پرش به محتوا

مِنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲
(خنثی‌سازی ویرایش 5147 از Modir (بحث))
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱: خط ۱:
== اتمام حجت با غدير در منى<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۶۵ . اسرار غدير: ص ۲۷۴. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۳۰، ۲۹.</ref> ==
== اتمام حجت با غدير در منى<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۶۵ . اسرار غدير: ص ۲۷۴. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۳۰،۲۹.</ref> ==
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومین‏ علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل ‏هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين‏ عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومین‏ علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل ‏هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين‏ عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:


خط ۱۸: خط ۱۸:
اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>
اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>


== اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۵، ۲۱.</ref> ==
== اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۵،۲۱.</ref> ==
در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبرصلى الله عليه وآله حركت از مکه را يک روز زودتر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه‏ ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آنجا مهيا باشد.
در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبرصلى الله عليه وآله حركت از مکه را يک روز زودتر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه‏ ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آنجا مهيا باشد.


چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى‏ گذشت و روز هشتم ماه ذى‏ الحجة فرا رسيده بود. [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] دستور داد كسانى كه قربانى همراه خود آورده‏ اند در همه مراحل مناسک حج از عرفه و مشعر و بعد از آن آنها را همراه خود ببرند تا به قربانگاه برسند.<ref>دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۸. مستدرك الوسائل: ج ۱ ص ۹۴.</ref>
چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى‏ گذشت و روز هشتم ماه ذى‏ الحجة فرا رسيده بود. [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] دستور داد كسانى كه قربانى همراه خود آورده‏ اند در همه مراحل مناسک حج از عرفه و مشعر و بعد از آن آنها را همراه خود ببرند تا به قربانگاه برسند.<ref>دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۸. مستدرك الوسائل: ج ۱ ص ۹۴.</ref>


همچنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۸، ۱۳۳ و ج ۳۸ ص ۱۴۲. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۶. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۸۱۲ .</ref>
همچنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۸،۱۳۳ و ج ۳۸ ص ۱۴۲. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۶. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۸۱۲ .</ref>


روز هشتم ذى‏ الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى‏ شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند.
روز هشتم ذى‏ الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى‏ شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند.
خط ۴۷: خط ۴۷:


== خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى ==
== خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى ==
در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه ملعونه]] اول مقارن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى بيان شده است:
در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول]] مقارن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى بيان شده است:


پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] خطبه ‏اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» .
پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] خطبه ‏اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» .
خط ۵۳: خط ۵۳:
عده ‏اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امامت را در اهل‏ بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته ‏اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهل‏بيت او باز گردد.
عده ‏اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امامت را در اهل‏ بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته ‏اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهل‏بيت او باز گردد.


خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰  - ۷۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸ ۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،  ۱۱۴، ۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۹  - ۴۵۳.</ref>
خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰-۷۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،۱۱۴،۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۹  - ۴۵۳.</ref>


در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه‏ اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى‏ خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه‏ هايى ايراد فرموده ‏اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه‏ اى از آنها به عنوان گوشه‏ اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است.
در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه‏ اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى‏ خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه‏ هايى ايراد فرموده ‏اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه‏ اى از آنها به عنوان گوشه‏ اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است.


== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹ ، ۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> ==
== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹،۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> ==
پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر [[حجةالوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند:
پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر [[حجةالوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند:


خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى‏ الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع ‏آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.
پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى‏ الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع ‏آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.


اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴ ۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷ ۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱ ،  ۴۸۶، ۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>


== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱  - ۲۲۳.</ref> ==
== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱-۲۲۳.</ref> ==
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
سپس براى معرفى على‏ عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.
سپس براى معرفى على‏ عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.


آنگاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۹ ، ص ۱۷۱  - ۱۶۹. الطرائف: ص ۱۴۲ ح ۲۱۷. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۲۶ . تأويل الآيات: ص ۳۵۲. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>
آنگاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۹ ، ص ۱۶۹-۱۷۱ . الطرائف: ص ۱۴۲ ح ۲۱۷. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۲۶ . تأويل الآيات: ص ۳۵۲. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>


پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على‏ عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» .
پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على‏ عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» .
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى ‏شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است.
به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى ‏شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است.


به محض نزول اين سوره، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى ‏دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸ ۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۹  - ۴۵۳. تفسير قمى: ص ۱۵۹.</ref>
به محض نزول اين سوره، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى ‏دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۹- ۴۵۳. تفسير قمى: ص ۱۵۹.</ref>


اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او -  كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بودخواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى ‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ترين افراد نزد تو كيست»؟
اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او -  كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بودخواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى ‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ترين افراد نزد تو كيست»؟
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد.
اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد.


آگاه باشيد! مبادا بعد از من از دين خود باز گرديد و كافر شويد و بر سر دنيا به روى يكديگر شمشير بكشيد. اگر شما چنين كنيد -  كه خواهيد كرد -  مرا در لشكرى همراه [[جبرئیل]] و ميكائيل خواهيد يافت كه رو در روى شما با شمشير مى ‏ايستم و يا على بن ابى‏ طالب به جاى من با شما مى ‏جنگد.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۵۰ و ج ۳۲ ص ۳۶۳، ۳۱۷ ،۲۹۴، ۲۹۱، ۲۹۰ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۱۴. امالى طوسى: ص ۵۰۳ . مجمع البيان: ج ۹ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۲۸۰.</ref>
آگاه باشيد! مبادا بعد از من از دين خود باز گرديد و كافر شويد و بر سر دنيا به روى يكديگر شمشير بكشيد. اگر شما چنين كنيد -  كه خواهيد كرد -  مرا در لشكرى همراه [[جبرئیل]] و ميكائيل خواهيد يافت كه رو در روى شما با شمشير مى ‏ايستم و يا على بن ابى‏ طالب به جاى من با شما مى ‏جنگد.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۵۰ و ج ۳۲ ص ۳۶۳،۳۱۷،۲۹۴،۲۹۱،۲۹۰ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۱۴. امالى طوسى: ص ۵۰۳ . مجمع البيان: ج ۹ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۲۸۰.</ref>


مبادا بار ديگر به كفر باز گرديد و گردن يكديگر را بزنيد. من در ميان شما چيزى را يادگار گذاشته‏ ام كه اگر به ان آن متمسک شويد گمراه نمى‏ گرديد: كتاب خدا و عترتم اهل‏ بيتم. آيا ابلاغ كردم؟ خدايا [[شاهد]] باش.
مبادا بار ديگر به كفر باز گرديد و گردن يكديگر را بزنيد. من در ميان شما چيزى را يادگار گذاشته‏ ام كه اگر به ان آن متمسک شويد گمراه نمى‏ گرديد: كتاب خدا و عترتم اهل‏ بيتم. آيا ابلاغ كردم؟ خدايا [[شاهد]] باش.
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » .
اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » .


مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آنگاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref>  مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴  - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref>
مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آنگاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref>  مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴ - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==