۲۱٬۸۲۰
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
== پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام صاحب اختياران<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۳.</ref> == | == پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام صاحب اختياران<ref>اسرار غدير: ص ۲۰۳.</ref> == | ||
از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه پس از خداوند پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام مولى و صاحب اختيار مردم است، و اختيار او بر مردم از خودشان بيشتر است. | از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه پس از خداوند پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام مولى و صاحب اختيار مردم است، و اختيار او بر مردم از خودشان بيشتر است. | ||
== شرائط صاحب اختيار<ref>ژرفاى غدير: ص ۸۸ . اسرار غدير: ص ۱۹۹.</ref> == | |||
طبيعى است كسى مى تواند صاحب اختيار مطلق مردم باشد كه نه تنها گناه نكند و شيطان و هواى نفس در او راه نداشته باشد، بلكه اشتباه هم نكند تا باعث هلاكت جمعيتى نشود. | |||
خداوند كسانى را صاحب اختيار مردم قرار داده كه داراى عصمت مطلق اند، و از هرگونه بدى و پليدى به هر معنى كه باشد پاک اند. گذشته از آن عِلمشان را به منبع بى پايان علم خود متصل كرده است، تا جوابگوى انواع احتياجات مردم باشند. | |||
تعيين و تخصيص چهارده معصوم عليهم السلام به عنوان صاحب اختيار مردم و كسانى كه امرشان بر هر موجودى نافذ است فقط بايد از جانب حق تعالى باشد، زيرا اوست كه به وجود آورنده مخلوقات است و بهترينها را او خلق كرده، و فقط اوست كه مى تواند سپردن اختيار تام مردم به دست كسى را ضمانت كند؛ و اين پيامبرصلى الله عليه وآله است كه از جانب خداوند به عنوان پُشتوانه و ضامِن اين مقام درباره امامان عليهم السلام ايشان را به مردم معرفى كرده است. | |||
پروردگارِ مهربان در نظامِ خلقت به اين هم اكتفا نكرده است، بلكه صاحبان اختيار مردم را كسانى قرار داده كه از نور خلق شده اند و آنان را در قالب انسان قرار داده است. معصومين عليهم السلام كسانى اند كه قبل از خلقتِ عالم خلق شده اند و همه جهان به بركت وجود آنان خلق شده است. اين نورانيت در خطابه غدير به صراحت ذكر شده است: | |||
النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ ثُمَّ في عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ. | |||
نور از جانب خداوند عز و جل در من، و سپس در على و بعد در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است. | |||
خداوند مردم را به چنين وجودهاى نورانى سپرده و خواسته است كه مردم او را از اين طريق عبادت كنند و هدايت را از ايشان بگيرند، و لذا عبادت خداوند از هر طريق ديگرى باشد در پيشگاه خداوند مردود است. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان واقعه غدير مى فرمايد: «... وَ كانَتْ عَلى وِلايَتى وِلايَةُ اللَّهِ، وَ عَلى عَداوَتى عَداوَةُ اللَّهِ ... . فَكانَتْ وِلايَتى كَمالُ الدّينِ وَ رِضَى الرَّبِّ تَبارَكَ وَ تَعالى» : «ولايت خداوند از طريق ولايت من شناخته مى شود و عداوت با خداوند نيز از راه عداوت با من شناخته مى شود ... . لذا ولايت من كمال دين و رضايت خداوند تبارک و تعالى خوانده شد» .<ref>بحار الانوار: ج ۵۰ ص ۳۲۱.</ref> | |||
همچنين امام عسكرى عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «آنگاه كه خداوند با منصوب كردن اولياى خود بعد از پيامبرش بر شما منت گذاشت به پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب كرد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً» ، و براى اوليائش حقوقى را بر شما واجب كرد و به شما دستور داد تا آن حقوق را نسبت به ايشان ادا كنيد تا آنچه نزد شما از همسران و اموال و خوراک داريد بر شما حلال شود و نمو و بركت و ثروت را به شما نشان دهد، و تا معلوم شود كه چه كسى از خداوند اطاعت مى كند ...» .<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۹۹ ح ۳.</ref> | |||
== شرح حديث غدير و صاحب اختيار<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۷.</ref> == | |||
جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» از پنج كلمه تشكيل شده است: | |||
«مَنْ» ، يعنى «هر كَس» . و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبرصلى الله عليه وآله را قبول دارند مىشود. | |||
»كُنْتُ« ، يعنى »من بودهام« . استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبرصلى الله عليه وآله پايه نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشتهاند. | |||
»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار او...« . اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرمودهاند. »مولى« يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در اطاعت از او اگر به عنوان اعتراض و شك در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است. | |||
»فَعَلِىٌّ« يعنى »پس على...« . تعيين على بن ابىطالبعليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مىشود، مشت محكمى به دهان فتنهگران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيك در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند. از طرف ديگر با معرفى اين »علىعليه السلام« ، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مىكند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيك بسته مىشود. | |||
»مَوْلاهُ« ، يعنى »مولى و صاحب اختيار اوست« . همان منصبى كه در كلمه سوم اين جمله براى شخص خاتم انبياءصلى الله عليه وآله ذكر شد عيناً براى على بن ابىطالبعليه السلام و يازده امام معين از فرزندان او از جانب خداوند اعطا شده است. آنان صاحب اختيار مردماند و هر چه بگويند بايد بدون چون و چرا قبول كرد، و هرگونه اعتراض و شك و ترديد درباره آنان مساوى با كفر است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |