پرش به محتوا

عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
بر شيعيان امروز است كه تلاش هاى آنان را قدر شناسند، و از بصيرت و نحوه عمل آنان در دفاع از ولايت و به ويژه در شرايط فتنه الگو بگيرند، و به راهبردهايى براى عصر خود برسند.از نحوه رفتار عمار در زمان خلافت خليفه دوم و سوم، مى‏ توان روشنگرى و عدم سكوت در برابر ظلم را آموخت، و همچنين از كار عملياتى او در فتنه جمل و نحوه مواجه شدن با فتنه را.[[ابوالطفيل]] خود را با امامش تنظيم مى‏ كرد. از اين رو در ايام خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كوفه هجرت كرد، و در هر سه جنگ تحميلى بر حضرت شركت كرد. اما او فقط مجاهد نبود، و به تعبير يعقوبى از حاملان علم امام على‏ عليه السلام بود.حبشى نيز به نقل حديث غدير و جهاد در دفاع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اكتفا نكرد، و زبان گوياى فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از جمله حديث منزلت بود، و از اين طريق بر آگاهى و بصيرت جامعه مى ‏افزود. درس ديگرى كه از حيات اين سه صحابى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏توان آموخت اينكه براى دفاع از خط ولايت بايد هزينه پرداخت كرد.
بر شيعيان امروز است كه تلاش هاى آنان را قدر شناسند، و از بصيرت و نحوه عمل آنان در دفاع از ولايت و به ويژه در شرايط فتنه الگو بگيرند، و به راهبردهايى براى عصر خود برسند.از نحوه رفتار عمار در زمان خلافت خليفه دوم و سوم، مى‏ توان روشنگرى و عدم سكوت در برابر ظلم را آموخت، و همچنين از كار عملياتى او در فتنه جمل و نحوه مواجه شدن با فتنه را.[[ابوالطفيل]] خود را با امامش تنظيم مى‏ كرد. از اين رو در ايام خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كوفه هجرت كرد، و در هر سه جنگ تحميلى بر حضرت شركت كرد. اما او فقط مجاهد نبود، و به تعبير يعقوبى از حاملان علم امام على‏ عليه السلام بود.حبشى نيز به نقل حديث غدير و جهاد در دفاع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اكتفا نكرد، و زبان گوياى فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از جمله حديث منزلت بود، و از اين طريق بر آگاهى و بصيرت جامعه مى ‏افزود. درس ديگرى كه از حيات اين سه صحابى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏توان آموخت اينكه براى دفاع از خط ولايت بايد هزينه پرداخت كرد.
گاهى بايد مانند عمار جان را فدا كرد، و گاهى پذيراى تهمت ‏ها و توهين‏ ها شد؛ چنانكه خوارج و نواصب و وابستگان و پيروانش ابوالطفيل را به جرم دوست داشتن امام على ‏عليه السلام و اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام و پيروى از آنان [[غالى]] و كذاب خواندند. يا مانند حبشى كه [[ابن‏ عدى]] نام او را در كتاب ضعفايش -  يعنى افرادى كه حديث شان معتبر نيست -  آورده است.
گاهى بايد مانند عمار جان را فدا كرد، و گاهى پذيراى تهمت ‏ها و توهين‏ ها شد؛ چنانكه خوارج و نواصب و وابستگان و پيروانش ابوالطفيل را به جرم دوست داشتن امام على ‏عليه السلام و اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام و پيروى از آنان [[غالى]] و كذاب خواندند. يا مانند حبشى كه [[ابن‏ عدى]] نام او را در كتاب ضعفايش -  يعنى افرادى كه حديث شان معتبر نيست -  آورده است.
== مسخره شدن عمار توسط ابوبكر و منافقين در غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۵۴  - ۴۵۲ ۴۴۲. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸۲  - ۱۷۶.</ref> ==
آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را در آن مقام مشهور و معروف بر پاداشت و معرفى كرد قبل از همه از نُه نفر بيعت گرفت و به آنان دستور داد برخيزند و با على‏ عليه السلام بيعت كنند كه اول آنان ابوبكر و عمر بودند. سپس به سران مهاجرين و انصار دستور بيعت داد و همه آنان بيعت كردند.
در ادامه همگان شاهد معجزه ‏اى بزرگ از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بودند. ابوبكر همراه ديگر سران منافقين -  كه از اين همه بزرگى و فضيلت به [[غيظ]] آمده بودند -  اصحاب خاص پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را تمسخر كردند، تا شايد كمى از غيظ و غضب شان كاسته شود. خداوند هم در آيات بالا به اين حركت آنان اشاره نموده است.<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص ۱۲۳  - ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۶۱  - ۱۵۴. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶  - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸  - ۱۴۲. مدينة المعاجز: ج ۱ ص ۴۳۸. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۴۰ ح ۱۱. تفسير البرهان: ج ۱ ص ۵۹ ح ۱. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۷۳ . </ref>
كلام خداوند كه مى‏ فرمايد:«وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ. اللَّه يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»<ref>بقره /  ۱۴. </ref>
«هنگامى كه ايمان آورندگان را ملاقات كنند مى‏ گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطين‏ شان خلوت كنند مى‏ گويند: ما با شماييم و ما مؤمنين را [[استهزاء]] مى‏ كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏ گيرد و به آنان مهلت مى ‏دهد كه در [[طغيان]] خود [[متحير]] بمانند».
اين آيه درباره اين است كه وقتى اين بيعت شكنان كه بر مخالفت با على‏ عليه السلام و مانع شدن خلافت از او هم پيمان شده بودند، با مؤمنين رو به رو مى‏ شدند مى‏ گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده ‏ايم.
يكى از برنامه ‏هاى منافقين اين بود كه وقتى با سلمان و مقداد و ابوذر و عمار ملاقات مى‏ كردند به آنان مى‏ گفتند: ما به محمد ايمان آورده ‏ايم و در برابر بيعت على و فضيلت او سر تسليم فرود آورده ‏ايم و مانند شما اوامر او را اجرا مى‏ كنيم.
به خصوص ابوبكر و عمر و بقيه نُه نفرى كه سرشناس‏ تر در نفاق بودند، گاهى كه در راه با سلمان و اصحابش رو به رو مى‏ شدند از آنان احساس [[انزجار]] مى‏ كردند و مى ‏گفتند: «اينان اصحاب ساحر و احمق هستند»، كه منظورشان پيامبر و على‏ عليهما السلام بود. سپس به يكديگر مى‏ گفتند:«از اينان بپرهيزيد كه مبادا از گوشه‏ هاى سخنانتان درباره كفر محمد و آنچه درباره على گفته با اطلاع شوند و خبر آن را براى او ببرند و باعث هلاک شما شود».
آنگاه ابوبكر به اصحاب منافقش مى‏ گفت:«اينک مرا بنگريد كه چگونه آنان را به مسخره مى‏ گيرم و شر آنان را از شما دفع مى‏ كنم»! وقتى به آنان نزديک شدند ابوبكر به هر كدام كلماتى گفت.
از جمله ابوبكر به عمار گفت: [[اهلاً و سهلاً و مرحباً]] به تو اى عمار! تو با ولايت برادر پيامبر -  با آنكه شخص آرام و آسايش طلبى هستى و از عبادات فقط واجبات و مستحبات را انجام مى ‏دهى -  به درجه ‏اى رسيده ‏اى كه آنان كه شب و روز بدن خود را به مشقت عبادت مشغول مى ‏كنند و شب را به نماز و روز را به روزه سپرى مى‏ كنند، بدان دست نيافته ‏اند. همچنين به درجه ‏اى رسيده ‏اى كه آنان كه بخشنده اموال ‏اند به آن نرسيده ‏اند اگر چه همه اموال دنيا در اختيار آنان باشد و آن را ببخشند. مرحبا بر تو! پيامبر تو را براى برادرش على يار خالص و مدافع او انتخاب كرده تا آنجا كه خبر داده تو به زودى در راه محبت او كشته مى‏ شوى و روز قيامت در زمره بهترين يارانش محشور مى‏ شوى.
خدا مرا هم به مثل عمل تو و اصحابت موفق گرداند، به گونه ‏اى كه براى من هم خدمت گزارى محمد رسول اللَّه و برادرش على ولى اللَّه [[ميسر]] گردد، و همچنين دشمنى با دشمنانشان و خالص بودن با دوستانشان با پذيرش ولايت و پيروى از او حاصل شود. اين گونه خداوند به زودى ما را هم وقتى با هم ملاقات كنيم سعادت مند مى ‏نمايد.
آنگاه ابوبكر به اصحابش مى‏ گفت: مسخره من نسبت به اينان را چگونه ديديد؟ و چگونه شرّ آنان را از خودم و از شما دفع كردم؟ آنان در پاسخ او گفتند: هميشه راه خير را پيش بگيرى تا مادامى كه زنده هستى! ابوبكر در پاسخ آنان گفت: معامله شما با اينان بايد اين گونه باشد تا روزى كه فرصتى بدست آوريد، چرا كه عاقل فهميده كسى است كه غصه را گلوگير كند تا فرصتى به چنگ آورد!<ref>تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام: ص ۱۲۳  - ۱۱۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۶۱  - ۱۵۴. بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۲۶  - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸  - ۱۴۲. مدينة المعاجز: ج ۱ ص ۴۳۸. تأويل الآيات: ج ۱ ص ۴۰ ح ۱۱. تفسير البرهان: ج ۱ ص ۵۹ ح ۱. اثبات الهداة: ج ۳ ص ۵۷۳ .  </ref>
سلمان و اصحابش برخورد ظاهرى آنان را مى ‏پذيرفتند همان گونه كه خدا امر فرموده بود، و از كنار آنان مى ‏گذشتند. سپس كلمات كفرآميز ديگرى نيز گفتند و آيه ۱۵سوره بقره در موردشان نازل شد.
  براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: منافقين /  آيه«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...»-  برخورد منافقين با اصحاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير.
== نام عمّار در زيارت غديريه<ref>زيارت غديريه: ص ۹  - ۴. </ref> ==
   زيارت غديريه زيارتى زيبا و جامع است. يكى از مطالبى كه در اين زيارت به آن اشاره شده شهادت عمار ياسر به دست [[فئه باغيه]] (تشكّل معاويه)است: و [[عمار يجاهد]] و [[ينادى بين الصفين... .]]






== '''پانویس''' ==
== '''پانویس''' ==