۲۲٬۹۷۹
ویرایش
برچسب: خنثیسازی |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اتمام حجت با غدير در منى<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۶۵ . اسرار غدير: ص ۲۷۴. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص | == اتمام حجت با غدير در منى<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۱. چهارده قرن با غدير: ص ۶۵ . اسرار غدير: ص ۲۷۴. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۳۰،۲۹.</ref> == | ||
يكى از شاخص هاى زندگى معصومین علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم: | يكى از شاخص هاى زندگى معصومین علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم: | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> | اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> | ||
== اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص | == اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۵،۲۱.</ref> == | ||
در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبرصلى الله عليه وآله حركت از مکه را يک روز زودتر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آنجا مهيا باشد. | در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبرصلى الله عليه وآله حركت از مکه را يک روز زودتر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آنجا مهيا باشد. | ||
چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى گذشت و روز هشتم ماه ذى الحجة فرا رسيده بود. [[ | چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى گذشت و روز هشتم ماه ذى الحجة فرا رسيده بود. [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] دستور داد كسانى كه قربانى همراه خود آورده اند در همه مراحل مناسک حج از عرفه و مشعر و بعد از آن آنها را همراه خود ببرند تا به قربانگاه برسند.<ref>دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۸. مستدرك الوسائل: ج ۱ ص ۹۴.</ref> | ||
همچنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص | همچنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۸،۱۳۳ و ج ۳۸ ص ۱۴۲. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۶. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۸۱۲ .</ref> | ||
روز هشتم ذى الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند. | روز هشتم ذى الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى == | == خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى == | ||
در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول | در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول]] مقارن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى بيان شده است: | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] خطبه اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» . | پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] خطبه اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» . | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
عده اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى خواهد امامت را در اهل بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهلبيت او باز گردد. | عده اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى خواهد امامت را در اهل بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهلبيت او باز گردد. | ||
خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف / | خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف / ۸۰-۷۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،۱۱۴،۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۹ - ۴۵۳.</ref> | ||
در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه هايى ايراد فرموده اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه اى از آنها به عنوان گوشه اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است. | در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه هايى ايراد فرموده اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه اى از آنها به عنوان گوشه اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است. | ||
== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص | == دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹،۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> == | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر [[حجةالوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند: | پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر [[حجةالوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند: | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند. | پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند. | ||
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص | اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref> | ||
== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص | == مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱-۲۲۳.</ref> == | ||
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد: | [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد: | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
سپس براى معرفى على عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى طالب عليه السلام است. | سپس براى معرفى على عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى طالب عليه السلام است. | ||
آنگاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۶۹ ، ص | آنگاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۶۹ ، ص ۱۶۹-۱۷۱ . الطرائف: ص ۱۴۲ ح ۲۱۷. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۲۶ . تأويل الآيات: ص ۳۵۲. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref> | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» . | پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» . | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است. | به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است. | ||
به محض نزول اين سوره، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص | به محض نزول اين سوره، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۹- ۴۵۳. تفسير قمى: ص ۱۵۹.</ref> | ||
اولين مسئله اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او - كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديكتر بودخواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد تو كيست»؟ | اولين مسئله اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او - كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديكتر بودخواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد تو كيست»؟ | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد. | اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد. | ||
آگاه باشيد! مبادا بعد از من از دين خود باز گرديد و كافر شويد و بر سر دنيا به روى يكديگر شمشير بكشيد. اگر شما چنين كنيد - كه خواهيد كرد - مرا در لشكرى همراه [[جبرئیل]] و ميكائيل خواهيد يافت كه رو در روى شما با شمشير مى ايستم و يا على بن ابى طالب به جاى من با شما مى جنگد.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۵۰ و ج ۳۲ ص | آگاه باشيد! مبادا بعد از من از دين خود باز گرديد و كافر شويد و بر سر دنيا به روى يكديگر شمشير بكشيد. اگر شما چنين كنيد - كه خواهيد كرد - مرا در لشكرى همراه [[جبرئیل]] و ميكائيل خواهيد يافت كه رو در روى شما با شمشير مى ايستم و يا على بن ابى طالب به جاى من با شما مى جنگد.<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۵۰ و ج ۳۲ ص ۳۶۳،۳۱۷،۲۹۴،۲۹۱،۲۹۰ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۱۴. امالى طوسى: ص ۵۰۳ . مجمع البيان: ج ۹ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۲۸۰.</ref> | ||
مبادا بار ديگر به كفر باز گرديد و گردن يكديگر را بزنيد. من در ميان شما چيزى را يادگار گذاشته ام كه اگر به ان آن متمسک شويد گمراه نمى گرديد: كتاب خدا و عترتم اهل بيتم. آيا ابلاغ كردم؟ خدايا [[شاهد]] باش. | مبادا بار ديگر به كفر باز گرديد و گردن يكديگر را بزنيد. من در ميان شما چيزى را يادگار گذاشته ام كه اگر به ان آن متمسک شويد گمراه نمى گرديد: كتاب خدا و عترتم اهل بيتم. آيا ابلاغ كردم؟ خدايا [[شاهد]] باش. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » . | اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » . | ||
مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آنگاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref> مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴ - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref> | مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آنگاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref> مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴ - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |