پرش به محتوا

مديريت منابع انسانى توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در واقعه غدير (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
'''آماده‏ سازى منبر غدير'''
'''آماده‏ سازى منبر غدير'''


زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از [[حجةالوداع]] بازگشت و به محل غدير رسيد، با آيه تبليغ از طرف [[خداوند]] مأموريت يافت كه امر [[ولایت]] على‏ عليه السلام را در [[اجتماع]] مردم [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] كند. هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله اين دستور را شنيد، براى اجراى آن بى ‏درنگ به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانيد كه به خدا سوگند از اين مكان نمى‏ روم تا اينكه رسالت پروردگار خود را برسانم. پس امر فرمود براى وى از جهاز شتران منبرى بسازند.
زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از [[حجةالوداع]] بازگشت و به محل غدير رسيد، با آيه [[تبلیغ]] از طرف [[خداوند]] مأموريت يافت كه امر [[ولایت]] على‏ عليه السلام را در [[اجتماع]] مردم [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] كند. هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله اين دستور را شنيد، براى اجراى آن بى ‏درنگ به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانيد كه به خدا سوگند از اين مكان نمى‏ روم تا اينكه رسالت پروردگار خود را برسانم. پس امر فرمود براى وى از جهاز شتران منبرى بسازند.


در آنجا پنج درخت كهن و سايه‏ گستر وجود داشت. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله جاى گزيدن در زير آن را منع فرمود، تا آنجا از خار و خاشاک به كلى پاک شود. وقت ظهر كه حرارت هوا شدت يافت، مردم قسمتى از رداى خود را بر سر و قسمتى را زير پا انداختند، و براى آسايش پيامبرصلى الله عليه وآله چادرى تهيه و روى درخت افكندند تا سايبانى فراهم گشت.
در آنجا پنج درخت كهن و سايه‏ گستر وجود داشت. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله جاى گزيدن در زير آن را منع فرمود، تا آنجا از خار و خاشاک به كلى پاک شود. وقت ظهر كه حرارت هوا شدت يافت، مردم قسمتى از رداى خود را بر سر و قسمتى را زير پا انداختند، و براى آسايش پيامبرصلى الله عليه وآله چادرى تهيه و روى درخت افكندند تا سايبانى فراهم گشت.
خط ۷۴: خط ۷۴:
از سوى ديگر، به واسطه جنگ ‏هاى معروف و مشهور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  كه پايه اسلام را محکم كرده بود -  در دل [[منافقین]] نسبت به آن حضرت كينه و خشمى ايجاد شده بود. تا جايى كه در اواخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله گاه و بيگاه اظهار مى ‏كردند. پيامبرصلى الله عليه وآله نيز آگاه بود كه نصب حصرت على‏ عليه السلام به مقام پيشوايى بر آنها گران و سنگين خواهد آمد و كارشكنى و فتنه ‏انگيزى خواهند كرد. از اين جهت خداى تعالى ضمانت نگهدارى پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله را در آيه شريفه تذكر مى‏ دهد.
از سوى ديگر، به واسطه جنگ ‏هاى معروف و مشهور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام -  كه پايه اسلام را محکم كرده بود -  در دل [[منافقین]] نسبت به آن حضرت كينه و خشمى ايجاد شده بود. تا جايى كه در اواخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله گاه و بيگاه اظهار مى ‏كردند. پيامبرصلى الله عليه وآله نيز آگاه بود كه نصب حصرت على‏ عليه السلام به مقام پيشوايى بر آنها گران و سنگين خواهد آمد و كارشكنى و فتنه ‏انگيزى خواهند كرد. از اين جهت خداى تعالى ضمانت نگهدارى پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله را در آيه شريفه تذكر مى‏ دهد.


دو. آيات سوره حجر: مورد ديگر آيات آخر سوره حجر است، كه خداوند صريحاً به پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله وعده خنثى ‏سازى توطئه ‏هاى منافقين و دفع خطر آنان را مى‏ دهد. چنانچه هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل، و هم حفظ جان حضرت در كوه هرشى از خطر قتل نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عملى باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.
دو. آيات سوره حجر: مورد ديگر آيات آخر سوره حجر است، كه خداوند صريحاً به پيامبرش‏ صلى الله عليه وآله وعده خنثى ‏سازى توطئه ‏هاى منافقين و دفع خطر آنان را مى‏ دهد. چنانچه هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل، و هم حفظ جان حضرت در [[کوه هرشی]] از خطر قتل نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عملى باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.


لازم به ذكر است كه در اينجا فقط به دو موارد از آيات اشاره شد. اين در حالى است كه بيش از هشتاد آيه از افشاگرى عليه منافقين در ايام غدير، حاكى از ضمانت حفظ و حراست خداوند نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله و اجراى مراسم غدير است.
لازم به ذكر است كه در اينجا فقط به دو موارد از آيات اشاره شد. اين در حالى است كه بيش از هشتاد آيه از افشاگرى عليه منافقين در ايام غدير، حاكى از ضمانت حفظ و حراست خداوند نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله و اجراى مراسم غدير است.
خط ۸۰: خط ۸۰:
ب. برقرارى امنيت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله
ب. برقرارى امنيت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله


يكى از عمده‏ ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود، كه همان منافقين بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله براى مقابله با چنين افرادى كه به عنوان مسلمان در بين اجتماع مسلمين مشغول توطئه بودند، شيوه ‏هاى مختلفى را به كار بردند. تمام اين شيوه‏ ها بر اين اصل امنيتى استوار بود كه به اصل برنامه غدير لطمه اى نزند.
يكى از عمده‏ ترين [[موانع]] بر سر راه [[ابلاغ ولایت]] در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود، كه همان [[منافقین]] بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله براى مقابله با چنين افرادى كه به عنوان مسلمان در بين اجتماع مسلمين مشغول [[توطئه]] بودند، شيوه ‏هاى مختلفى را به كار بردند. تمام اين شيوه‏ ها بر اين اصل امنيتى استوار بود كه به اصل برنامه غدير لطمه اى نزند.


به عنوان مثال، پيامبرصلى الله عليه وآله در جايى از خطبه غدير فرمود: از جبرئيل خواستم تا از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل نفاق و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امتم غالب هستند، و مسخره كنندگان اسلام را مى ‏شناختم.
به عنوان مثال، [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در جايى از [[خطبه غدیر]] فرمود: از [[جبرئیل]] خواستم تا از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل [[نفاق]] و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امتم غالب هستند، و مسخره كنندگان اسلام را مى ‏شناختم.


پيامبرصلى الله عليه وآله در جايى ديگر از اين خطبه، براى خنثى ‏سازى نقشه‏ ها و اهداف و توطئه‏ هاى منافقين، به آيه ۴۷ سوره نساء اشاره نمود و با صراحت فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من، كه آنان را با نام و نسبشان مى ‏شناسم. ولى مأمور شدم از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم. با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه‏ هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه ‏هاى سرّى آنان آگاه مى‏ گردند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در جايى ديگر از اين خطبه، براى خنثى ‏سازى نقشه‏ ها و اهداف و توطئه‏ هاى منافقين، به آيه ۴۷ سوره نساء اشاره نمود و با صراحت فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از [[اصحاب]] من، كه آنان را با نام و نسبشان مى ‏شناسم. ولى مأمور شدم از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم. با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه‏ هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه ‏هاى سرّى آنان آگاه مى‏ گردند.


ج. بر قرارى امنيت توسط حضرت على‏ عليه السلام
ج. بر قرارى [[امنیت]] توسط حضرت على‏ عليه السلام


در آغاز سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله، منافقين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر قرار مى ‏گيرد و مردم با انسجام بيشترى آماده استماع سخنرانى مى‏ شوند، در صفوف اول قرار داشته باشند و ناگهان از بين جمعيت برخيزند و پراكنده شوند، تا عملاً مجلس را بر هم زنند و نگذارند برنامه ادامه يابد!
در آغاز سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله، منافقين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] بر فراز منبر قرار مى ‏گيرد و مردم با انسجام بيشترى آماده [[استماع]] سخنرانى مى‏ شوند، در صفوف اول قرار داشته باشند و ناگهان از بين جمعيت برخيزند و پراكنده شوند، تا عملاً مجلس را بر هم زنند و نگذارند برنامه ادامه يابد!


اين نقشه عملى شد. پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد، به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام دستور داد تا از منبر پايين رفته و از تفرقه مردم جلوگيرى كند و همه را مقابل منبر جمع نموده و مجلس را منظم نمايد.
اين نقشه عملى شد. پيامبرصلى الله عليه وآله وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد، به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام دستور داد تا از منبر پايين رفته و از [[تفرقه]] مردم جلوگيرى كند و همه را مقابل [[منبر]] جمع نموده و مجلس را منظم نمايد.


د. برقرارى امنيت توسط صحابه
د. برقرارى امنيت توسط صحابه


از ديگر اقدامات امنيتى پيامبرصلى الله عليه وآله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه‏ هاى منافقين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله به برخى همچون مقداد، سلمان، ابوذر، حذيفه و بريده اسلمى -  كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند -  دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله، علاوه بر ايمان و سابقه اسلام ايشان اين بود كه اينها از افراد مورد وثوق و اعتماد در بين مردم بودند.
از ديگر اقدامات امنيتى پيامبرصلى الله عليه وآله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه‏ هاى منافقين بود. پيامبرصلى الله عليه وآله به برخى همچون [[اصحاب ائمه علیهم السلام|مقداد]]، سلمان، ابوذر، [[حذیفه بن یمان|حذیفه]] و بريده اسلمى -  كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند -  دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله، علاوه بر ايمان و سابقه [[اسلام]] ايشان اين بود كه اينها از افراد مورد [[وثوق]] و اعتماد در بين مردم بودند.


'''بستن عمامه'''
'''بستن عمامه'''
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
از ديگر اقدامات رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در غدير براى نشان دادن خلافت و رهبرى حضرت على‏ عليه السلام بستن عمامه بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه نشان و رمزى از سيادت و پيشوايى بود -  به امامان ديگر نيز به ارث رسيد. اين عمامه رمز تداوم رهبرى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله و خلافت حقه در نسل پاک آن حضرت بود.
از ديگر اقدامات رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله در غدير براى نشان دادن خلافت و رهبرى حضرت على‏ عليه السلام بستن عمامه بر سر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله -  كه نشان و رمزى از سيادت و پيشوايى بود -  به امامان ديگر نيز به ارث رسيد. اين عمامه رمز تداوم رهبرى رسول‏ خداصلى الله عليه وآله و خلافت حقه در نسل پاک آن حضرت بود.


همچنين عمامه مظهر هيبت است،وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله عمامه را بر سر حضرت على‏ عليه السلام گذارد و مقدارى از طرف ديگرش را به پشت سر او افكند و فرمود:هكذا تيجان الملائكة: تاج‏ هاى فرشتگان نيز همين گونه است. در واقع مى ‏توان نتيجه گرفت كه بستن عمامه كنايه از اعطاى مقام سيادت و پيشوايى و خلافت به آن حضرت است.
همچنين عمامه مظهر هيبت است،وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله عمامه را بر سر حضرت على‏ عليه السلام گذارد و مقدارى از طرف ديگرش را به پشت سر او افكند و فرمود:هكذا تيجان الملائكة: تاج‏ هاى فرشتگان نيز همين گونه است. در واقع مى ‏توان نتيجه گرفت كه بستن [[عمامه]] كنايه از اعطاى مقام سیادت و پيشوايى و [[خلافت]] به آن حضرت است.


اين امر خود نشان دهنده ذكاوت اجتماعى و ابتكار عمل پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه در حضور ديدگان آن همه جمعيت عمامه خود را -  كه دليلى بر مقام جانشينى و خلافت ايشان است -  بر سر حضرت اميرعليه السلام قرار مى‏ دهد، تا اين امر باعث تثبيت پيام مورد نظر ايشان در ذهن همگان گردد.
اين امر خود نشان دهنده [[ذکاوت]] اجتماعى و ابتكار عمل پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه در حضور ديدگان آن همه جمعيت عمامه خود را -  كه دليلى بر مقام [[جانشینی]] و خلافت ايشان است -  بر سر حضرت اميرعليه السلام قرار مى‏ دهد، تا اين امر باعث [[تثبیت]] پيام مورد نظر ايشان در ذهن همگان گردد.


'''اولين شاعر غدير'''
'''اولين شاعر غدير'''


اولين قصيده ‏اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر حسّان بن ثابت است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت -  كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده -  و بزرگان قريش -  كه به دقائق سخن ‏سرايى واقف بودند -  اولين غديريه را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، پيامبرصلى الله عليه وآله به حسّان فرمود: همواره به وسيله روح ‏القدس مؤيد باشى، تا آنگاه كه ما را به زبان خود يارى مى ‏كنى.
اولين [[قصیده]] ‏اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت -  كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده -  و بزرگان [[قریش]] -  كه به دقائق سخن ‏سرايى واقف بودند -  اولين [[غدیریه]] را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، پيامبرصلى الله عليه وآله به حسّان فرمود: همواره به وسيله [[روح ‏القدس]] مؤيد باشى، تا آنگاه كه ما را به زبان خود يارى مى ‏كنى.


اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه از وجود يک  شاعر نيز در آن روز به نحو احسن و در بهترين زمان ممكن استفاده مى‏ نمايد، تا شعر او نيز گواهى بر حقانيت غدير براى آيندگان باشد.
اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط پيامبرصلى الله عليه وآله است؛ كه از وجود يک  شاعر نيز در آن روز به نحو احسن و در بهترين زمان ممكن استفاده مى‏ نمايد، تا شعر او نيز گواهى بر [[حقانیت]] غدير براى آيندگان باشد.


'''بيعت گرفتن از مردم در روز غدير'''
'''بيعت گرفتن از مردم در روز غدير'''


پيامبرصلى الله عليه وآله پس از شرح مفصلى پيرامون حلال و حرام و تأكيد بر نماز و زكات فرمود: من مأموريت دارم از طرف خداوند براى على بن ابى ‏طالب و امامان پس از اوعليهم السلام -  كه از من و اويند -  از شما بيعت بگيرم. آنان تا روز قيامت امام و پيشوايند، و مهدى امت من ‏عليه السلام -  كه به حق داورى مى‏ كند -  از آنان است. حتى پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت گرفتن خود را از مردم به دو صورت زبانى و بيعت با دست مطرح نمود.
پيامبرصلى الله عليه وآله پس از شرح مفصلى پيرامون حلال و حرام و تأكید بر نماز و زكات فرمود: من مأموريت دارم از طرف خداوند براى على بن ابى ‏طالب و امامان پس از اوعليهم السلام -  كه از من و اويند -  از شما [[بیعت]] بگيرم. آنان تا روز [[قیامت]] امام و پيشوايند، و مهدى امت من ‏عليه السلام -  كه به حق داورى مى‏ كند -  از آنان است. حتى [[پیامبرصلی الله عليه و آله]] بيعت گرفتن خود را از مردم به دو صورت زبانى و [[بیعت]] با دست مطرح نمود.


پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏ گويد تكرار كنند:
پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏ گويد تكرار كنند:


در تمام مواردى كه گفتى خدا را اطاعت مى‏ كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه ‏عليهم السلام هستيم. اين عهد و پيمانى است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان اعتراف نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و خدا گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه گواهى مى‏ دهند، و گواهى خداوند از همه بزرگ‏تر است.
در تمام مواردى كه گفتى خدا را [[اطاعت]] مى‏ كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه ‏عليهم السلام هستيم. اين [[عهد و پیمان|عهد و پیمانی]] است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان [[اعتراف]] نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و [[خداوند|خدا]] گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه گواهى مى‏ دهند، و گواهى خداوند از همه بزرگ‏تر است.


رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در روز غدير بر بيعت سرشناسان -  چه از مؤمنين و چه از منافقين -  تأكيد خاصى داشتند. اول كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنان دستور داد ابوبكر و عمر بودند. آن دو بلند نشدند مگر بعد از آنكه از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: آيا اين بيعت به امر خداست؟
رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در روز غدير بر بيعت سرشناسان -  چه از مؤمنين و چه از منافقين -  تأكيد خاصى داشتند. اول كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنان دستور داد ابوبكر و عمر بودند. آن دو بلند نشدند مگر بعد از آنكه از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدند: آيا اين بيعت به امر خداست؟