پرش به محتوا

مِنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومین‏ علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل ‏هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين‏ عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومین‏ علیهم السلام [[تبلیغ]] غدير به شكل ‏هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير توسط امام حسين‏ عليه السلام در مِنا در مراسم [[حجةالوداع|حج]] است كه ذيلاً به بيان آن مى‏ پردازيم:


شرايط شديد تقيه در زمان معاويه بر كسى پوشيده نيست، و هر چه به آخر دوران او نزديك‏تر مى‏ شويم جو حاكم سخت ‏تر مى‏ شود. اما حضرت سيدالشهداءعليه السلام همين موقعيت را براى تبليغ غدير در جمع شخصيت‏ هاى اسلامى آن زمان انتخاب فرموده است.
شرايط شديد تقيه در زمان معاويه بر كسى پوشيده نيست، و هر چه به آخر دوران او نزديک‏ تر مى‏ شويم جو حاكم سخت ‏تر مى‏ شود. اما حضرت سيدالشهداء عليه السلام همين موقعيت را براى تبليغ غدير در جمع شخصيت‏ هاى اسلامى آن زمان انتخاب فرموده است.


يک سال قبل از مرگ [[معاویه]] مطابق است با يک سال قبل از واقعه عاشورا، امام حسين‏ عليه السلام به همراه عبداللَّه بن عباس و عبداللَّه بن جعفر به حج رفتند. حضرت مردان و زنان [[بنی‏ هاشم]] و دوستان و شيعيانشان را كه به حج آمده بودند و نيز گروهى از [[انصار]] را كه حضرت و اهل‏ بيتش آنان را مى ‏شناختند جمع كرد.
يک سال قبل از مرگ [[معاویه]] مطابق است با يک سال قبل از واقعه عاشورا، امام حسين‏ عليه السلام به همراه عبداللَّه بن عباس و عبداللَّه بن جعفر به حج رفتند. حضرت مردان و زنان [[بنی‏ هاشم]] و دوستان و شيعيان شان را كه به حج آمده بودند و نيز گروهى از [[انصار]] را كه حضرت و اهل‏ بيتش آنان را مى ‏شناختند جمع كرد.


حضرت با حضور هفتصد نفر<ref>در كتاب احتجاج: هزار نفر.</ref> اجتماع بزرگى در خيمه خود تشكيل داد، كه دويست نفر آنان [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب]] پيامبرصلى الله عليه وآله اكثر آنان از [[تابعین]] بودند. سپس افرادى را فرستاد و فرمود: احدى از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله كه معروف به صلاح و [[عبادت]] هستند و امسال به حج آمده ‏اند را ترک نكنيد و آنها را نزد من جمع نماييد.
حضرت با حضور هفت صد نفر<ref>در كتاب احتجاج: هزار نفر.</ref> اجتماع بزرگى در خيمه خود تشكيل داد، كه دويست نفر آنان [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب]] پيامبر صلى الله عليه و آله اكثر آنان از [[تابعین]] بودند. سپس افرادى را فرستاد و فرمود: احدى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله كه معروف به صلاح و [[عبادت]] هستند و امسال به حج آمده ‏اند را ترک نكنيد و آن ها را نزد من جمع نماييد.


حضرت در آن مجلس براى خطابه بپاخاست و پس از حمد و ثناى الهى، از اقدامات معاويه بر ضد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اظهار ناراحتى شديد كرد و سپس شروع به شمردن [[مناقب]] آن حضرت نمود. امام‏ عليه السلام در همه موارد مردم را بر صدق گفتار خود [[قسم]] مى‏ داد و همه اقرار مى‏ كردند. از جمله مسئله غدير را مطرح كرد.
حضرت در آن مجلس براى خطابه بپاخاست و پس از حمد و ثناى الهى، از اقدامات معاويه بر ضد امير المؤمنين‏ عليه السلام اظهار ناراحتى شديد كرد و سپس شروع به شمردن [[مناقب]] آن حضرت نمود. امام‏ عليه السلام در همه موارد مردم را بر صدق گفتار خود [[قسم]] مى‏ داد و همه اقرار مى‏ كردند. از جمله مسئله غدير را مطرح كرد.


[[امام حسین‏ علیه السلام]] در مقابل آنان براى خطابه ايستاد و خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: اما بعد، اين طغيانگر درباره ما و شيعيانمان آنچه ديديد و مى ‏دانيد و حاضر بوده ‏ايد روا داشت! من مى‏ خواهم از شما مطالبى را سؤال كنم. اگر راست گفتم مرا [[تصدیق]] كنيد و اگر دروغ گفتم تكذيب كنيد.
[[امام حسین‏ علیه السلام]] در مقابل آنان براى خطابه ايستاد و خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: اما بعد، اين طغيان گر درباره ما و شيعيان مان آن چه ديديد و مى ‏دانيد و حاضر بوده ‏ايد روا داشت! من مى‏ خواهم از شما مطالبى را سؤال كنم. اگر راست گفتم مرا [[تصدیق]] كنيد و اگر دروغ گفتم تكذيب كنيد.


آنگاه امام حسين‏ عليه السلام چيزى از آنچه خداوند درباره آنان از [[قرآن]] نازل كرده ترک نكرد مگر آنكه تلاوت نمود و تفسير كرد.
آن گاه امام حسين‏ عليه السلام چيزى از آن چه خداوند درباره آنان از [[قرآن]] نازل كرده ترک نكرد مگر آن كه تلاوت نمود و تفسير كرد.


سليم مى ‏گويد: از جمله آنچه حضرت آنان را قسم داد و آنان را متذكر شد اين بود كه فرمود: شما را به [[خداوند|خدا]] قسم مى‏ دهم، آيا مى ‏دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم او را [[منصوب]] كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: «بايد حاضر به غايب خبر دهد» ؟ گفتند: آرى به خدا قسم.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>
سليم مى ‏گويد: از جمله آن چه حضرت آنان را قسم داد و آنان را متذكر شد اين بود كه فرمود: شما را به [[خداوند|خدا]] قسم مى‏ دهم، آيا مى ‏دانيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم او را [[منصوب]] كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: «بايد حاضر به غايب خبر دهد» ؟ گفتند: آرى به خدا قسم.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>


اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>
اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref>


== اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۵،۲۱.</ref> ==
== اعمال حجةالوداع<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۲۵،۲۱.</ref> ==
در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبرصلى الله عليه وآله حركت از مکه را يک روز زودتر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه‏ ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آنجا مهيا باشد.
در سفر [[حجةالوداع]]، پيامبر صلى الله عليه و آله حركت از مکه را يک روز زود تر از آغاز اعمال حج اعلام كرد؛ و مسير حركت حجاج به سوى عرفات را از مِنا قرار داد تا با توقفى كوتاه در مِنا خيمه‏ ها را برپا نمايند و لوازم استراحت و آذوقه را آماده كنند تا پس از بازگشت از عرفات و مشعر محل اسكان حاجيان براى توقف سه روزه در آن جا مهيا باشد.


چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى‏ گذشت و روز هشتم ماه ذى‏ الحجة فرا رسيده بود. [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] دستور داد كسانى كه قربانى همراه خود آورده‏ اند در همه مراحل مناسک حج از عرفه و مشعر و بعد از آن آنها را همراه خود ببرند تا به قربانگاه برسند.<ref>دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۸. مستدرك الوسائل: ج ۱ ص ۹۴.</ref>
چهار روز از ورود كاروان حاجيان به مكه مكرمه مى‏ گذشت و روز هشتم ماه ذى‏ الحجة فرا رسيده بود. [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] دستور داد كسانى كه قربانى همراه خود آورده‏ اند در همه مراحل مناسک حج از عرفه و مشعر و بعد از آن آن ها را همراه خود ببرند تا به قربان گاه برسند.<ref>دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۸. مستدرك الوسائل: ج ۱ ص ۹۴.</ref>


همچنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۸،۱۳۳ و ج ۳۸ ص ۱۴۲. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۶. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۸۱۲ .</ref>
هم چنين به كسانى كه از احرام اول به عنوان عمره بيرون آمده بودند، دستور داد تا از خود مكه به نیت حج احرام ببندند.<ref>تفسير قرطبى: ج ۲۰ ص ۱۰۹. شواهد التنزيل: ج ۲ ص ۴۵۱. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۳۸،۱۳۳ و ج ۳۸ ص ۱۴۲. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۲۶. شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۸۱۲ .</ref>


روز هشتم ذى‏ الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى‏ شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند.
روز هشتم ذى‏ الحجة همه حجاج از مكه احرام [[حجةالوداع|حج]] را بستند و [[لبيک]] گويان آماده حركت شدند. اكنون كاروان صد و بيست هزار نفرى حجاج از مرد و زن و كودک و جوان و پير آماده حركت مى‏ شدند. تا نزديک ظهر طول كشيد تا همه آماده حركت شوند.


اندكى قبل از ظهر، سيل مردم از مكه به سمت مِنا حركت كردند و ساعتى بعد به آنجا رسيدند. هنگام ظهر كه به منا رسيدند، پيامبرصلى الله عليه وآله نماز ظهر و عصر را به جماعت با مردم خواندند. آنگاه مردم مشغول برپايى خيمه‏ ها و جابجايى اثاثيه خود شدند و اين جابجايى تا غروب به طول انجاميد. هنگام غروب نماز مغرب و عشا را به جماعت با مردم خواندند؛ و شب را در منا ماندند تا صبح به سوى «عرفات» حركت كنند.
اندكى قبل از ظهر، سيل مردم از مكه به سمت مِنا حركت كردند و ساعتى بعد به آن جا رسيدند. هنگام ظهر كه به منا رسيدند، پيامبر صلى الله عليه و آله نماز ظهر و عصر را به جماعت با مردم خواندند. آن گاه مردم مشغول برپايى خيمه‏ ها و جابجايى اثاثيه خود شدند و اين جابجايى تا غروب به طول انجاميد. هنگام غروب نماز مغرب و عشا را به جماعت با مردم خواندند؛ و شب را در منا ماندند تا صبح به سوى «عرفات» حركت كنند.


با طلوع فجر روز نهم ذى ‏الحجة نماز صبح را به جماعت خواندند و منتظر شدند تا آفتاب طلوع كند. آنگاه به سوى [[عرفات]] حركت كردند تا قبل از ظهر در آنجا حاضر باشند. قبل از ظهر روز نهم همه حجاج در بيابان عرفات حضور داشتند و «وقوف» در آنجا به عنوان اولين عمل حج آغاز شد.<ref>طبقات ابن سعد: ج ۲ ص ۱۸۵.</ref>
با طلوع فجر روز نهم ذى ‏الحجة نماز صبح را به جماعت خواندند و منتظر شدند تا آفتاب طلوع كند. آن گاه به سوى [[عرفات]] حركت كردند تا قبل از ظهر در آن جا حاضر باشند. قبل از ظهر روز نهم همه حجاج در بيابان عرفات حضور داشتند و «وقوف» در آن جا به عنوان اولين عمل حج آغاز شد.<ref>طبقات ابن سعد: ج ۲ ص ۱۸۵.</ref>


== حضور شيطان در منى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۱.</ref> ==
== حضور شيطان در منى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۱.</ref> ==
صبح روز دوازدهم ذی‏ الحجة در سفر [[حجةالوداع]]، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبررمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند.
صبح روز دوازدهم ذی‏ الحجة در سفر [[حجةالوداع]]، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبر رمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند.


زمينه‏ سازى براى غدير چنان حساب شده و منظم پيش مى ‏رفت كه ابعاد گسترده آن هر لحظه جهت گيرى تازه ‏اى را نشان مى‏ داد. اكنون نوبت آن بود كه با جلوه ‏اى بى‏ سابقه مردم منظره ‏اى را كه احتمال نمى ‏دادند به چشم خود ببينند.
زمينه‏ سازى براى غدير چنان حساب شده و منظم پيش مى ‏رفت كه ابعاد گسترده آن هر لحظه جهت گيرى تازه ‏اى را نشان مى‏ داد. اكنون نوبت آن بود كه با جلوه ‏اى بى‏ سابقه مردم منظره ‏اى را كه احتمال نمى ‏دادند به چشم خود ببينند.


آن روز مردم در مِنا كنار پيامبرصلى الله عليه وآله بودند كه چشمشان به مردى افتاد كه به ركوع و سجود مى‏ رفت و تضرع مى ‏نمود. كسانى كه حاضر بودند گفتند: يا رسول اللَّه! چه نماز زيبايى مى‏ خواند! فرمود: «اين همان شيطان است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد» .
آن روز مردم در مِنا كنار پيامبر صلى الله عليه و آله بودند كه چشمشان به مردى افتاد كه به ركوع و سجود مى‏ رفت و تضرع مى ‏نمود. كسانى كه حاضر بودند گفتند: يا رسول اللَّه! چه نماز زيبايى مى‏ خواند! فرمود: «اين همان شيطان است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد» .


در اينجا على‏ عليه السلام با بى‏ اعتنايى به سوى او رفت و او را محكم تكان داد به گونه‏ اى كه استخوان‏هايش در هم فرو رفت. سپس فرمود: «انشاء اللَّه تو را خواهم كشت» .
در اين جا على‏ عليه السلام با بى‏ اعتنايى به سوى او رفت و او را محكم تكان داد به گونه‏ اى كه استخوان‏ هايش در هم فرو رفت. سپس فرمود: «انشاء اللَّه تو را خواهم كشت» .


[[شیطان]] پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهى بود. چرا قصد قتل مرا كرده ‏اى؟ به خدا قسم احدى تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر آنكه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار مى‏ گيرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شريک هستم. آنگاه با اشاره به آيه ۶۴ سوره اسراء گفت: اين همان كلام خداوند عز و جل در كتاب محكمش است كه مى‏ فرمايد: «وَ شارِكْهُمْ فِى الاَمْوالِ وَ الاَوْلادِ» : «در اموال و اولاد آنان شريک باش» . پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه مردم مى ‏شنيدند فرمود:
[[شیطان]] پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهى بود. چرا قصد قتل مرا كرده ‏اى؟ به خدا قسم احدى تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر آن كه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار مى‏ گيرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شريک هستم. آن گاه با اشاره به آيه ۶۴ سوره اسراء گفت: اين همان كلام خداوند عز و جل در كتاب محكمش است كه مى‏ فرمايد: «وَ شارِكْهُمْ فِى الاَمْوالِ وَ الاَوْلادِ» : «در اموال و اولاد آنان شريک باش» . پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه مردم مى ‏شنيدند فرمود:


«يا على، راست مى‏ گويد. كسى از قريش تو را مبغوض نمى ‏دارد مگر زنا زاده، و كسى از [[انصار]] تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر يهودى، و كسى از عرب تو را مبغوض نمى ‏دارد مگر زنا زاده، و كسى از بقيه مردم تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر اهل شقاوت» .
«يا على، راست مى‏ گويد. كسى از قريش تو را مبغوض نمى ‏دارد مگر زنا زاده، و كسى از [[انصار]] تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر يهودى، و كسى از عرب تو را مبغوض نمى ‏دارد مگر زنا زاده، و كسى از بقيه مردم تو را مبغوض نمى‏ دارد مگر اهل شقاوت» .
خط ۴۷: خط ۴۷:


== خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى ==
== خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى ==
در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول]] مقارن خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در منى بيان شده است:
در روايتى زمان دقيقِ [[صحیفه ملعونه اول]] مقارن خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در منى بيان شده است:


پيامبرصلى الله عليه وآله در [[حجةالوداع]] خطبه ‏اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» .
پيامبر صلى الله عليه و آله در [[حجة الوداع]] خطبه ‏اى در مِنا ايراد كرد و بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «اى مردم! سخن مرا بشنويد و خوب بفهميد، چرا كه ممكن است بعد از امسال ديگر شما را نبينم» .


عده ‏اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امامت را در اهل‏ بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته ‏اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهل‏بيت او باز گردد.
عده ‏اى از اصحاب آن حضرت جمع شدند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امامت را در اهل‏ بيتش قرار دهد» ! اين بود كه چهار نفر از آنان به مكه آمدند و وارد كعبه شدند و هم پيمان شدند و قرار داد بستند و بين خود نوشته ‏اى نوشتند كه »اگر خدا محمد را ميراند يا كُشت هرگز نگذارند اين امر [[خلافت]] به اهل‏ بيت او باز گردد.


خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰-۷۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،۱۱۴،۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۹  - ۴۵۳.</ref>
خداوند هم بر پيامبرش چنين نازل كرد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ ...» .<ref>زخرف /  ۸۰-۷۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۶۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۹،۱۱۴،۱۱۳. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۷۳. الاقبال: ص ۴۵۹  - ۴۵۳.</ref>


در اينجا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه‏ اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى‏ خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه‏ هايى ايراد فرموده ‏اند؛ لذا همه آنها به عنوان سخنان حضرت در حجةالوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه‏ اى از آنها به عنوان گوشه‏ اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است.
در اين جا بد نيست اشاره شود كه در بعضى روايات كه قطعه‏ اى از خطبه يا واقعه غدير نقل شده مطالبى به چشم مى‏ خورد كه در متن خطبه كامل وجود ندارد. درباره اين موارد احتمال دارد كه چون حضرت در مكه و عرفات و مِنى چند بار خطبه‏ هايى ايراد فرموده ‏اند؛ لذا همه آن ها به عنوان سخنان حضرت در حجة الوداع در نظر راويان بوده و احياناً قطعه‏ اى از آن ها به عنوان گوشه‏ اى از [[خطبه غدیر]] نقل شده است.


== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹،۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> ==
== دو خطبه پيش از غدير<ref>اسرار غدير: ص ۳۹،۳۸. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref> ==
پيامبرصلى الله عليه وآله در سفر [[حجةالوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند:
پيامبر صلى الله عليه و آله در سفر [[حجة الوداع]] و پيش از غدير دو خطبه خواندند:


۱- پس از جمرات
۱- پس از جمرات


پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از غدير، در مراسم حجةالوداع در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه ‏سازى براى [[خطبه غدیر]] بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از غدير، در مراسم حجة الوداع در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه ‏سازى براى [[خطبه غدیر]] بود.


اولين خطابه آن حضرت در منى بود. در اين خطبه در مورد آينده جامعه مسلمين و جايگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مطالبى فرمودند.
اولين خطابه آن حضرت در منى بود. در اين خطبه در مورد آينده جامعه مسلمين و جايگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مطالبى فرمودند.
خط ۷۰: خط ۷۰:
اشاره ‏اى هم داشتند كه عده ‏اى از اصحاب من روز قیامت به جهنم برده مى‏ شوند.
اشاره ‏اى هم داشتند كه عده ‏اى از اصحاب من روز قیامت به جهنم برده مى‏ شوند.


نكته جالب توجه اينكه در اين خطابه، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى ‏كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰.</ref>
نكته جالب توجه اين كه در اين خطابه، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سخنان حضرت را براى مردم تكرار مى ‏كردند تا آنان كه دورتر بودند بشنوند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ و ج ۲۱ ص ۳۸۰.</ref>


۲- در مسجد خيف
۲- در مسجد خيف


پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از غدير، در مراسم [[حجةالوداع]] در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه ‏سازى براى [[خطبه غدیر]] بود و در آن اشاره به [[ثقلین(حدیث)|حدیث ثقلین]] داشتند.
پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از غدير، در مراسم [[حجة الوداع]] در دو موقعيت حساس براى مردم خطابه ايراد كردند كه در واقع زمينه ‏سازى براى [[خطبه غدیر]] بود و در آن اشاره به [[ثقلین(حدیث)|حدیث ثقلین]] داشتند.


دومين خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از نماز ظهر و عصر در مسجد خيف -  كه يادگار حضرت ابراهيم‏ عليه السلام است -  ايراد شد كه ضمن آن حضرت به حديث ثقلين اشاره كرد و قرآن و اهل ‏بيت را قرين قرار داد، كه اين خطابه نيز آماده  ‏سازى فكرى براى غدير بود. آن حضرت چنين فرمود:
دومين خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز ظهر و عصر در مسجد خيف -  كه يادگار حضرت ابراهيم‏ عليه السلام است -  ايراد شد كه ضمن آن حضرت به حديث ثقلين اشاره كرد و قرآن و اهل ‏بيت را قرين قرار داد، كه اين خطابه نيز آماده  ‏سازى فكرى براى غدير بود. آن حضرت چنين فرمود:


«خدا آباد كند زندگى كسى را كه به گفتار من گوش فرا دهد و آن را در قلب خود جاى دهد و حفظ نمايد و به كسانى كه نشنيده ‏اند برساند. اى مردم، حاضران به غايبان برسانند. چه بسيار كسانى كه عِلم را منتقل مى ‏كنند ولى خود معناى آن را نمى ‏دانند، و چه بسيار كسانى كه علم را به كسانى كه از خودشان عالم ‏ترند منتقل مى‏ كنند. اى مردم، من دو چيز گران بها بين شما مى‏ گذارم» .
«خدا آباد كند زندگى كسى را كه به گفتار من گوش فرا دهد و آن را در قلب خود جاى دهد و حفظ نمايد و به كسانى كه نشنيده ‏اند برساند. اى مردم، حاضران به غايبان برسانند. چه بسيار كسانى كه عِلم را منتقل مى ‏كنند ولى خود معناى آن را نمى ‏دانند، و چه بسيار كسانى كه علم را به كسانى كه از خودشان عالم ‏ترند منتقل مى‏ كنند. اى مردم، من دو چيز گران بها بين شما مى‏ گذارم» .
خط ۸۸: خط ۸۸:
آگاه باشيد! به زودى مردانى از شما بر سر حوض كوثر نزد من وارد مى‏ شوند ولى آنان را از من دور مى‏ كنند. من مى ‏گويم: پروردگارا اصحابم! به من گفته مى‏ شود: يا محمد، اينان بعد از تو [[بدعت]] گذاشتند و سنت تو را تغيير دادند. من هم گويم: دور باشند! دور!» .
آگاه باشيد! به زودى مردانى از شما بر سر حوض كوثر نزد من وارد مى‏ شوند ولى آنان را از من دور مى‏ كنند. من مى ‏گويم: پروردگارا اصحابم! به من گفته مى‏ شود: يا محمد، اينان بعد از تو [[بدعت]] گذاشتند و سنت تو را تغيير دادند. من هم گويم: دور باشند! دور!» .


در بيان جهتى ديگر از [[ثقلین(حدیث)|ثقلین]]، پيامبرصلى الله عليه وآله، قرآن و [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بيت]] را هر يک جداگانه مورد تأكيد قرار داده فرمود:
در بيان جهتى ديگر از [[ثقلین(حدیث)|ثقلین]]، پيامبر صلى الله عليه و آله، قرآن و [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بيت]] را هر يک جداگانه مورد تأكيد قرار داده فرمود:


اى مردم، من در بين شما دو چيز باقى گذارده ‏ام كه هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا و عترتم اهل‏بيتم. حلال آن را حلال بدانيد و حرام آن را حرام بدانيد و به محكمات آن عمل كنيد و به متشابهات آن ايمان داشته باشيد و بگوييد: «به آنچه خدا در [[قرآن]] نازل كرده ايمان آورديم» . اهل‏بيت و عترت مرا دوست بداريد، و هر كس كه آنان را دوست بدارد دوست بداريد، و آنان را يارى كنيد در برابر كسانى كه با آنان دشمنى(و جنگ) مى‏ كنند.
اى مردم، من در بين شما دو چيز باقى گذارده ‏ام كه هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا و عترتم اهل ‏بيتم. حلال آن را حلال بدانيد و حرام آن را حرام بدانيد و به محكمات آن عمل كنيد و به متشابهات آن ايمان داشته باشيد و بگوييد: «به آن چه خدا در [[قرآن]] نازل كرده ايمان آورديم» . اهل‏ بيت و عترت مرا دوست بداريد، و هر كس كه آنان را دوست بدارد دوست بداريد، و آنان را يارى كنيد در برابر كسانى كه با آنان دشمنى(و جنگ) مى‏ كنند.


قرآن و [[اهل بیت علیهم السلام|عترت]] همچنان در بين شما خواهند بود تا روز قيامت بر سر حوض بر من وارد شوند ... . خدايا، هر كس با على دشمنى كند در زمين براى او جايگاهى قرار مده و در آسمان براى او جاى صعودى مگذار و او را در پايين‏ترين درجه آتش قرار ده.
قرآن و [[اهل بیت علیهم السلام|عترت]] همچنان در بين شما خواهند بود تا روز قيامت بر سر حوض بر من وارد شوند ... . خدايا، هر كس با على دشمنى كند در زمين براى او جايگاهى قرار مده و در آسمان براى او جاى صعودى مگذار و او را در پايين‏ ترين درجه آتش قرار ده.


در اين مقطع، [[منافقین]] و دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام كاملاً احساس خطر كردند و قضيه را جدى گرفتند. پس پيمان نامه نوشتند و هم ‏قسم شدند و برنامه‏ هاى خود را آغاز كردند.<ref>الكافى: ج ۲ ص ۴۰۳. امالى المفيد: ص ۱۸۶. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۴۸ و ج ۲۷ ص ۶۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۴ و ج ۴۷ ص ۳۶۵. امالى الصدوق: ص ۴۳۱. الخصال: ص ۱۴۹. جمهرة خطب العرب: ج ۱ ص ۱۵۱. سِفر السعادة: ص ۱۸۱. تفسير القمى: ج ۲ ص ۴۴۷. سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۸۴ و ج ۲ ص ۱۰۱۵. صحيح الترمذى: ج ۵ ص ۶۶۲ . صحيح ابن خزيمة: ج ۴ ص ۲۵۰. مسند الشاميين: ج ۱ ص ۲۹۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۴۰۶.</ref>
در اين مقطع، [[منافقین]] و دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام كاملاً احساس خطر كردند و قضيه را جدى گرفتند. پس پيمان نامه نوشتند و هم ‏قسم شدند و برنامه‏ هاى خود را آغاز كردند.<ref>الكافى: ج ۲ ص ۴۰۳. امالى المفيد: ص ۱۸۶. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۴۸ و ج ۲۷ ص ۶۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۴ و ج ۴۷ ص ۳۶۵. امالى الصدوق: ص ۴۳۱. الخصال: ص ۱۴۹. جمهرة خطب العرب: ج ۱ ص ۱۵۱. سِفر السعادة: ص ۱۸۱. تفسير القمى: ج ۲ ص ۴۴۷. سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۸۴ و ج ۲ ص ۱۰۱۵. صحيح الترمذى: ج ۵ ص ۶۶۲ . صحيح ابن خزيمة: ج ۴ ص ۲۵۰. مسند الشاميين: ج ۱ ص ۲۹۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۴۰۶.</ref>


   همچنين مراجعه شود به عنوان: خيف (مسجد) .
   هم چنين مراجعه شود به عنوان: خيف (مسجد) .


== مراسم پايانى در منى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۹.</ref> ==
== مراسم پايانى در منى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۹.</ref> ==
با نزديكى غروب روز دوازدهم ذى ‏الحجة در سفر [[حجةالوداع]]، طبق آيه ۲۰۳ سوره بقره: «فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَينِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى» : «هر كس در روز عجله كند گناهى بر او نيست، و هر كس تأخير نمايد نيز اشكالى بر او نيست از كسانى كه تقوا پيشه كنند» ، كسانى كه مايل بودند مى ‏توانستند توقف در منا را پايان دهند و به مكه بازگردند، و هر كس مايل بود شب سيزدهم را هم مى ‏ماند و فردا پس از رمى جمرات سه گانه راهى مكه مى ‏شد.
با نزديكى غروب روز دوازدهم ذى ‏الحجة در سفر [[حجة الوداع|حجةالوداع]]، طبق آيه ۲۰۳ سوره بقره: «فَمَنْ تَعَجَّلَ فى يَوْمَينِ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى» : «هر كس در روز عجله كند گناهى بر او نيست، و هر كس تأخير نمايد نيز اشكالى بر او نيست از كسانى كه تقوا پيشه كنند» ، كسانى كه مايل بودند مى ‏توانستند توقف در منا را پايان دهند و به مكه بازگردند، و هر كس مايل بود شب سيزدهم را هم مى ‏ماند و فردا پس از رمى جمرات سه گانه راهى مكه مى ‏شد.


پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله ماندن در شب سيزدهم ذى‏ الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع ‏آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.
پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله ماندن در شب سيزدهم ذى‏ الحجه را انتخاب كردند، و با غروب روز دوازدهم نماز مغرب و عشا خوانده شد. آن شب مشغول جمع ‏آورى اثاثيه و بار و بنه شدند تا مقدمات حركت به سوى مكه را آماده كنند، و پس از آن به استراحت پرداختند. صبح روز سيزدهم نماز صبح خوانده شد، و قبل از ظهر سه جمره را رمى كردند.


اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبرصلى الله عليه وآله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>


== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱-۲۲۳.</ref> ==
== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱-۲۲۳.</ref> ==
[[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:
[[پیامبر صلی الله علیه و آله|پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:


مَعاشِرَ النّاسِ، ما وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ اِلاّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ما سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ اِلى وَقْتِهِ ذلِكَ، فَإِذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ:
مَعاشِرَ النّاسِ، ما وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ اِلاّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ما سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ اِلى وَقْتِهِ ذلِكَ، فَإِذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ:


اى مردم، هيچ مؤمنى در موقف(عرفات، مشعر، مِنا) وقوف نمى ‏كند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت مى ‏آمرزد، و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر مى‏ گيرد.
اى مردم، هيچ مؤمنى در موقف(عرفات، مشعر، مِنا) وقوف نمى ‏كند مگر آن كه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت مى ‏آمرزد، و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر مى‏ گيرد.


== نزول آيات در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۰.</ref> ==
== نزول آيات در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۰.</ref> ==
بعد از خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله در [[خیف (مسجد)|مسجد خیف]] واقع در منى در سفر [[حجةالوداع]]، هفت آيه [[قرآن]] يكى پس از ديگرى نازل شد كه هر يک پشتوانه يكى از ثقلين بود. آيات ۴۱ و ۴۲ سوره زخرف على‏ عليه السلام را معرفى مى ‏كرد: «فَاِمّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَاِنّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ اَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذى وَعَدْناهُمْ فَاِنّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ» : «اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت، يا به تو نشان مى ‏دهيم آنچه آنان را وعده كرده‏ ايم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم» .
بعد از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در [[خیف (مسجد)|مسجد خیف]] واقع در منى در سفر [[حجة الوداع|حجةالوداع]]، هفت آيه [[قرآن]] يكى پس از ديگرى نازل شد كه هر يک پشتوانه يكى از ثقلين بود. آيات ۴۱ و ۴۲ سوره زخرف على‏ عليه السلام را معرفى مى ‏كرد: «فَاِمّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَاِنّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ اَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذى وَعَدْناهُمْ فَاِنّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ» : «اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت، يا به تو نشان مى ‏دهيم آن چه آنان را وعده كرده‏ ايم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم» .


سپس اين آيات طبق خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله تفسير شد كه «فَاِنّا مُنْتَقِمُونَ بِعَلِىِّ بْنِ اَبى‏ طالِبٍ» ، يعنى «اگر تو را از اين جهان ببريم به وسيله [[علی بن ابی طالب علیه السلام|على بن ابی‏ طالب‏ علیه السلام]] انتقام مى‏ گيريم» .
سپس اين آيات طبق خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله تفسير شد كه «فَاِنّا مُنْتَقِمُونَ بِعَلِىِّ بْنِ اَبى‏ طالِبٍ» ، يعنى «اگر تو را از اين جهان ببريم به وسيله [[علی بن ابی طالب علیه السلام|على بن ابی‏ طالب‏ علیه السلام]] انتقام مى‏ گيريم» .


آنگاه آيات ۹۳ و ۹۴ سوره مؤمنون نازل شد: «قُلْ رِبِّ اِمّا تُرِيَنّى ما تُوعَدُونَ، رَبِّ فَلاتَجْعَلْنى فِى الْقَوْمِ الظّالِمينَ» : «بگو پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مى‏ شوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمين قرار مده» ، و اين آيه اشاره به روزگار سياه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله بود كه فتنه‏ هاى تاريک آن بسيارى را گمراه كرد.
آن گاه آيات ۹۳ و ۹۴ سوره مؤمنون نازل شد: «قُلْ رِبِّ اِمّا تُرِيَنّى ما تُوعَدُونَ، رَبِّ فَلاتَجْعَلْنى فِى الْقَوْمِ الظّالِمينَ» : «بگو پروردگارا، اگر آن چه آنان وعده داده مى‏ شوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمين قرار مده» ، و اين آيه اشاره به روزگار سياه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه فتنه‏ هاى تاريک آن بسيارى را گمراه كرد.


در پى آن آيه ۴۳ سوره زخرف در معرفى على‏ عليه السلام نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذى اُوحِىَ اِلَيْكَ اِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» : «تمسك نما به آنچه بر تو وحى شده كه تو بر راه راست هستى» ، و تفسير شد كه «آنچه وحى شده» درباره على‏ عليه السلام است.
در پى آن آيه ۴۳ سوره زخرف در معرفى على‏ عليه السلام نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذى اُوحِىَ اِلَيْكَ اِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» : «تمسک نما به آن چه بر تو وحى شده كه تو بر راه راست هستى» ، و تفسير شد كه «آن چه وحى شده» درباره على‏ عليه السلام است.


سپس براى معرفى على‏ عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.
سپس براى معرفى على‏ عليه السلام به عنوان تنها راه نجات، به آيه ۶۱ سوره زخرف اشاره شد كه: «وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ» : «و او نشانه و علمى براى قيامت است» و تفسير شد كه منظور از اين آيه على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است.


آنگاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۹ ، ص ۱۶۹-۱۷۱ . الطرائف: ص ۱۴۲ ح ۲۱۷. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۲۶ . تأويل الآيات: ص ۳۵۲. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>
آن گاه آيه ۴۴ سوره زخرف به عنوان مسئوليت مردم درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شد:«وَ اِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْاَلُونَ» :«و آن ذكرى براى تو و قومت است و به زودى سؤال خواهيد شد»، و تفسير شد كه سؤال درباره ولايت على‏ عليه السلام است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۱۹۳ ح ۱۴۱، ص ۲۹۱ ح ۲۴۴ و ج ۳۶ ص ۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۸۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۶۹ ، ص ۱۶۹-۱۷۱ . الطرائف: ص ۱۴۲ ح ۲۱۷. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۲۶ . تأويل الآيات: ص ۳۵۲. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>


پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على‏ عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» .
پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه سوار بر ناقه بود و دست مباركش بر شانه على‏ عليه السلام قرار داشت، به عنوان [[اتمام حجت]] بر مردم فرمود: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟ هذا ابْنُ عَمّى وَ اَبُو وُلْدى. اللَّهُمَّ كُبَّ مَنْ عاداهُ فِى النّارِ: شما را به خدا، آيا من ابلاغ كردم؟ شما را به خدا، آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ اين پسر عمويم و پدر فرزندانم است. خدايا، هر كس كه با او دشمنى كند با صورت در آتش افكن» .


غروب روز يازدهم نماز مغرب و عشا با هم خوانده شد و پس از آن مردم به استراحت پرداختند.<ref>المعجم الاوسط: ج ۶ ص ۳۰۰. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>
غروب روز يازدهم نماز مغرب و عشا با هم خوانده شد و پس از آن مردم به استراحت پرداختند.<ref>المعجم الاوسط: ج ۶ ص ۳۰۰. سنن الترمذى: ج ۲ ص ۹۰.</ref>


   همچنين مراجعه شود به عنوان: منى /  نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى.
   هم چنين مراجعه شود به عنوان: منى /  نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى.


== نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> ==
== نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> ==