پرش به محتوا

جغرافیای غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹۹: خط ۳۹۹:
كلمه غدير كه به معناى [[آبگیر]] است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى‏ شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ‏ترين نام اين منطقه با همين آبگير است.
كلمه غدير كه به معناى [[آبگیر]] است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى‏ شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ‏ترين نام اين منطقه با همين آبگير است.


عرام مى‏ گويد: «غدير خم در سمت طلوع آفتاب است و هيچ گاه آب آن خشک نمى ‏شود.××× 1 معجم البلدان: ج 2 ص 398. ×××
عرام مى‏ گويد: «غدير خم در سمت طلوع آفتاب است و هيچ گاه آب آن خشک نمى ‏شود.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref>


'''ج) درختان'''


در [[حدیث]] طبرانى مى‏ گويد: [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در غدير خم زير درختان خطابه ايراد كرده است.<ref>المراجعات: مراجعه ۵۴ .</ref>


ج. درختان
در حديث حاكم مى‏ گويد: آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از [[حجةالوداع]] بازگشت و در غدير خم پياده شد دستور داد خارهاى زير درختان را كندند».<ref>المراجعات: مراجعه ۵۴ .</ref>


در حديث طبرانى مى‏گويد: پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم زير درختان خطابه ايراد كرده است.××× 2 المراجعات: مراجعه 54 . ×××
در حديث [[احمد بن حنبل|احمد حنبل]] آمده است: براى پيامبر صلى الله عليه و آله با پارچه سايبانى در برابر آفتاب بر روى درخت سَمُرَه ساختند.<ref>المراجعات: مراجعه ۵۴ .</ref>


در حديث ديگر آمده است: زير دو درخت براى پيامبر صلى الله عليه و آله جارو زده شد و حضرت نماز ظهر را خواندند.<ref>المراجعات: مراجعه ۵۴ .</ref>


در حديث حاكم مى‏گويد: آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از حجةالوداع بازگشت و در غدير خم پياده شد دستور داد خارهاى زير درختان را كندند« .××× 3 المراجعات: مراجعه 54 . ×××
در كتاب «استجلاب ارتقاء الغرف» آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله نماز جماعت غدير را زير درختان خواندند.<ref>احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۷۳، به نقل از استجلاب (خطى): ص ۲۱.</ref>


در روايت ابونعيم آمده است: هيچ كس در اطراف درختان باقى نماند مگر آنكه با چشم خود پيامبر صلى الله عليه و آله را مى‏ديد و با گوش خود صداى آن حضرت را مى ‏شنيد.<ref>احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۴۶.</ref>


در حديث احمد حنبل آمده است: براى پيامبرصلى الله عليه وآله با پارچه سايبانى در برابر آفتاب بر روى درخت سَمُرَه ساختند.××× 4 المراجعات: مراجعه 54 . ×××
اين درختان از نوع «سمره» بود كه درخت بيابانى عظيمى با شاخ و برگ طولانى و درهم پيچيده همچون چنار است و در اشعار و احاديث به عنوان «دوح» به معناى درخت بزرگ نيز ياد شده است. اين درختان كنار آبگير بوده و غير از مجموعه درختانى است كه در وادى متفرق بوده و بعداً ذكر خواهد شد.


'''د) مجموعه درختان'''


در حديث ديگر آمده است: زير دو درخت براى پيامبرصلى الله عليه وآله جارو زده شد و حضرت نماز ظهر را خواندند.××× 5 المراجعات: مراجعه 54 . ×××
كلمه «غيضة» در [[عربی]] موضعى است كه در آنجا درختان بسيار و درهم پيچيده باشد. در اطراف غدير درختانى بوده كه در عبارات [[تاریخ]] چنين توصيف شده است:


'''الف)''' بكرى مى‏ گويد: در اين غدير چشمه‏ اى مى ‏ريزد و اطراف آن درختان بسيار و درهم پيچيده است.<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref>


در كتاب »استجلاب ارتقاء الغرف« آمده است: پيامبرصلى الله عليه وآله نماز جماعت غدير را زير درختان خواندند.××× 6 احقاق الحق: ج 21 ص 73، به نقل از استجلاب )خطى( : ص 21. ×××
'''ب)''' صاحب مشارق مى‏ گويد: خم نام مجموعه درختانى در آنجاست و در آنجا آبگيرى است كه به اين بيشه نسبت داده مى‏ شود.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


'''هـ) علف‏ هاى بيابانى'''


در روايت ابونعيم آمده است: هيچ كس در اطراف درختان باقى نماند مگر آنكه با چشم خود پيامبرصلى الله عليه وآله را مى‏ديد و با گوش خود صداى آن حضرت را مى‏شنيد.××× 7 احقاق الحق: ج 21 ص 46. ×××
ياقوت حموى از عرّام نقل مى ‏كند: در منطقه غدير گياهى جز مرخ و تمام و اراک و عشر نيست.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


'''و) مسجد'''


اين درختان از نوع »سمره« بود كه درخت بيابانى عظيمى با شاخ و برگ طولانى و درهم پيچيده همچون چنار است و در اشعار و احاديث به عنوان »دوح« به معناى درخت بزرگ نيز ياد شده است. اين درختان كنار آبگير بوده و غير از مجموعه درختانى است كه در وادى متفرق بوده و بعداً ذكر خواهد شد.
در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله توقف نمود و نماز خواند و خطابه ايراد كرد و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را به عنوان صاحب اختيار و خليفه مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و [[آبگیر]] بوده است.


بكرى مى ‏گويد: «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است».<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref>


د. مجموعه درختان
حموى مى‏ گويد: صاحب مشارق گفته است: «خم موضعى است كه چشمه‏ اى در آن مى ‏ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


كلمه »غيضة« در عربى موضعى است كه در آنجا درختان بسيار و درهم پيچيده باشد. در اطراف غدير درختانى بوده كه در عبارات تاريخ چنين توصيف شده است:
تاريخچه اين مسجد در عنوان «مسجد غدير» آمده است.


'''ز) سكونت'''


الف. بكرى مى‏گويد: در اين غدير چشمه‏اى مى‏ريزد و اطراف آن درختان بسيار و درهم پيچيده است.××× 1 معجم ما استعجم: ج 2 ص 368. ×××
حموى از حازمى نقل كرده كه «اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده ‏اى از قبيله خزاعه و كنانه زندگى مى‏ كنند ولى بسيار كم ‏اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref>


جغرافيدان عربستان عاتق بن غيث بلادى، سه دليل ذكر مى‏ كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است:


ب. صاحب مشارق مى‏گويد: خم نام مجموعه درختانى در آنجاست و در آنجا آبگيرى است كه به اين بيشه نسبت داده مى‏شود.××× 2 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
'''اول:''' چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز بودنِ يک چشمه مساوى با برقرارى يک روستاست. آثار باقى مانده نشان مى ‏دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان‏ هاى آن از سنگ بنا شده بوده و حصارى داشته است.


'''دوم:''' زمين‏ هاى اطراف غدير همه كوهپايه ‏اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى‏ كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است. اين آبادى مى ‏تواند دليلى بر وجود عده ‏اى به عنوان سكونت در آنجا باشد.


ه  . علف‏هاى بيابانى
'''سوم:''' بعد از شهادت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرزندان صحابه و انصار و قريش در دشت‏ هاى حجاز متفرق شدند و براى خود باغ‏ ها و آبادى ‏هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است.


ياقوت حموى از عرّام نقل مى‏كند: در منطقه غدير گياهى جز مرخ و تمام و اراك و عشر نيست.××× 3 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
با توجه به اينكه در مناطق دور دست‏تر از غدير آبادى‏ هايى در كنار آب‏ ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى ‏هاى ديگر نزديک ‏تر است و هم سابقه حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا ثابت بوده است.


اين سه دليل ثابت مى ‏كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادرنشين در اين سو و آن سويش خيمه زده ‏اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.


و. مسجد
از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى‏ كند و آن صراحت [[تاریخ]] به وجود مسجد غدير در آنجاست. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود مسجد غدير است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.<ref>على طريق الهجرة: ص ۶۰ - ۶۷. معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.</ref>


در مكانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و خطابه ايراد كرد و اميرالمؤمنين‏عليه السلام را به عنوان صاحب اختيار و خليفه مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است.
== جايگاهى مناسب براى سخنرانى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۸.</ref> ==
از جهاتى كه در انتخاب سرزمين غدير خم مى‏ توان به آن اشاره كرد، وجود پنج درخت كهنسال مانند چنار در كنار بركه در يک ستون بود كه از شرق به غرب روييده بودند.


اين درختان با سايه بلندشان -  اگر چه براى صد و بيست هزار نفر مكفى نبود ولى مى ‏توانست سايبان خوبى براى جايگاه سخنرانى و خيمه ‏هاى [[بیعت]] باشد و عظمتى خاص و جلوه ‏اى زيبا بدان ببخشد.


بكرى مى‏گويد: »بين غدير و چشمه مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله است« .××× 4 معجم ما استُعجم: ج 2 ص 368. ×××
اين بود كه به محض رسيدن به غدير خم از طرف پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام شد كه كسى زير درختان نرود و آن موضع خالى بماند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۰.</ref> اين دستور از يک سو مانع از ازدحام مردم مى ‏شد كه طبعاً همه مى‏ خواستند زير درختان را براى استراحت خود انتخاب كنند، و از سوى ديگر آن مكان براى آماده‏ سازى جايگاه مراسم خالى مى‏ ماند.


همه اين خصوصياتِ مكانى باعثِ انتخاب سرزمين غدير خم براى آخرين و بلندترين و مهم‏ترين خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله شد، و تا امروز هر كس به جزئيات جغرافيايى و اقليمى و امكانات آن توجه مى‏ كند از اين حسن انتخاب در شگفت مى‏ ماند.


حموى مى‏گويد: صاحب مشارق گفته است: »خم موضعى است كه چشمه‏اى در آن مى‏ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله است« .××× 5 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
== جمع‏ بندى بين توصيف ‏هاى جغرافيايى مختلف در غدير<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۷،۴۶.</ref> ==
[[اکثریت]] قائلند كه غدير در جحفه است، و منظورشان اين است كه غدير خم در وادى [[جحفه]] قرار دارد.


تاريخچه اين مسجد در عنوان »مسجد غدير« آمده است.
در اين موارد منظور از جحفه «وادى جحفه» است، نه روستاى جحفه كه ميقات است. دليل اين مطلب مسافتى است كه بين جحفه و غدير خم تعيين مى ‏كنند، و معنايش مغايرت جحفه با غدير خم است كه فاصله بين آن دو در نظر گرفته مى ‏شود.


دليل ديگر اينكه وادى جحفه از غدير آغاز مى‏ شود و به درياى سرخ منتهى مى‏ گردد و غدير جزئى از وادى جحفه مى ‏شود. بنابر اين معنى ندارد بين آنجا و وادى جحفه كه جزء آن است مسافت تعيين گردد.


ز. سكونت
مطلبى كه فقط حميرى در الروض المعطار گفته تعيين محل غدير بين جحفه و عسفان است كه مى ‏گويد: «بين جحفه و عُسفان غدير خم است».<ref>الروض المعطار: ص ۱۵۶.</ref>


حموى از حازمى نقل كرده كه »اين وادى به وخامت موصوف است« . منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده‏اى از قبيله خزاعه و كنانه زندگى مى‏كنند ولى بسيار كم‏اند« .××× 1 معجم البلدان: ج 2 ص 389. ×××
بدون شک اين اشتباهى از اوست، به خصوص آنكه صريحاً محل غدير را در سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده تعيين كرده است، در حالى كه بين جحفه و [[عُسفان|عسفان]] محلى به نام غدير شناخته نشده است.


ظاهراً منشأ اشتباه آنجاست كه او عبارت تعيين كننده مسافت از سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده را از كتاب «معجم ما استعجم» گرفته و متوجه نشده كه منظور بكرى از سمت چپ جاده نسبت به كسى است كه از [[مدینه]] به [[مکّه]] مى‏ رود نه از مکّه به مدينه، ولذا اين اشتباه رخ داده است.


جغرافيدان عربستان عاتق بن غيث بلادى، سه دليل ذكر مى‏كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است:
بكرى در معجم مى ‏گويد: «غدير خم در سه مايلى جحفه و در سمت چپ جاده است».<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref> و همانطور كه گفتيم منظورش سمت چپ جاده از سوى مدينه به مكه است. دليل اين مطلب گفته او در بيان مراحل جاده بين حرمين و مسافت‏ هاى آن است كه از سمت مدينه آغاز مى‏ كند و وادى عقيق را نام مى‏ برد و مى ‏گويد: «راه مكه از طرف مدينه از عقيق است: از مدينه تا ذى ‏الحليفة...».<ref>معجم ما استُعجم: ج ۳ ص ۹۵۴ - ۹۵۵.</ref>


از همه اين موارد استفاده مى ‏شود كه غدير خم در انتهاى وادى خرّار و آغاز جحفه در سمت راست جاده حُجاج از مدينه به مكه واقع شده است و به همين جهت است كه عده ‏اى غدير را به نام «خَرّار» خوانده ‏اند.


اول: چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز بودنِ يك چشمه مساوى با برقرارى يك روستاست. آثار باقى مانده نشان مى‏دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان‏هاى آن از سنگ بنا شده بوده و حصارى داشته است.
== حدود عمومى غدير<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۵،۴۴.</ref> ==
منطقه غدير خم در مسير سيلاب‏ هايى واقع شده كه پس از عبور از غدير به [[جحفه]] مى‏ رسد و سپس تا درياى سرخ ادامه پيدا مى‏ كند و سيل‏ هاى ساليانه را به دريا مى ‏ريزد. چنين مسيرهايى را به زبان [[عربی]] «وادى» مى‏ گويند.


بنا بر اين در توصيف جغرافيايى غدير مى‏ توانيم بگوييم: وادى جحفه مسير سيلى است كه به دريا مى ‏ريزد. در اين مسير آبگيرى طبيعى به وجود آمده كه پس از عبور سيل، آب‏ هاى باقيمانده در آن جمع مى‏ شوند، و به چنين گودال‏ ها و آبگيرهايى در [[عرب]] «غدير» مى ‏گويند.


دوم: زمين‏هاى اطراف غدير همه كوهپايه‏اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى‏كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است. اين آبادى مى‏تواند دليلى بر وجود عده‏اى به عنوان سكونت در آنجا باشد.
در مناطق مختلف غديرهاى زيادى در مسير سيل ‏ها وجود دارد كه با نامگذارى از يكديگر شناخته مى‏ شوند. اين غدير هم براى شناخته شدن از غديرهاى ديگر به نام «خم» نامگذارى شده است.


 
نام غدير خم در طول چهارده قرن تغيير نيافته، و در كتاب‏ هاى جغرافيايى و تاريخى و لغت در قرون مختلف همين نام را براى اين مكان معين مى ‏بينيم. حتى موقعيت دقيق آن را هم تعيين كرده و فواصل آن را از چهار جهت گفته ‏اند.<ref>معجم ما استعجم: ج ۲ ص ۵۱۰،۴۹۲،۳۶۸ . لسان العرب: ماده خمم و غدر. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹،۳۵۰ و ج ۳ ص ۱۵۹ و ج ۴ ص ۱۸۸ و ج ۶ ماده غدير. معجم معالم الحجاز: ج ۱ ص ۱۵۶. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهاية (ابن ‏اثير): ماده خم. الروض المعطار: ص ۱۵۶. وفاء الوفاء: ج ۲ ص ۲۹۸. صفة جزيرة العرب: ص ۲۵۹.</ref>
سوم: بعد از شهادت اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرزندان صحابه و انصار و قريش در دشت‏هاى حجاز متفرق شدند و براى خود باغ‏ها و آبادى‏هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است.
 
 
با توجه به اينكه در مناطق دور دست‏تر از غدير آبادى‏هايى در كنار آب‏ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى‏هاى ديگر نزديك‏تر است و هم سابقه حضور پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا ثابت بوده است.
 
اين سه دليل ثابت مى‏كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادرنشين در اين سو و آن سويش خيمه زده‏اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.
 
 
از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى‏كند و آن صراحت تاريخ به وجود مسجد غدير در آنجاست. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود مسجد غدير است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.××× 1 على طريق الهجرة: ص 67  - 60 . معجم معالم الحجاز: ج 3 ص 159. ×××
 
 
8.  جايگاهى مناسب براى سخنرانى××× 2 سخنرانى استثنائى غدير: ص 28. ×××
 
  از جهاتى كه در انتخاب سرزمين غدير خم مى‏توان به آن اشاره كرد، وجود پنج درخت كهنسال مانند چنار در كنار بركه در يك ستون بود كه از شرق به غرب روييده بودند.
 
 
اين درختان با سايه بلندشان -  اگر چه براى صد و بيست هزار نفر مكفى نبودولى مى‏توانست سايبان خوبى براى جايگاه سخنرانى و خيمه‏هاى بيعت باشد و عظمتى خاص و جلوه‏اى زيبا بدان ببخشد.
 
 
اين بود كه به محض رسيدن به غدير خم از طرف پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام شد كه كسى زير درختان نرود و آن موضع خالى بماند.××× 3 الغدير: ج 1 ص 10. ××× اين دستور از يك سو مانع از ازدحام مردم مى‏شد كه طبعاً همه مى‏خواستند زير درختان را براى استراحت خود انتخاب كنند، و از سوى ديگر آن مكان براى آماده‏سازى جايگاه مراسم خالى مى‏ماند.
 
 
همه اين خصوصياتِ مكانى باعثِ انتخاب سرزمين غدير خم براى آخرين و بلندترين و مهم‏ترين خطابه پيامبرصلى الله عليه وآله شد، و تا امروز هر كس به جزئيات جغرافيايى و اقليمى و امكانات آن توجه مى‏كند از اين حسن انتخاب در شگفت مى‏ماند.
 
9.  جمع‏بندى بين توصيف‏هاى جغرافيايى مختلف در غدير××× 1 غدير كجاست؟ : ص 47 46. ×××
 
  اكثريت قائلند كه غدير در جحفه است، و منظورشان اين است كه غدير خم در وادى جحفه قرار دارد.
 
 
در اين موارد منظور از جحفه »وادى جحفه« است، نه روستاى جحفه كه ميقات است. دليل اين مطلب مسافتى است كه بين جحفه و غدير خم تعيين مى‏كنند، و معنايش مغايرت جحفه با غدير خم است كه فاصله بين آن دو در نظر گرفته مى‏شود.
 
 
دليل ديگر اينكه وادى جحفه از غدير آغاز مى‏شود و به درياى سرخ منتهى مى‏گردد و غدير جزئى از وادى جحفه مى‏شود. بنابر اين معنى ندارد بين آنجا و وادى جحفه كه جزء آن است مسافت تعيين گردد.
 
 
مطلبى كه فقط حميرى در الروض المعطار گفته تعيين محل غدير بين جحفه و عسفان است كه مى‏گويد: »بين جحفه و عُسفان غدير خم است« .××× 2 الروض المعطار: ص 156. ×××
 
 
بدون شك اين اشتباهى از اوست، به خصوص آنكه صريحاً محل غدير را در سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده تعيين كرده است، در حالى كه بين جحفه و عسفان محلى به نام غدير شناخته نشده است.
 
 
ظاهراً منشأ اشتباه آنجاست كه او عبارت تعيين كننده مسافت از سه مايلى جحفه در سمت چپ جاده را از كتاب »معجم ما استعجم« گرفته و متوجه نشده كه منظور بكرى از سمت چپ جاده نسبت به كسى است كه از مدينه به مكه مى‏رود نه از مكه به مدينه، ولذا اين اشتباه رخ داده است.
 
 
بكرى در معجم مى‏گويد: »غدير خم در سه مايلى جحفه و در سمت چپ جاده است« .××× 3 معجم ما استُعجم: ج 2 ص 368. ××× و همانطور كه گفتيم منظورش سمت چپ جاده از سوى مدينه به مكه است. دليل اين مطلب گفته او در بيان مراحل جاده بين حرمين و مسافت‏هاى آن است كه از سمت مدينه آغاز مى‏كند و وادى عقيق را نام مى‏برد و مى‏گويد: »راه مكه از طرف مدينه از عقيق است: از مدينه تا ذى‏الحليفة ...« .××× 1 معجم ما استُعجم: ج 3 ص 955  - 954. ×××
 
 
از همه اين موارد استفاده مى‏شود كه غدير خم در انتهاى وادى خرّار و آغاز جحفه در سمت راست جاده حُجاج از مدينه به مكه واقع شده است و به همين جهت است كه عده‏اى غدير را به نام »خَرّار« خوانده‏اند.
 
 
10.  حدود عمومى غدير××× 2 غدير كجاست؟ : ص 45 44. ×××
 
  منطقه غدير خم در مسير سيلاب‏هايى واقع شده كه پس از عبور از غدير به جحفه مى‏رسد و سپس تا درياى سرخ ادامه پيدا مى‏كند و سيل‏هاى ساليانه را به دريا مى‏ريزد. چنين مسيرهايى را به زبان عربى »وادى« مى‏گويند.
 
 
بنا بر اين در توصيف جغرافيايى غدير مى‏توانيم بگوييم: وادى جحفه مسير سيلى است كه به دريا مى‏ريزد. در اين مسير آبگيرى طبيعى به وجود آمده كه پس از عبور سيل، آب‏هاى باقيمانده در آن جمع مى‏شوند، و به چنين گودال‏ها و آبگيرهايى در عرب »غدير« مى‏گويند.
 
 
در مناطق مختلف غديرهاى زيادى در مسير سيل‏ها وجود دارد كه با نامگذارى از يكديگر شناخته مى‏شوند. اين غدير هم براى شناخته شدن از غديرهاى ديگر به نام »خم« نامگذارى شده است.
 
 
نام غدير خم در طول چهارده قرن تغيير نيافته، و در كتاب‏هاى جغرافيايى و تاريخى و لغت در قرون مختلف همين نام را براى اين مكان معين مى‏بينيم. حتى موقعيت دقيق آن را هم تعيين كرده و فواصل آن را از چهار جهت گفته‏اند.××× 3 معجم ما استعجم: ج 2 ص 510  492 368 . لسان العرب: ماده خمم و غدر. معجم البلدان: ج 2 ص 389 350 و ج 3 ص 159 و ج 4 ص 188 و ج 6 ماده غدير. معجم معالم الحجاز: ج 1 ص 156. تاج العروس: ماده خمم، غدر. النهاية )ابن‏اثير( : ماده خم. الروض المعطار: ص 156. وفاء الوفاء: ج 2 ص 298. صفة جزيرة العرب: ص 259. ×××


با توجه به اينكه يك منطقه جغرافيايى را به مناسبت‏هاى مختلف با نام‏هاى متفاوت ياد مى‏كنند، لذا غدير خم هم در تاريخ با نام‏هاى مناطقى كه از نظر جغرافيايى از محدوده آن حساب مى‏شود نام برده شده است.
با توجه به اينكه يك منطقه جغرافيايى را به مناسبت‏هاى مختلف با نام‏هاى متفاوت ياد مى‏كنند، لذا غدير خم هم در تاريخ با نام‏هاى مناطقى كه از نظر جغرافيايى از محدوده آن حساب مى‏شود نام برده شده است.