
'''۳-''' استناد امام صادق عليه السلام به دو آيه«فَانصَب»و «تبليغ» درباره آخرين دستور قرآنى غدير | |||
امام صادق عليه السلام بين دستور و اجراى غدير دو مرحله را طبق آيات قرآن بيان مى فرمايد، كه نشان از دقيق بودن مسئله غدير در [[مقدر الهى]] دارد. مرحله اول دستور اصلى نصب امام است كه در سوره انشراح آمده و حضرت در تفسير آن را چنين فرمود: | |||
خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود:«فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»<ref>انشراح / ۸ ۷ .</ref> «وقتى فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»، تفسيرش اين است: «آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيَّت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن» . | |||
مرحله دوم دستور اجراى آن بود كه در نزديكى غدير خم نازل شد و واقعه غدير بر اساس آن شكل گرفت. امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد: | |||
تا آنگاه كه از حجةالوداع باز مى گشت آيه«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ... » <ref>مائده / ۶۷ .</ref> نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شوند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref> | |||
'''۴-''' استناد امام صادق عليه السلام به آيه «ازدادوا كفراً» درباره [[غاصبين حق غدير]] | |||
امام صادق عليه السلام درباره آيه«اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً ... »<ref>نساء / ۱۳۷.</ref>«كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود: | |||
اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا «در ظاهر»به دين پيامبرصلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام (در ظاهر)[[اقرار]] كردند، ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند! ! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است. <ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref> | |||
'''۵ -''' انتشار فورى و [[فراگيرِ]] خبر غدير | |||
در زمانى كه وسائل ارتباط جمعى و خبر رسانى بسيار ابتدائى بود و اخبار با زمان زياد و با انگيزه هاى ضعيف از شهرى به شهرى به صورت گفتارى و يا حد اكثر نوشتارى منتقل مى شد، چه طرحى لازم بود كه بتواند خبر غدير را در حد ابزارهاى ارتباطى امروز منتشر نمايد. نه فقط مسلمانان آن روز توسط حاجيان اطلاع يافتند، بلكه كفار و مردمان شهرهاى دوردست و حتى پادشاهان كشورها خبردار شدند. | |||
كلام امام صادق عليه السلام را مى شنويم درباره شيوع و پخش فورى خبر غدير در آن زمان، كه مى فرمايد: وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. | |||
وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شما يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.<ref>اثبات الهداة:ج ۲ ص ۱۲۲ ح ۵۰۵ .</ref> | |||
'''۶ -''' هزاران شاهد در غدير | |||
شاهد در روز انكارِ حق به كار مى آيد، تا با شهادت خويش غدير از دست رفته را به رخ طرفداران سقيفه بكشد و آنان را بر سر جايشان بنشاند. اما بر غدير بايد گريست كه با شاهدان دهها هزار نفرى همچنان مظلوم ماند و حقش علناً غصب شد. حتى اشتهار صد و بيست هزار نفرى آن كه در بازگشت حاجيان نزد خويشان و دوستانشان تبديل به شهرت ميليونى شده بود، نتوانست مانع ام الفساد صحيفه ملعونه شود! | |||
امام صادقعليه السلام به همين نكته اعتقادساز در دين ما اشاره كرده با تعجب مىفرمايد: تعجب است از آنچه على بن ابىطالبعليه السلام كشيده است! )در روز غدير( آن حضرت اين همه شاهد داشت ولى نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه مردم با دو شاهد حق خود را مىگيرند! | |||
اين همه از اهل مدينه با حضرت در حج بودند و در بازگشت پنج هزار نفر از اهل مكه همراه حضرت تا غدير آمدند و در آنجا ولايت علىعليه السلام را اعلان فرمود.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 140 ح 33. ××× | |||
7- تغافل اكثريت مردم از غدير | |||
فراموشى جرم نيست، اما تغافل جنايت بر عليه حقيقت است؛ به خصوص اگر فرياد حقطلبى مظلوم به گوش شاهد رسيده باشد. جالبتر هنگامى است كه اين فراموشى زدگى دستجمعى باشد و همه حاضرانِ واقعه چشم در چشم يكديگر لب از ابراز حقيقت فرو بندند، و شرم و حيا و حتى وجدان را زير پا گذارند. | |||
اين همان چيزى بود كه غدير دچارش شد و از 120 هزار شاهد تنها سه نفر اعلان آمادگى كردند و بقيه نيامدند، حتى زمانى كه صاحب غدير بر در خانههايشان رفت و از آنان كمك خواست. | |||
امام صادقعليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده است: | |||
مردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنينعليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!! | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زندهام و در بين شما هستم به اهلبيت من بىاعتنايى مىكنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمىشود ... !××× 1 اثبات الهداة: ج 1 ص 526 ح 285. ××× | |||
8 - احياى مسجد غدير در زمان امام صادقعليه السلام | |||
همزمان با انقراض بنىاميه و در اوايل حكومت بنىعباس - يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته - در يك فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادقعليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيتهاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد. | |||
در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصومعليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفتههايى از غدير براى آنان كه فقط گوشههايى از واقعه را شنيدهاند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيتهاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است. | |||
ماجرا هنگامى بود كه امام صادقعليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مىگويد: | |||
امام صادقعليه السلام را از مدينه به مكه مىبردم. پس از طى 200 كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« . سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابىحذيفه و ابوعبيده جرّاح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مىكردند و درباره آنان آيهاى نازل شد. | |||
سپس صحنهاى از حركات منافقين در مجلس 120000 نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديدند كه دستان علىعليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مىگردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد: »وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ« : »كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مىشنوند از روى غضب نگاههاى تندى به تو مىكنند و مىگويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست« .××× 1 كافى: ج 4 ص 566 ح 2. اثبات الهداة: ج 2 ص 16 ح 67 ، ص 21 ح 87 . بحار الانوار: ج 37 ص 172 ح 55 و ج 100 ص 225 ح 21. ××× | |||
9- دستور زيارت صاحب غدير از امام صادقعليه السلام | |||
سلامِ عيدِ غدير رمزِ ولايت است، كه اى كاش آخرين وارث غدير ظاهر بود و ما توفيق سلام به او را در چنين روزى داشتيم. اما در هميشه زمان كه غدير زنده است، صبح عيد غدير را - از دور يا نزديك - رو به ايوان نجف مىايستيم و سلامى به بلنداى نام علىعليه السلام تقديمش مىداريم. امام صادقعليه السلام اين تبليغ عملى غدير را به ما آموخته مىفرمايد: | |||
اگر در روز عيد غدير در مشهد اميرالمؤمنينعليه السلام )يعنى نجف( بودى كنار قبر آن حضرت برو و نماز و دعا بخوان، و اگر در شهرهاى دوردست بودى به سوى او اشاره كن و اين دعا را بخوان ... .××× 1 عوالم العلوم : ج 3 / 15 ص 220. ××× | |||
10- دستور اظهار سرور قلبى و زبانى | |||
نه تنها بايد در عيد غدير خوشحال باشيم، كه بايد اين سرور و شادى هم در چهره ما پيدا باشد و هم در گفتارمان ديده شود. در خاطرمان باشد كه در چنين روزى چه اتفاق عظيمى افتاده و چگونه پوزه اهل سقيفه به خاك ماليده شده است. | |||
در سيماى ما تبسم و نشاطِ ناشى از خشنودى نسبت به چنين واقعهاى مشاهده شود، تا آنجا كه حتى اگر گرفتارى يا غمى داريم به خاطر غدير آن را به فراموشى بسپاريم و به ياد اين روز زيبا شادى اظهار كنيم. | |||
بر زبان ما تشكر و حمد الهى جارى باشد به خاطر عطاى نعمت ولايت كه خدا بر ما غديريان منت گذاشته است. در اين باره به سفارشات ائمهعليهم السلام گوش مىسپاريم، آنجا كه امام صادقعليه السلام مىفرمايد: روز غدير روزى است كه به عنوان اظهار سرور از نعمت ولايت كه خداوند بر شما منت گذارده، بايد شكر و حمد خدا نماييد.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 170. ××× | |||
11- كيفيت تبريك غدير در كلام امام صادقعليه السلام | |||
يك سنت استثنائى براى ملاقات دو برادر دينى در عيد ولايت، توجه همه جانبه معصومينعليهم السلام به تبليغ عملى غدير را نشان مىدهد. | |||
كلماتى كه در اين ديدارها گفته مىشود شامل دو تشكر از دو نعمت است: يكى اصل نعمت غدير كه خداوند مسئله امامت را به دست ما نسپرد و خود اين مهم را بر عهده گرفت، و ديگر اينكه ما را بر عهد و پيمان غدير ثابت قدم نگه داشت. | |||
جالب است كه نه فقط دستور تبريك در روز غدير به ما داده شده بلكه كيفيت آن را هم به ما ياد دادهاند، تا ابعاد اعتقادى اين روز بزرگ را در تهنيتگويى آن به كار بريم. در اين باره امام صادقعليه السلام مىفرمايد: هر گاه در اين روز برادر مؤمن خود را ملاقات كردى بگو: | |||
الحَمدُ للَّهِ الَّذى اَكرَمَنا بِهذَا اليَومِ وَ جَعَلَنا مِنَ المُؤمِنينَ، وَ جَعَلَنا مِنَ المُوفينَ بِعَهدِهِ الَّذى عَهِدَهُ اِلَينا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِن وِلايَةِ وُلاةِ اَمرِهِ وَ القُوّامِ بِقِسطِهِ وَ لَم يَجعَلنا مِنَ الجاحِدينَ وَ المُكَذِّبينَ بِيَومِ الدّينِ: | |||
شكر خدا را كه ما را به اين روز گرامى داشته و ما را از مؤمنان و از وفاداران به پيمانى كه با ما بسته و عهدى كه درباره واليان امرمان و برپا دارندگان عدالت از ما گرفته قرار داده است، و ما را از منكران و تكذيب كنندگان روز قيامت قرار نداده است.××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 215. ××× | |||
12- دستور صلوات و لعن و برائت در غدير | |||
اگر به خاطر آوريم كه در همان غدير خم و بعد از آن به فاصله دو ماه عدهاى آن را نپذيرفتند و گروهى بيعت خود را شكستند و برنامه خلافت را به سقيفه تغيير دادند، اينجاست كه صبح غدير را با دلى پر خون از اين مخالفان و دشمنان غدير آغاز مىكنيم. | |||
در حالى كه از يك سو در عيد آل محمدعليهم السلام درود بر صاحبان اين روز مىفرستيم، تنفر و انزجار خود را از شكنندگان اين ركن اصيل اسلام اعلام مىداريم. ائمهعليهم السلام اين برخورد دو سويه در غدير را به عنوان يكى از تبليغات عملى غدير به ما آموختهاند. | |||
امام صادقعليه السلام فرمود: در اين روز بر محمد و آل محمدعليهم السلام بسيار صلوات بفرست، و از ظالمان بر آنان برائت بجوى.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 171. ××× | |||
همچنين امام صادقعليه السلام فرمود: در اين روز بسيار بگو: اللَّهُمَّ العَنِ الجاحِدينَ وَ النّاكِثينَ وَ المُغَيِّرينَ وَ المُبدِلينَ وَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ مِنَ الاَوَّلينَ وَ الآخِرينَ: خداوندا، منكران و عهدشكنان و تغيير دهندگان و تبديل كنندگان )بدعت گذاران( و تكذيب كنندگانِ روز قيامت، از اولين و آخرين را لعنت فرما.××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 217. ××× | |||
13- دستور شكر و حمد الهى در غدير | |||
كدام نعمت را سپاس گوييم؟ | |||
خودِ ولايت را ؟ | |||
معرفت به صاحبِ ولايت را؟ | |||
شرفى را كه در سايه ولايت به دست آوردهايم؟ | |||
همه اينها جاى شكرگزارى دارد، و در واقع خدا را بر اعظمِ نعم سپاس مىگوييم. مسئله قدردانى را به عنوان يكى از شيوههاى عملى در تبليغ غدير به ما آموختهاند. | |||
امام صادقعليه السلام فرمود: اين روز، روزِ شكر خداوند و حمد اوست بر آنچه خداوند از امر ولايت بر شما لطف كرده است.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 170. ××× | |||
14- دستور روزه گرفتن در غدير | |||
روزه شكرگزارى در روز غدير ثوابى عجيب دارد، كه درباره هيچ روزه گرفتنى وارد نشده است! معادل روزه عمر دنيا و معادل صد حج و عمره! آرى اگر سقيفه عاشورا را به شكرانه قتل امام حسينعليه السلام روزه مىگيرد، ما با اين تبليغ عملى نشان مىدهيم كه براى حيات حسين بن علىعليه السلام روزه مىگيريم. | |||
امام صادقعليه السلام فرمود: اين روز، روزى است كه اميرالمؤمنينعليه السلام به عنوان شكر خداوند روزه گرفت.××× 3 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 213. ××× | |||
همچنين فرمود: روزه اين روز معادل روزه شصت ماه است.××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 211. ××× | |||
و در حديثى فرمود: كفاره شصت سال است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 213. ××× | |||
و در حديثى فرمود: افضل از روزه شصت سال است.××× 3 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 213. ××× | |||
و نيز فرمود: روزه اين روز معادل صد حج و صد عمره مقبول است.××× 4 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 211. ××× | |||
و فرمود: روزه گرفتن در روز غدير خم معادل روزه گرفتن به قدر عمر دنياست.××× 5 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 211. ××× | |||
15- انتشار فورىِ خبرِ فوقالعاده غدير | |||
با در نظر گرفتن امكانات محدود تبليغى آن زمان، فقط جمعبندى چند شرايط غير عادى توانست خبر غدير را در اين وسعت منتشر سازد. حساس كردن مردم و همه مخبرين آن زمان با اعلان قبلى توقف در غدير از مكه، تقارن با سفر حج، جمع صد و بيست هزار مخاطب، شكل فراموش نشدنى منبر و خطابه، بيعت 120000 نفرى، مراسم سه روزه، همه اينها مجموعه مسائل غير عادى بود كه دست به دست هم داد و باعث انتشار سريع و وسيع خبر غدير شد. | |||
در واقع اين شيوه ابداعى پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه هيچ كس احتمال آن را هم نمىداد؛ و به همين خاطر منافقين فلج شدند و از هر اقدام مؤثرى بر ضد غدير عاجز ماندند. امام صادقعليه السلام دراين باره مىفرمايد: | |||
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم علىعليه السلام را منصوب كرد و فرمود: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« ، اين خبر در شهرها منتشر گرديد. وقتى از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: اين خبر از سوى شماست يا از سوى پروردگار است؟ فرمود: قسم به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين مسئله از سوى خداست.××× 6 اثبات الهداة: ج 2 ص 122 ح 505 . ××× | |||
16- غير عادى بودن غدير براى انبياءعليهم السلام | |||
پيامبران الهى اخبار عالم را از منبع اصلى آن يعنى خزانه غيب الهى و وحى دريافت مىكنند. آنان وقتى دستور عيد گرفتن روز غديرى را كه هنوز نيامده از خدا مىشنوند، به خوبى متوجه غير عادى بودن آن مىشوند و عظمت فوقالعاده آن را دريافت مىكنند. | |||
امام صادقعليه السلام در اين باره مىفرمايد: شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمتتر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم!××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 215. ××× | |||
همچنين امام صادقعليه السلام مىفرمايد: خداوند هيچ پيامبرى نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 214. ××× | |||
17- غير عادى بودن غدير براى ملائكه | |||
ملائكه در آسمانها هيچ جشن سالانهاى جز غدير ندارند! يعنى عجيبترين و غير عادىترين واقعهاى كه براى يادبودش جشن مىگيرند عيد ولايت است. | |||
امام صادقعليه السلام از اهداى هدايا توسط ملائكه در مراسم غدير خبر داده مىفرمايد: | |||
روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلاست. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است. | |||
در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كنارههاى اين نهرها درختانى از انواع ميوهها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهايشان از ياقوت است و به انواع صداها مىخوانند. | |||
روز غدير كه فرا مىرسد اهل آسمانها وارد اين قصر مىشوند و تسبيح و تقديس و تهليل مىگويند. آن پرندگان هم به پرواز در مىآيند و خود را به آب مىزنند، و سپس در آن مشك و عنبر مىغلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مىآيند و آن عطرها را بر آنان مىپاشند. | |||
ملائكه در روز غدير »نثار فاطمهعليها السلام«××× 1 نثار فاطمهعليها السلام همان ميوههاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ××× را به يكديگر هديه مىدهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مىرسد ندا مىآيد: به مراتب و درجات خود برگرديد كه به حرمت محمد و علىعليهما السلام تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود.××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 163. عوالم العلوم : ج 3 / 15 ص 221. ××× | |||
18- غدير روز نتيجهگيرى پيامبرصلى الله عليه وآله از رسالت | |||
غدير نتيجهگيرى از رسالتى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيست و سه سال در راه آن زحمت كشيد. پس غدير براى پيامبرصلى الله عليه وآله، و پيامبرصلى الله عليه وآله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند. امام صادقعليه السلام مراحل رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مىفرمايد: | |||
خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: »فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب« : »آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما« ؛ منظور اين است: آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن. | |||
آنگاه كه از حجةالوداع باز مىگشت آيه »يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ ...« نازل شد. حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.××× 3 اثبات الهداة: ج 2 ص 4 ح 7. ××× | |||
19- افضليت غدير بين سه عيد رسمى | |||
در زمانهاى بعد از غدير كه دوران سياه معاويه و بنىاميه پيش آمد، رسميت عيد غدير زير خاكهاى سقيفه دفن شد، تا روزگار امام صادقعليه السلام كه با انقراض بنىاميه و قبل از قدرت گرفتن بنىعباس حضرت توانست بار ديگر به احياى رسميت غدير بپردازد. | |||
آن حضرت از يك سو اهميت سُرور در اين روز را مطرح كرد و فرمود: روز غدير، روز شريف و عظيمى است ... . اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است.××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ××× | |||
از سوى ديگر عيد الهى بودن اين روز را بيان كرده فرمود: روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبين ما عيد قرار داده است.××× 2 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 213. ××× | |||
سپس عنوانِ بزرگترين عيد الهى را براى غدير به ميان آورد و فرمود: عيد غدير عيد اللَّه اكبر )يعنى عيد بزرگ خداوند( است.××× 3 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 211. ××× | |||
نهايتاً افضليت غدير را بر ساير اعياد رسمى اسلام مطرح كرده فرمود: عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد.××× 4 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 212 211 210. ××× | |||
20- در سفر مكه كنار بركه غدير | |||
همزمان با انقراض بنىاميه و در اوايل حكومت بنىعباس - يعنى صد و بيست سال از واقعه غدير گذشته - در يك فاصله زمانى فرصت مناسبى پيش آمد تا امام صادقعليه السلام به غدير بيايد؛ و موقعيتهاى جغرافيايى واقعه را براى آيندگان تاريخ بازگو كند و احياى فكرى غدير را با احياى مسجد آن بياميزد. | |||
در سفر حج و راه مدينه تا مكه و عبور از غدير، امام معصومعليه السلام از پايگاه امامت غدير در حال عبور بود. فرصتِ كاملاً حساسى است تا ناگفتههايى از غدير براى آنان كه فقط گوشههايى از واقعه را شنيدهاند ترسيم شود؛ آن هم با نشان دادن موقعيتهاى اتفاقاتى كه در آنجا افتاده است. | |||
ماجرا هنگامى بود كه امام صادقعليه السلام شخصاً به غدير آمد و توضيحات دقيقى از موقعيت جغرافيايى غدير را بيان فرمود و جاى جاى اتفاقات رخ داده را نشان داد. حسان جَمّال مىگويد: | |||
امام صادقعليه السلام را از مدينه به مكه مىبردم. پس از طى 200 كيلومتر از مدينه به مسجد غدير رسيديم. حضرت به بازسازى صحنه غدير پرداخته و نگاهى به سمت چپ آن كرد و فرمود: آنجا جاى پاى پيامبرصلى الله عليه وآله است آنگاه كه فرمود: »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« . سپس حضرت به سمت ديگر مسجد نگاهى كرد و فرمود: آنجا خيمه ابوبكر و عمر و سالم مولى ابىحذيفه و ابوعبيده جرّاح است كه پيامبرصلى الله عليه وآله را مسخره مىكردند و درباره آنان آيهاى نازل شد. | |||
سپس صحنهاى از حركات منافقين در مجلس 120000 نفرى خطابه غدير را مطرح كرد و فرمود: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديدند كه دستان علىعليه السلام را بلند كرده به يكديگر گفتند: چشمانش را بنگريد كه چگونه مىگردد گويا چشم ديوانه است! جبرئيل هم با اين آيه نازل شد: »وَ اِن يَكادُ الَّذينَ كَفَروا لَيُزلِقونَكَ بِاَبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّكرَ وَ يَقولونَ اِنَّهُ لَمَجنونٌ، وَ ما هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمينَ« : »كسانى كه كافر شدند آنگاه كه ذكر را مىشنوند از روى غضب نگاههاى تندى به تو مىكنند و مىگويند: او ديوانه است، ولى آن جز ذكرى براى جهانيان نيست« .××× 1 كافى: ج 4 ص 566 ح 2. اثبات الهداة: ج 2 ص 16 ح 67 ، ص 21 ح 87 . بحار الانوار: ج 37 ص 172 ح 55 و ج 100 ص 225 ح 21. ××× | |||