موسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات /  ۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰۱،۲۸۷.</ref> ==
== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات /  ۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۰۱،۲۸۷.</ref> ==
بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.
بزرگ‏ترين [[امتحان الهی|امتحان]] بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى ‏توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏ هاى مختلف به ميان آمد.


پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در [[خطبه غدیر]] بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:


«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» :
«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» :
خط ۱۸: خط ۱۸:
۲- تحليل اعتقادى
۲- تحليل اعتقادى


حضرت موسى‏ عليه السلام مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش اكثريت را بيشتر به نمايش مى ‏گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمود: «يا قَوْمِ، لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ»<ref>صف /  ۵ .</ref>: «اى قوم، چرا مرا اذيت مى ‏كنيد در حالى كه مى ‏دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم»!
[[حضرت موسی‏ علیه السلام]] مسايل مختلفى با قوم خود داشت كه آنان در هر يک سقوط ارزش [[اکثریت]] را بيشتر به نمايش مى ‏گذاشتند، تا آنجا كه به مردم فرمود: «يا قَوْمِ، لِمَ تُؤْذُونَنِى وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّى رَسُولُ اللَّه إِلَيْكُمْ»<ref>صف /  ۵ .</ref>: «اى قوم، چرا مرا اذيت مى ‏كنيد در حالى كه مى ‏دانيد من فرستاده خدا به سوى شمايم»!


يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى عليه السلام براى ساختار اعتقادى بنى ‏اسرائيل، به مجرد مشاهده بت‏ پرستان تقاضاى بت كردند!!
يكى از آن مراحل حساس اين بود كه بعد از آن همه تلاشِ حضرت موسى عليه السلام براى ساختار اعتقادى بنى ‏اسرائيل، به مجرد مشاهده بت‏ پرستان تقاضاى بت كردند!!
خط ۲۶: خط ۲۶:
آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى‏ كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بت ‏هايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى‏ ورزيد» .
آنان به قومى رسيدند كه در برابر بتان كُرنش مى‏ كردند. گفتند: اى موسى، براى ما هم خدايى (بُتى) قرار ده همان گونه كه آنان بت ‏هايى دارند. فرمود: شما قومى هستيد كه جهل مى‏ ورزيد» .


مسئله عجل و سامرى مرحله عجيب ‏ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى‏دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى‏ گردند.
مسئله عجل و [[سامری]] مرحله عجيب ‏ترى بود كه نشان داد مردم با غيبت پيامبرانشان چگونه باطن خود را بروز مى‏دهند و اين اكثريتِ به ظاهر تسليمِ اوامر خدا و رسول، چگونه به طور ناگهانى به كفر باز مى‏ گردند.


«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف /  ۱۴۸.</ref>:
«وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ، أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً، اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ»<ref>اعراف /  ۱۴۸.</ref>:


«قوم حضرت موسى بعد از رفتن او به كوه طور، از زينت‏ هاى خود گوساله بيجانى كه صدايى داشت براى پرستش انتخاب كردند. آيا نمى‏ بينند كه با آنان سخن نمى‏ گويد و آنان را به راهى هدايت نمى ‏كند؟ آن گوساله را برگزيدند در حالى كه با اين اقدامشان ظلم كردند» .
«قوم حضرت موسى بعد از رفتن او به [[کوه طور]]، از زينت‏ هاى خود گوساله بيجانى كه صدايى داشت براى پرستش انتخاب كردند. آيا نمى‏ بينند كه با آنان سخن نمى‏ گويد و آنان را به راهى هدايت نمى ‏كند؟ آن گوساله را برگزيدند در حالى كه با اين اقدامشان ظلم كردند» .


مى ‏بينيم كه خداوند به تعمدِ آن اكثريت در رجوع به بت ‏پرستى و جهالت و عدم تفكر و تعقلشان در چنين انتخابى و نهايتاً به ظالم بودنشان در چنين حركتى تصريح مى ‏فرمايد. آنگاه بى‏ اعتنايى اين اكثريت را به يادآورى‏ هاى جانشينِ حضرت موسى‏ عليه السلام چنين بيان مى ‏كند:
مى ‏بينيم كه خداوند به تعمدِ آن اكثريت در رجوع به بت ‏پرستى و [[جاهلیت|جهالت]] و عدم تفكر و تعقلشان در چنين انتخابى و نهايتاً به ظالم بودنشان در چنين حركتى تصريح مى ‏فرمايد. آنگاه بى‏ اعتنايى اين اكثريت را به يادآورى‏ هاى جانشينِ حضرت موسى‏ عليه السلام چنين بيان مى ‏كند:


«وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِى وَ أَطِيعُوا أَمْرِى، قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى»<ref>طه /  ۹۱،۹۰.</ref>:
«وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِى وَ أَطِيعُوا أَمْرِى، قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى»<ref>طه /  ۹۱،۹۰.</ref>:
خط ۳۸: خط ۳۸:
«هارون قبلاً به آنان گفت: اى قوم، شما گول گوساله و سامرى را خورديد و پروردگار شما رحمن است. تابع من باشيد و امر مرا اطاعت كنيد. گفتند: همچنان در برابر آن كرنش خواهيم كرد تا موسى به نزد ما باز گردد» .
«هارون قبلاً به آنان گفت: اى قوم، شما گول گوساله و سامرى را خورديد و پروردگار شما رحمن است. تابع من باشيد و امر مرا اطاعت كنيد. گفتند: همچنان در برابر آن كرنش خواهيم كرد تا موسى به نزد ما باز گردد» .


عكس ‏العمل پيامبرى كه هرگز انتظار نداشت اكثريت مردم با غيبت چند روزه او اينچنين بيراهه روند و سر از غليظ ترين نوع آن يعنى بت‏ پرستى در آورند، در قرآن خواندنى است:
عكس ‏العمل پيامبرى كه هرگز انتظار نداشت اكثريت مردم با غيبت چند روزه او اينچنين بيراهه روند و سر از غليظ ترين نوع آن يعنى بت‏ پرستى در آورند، در [[قرآن]] خواندنى است:


«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى، أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ، وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ»<ref>اعراف /  ۱۵۰.</ref>:
«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى، أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ، وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ»<ref>اعراف /  ۱۵۰.</ref>:
خط ۵۷: خط ۵۷:
مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرَئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى وَ هُوَ السَّلامُ اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى عَلى اُمَّتى وَ اْلاِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ:
مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرَئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى وَ هُوَ السَّلامُ اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى عَلى اُمَّتى وَ اْلاِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ:


اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ‏ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى‏ كنم: جبرئيل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم -  كه او سلام است -  مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه «على بن ابى‏ طالب برادرِ من و وصى من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسى است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است» .  
اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ‏ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى‏ كنم: [[جبرئیل]] سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف [[خداوند|خداوندِ]] سلام پروردگارم -  كه او سلام است -  مرا مأمور كرد كه در اين اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه «على بن ابى‏ طالب برادرِ من و وصى من و [[جانشین]] من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسى است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست. و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است» .  


== تقارن روز نصب حضرت هارون‏ عليه السلام توسط حضرت موسى‏ عليه السلام با غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۳  - ۲۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۲،۲۳۱.</ref> ==
== تقارن روز نصب حضرت هارون‏ عليه السلام توسط حضرت موسى‏ عليه السلام با غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۴۳  - ۲۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۲،۲۳۱.</ref> ==
در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم خلقت و در تكوين جهان رخ داده، همان طور كه انبياء نيز برنامه‏ هاى مهم خود را در اين روز انجام داده ‏اند.
در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم [[خلقت]] و در تكوين جهان رخ داده، همان طور كه انبياء نيز برنامه‏ هاى مهم خود را در اين روز انجام داده ‏اند.


اين به خاطر ارزشى است كه صاحب اين روز يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن داده است، و حاكى از آن است كه واقعه ‏اى مهم‏تر از آن در تاريخ عالم نبوده است، كه سعى شده ساير وقايع مهم با آن مقارن گردد و از مباركى اين روز عظيم طلب بركت و يُمن شود.
اين به خاطر ارزشى است كه صاحب اين روز يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به آن داده است، و حاكى از آن است كه واقعه ‏اى مهم‏تر از آن در تاريخ عالم نبوده است، كه سعى شده ساير وقايع مهم با آن مقارن گردد و از مباركى اين روز عظيم طلب بركت و يُمن شود.
خط ۶۷: خط ۶۷:


== تورات و عصاى حضرت موسى ‏عليه السلام از ودايع امامت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۳۵.</ref> ==
== تورات و عصاى حضرت موسى ‏عليه السلام از ودايع امامت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۳۵.</ref> ==
پس از اتمام اعمال حج و بازگشت به مكه<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref>، خداوند رسماً دستور ابلاغ ولايت را بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل كرد. اولين مرحله جدّى از مسئله ولايت در همين روز آغاز مى ‏شود.
پس از اتمام اعمال [[حجّة الوداع|حج]] و بازگشت به مكه<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref>، [[خداوند]] رسماً دستور [[ابلاغ ولایت]] را بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل كرد. اولين مرحله جدّى از مسئله ولايت در همين روز آغاز مى ‏شود.


قبل از اعلام و ابلاغ ولايت على ‏عليه السلام به مردم، بايد ودايع نبوت و امامت به على‏ عليه السلام سپرده شود. پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى خصوصى با على‏ عليه السلام تشكيل مى‏ دهد كه احدى در آن راه ندارد. اين ودايع دو قسم ‏اند: ودايع معنوى و ودايع مادى. از جمله ودايع مادى تورات حضرت موسى ‏عليه السلام و عصاى موسى‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۲۲  - ۲۰۱.</ref>
قبل از اعلام و ابلاغ ولايت على ‏عليه السلام به مردم، بايد ودايع نبوت و [[امامت]] به على‏ عليه السلام سپرده شود. پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى خصوصى با على‏ عليه السلام تشكيل مى‏ دهد كه احدى در آن راه ندارد. اين ودايع دو قسم ‏اند: [[ودایع امامت|ودایع]] معنوى و ودايع مادى. از جمله ودايع مادى تورات حضرت موسى ‏عليه السلام و عصاى موسى‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۲۲  - ۲۰۱.</ref>


== شباهت امت پيامبرصلى الله عليه وآله باامت حضرت موسى‏ عليه السلام<ref>از غدير تا الغدير: ص ۱۰۳  - ۹۷.</ref> ==
== شباهت امت پيامبرصلى الله عليه وآله باامت حضرت موسى‏ عليه السلام<ref>از غدير تا الغدير: ص ۱۰۳  - ۹۷.</ref> ==
از جمله شباهت ‏هاى اصحاب حضرت موسى‏ عليه السلام با اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و يا بالعكس را مى ‏توان اين گونه بيان كرد:
از جمله [[شباهت]] ‏هاى اصحاب حضرت موسى‏ عليه السلام با اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله و يا بالعكس را مى ‏توان اين گونه بيان كرد:


خداوند در بخش پايانى آيه اكمال مى ‏فرمايد: «خدا تو را از مردم حفظ مى‏ كند» . معلوم مى ‏شود نگرانى پيامبرصلى الله عليه وآله از خطر جانى و نظامى نبود، به همان دو شاهدى كه ياد شد. بلكه عمده خطر داخلى و جوّسازى مردم حجاز بود؛ كه مبادا بر اثر ضعف فرهنگى دچار شبهه شوند و بگويند: رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله داعيه رسالت در سر پروراند تا مردم را محكوم خاندان خود كرده، پسرعمو و داماد خود را جانشين خويش كند، و در نتيجه امارت بر مردم را ميراث و موروث خاندان خود گرداند.
خداوند در بخش پايانى آيه [[اکمال دین|اکمال]] مى ‏فرمايد: «خدا تو را از مردم حفظ مى‏ كند» . معلوم مى ‏شود نگرانى پيامبرصلى الله عليه وآله از خطر جانى و نظامى نبود، به همان دو شاهدى كه ياد شد. بلكه عمده خطر داخلى و جوّسازى مردم [[حجاز]] بود؛ كه مبادا بر اثر ضعف فرهنگى دچار شبهه شوند و بگويند: رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله داعيه رسالت در سر پروراند تا مردم را محكوم خاندان خود كرده، پسرعمو و داماد خود را جانشين خويش كند، و در نتيجه امارت بر مردم را ميراث و موروث خاندان خود گرداند.


اين ترس همواره هست، و ترس نظامى نيست تا كسى بگويد من خوف ندارم و خون شهيد مؤثر است. اگر مردم جاهل عوام بودند و قدرت تحليل نداشتند، رهبر الهى نيز كارى از پيش نمى ‏برد.
اين ترس همواره هست، و ترس نظامى نيست تا كسى بگويد من خوف ندارم و خون شهيد مؤثر است. اگر مردم جاهل عوام بودند و قدرت تحليل نداشتند، رهبر الهى نيز كارى از پيش نمى ‏برد.


توضيح اينكه: بدترين مشكل براى رهبران الهى ضعف فرهنگى مردم است. حضرت موسى ‏عليه السلام -  كه از پيامبران بزرگ اولوالعزم بود -  كسى است كه بين دريا و شمشير نمى ‏ترسيد؛ وقتى ذات اقدس خداوند به او دستور داد به سوى دريا حركت كن، بنى ‏اسرائيل معترضانه به او گفتند: اى موسى! دريا در پيش رو و شمشير فراعنه در پشت سر ماست و ما را بين دو مرگ ميخكوب كرده ‏اى.
توضيح اينكه: بدترين مشكل براى رهبران الهى ضعف فرهنگى مردم است. حضرت موسى ‏عليه السلام -  كه از پيامبران بزرگ [[اولوالعزم]] بود -  كسى است كه بين دريا و شمشير نمى ‏ترسيد؛ وقتى ذات اقدس [[خداوند]] به او دستور داد به سوى دريا حركت كن، [[بنی ‏اسرائیل]] معترضانه به او گفتند: اى موسى! دريا در پيش رو و شمشير فراعنه در پشت سر ماست و ما را بين دو مرگ ميخكوب كرده ‏اى.


موسى‏ عليه السلام گفت: چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد: «كلاّ ان معى ربى سيهدين» .<ref>شعراء /  ۶۲ .</ref> با حرف ردع «كلاّ» آنان را خاموش كرد و فرمود: امواج دريا و شمشير فراعنه در اختيار خداست. اگر خدا بگويد بازگرد باز مى‏ گردم و پيروز مى ‏شوم، و اگر بگويد به دريا برو به دريا مى ‏روم.
موسى‏ عليه السلام گفت: چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد: «كلاّ ان معى ربى سيهدين» .<ref>شعراء /  ۶۲ .</ref> با حرف ردع «كلاّ» آنان را خاموش كرد و فرمود: امواج دريا و شمشير فراعنه در اختيار خداست. اگر خدا بگويد بازگرد باز مى‏ گردم و پيروز مى ‏شوم، و اگر بگويد به دريا برو به دريا مى ‏روم.